خودمون کم گرفتاری داشتیم حالا هربار زنگ خونه رو میزنم بابام از پشت آیفون میگه: گلو درد نداری؟ سرفه خشک که نمیکنی؟ تب چی؟ عطسه نکردی امروز؟ بدنت درد میکنه؟ راستشو بگو، چشاتو بیار جلو قرمز نشده؟ بعد انجام تمام تست ها درو باز میکنه میگه بیا تو اول برو حموم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤓‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #کرونا @aksneveshteheitaa

‏تو این مدت که قرنطینه‌ایم و حوصله‌مون سرمیره بهترین کار اینه چندتا دفتر چهل‌برگ بگیریم با شبکه اموزش که قراره از این به بعد درسای مدرسه رو پیش ببره پایه‌مونو قوی کنیم 🍂🤓‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @aksneveshteheitaa

ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشتم بابام سرشو از زیر پتو درآوورد گفت: یه لیوان شیر هم بخور 😦😦😦 من که به کل تعجب کرده بودم که چطوره که به فکر منه پرسیدم چرا؟؟؟ . . . . . گفت: تاریخش تا امشبه😐 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤓‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @aksneveshteheitaa

حال وروز دستای #ایرانیا بعداز #کرونا😂😂😂😂 @aksneveshteheitaa

🍃🌸🎼📹 کلیپ زیبایی از معرفی قوم بسیار پرتلاش و فرهیخته تالش . 🍃❤️استان گیلان . #کانال_عکس_نوشته_ایتا @aksneveshteheitaa

رهبر معظم انقلاب:«در مقابل بلایا و حوادث، انسان‌های بزرگ و دلاور و پهلوان می‌ایستند؛ حادثه را مغلوب خودشان می‌کنند.» #کانال_عکس_نوشته_ایتا @aksneveshteheitaa

#استوری تو را می خواهم اما کاری از من برنمی آید... 🆔 @aksneveshteheitaa

اینو😳😁😎 #کانال_عکس_نوشته_ایتا @aksneveshteheitaa ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌

وقتی برای فیلم ساختن بودجه ات کمه😂😐 #کانال_عکس_نوشته_ایتا @aksneveshteheitaa

#سه_کانال_با_سه_ویژگی_های_خاص🌹🌹🌹🌹 #بهترین_عکس_نوشته_میخوای👇👇 ❇️ @aksneveshtehEitaa #با_امام_زمان_عجل_الله_وشهداء_میخوای_اُنس_بگیری👇👇 ❇️@shohada_vamahdawiat #مذهبی_و_عرفانی_میخوای👇👇 ❇️ https://eitaa.com/hedye110

خداحافظ #قهرمان #سیامند_رحمان @aksneveshteheitaa

#صبربرمصیبت_درمان_کرونا @aksneveshteheitaa

#دعای_عهد آغاز روز با دعای عهد👆 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏🙏 https://eitaa.com/hebye110

🍃🌸🎼 آوای‌امید‌ و‌ آرامش‌صبحگاهی سلام صبحتون بخیر #کانال_عکس_نوشته_ایتا @aksneveshteheitaa

عکس‌های قشنگ دلیل بر زیبایی تو نیست! ساختِ دستِ #عکاس است. درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی! ❇️ #کانال_عکس_نوشته_ایتا eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd

حق نداری به کسی دل بدهی الا من پیش روی تو دوراهست فقط من یامن ❇️ #کانال_عکس_نوشته_ایتا eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd

آدم چه زود پیر میشود وقتی احساسش اضافه تر از درک آدم هاست ❇️ #کانال_عکس_نوشته_ایتا eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd

شادی یعنی اون لحظه داداشت زنگ میزنه میگه مژده بده عمه شدی ❇️ #کانال_عکس_نوشته_ایتا eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd

🍃🌸🎼📹 کلیپ زیبایی از معرفی قوم بسیار پرتلاش و فرهیخته تالش . 🍃❤️استان گیلان . #کانال_عکس_نوشته_ایتا @aksneveshteheitaa

🌺🌺🌺🌺💞💞💞💞 ❇️ #کانال_عکس_نوشته_ایتا eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd

بزرگترین بدی این زندگی اینه که هیچ وقت اون چیزی رو که میخوای همون لحظه نداریش یه زمانی بهش میرسی که دیگه برات مهم نیست ❇️ #کانال_عکس_نوشته_ایتا eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd

لبخند بزن به تمام آدمهايي كه آمدند لايقت نبودند و رفتند به همين راحتی... اندوه تو آنها را خوشحال تر می کند آدم ها اغلب دنبال بدبخت تر از خود میگردند تا به خود ثابت کنند خوشبختند ❇️ #کانال_عکس_نوشته_ایتا eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd

👗👗 ✅نه تبلیغه نه بازارگرمی 😍خودت بیا و ببین😍 👌 شروع قیمت ها از ۲۵۰۰۰ تومان😍😱🌹 #مانتو #شومیز #تونیک #شلوار ✈️ ارسال به سراسر کشور ادمین ثبت سفارشات↙️ @yafateme114 لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2352480282C6624259787 🇮🇷 حمايت از توليد ملی

یه کانال کشف کردم پر از کارهای #شیک_متنوع واسه عید😍 #تولید ملی 🇮🇷🇮🇷 تک فروشی به قیمت عمده 😍😱 #ارزان و باکیفیت بخرید اجناس کانال آف خوردن بدوووویید تا پاک نشده😍🏃‍♀🏃‍♀ https://eitaa.com/joinchat/2352480282C6624259787

🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 #رمان_عشق_باطعم_سادگی #قسمت_‌46😍✋ محیا خانوم درسته نمی تونم حالا به هر مناسبتی برات طلا بخرم ولی قرار نیست شما هم دروغ بگی محض دل من! دلخور نگاهش کردم _ من دروغ نمیگم... هنوز نمی خوای باورم کنی؟! اخمش باز شد ولی هنوز نگاهش میخ چشمهام بود با شک! -جدی می گم... باورنمی کنی از عطیه بپرس ... آخه تو کی دیدی من طلا به خودم آویزون کنم هرچند که روز خریدمون اخمو بودی ولی... دست چپم وبالا آوردم وحلقه ام رو نشونش دادم _دیدی که حلقه ام رو ساده ورینگی برداشتم بازم چین انداخت به پیشونیش _نصف اخمو بودن اون روزم هم برای همین بود چون فکر کردم طبق سلیقه ات انتخاب نکردی و به اصطلاح داری مراعات من و میکنی! چشمهام گرد شد _امیرعلی تو از من چی ساخته بودی تو ذهنت؟! آقا من پشیمون شدم نمیبخشمت! دست به سینه شدم و صورتم و چرخوندم به حالت قهر ... خندید به این کار بچگونه ام و با گرفتن فکم صورتم و چرخوند رو به خودش یک تای ابروش رو داد بالا _من معذرت می خوام .... حالا جون امیرعلی از طلا خوشت نمیاد؟مگه میشه؟ با حرص گفتم: _بله میشه نمونه اش منی که جلوت نشستم ... هرچی بابا مامان بیچاره ام با کلی پس انداز برام آویز و دست بند خریدن که موقع عروسی ها استفاده کنم ...یواشکی بردم فروختم وگندش موقع عروسی ها در میومد و یک دعوای حسابی میشد! بلند بلند خندید -حالا چرا میفروختی... خب استفاده نمی کردیشون متفکر یک ابروم رو تا نیمه بالا فرستادم _ آره خب ولی اینجوری با پولش کیف می کردم و هر چی دلم می خواست می خریدم این بار بلند تر خندید که اخم کردم و خنده اش جمع شد آویز گردنبند رو از دستش کشیدم چرخیدم و گردنبند رو به دستش دادم ... آروم بودم و پرازارامش! زنجیر رو توی گردنم مرتب کرد... من چرخیدم و دستم روی پلاک بود -ممنون با یک لبخند گرم جوابم و داد و نگاهش رو چرخوند روی ساعت دیواری اتاق و من هم رد نگاهش رو گرفتم... بیست دقیقه دیگه غروب بود ... دوست داشتم روزهای کوچیک زمستونی رو! -ببخشید نزاشتم بخوابی -من خودم خواستم باهات حرف بزنم عزیزم عزیزم!؟ چه کلمه دوست داشتنی بود به خصوص که برای اولین دفعه از زبون امیرعلی میشنیدم! -من نزاشتم تو استراحت... بقیه حرفش تو دهنش ماسید وقتی نگاهش افتاد به چشمهام که داد میزد احساس درونیم رو ! آروم گفت: ممنونم که هستی! گرم شدم و آروم توی آغوش امنش وجمله ای که شنیدم باهمه سادگیش قلبم رو به پرواز درآوردچون حالا راضی بود از بودنم! خمیازه ای کشیدم و سرم و از زیر پتو بیرون آوردم صدای بلند مامان هم به زنگ موبایلم اضافه شد! -خب مادر من جواب بده اون گوشی رو شاید کسی کار واجب داشته باشه پوفی کشیدم و موبایل رو از روی میز تحریرم برداشتم ... نگاهم روی اسم امیر علی ثابت موند ..هیچ وقت زنگ نمیزد اونم هفت صبح! -الو محیا...؟؟؟ صدای نگرانش که بعد از وصل شدن تماس توی گوشی پیچید دلهره انداخت به جونم ... همینطور صدای نزدیک گریه یک بچه که از صدای امیرعلی میشد فهمید سعی در آروم کردنش داره!! -جونم امیر علی چی شده؟!! صداش روشنیدم _جونم عمو ...جان اروم گلم! -امیرعلی اون بچه کیه؟!می گی چی شده؟ صدام میلرزید بدخواب شده بودم و استرس گرفته بودم امیرعلی هم که به جای جواب من بچه رو آروم می کرد... -امیرعلی؟! 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 👇👇👇 🌹 #عکس_نوشته_ایتا ❇️ @aksneveshtehEitaa