هدایت شده از گسترده رایگان انصار
یه کانال پر از
🦋حدیث_های_ناب
🦋عکس_نوشته_های_بی_نظیر
🦋حرف_های_دل
🦋کیلیپ_های_دلنشین_وتاثیرگذار
🦋مداحی_های_بسیار_زیبا
حرف های دلت رو برامون ارسال کن با نام خودت تو کانال قرار میگیره
#نیای_ضرر_کردی_خود_دانی
اینم لینکش👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
از اینکه دعوتمون رو پذیرفتی یه دنیا سپاس💖💖💖💖💖💖💖
هدایت شده از گسترده رایگان انصار
ماجرای خواندی #شهدیدی که #امام_زمان(عج) او را کفن کرد....❤️❤️❤️❤️❤️
این ماجرا رو از دست نده💖💖💖
با ذکر صلوات نثار شهدا انگشت مبارک رو بزن رو لینک زیر👇👇👇👇👇👇
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#بانوی_چشمه
#برگپنجاهدوم
صدايى به گوش خديجه مى رسد:
سلام بر بانو!
خديجه تعجّب مى كند، در اين تاريكى شب چه كسانى به ديدار او آمده اند؟
او خوب نگاه مى كند، چهار زن را مى بيند كه در مقابل او ايستاده اند. آنها چقدر نورانى هستند. آنها از كجا آمده اند؟ آيا اهل مكّه هستند؟
يكى از آنها رو به خديجه مى كند و مى گويد:
ــ ديگر غصّه نخور! خدا ما را براى يارى تو فرستاده است.
ــ شما كيستيد؟
ــ ساره، همسر ابراهيم(ع); آسيه، همسر فرعون; مريم، مادر عيسى(ع) و كُلثوم، خواهر موسى(ع).
ــ شما همان چهار زن بهشتى هستيد؟
ــ آرى. ما امشب مهمان تو و در كنار تو هستيم.
ساعتى مى گذرد، نورى همه آسمان را روشن مى كند، بوى بهشت، فضا را پر مى كند. فاطمه(س) به دنيا آمده است.
ساره فاطمه(س) را روى دست مى گيرد و خديجه را صدا مى زند: بانوى من! اين فاطمه است، آيا نمى خواهى او را ببينى؟
خديجه چشمان خود را باز مى كند، فاطمه(س) را مى بيند كه به روى او لبخند مى زند.
فاطمه(س) در آغوش مادر است. مادر او را مى بويد و مى بوسد.
چهار زن بهشتى با خديجه خداحافظى مى كنند و به آسمان مى روند.
پيامبر وارد اتاق مى شود، به ياد شب معراج مى افتد، خاطره آن شب برايش زنده مى شود:
شب معراج و مهمانى خدا. ماجراى سيب سرخ خدا!
اكنون، پيامبر فاطمه اش را در آغوش مى گيرد، فاطمه(س) بوىِ بهشت مى دهد. صدايى به گوش مى رسد:
( إِنَّـآ أَعْطَيْنَـكَ الْكَوْثَرَ ) .
ما به تو كوثر داديم. فاطمه(س) همان كوثر ماست. ما امشب كوثر خود را به تو داديم.
🦋🦋🦋🦋🌻🦋🦋🦋🦋
#بانوی_چشمه
#حضرت_خدیجه_سلامالله
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلامالله
#شهداءومهدویت
#کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#نشر_حداکثری
#کپی_آزاده
#چهارمینمسابقه
@shohada_vamahdawiat
@hedye110
🥀عکس نوشته ایتا🥀
#بانوی_چشمه #برگپنجاهدوم صدايى به گوش خديجه مى رسد: سلام بر بانو! خديجه تعجّب مى كند، در
دوستان عزیزم سلام چیزی به اعلام سوالها نموده لطفا #بانوی_چشمه رو خوب مطالعه بفرمائید 🌹🌹🌹🌹
من از شوقش زمین خوردم
ولے ، مولا بلندم کرد ...
همیشه " #یاعلی " گفتم،
" علی " از جا بلندم کرد ...
#آیتاللهالعظمےعلےبنابیطالب 🍃
┈••✾•☘🦋🌸🦋☘•✾••┈
🦋💙
#ماه_رجب
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
👇👇👇👇
نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامم،شه ملک لا فتی را
🌷🌷
امام علی در جواب راوی که پرسید ،آقا شما بالاتری یا عیسی مسیح (علی نبینا واله وعلیه السلام)؟حضرت فرمودند :من ،چرا که مادر حضرت عیسی به سمت بیت المقدس میرفت تا عیسی را متولد کند کاعنان گفتند: مریم برگرد اینجا عبادتگاه است نه زایشگاه
ولی به من که رسید گفتند بیا که کعبه به برکت تو کعبه میشود..
🌷🌷
ذکر من تسبیح من ورد زبان من علی است
جان من جانان من روح وروان من علی است
تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است
🌷🌷
من غلام قنبرم قنبر غلامت یا علی.
🌷🌷
مولود کعبه:وقتی ک مریم مقدس ب سمت بیت المقدس برای وضع حمل حرکت کرد ندا امد اینجا مکان پاکی است و راه خود کج کن اما برای به دنیا امدن مولایمان علی کعبه شکافت وفرشتگان فاطمه بنت اسد را به داخل کعبه دعوت کردند حضرت علی به دنیا امدند و دنیا را ب نور خود مزین کردند
🌷🌷
مدح حیدر را همین جمله کفایت میکند
خنده اش حتی یهودی را هدایت میکند
🌷🌷
علی مولای جهانیان است
🌷🌷
من کنت مولا فهذا علی مولا
🌷🌷
فقط حیدر امیرالمومنین است
🌷🌷
از علی آموز اخلاص عمل
🌷🌷
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
🌷🌷
هر که با آل علی در افتاد بر افتاد
🌷🌷
فقط حیدر امیرالمومنین است.
یاعلی.
🌷🌷
یا علی جان
ای کسی که برای شیعیانت قریب هستی و برای دشمنانت غریب
یاعلی جان
ای سرسلسله ی مهر و صفا ای آقای خوبی ها ای مولای یتیمان و ضعیفان جانم به قربانت شما برای ما شیعیان دعا کن تا منجی عالم بشریت حضرت مهدی صاحب الزمان عج هرچه زودتر قدمهای مبارکش را بر چشمانمان بگذارد .
🌷🌷
دوست داشتن علی عبادت است .
🌷🌷
یاعلی
تنها امیر لایق چشمان فاطمه است.
🌷🌷
دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان علی اگر نگیرم چه کنم
🌷🌷
ارسالی های شما دوستان عزیز کانال...🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@Yare_mahdii313
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
به نام خدا🌹🌾🌾🌾
سلام :بر تو ای آقای من، مولای من آقاامیرمؤمنان ، امانتدار الهی در زمین ، ای سفیرِخدا بر مردم 🌿
سلام :بر تو ای دینِ استوار و پایدار ، و راه راست خدا🌿
سلام: ای رهبر مؤمنان ، در فضای آکنده از شعر و تکذیب به خدای یکتا ایمان آوردی و حقیقت را به جان پذیرفتی ،در حالی که مردم ترسان و گریزان بودند تو با شجاعت و شهامت در راه خدا جهاد کردی ،پیوسته تا آخرین روز زندگیت را با اخلاص ناب و حفظ حریم خدایت زندگی کردی ، و به مرحله یقین رسیدی☘ .
من گواهم و به تو ایمان دارم که تو برادر رسول خدا و وصی و وارث علم او هستی، تو امین او بر شریعت اش و جانشین وی بر امتّش هستی☘
💥 انسانی که نه با تعبیر شاعرانه ، بلکه به واقع قلم را یارایی توصیف علی نیست💥
او که برتر از وصف ، برتر از اندیشه و بالاتر از جوهر کلام است ، او که با شگفتی شکوفید🌿
و با معیاری دیگر زیست ، و به گونه ای
دیگر زندگی کرد.ما جوانان باید الگوی خود مولایمان علی باشد🌸🌷
🌿دلنوشته ای برای امام علی (ع)از
علی خیّر از قم🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💙🌴آسمانِ شب؛ زیبایی و آرامشش را به نگاهِ زمینیان هدیه کرده...
🍃💙🌴با آرزوی لحظاتی سرشار از نگاهِ مهربانِ خدا ...
🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
شنیدمت ...
که نظر میکنی ؛
به حال ضعیفان
تبم گرفت ...
و دلـ💔ـم خوش ؛
به انتظار عیادت
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
🦋💙
#ماه_رجب
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
یک استکان بوسه داغ…
یه بشقاب بزرگ عشق بی پیرایه…
یه پیاله گل سرخ…
یه کف دست نان صداقت…
از شکر خودت هم کمی بریز تا شیرین شود…
این صبحانه”عشق”است باتو خوردن صفا دارد…
“صبح بخیر
🦋💙
#ماه_رجب
#عکسنوشتهایتا
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت67
یک هفتهایی از تعطیلات نوروز گذشته بود که کمیل زنگ زد و بعداز سلام واحوالپرسی وتبریک سال جدید بالحن بامزه ایی گفت:
– جامون عوض شدهها، حالا دیگه من پام خوب شده، شما میلنگی.
باخنده گفتم:
– شاید این طور شده که بتونم درکتون کنم، ولی واقعا سختهها، حالا می فهمم شما چقدر صبور بودید.آهی کشید و گفت:
–وقتی خدا دردی رو بده صبرشم میده، کاش همهی دردها مثل درد شکستگی باشه.
نفهمیدم یقهی کدام درد را گرفته وبازبان بی زبانی شکایتش را میکند. بی اعتنا به دردی که آزارش می دهدگفتم:
ــ یه سوال؟
آرام مثل یک معلم دلسوز گفت:
– شما دوتا بپرسید.
–پس چرا بعضی ها وقتی مشکلی براشون پیش میاد تحمل نمیکنن و خیلی بیتابی می کنن. حتی بعضیها خودکشی هم می کنند میگن طاقت نداریم. یعنی خدا به اونها صبر نداده؟
ــ خب چون راضی نیستند. البته بعضی مشکلات که عاملش خودمون هستیم و باید خودمون رو مواخذه کنیم. ولی اونایی که عاملش خداست، باید بگیم خدایا راضیم و شکرت، وامیدوارم به درگاهت، که اگه تو بدترین شرایط هم باشم خودت حواست بهم هست.
همین رضایته باعث صبر انسان میشه.
فوری گفتم:
ــ خب گاهی این رضایت داشتنه سخته دیگه.
ــ بله قبول دارم. برای راضی بودن باید به خدا اعتماد کرد مثل یه کودک که به پدرومادرش اعتمادداره ...
راستی پاتون رو دوباره به دکتر نشون دادید؟
ــ قرار بود امروز بریم نشون بدیم، ولی دختر خالم کاری براش پیش امد دیگه گفت فردا بریم.
ــ چرا فردا، من الان میام دنبالتون بریم.
ــ نه، زحمت نکشید، حالا عجله ایی نیست.
ــ خدا دختر خالتون رو خیر بده که نتونسته بیاد. با هم میریم دیگه...یعنی شما دلتون واسه ریحانه تنگ نشده؟
مکثی کردم و گفتم:
–چرا خب، خیلی زیاد.
باهمان تحکم جذاب همیشگیاش گفت:
– تا یه ساعت دیگه میام، فعلا خداحافظ.اصلا منتظر خداحافظی من نشد.
وقتی به مادر گفتم زیاد موافق نبود، با اصرار من رضایت داد. چون دلم نمی خواست معلم قهرمانم راناامیدکنم.مادر گفت:
– خودم تا دم در ماشین می برمت و بهش سفارشت رو می کنم، اینجوری بهتره. نمیدانم مادر از چه نگران بود.شاید چون شناخت کافی از کمیل نداشت.وقتی کمیل مادر را دید از ماشین
پیاده شد. ماشین را دور زد و منتظر ایستاد تا ما نزدیکش شویم. دیگه بدونه کمک کسی، فقط با عصا می توانستم راه بروم.بعد از سفارشهای مادر حرکت کردیم.ریحانه با دیدنم از صندلیاش پایین امد و خودش راتوی بغلم انداخت. محکم دربغلم گرفتمش وبوسه بارانش کردم اوهم سرش راروی شانهام گذاشت ودیگر تکان نخورد. ولی گاهی چیزاهایی با خودش می گفت.
دوباره بوسیدمش و گفتم:
–چی میگی ریحانم.
پدرش گفت:
– جدیدا یه چیزایی میگه، داره به حرف میوفته. صورتش رادر دستهایم قاب کردم و گفتم:
– چقدر زود بزرگ شدی تو.
کمیل نفسش را عمیق بیرون داد و حرفی نزد.
آهی که کشید، چقدرحرف ناگفته بود، حتما باخودش فکرمی کند که آخر دختر تو چه می دانی تنها ماندن، آن هم بایک بچه یعنی چه...
شایدم هم در دلش می گوید، این دختر چه دل، خجسته ایی دارد، زودبزرگ شدن برای بچه هایی است که مادربالای سرشان است، "مادر" چه واژه ی نایابی است برای ریحانه ام. کاش میمردم وآن شب با سعیده بیرون نمی رفتیم. کاش همه ی آن اتفاق یک کابوس وحشتناک بود و با بازشدن
چشم هایم همه چیز تمام میشد. کاش هردفعه با دیدن ریحانه شرمنده اش نبودم..."صدای آرام وگرم آقامعلم دست افکارم راگرفت وازآن حال وهوابیرونش آورد.
– راستش واسه عید دیدنی با زهرا می خواستیم بیاییم، ولی اونا رفتن شهرستان پیش مامان و بابا، دیگه نشد. گفتم اگه تنهایی بیام ممکنه
خانواده معذب باشند.زهرا اینا تازه دیشب امدند.
باتعجب گفتم: –شما چرا نرفتید؟
من و ریحان فردا میریم. ما که کسی رو اینجا نداریم. خیلی قبل از عید رفتیم با ریحانه وسایل سفره هفت سین و آجیل و ... خریدیم، به هوای شما، گفتم عید دیدنی میایید، بعد اشاره به پام کردو گفت:
–شماهم که اینجوری شدید.دلم برایش سوخت. چقدر تنها بود.
بدون فکر گفتم: –حالا نمیشه با همین پام بیام؟
نگاه مهربانی خرجم کرد و گفت:
–قدمتون رو چشم. کی انشاالله؟
فوری گفتم:–امروز.بعداز دکتر.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد..
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💖🦋
#اين_الرجبيون
#ماه_رجب
#عکس_نوشته_ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم برای شرکت در مسابقه فقط به این آیدی پیام بدید
👇👇👇
@Yare_mahdii313