به دنیا بگو حال من خوبه،
تو حریف حال خوب من نیستی!
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
#توئیت 🖇♥️
این شعر #فاضل_نظری
که میگه:
"این زخم خورده را به ترحّم نیاز نیست
خیر شما رسیده به ما، مرحمت زیاد"
رو باید روی پیشونیم بنویسم :)
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#بانوی_چشمه
#برگ_پنجاهدوم
تنگ غروب عمّار در خانه نشسته است و با خود فكر مى كند.
آيا موافقى نزد او برويم و قدرى با او سخن بگوييم؟
ــ به چه فكر مى كنى؟ عمّار!
ــ آرى، من بايد پيام خديجه را به محمّد برسانم; امّا نمى دانم چگونه؟
ــ همين امشب نزد محمّد برو و ماجرا را بگو.
ــ تو كه نويسنده هستى، نمى شود يك متنى را براى من بنويسى؟
ــ براى چه؟
ــ تا من آن را بخوانم و پيام خديجه را اين گونه برسانم.
ــ من خود نيز در نوشتن اين كتاب، بارها ماندم چه بنويسم و آرزو كردم كاش اين كتاب را يك نويسنده زن مى نوشت، ما مردها هر كارى هم بكنيم نمى توانيم احساسات نجيبانه يك زن را بيان كنيم!
ــ پس مى گويى چه كنم؟ چه بگويم؟
ــ توكّل به خدا داشته باش، خودش كمكت مى كند.
ساعتى از شب گذشته است. درِ خانه به صدا در مى آيد، محمّد(ص) برمى خيزد و درِ خانه را باز مى كند و عمّار را مى بيند. او را به داخل خانه دعوت مى كند.
محمّد(ص) برايش نوشيدنىِ خنك مى آورد. عمّار مى گويد:
ــ شنيدم كه عمويت، ابوطالب مى خواهد برايت زن بگيرد.
ــ آرى، من ديگر بايد ازدواج كنم.
ــ بگو بدانم خودت كسى را هم در نظر دارى؟
ــ من اين كار را به عمويم ابوطالب و عمّه ام صَفيّه سپردم.
ــ من براى تو يك همسر خوب سراغ دارم.
ــ خوب، برو به عمو و عمّه ام بگو، اگر آنها پسند كردند به خواستگاريش مى رويم.
عمّار به صورت پاك و نورانى محمّد(ص) نگاه مى كند لبخند شادمانى مى زند و مى گويد:
ــ اين كسى را كه من مى گويم آنها حتماً مى پسندند، مهم اين است كه تو بخواهى با او ازدواج كنى.
ــ چه كسى را مى خواهى معرّفى كنى؟
ــ خديجه.
عمّار خيلى خوشحال است كه توانست وظيفه خود را انجام بدهد. او با محمّد(ص) خداحافظى مى كند و به خانه خود مى رود.
او وقتى به خانه مى رسد از خود سؤال مى كند: آيا محمّد(ص) به خواستگارى خديجه خواهد رفت؟
حتماً محمّد(ص) مى داند كه خديجه خواستگاران زيادى دارد. خديجه زيباترين و ثروتمندترين زن عرب است، به همين دليل، شاه يمن به خواستگارى او آمده است.
ثروتمندان مكّه نيز به خواستگارى او آمده اند; امّا خديجه همه آنها را نااميد كرده است.
بايد امشب محمد(ص) تصميم خود را بگيرد، آيا او به خواستگارى خديجه خواهد رفت؟
او به خوبى مى داند كه مردم مكّه فقط به يك بانو، "طاهره" مى گويند، آن هم خديجه است. طاهره يعنى پاكدامن!
هيچ كس به پاكدامنى و نجابت خديجه نمى رسد، او از نسل ابراهيم(ع) است.
خديجه دختر عموى اوست و محمّد(ص) به خوبى او را مى شناسد. خيلى ها آرزو دارند جاى او باشند، زيباترين و ثروتمندترين بانوى عرب شيفته او شده است.
به راستى محمّد(ع) شيفته كدام خوبى خديجه مى شود؟
آيا او به زيبايى خديجه دل مى ببندد يا به ثروت خديجه؟
هرگز!!
او مى خواهد سراغ خودِ خديجه برود، نه سراغ ثروت بى اندازه او و نه سراغ زيبايى او!
🌻🌻🌻🌻💖🌻🌻🌻🌻
#بانوی_چشمه
#حضرت_خدیجه_سلامالله
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلامالله
#شهداءومهدویت
#کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#نشر_حداکثری
#کپی_آزاده
#چهارمینمسابقه
@shohada_vamahdawiat
@hedye110
➰ تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوتهنظری باشد رفتن به گلستانها..🌱
#سعدی
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
من خدا رو دارم بین همه ی نداشته هایم.......
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
شمع باشے یا چراغ فانوس
فرقے ندارد
اگر دلے را روشن ڪنے
بے شک خود خورشیدی.
#عادله_زمانے
꧁❤️
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
خدا آدم ها را به دلیلی وارد زندگی شما میکند
و به دلیل خیلی بهتری آنها را خارج میکند
یک روز این را می فهمید.
#لائوتسه
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم🌸
🍃خدایــا
🌸آفتـاب ☀️
🍃امروز نیز برآمد
🌸درود بر جادههای
🍃بی انتهای جبروتت
🌸تو را عاشقانه فریاد می زنم
🍃چون به تڪرار
🌸اسمت عادت کردهام
🌸صبح زیباتون بخیر
🌸الهی امید تو
🌻🌞🌻🌞🌻🌞🌻🌞🌻🌞🌻
❤️برای لمسِ خیالت
وضو میگیرم
چشمانم لبریز باران میشود!
❤️سلام؛مولای من!
چقدر لطیف است
جنسِ دوست داشتنت...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
❣گاهی یک لیوان چای،
چند صفحه کتاب،
و یک پنجرهی نیمه باز
برایِ خوشبختیِ آدم کفایت میکند!
همین که قدم زدن
چارهی دردهایت باشد و
دلخوشیهایِ کوچک دلیلِ لبخندهایت،
یعنی تو خوشبختی 🍃🍃
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
∫°💍.∫
∫° #همسفرانه .∫
.
گر نشد مدافع حرم باشی...😞
میتوانی مدافع عشقمان باشے...♡
∫°😋.∫ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
هدایت شده از شهداءومهدویت
#بانوی_چشمه
#برگپنجاهسوم
اى خديجه! براى چه شيفته محمّد(ص) شدى؟
تو كه مى دانى او فقير است، پس چرا او را انتخاب كردى؟
فهميدم. در نگاه تو، دنيا هيچ ارزشى ندارد، هر چه پايان پذير باشد دل تو را نمى ربايد!
تو به دنبال صداقت و انسانيّت هستى. تو مى خواهى با مردى ازدواج كنى كه از دنيا آزاد است.
تو خوب مى دانى، ثروتمند واقعى كسى است كه دنيا براى او ارزشى نداشته باشد.
تو نمى خواهى كه ديگر در فكر دنيا و آب و خاك باشى. تو فهميده اى كه ارزش عمر تو از همه اين ها بالاتر است. تو مى خواهى عمر خود را صرف چيزى كنى كه بى نهايت است!
تو خوب مى دانى مردى كه به دنيا دل نبندد، خيلى قيمت دارد.
ارزش او از همه دنيا بالاتر است!
تو شيفته كسى شده اى كه شيفته دنيا نيست.
صبح روز بعد فرا مى رسد و محمّد(ص) به سوى خانه خديجه مى رود. او مى خواهد با خديجه سخن بگويد.
محمّد(ص) مى خواهد همه ماجرا را از زبان خود خديجه بشنود. مردم وقتى مى بينند او به خانه خديجه مى رود خيال مى كنند او مى خواهد مزد خود را از خديجه بگيرد.
مَيسِره به خديجه خبر مى دهد كه محمّد(ص) آمده است. او وارد اتاق خديجه مى شود.
خديجه پشت پرده نشسته است. محمّد(ص) سلام مى كند و جواب سلام مى شنود...
ــ آمدى، چقدر منتظرت بودم! دلم گواهى مى داد كه مى آيى. ببين گفته ام خانه را برايت آب و جارو كرده اند.
ــ پيامى براى من فرستاده بودى، گفتم بيايم از زبان خودت بشنوم، ماجرا چيست؟
ــ پسر عمو! من شيفته خوبى هاى تو شده ام. تو پسر عموى من هستى و هم بهترين مرد اين روزگار!
ــ آيا مى دانى زندگى با من سختى هاى زيادى دارد؟ زندگى من يك سفر پر از بلاست. من به زودى راهى را آغاز خواهم كرد كه دشمنى همه مردم را در پى خواهد داشت.
ــ من همه اين سختى ها را به جان خريدارم! من مى خواهم تو را يارى كنم.
ــ با حرف مردم چه خواهى كرد؟
ــ من از حرف آنها هيچ باكى ندارم.
ــ آنها به تو خواهند گفت: چرا با كسى كه روزى كارگر تو بود ازدواج كردى؟
ــ به آنها مى گويم: من با آقا و مولاى خود ازدواج كرده ام.
ــ اگر همسر من بشوى همه دوستان خود را از دست مى دهى.
ــ من آماده ام تا همه هستى خود را به پاى تو بريزم!
ــ باشد، من به زودى به خواستگارى تو خواهم آمد.
ــ پسر عمو! منتظرت مى مانم.
محمّد(ص) از خانه خديجه بيرون مى آيد. او خيلى خوشحال است كه خدا دعايش را مستجاب كرده است.
او اكنون مى خواهد اين ماجرا را به عمويش ابوطالب بگويد. درست است كه آمنه، مادر او سال ها پيش از دنيا رفته است; امّا صَفيّه كه هست. صَفيّه، عمّه مهربان اوست.
نگاه كن! محمّد(ص) به سوى خانه صَفيّه مى رود. او مى خواهد با عمّه اش سخن بگويد. عمّه با روى باز از او استقبال مى كند:
ــ خيلى خوش آمدى!
ــ عمّه جان! من مى خواستم مطلبى را به شما بگويم.
ــ بفرما!
ــ من همسر آينده خود را انتخاب كرده ام.
ــ مبارك است! بگو بدانم چه كسى دل تو را ربوده است تا همين امشب به خواستگارى او برويم.
ــ خديجه.
ــ قربانت بشوم. نمى خواهم دل تو را بشكنم; امّا فكر نمى كنم خديجه همسر تو بشود. او همسر شاه يمن نشد. كاش يك نفر ديگرى را انتخاب مى كردى!
ــ من فقط با خديجه ازدواج مى كنم. شما برو از طرف من با او سخن بگو، شايد قبول كند.
ــ باشد، همين الان به خانه او مى روم.
🌻🌻🌻🌻🌹🌻🌻🌻🌻
#بانوی_چشمه
#حضرت_خدیجه_سلامالله
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلامالله
#شهداءومهدویت
#کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#نشر_حداکثری
#کپی_آزاده
#چهارمینمسابقه
@shohada_vamahdawiat
@hedye110
هیچ وقت نگو نمی تونم !
پاشو نفس عمیق بکش
لبخند بزن و پیش برو
اگه برای اونچیزی که میخای بدست بیاری بجنگی دیر یا زود به اذن خدا بهش می رسی
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
تقدیر چنین ميخواست
آرامشِ من باشي!😌💛
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
دنبال خوشبختی نگرد
خوشبختی گم نشده که دنبالش بگردی
خوشبختی همین نزدیکی هاست
یک جایی توی دل من و تو
همین جا که هستیم
به همین نزدیکی!
#سونا_محمدی
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
خدا را که دارم
انگار کسی دستی به قلبم می کشد
انگار کسی می گوید خیالت راحت؛
من هستم ...
و من تمام دلشوره هایم را
می سپارم به باد...🤍
💖🦋
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯