فروغ حرف قشنگی زد و گفت : دنیای عجیبی است من اصلا کاری به کار کسی ندارم ، اما همین بی آزار بودن من ، و با خودم بودن من ، باعث می شود که همه درباره ی من کنجکاو شوند
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
بچمون مثل تو تپل باشه ، بزاریمش لای نون ساندویچ بخوریم ، الهی قربون بند بند وجود بچمون بشم
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
🌿اهل دلے میگفت:
بروید به سراغ ڪارهاے نشدنے، تا بشود؛
چون شهید همت
تصمیم بگیرید برای برداشتن بارهاے سنگین..
«و لا یخشون احداً الا اللّه»
#ستارگان_دوکوهه
#شهید_همت
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
3083518966.mp3
6.6M
🔊 #صوتی
📌سبک مدح
📝به گوش ڪــل عالــم رسیــدهــ صــدای تــــو....
#میلاد_سرداران_کربلا
#ماه_شعبان
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐میگن شبا فرشته ها از
🌟آرزوی آدما...🌼🌿
💐قصه میگن واسه خدا
🌟خدا کنه همین حالا
💐رویای تو هر چی باشه
🌟گفته بشه پیش خدا
💐شب داستان ِ
🌟زندگی ماست🌼🌿
💐گاهی پرنور،گاهی کم نور
🌟میشود اما بخاطر بسپار💐
💐هر آفتابی غروبی دارد و هر
🌟غروبی طلوعی قرنهاست که
💐هیچ شبی بی صبح شدن..💐
🌟نمانده است به امید طلوع💐
💐آرزوهایتان شبتون بخیرو💐
🌟شادی وغرق در عطر گل💐
🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🍃🌸
آغاز صبح یاد خدا باید کرد🌸
خودرا به امید او رها بایدکرد
ای با تو شروع کارها زیباتر🍃🌸
آغاز سخن ترا صدا بایدکرد
امروزمان را آغاز میکنیم🍃🌸
بنام خدایی که تسکین دهنده
دردها وآرامش دهنده قلبهاست
الهی به امید تو 🙏🍃🌸
💖🌻💖🌻💖🌻💖🌻💖
گل؛براے زندگے،
نور را بهانہ مےڪند!
و من؛تو را...
و هر روز پنجره ے قلبم را
بہ آسمانِ یادت مےگشایم...
تا آفتابِ نگاهت
در رگهایم جارے شود...
با تو زنده مےشوم!
سلام بهانہ ے زندگے
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام آقا جان صبحت
بخیر اے سپیده دَم عاشقان☀️❣❣❣❣
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یعنی پرواز
قد کشیدن در باد
چه کسی می گوید
پشت این ثانیه ها
تاریک است؟
گام اگر برداریم
روشنی نزدیک است.
صبح زیباتون بخیر، روزتون سرشار از امید…
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام صبحتون بخیر
دیروز به لطف خدا یک ختم قران کامل گرفته شد....۴۰۰۰💐صلوات گرفته شد... ان شاءالله از تک تک دوستان عزیزم قبول باشه....
لیست ختم قران هر روز فقط تو کانال کمال بندگی گذاشته و سنجاق میشود باز هم تاکید میکنم سعی کنید جاهای خالی رو پر کنید تا ختم قران منظم پیش برود...
امروز سعی کنید جزء های ۹ تا ۲۸ رو انتخاب کنید💖
از همه ی دوستان التماس دعا دارم 🌹🌹🌹🌹
@kamali220
↪️💖🌻🌹
#ماه_رجب
#این_الرجبیون
#کمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸
مداحی آنلاین - من گرفتار سلطانم - مهدی رسولی.mp3
6.89M
🌸 #میلاد_امام_حسین(ع)
من گرفتار سلطانم
یاحسین آدیوا قربانم
🎤 #مهدی_رسولی
#میلاد_امام_حسین_ع_مبارک
#تبریک_امام_زمانم
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
💖🌻
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت95
چیزی نداشتم بگویم، فقط گفتم:
–نمی دونم. هر چی بود تموم شد. در ضمن من قضاوتی نکردم.
ــ خیلی حاضر جواب گفت:
– در ضمن، منم ریش و یقه ی کیپ، جز ملاک های ازدواجم نیست و نبوده. نزدیک ایستگاه مترو رسیدیم، با اصرار پیاده شدو گفت:
ضمنا استراق سمع هم کار خوبی نیست. لحظه ی آخر که سوگند بلندشد، دیدمتون.
بالاخره روز موعود فرا رسید و برای رفتن به خانه ی راحیل آماده شدیم.
خواستم کت و شلوار بپوشم که مادر گفت بهتره روز خواستگاری بپوشم، برای همین یک شلوار کتان با یک پیراهن و کت تک پوشیدم.
مادرگفت:
– تیشرت و شلوار بپوش بریم، نمی خواد اینقدر رسمیش کنی. اون که هر روز تو رو داره می بینه.
ــ مامان جان، خانواده اش که من رو ندیدن، باید در نگاه اول خوب جلوه کنم...برخورد اول خیلی مهمه.
وقتی سکوت مادرم را دیدم، دوباره گفتم:
–مامان، دلم می خواد یه جوری اونجا با مامان عروست گرم بگیری، که هنوز از در بیرون نیومده زنگ بزنه بگه، بیایید خواستگاری.
مادر لبخندی زد و گفت:
–خیلیم دلشون بخواد، پسر به این دسته گلی...
خنده ایی کردم و گفتم:
–پس اونا چی بگن، دختر به اون جواهری...
مادرم در صورتم براق شد و گفت:
– بزار بله رو بگیری بعد اینقدر هواخواهش دربیا...مردم شانس دارن والا...
ترسیدم مادرم حس های زنانهاش شعله ور بشود و مادر شوهرگری دربیاورد و آنجا حرفی بزندکه نباید.
پس تمام عوامل آتش سوزی را پنهان کردم و گفتم:
–اگه من پسر خوبی هستم، به خاطر داشتن مادری مثل شماست.
جلوی گل فروشی نگه داشتم، نمی دانم چرا مادرم هم پیاده شد.
یک سبد گل بزرگ انتحاب کردم. مادر کوچکش را برداشت و گفت:
–واسه خواستگاری اونقدر بزرگ بخر، اشاره کرد به سبد توی دستش و گفت: واسه آشنایی همین خوبه.
آنقدر هیجان داشتم که می خواستم بهترین را برایش بخرم، ولی حرف مادر هم برایم مهم بود، پس سعی کردم مخالفتی نکنم، که یک وقت ناراحت نشود.
وقتی رسیدیم نمی دانستم زنگ چندم را باید بزنم، به گوشیاش زنگ زدم و پرسیدم، بلافاصله در را زد و از پشت آیفن گفت:
–بفرمایید.
وارد شدیم، مادرش جلوی در به استقبالمون امد. پس راحیل شبیهه مادرش بود.
خواهرش هم جلو در ایستاده بود، کلا چهره اش فرق داشت ولی دل نشین بود.
راحیل عقب تر ایستاده بود. اول با مادرم احوالپرسی کرد، بعد نزدیک من شد. سبد گل را تحویلش دادم و سلام کردم. جواب داد و گفت:
–چقدر قشنگه، ممنونم.
با لباس خانه و چادر رنگی خیلی زیباتر بود. روسری صورتی با گل های یاسی که سرش کرده بود با بلوز یاسی عجیب با هم تناسب داشتند. وقتی می خواست سبد گل را بگیرد متوجه بلوزش شدم.
بعد از تعارفات ابتدایی و سکوت چند دقیقه ایی، مادرم خم شد و در گوشم گفت:
– وا مادر اینا چرا همشون چادر چاق چور کردن.
راحیل سبد گل راروی کانترآشپزخانه گذاشت و خودش امد روی مبل روبروی مادرم نشست.
خم شدم و نزدیک گوشش گفتم:
–مثل این که من نامحرمما.
یادمه وقتی برای برادرم خواستگاری رفته بودیم، مژگان یک تونیک با ساپورت پوشیده بود. یک شال نصفه نیمه هم روی سرش بود که یک خط درمیان می افتاد. بعد از عقدشان هم که کلا انگار به من هم محرم شد.
مادر با تعجب نگاهم کرد و چیزی نگفت.
راحیل بلند شد و رفت برایمان چایی آورد .مادر پرسید:
– دخترم به جز درس خوندن کار دیگه ام انجام میدی؟
ــ نه فعلا.
بعد مادرم شروع کرد از مادر راحیل اطلاعات گرفتن و سوال کردن درباره ی زندگیشان ...بعدهم کمی از مژگان تعریف کرد که چقدر عروسش باب میلش است وکلی هم در مورد خصوصیات اخلاقی من اغراق کرد... آخرش هم گفت:
– اگر شمام سوالی دارید بپرسید. مادر راحیل نگاهی به من انداخت و لبخندی زد و گفت:
– راحیل می گفت شما خیلی اصرار به این جلسه آشنایی داشتید. من نظرم رو قبلا به راحیل گفتم ولی باز به خاطر احترامی که برای شما و مادرتون قائل بودم، گفتم همو ببینیم. کم و بیش از راحیل و الانم از حاج خانم درموردتون شنیدم. بعد نگاهی به مادرم انداخت و ادامه داد:
–به نظرم خود حاج خانم هم متوجه شدن که ما دوتا خانواده با هم فرق داریم. بعد نگاهش را به من دوخت.
–ببینید شما هم مثل پسر خودم هستید، من نه می خوام سنگ بندازم جلوی پاتون نه بهانه میارم. شما هم ماشالا پسر برازنده ایی هستید. خدا برای مادرتون حفظتون کنه، اما پسرم این وسط باید یه چیزایی به هم بخوره دیگه...درسته؟ زیر چشمی نگاهی به راحیل انداختم، سرش پایین بود و با گوشه ی چادرش بازی می کرد. مادرم با تعجب به حرف های مادر راحیل گوش می کرد. انگار توقع داشت آنها از ذوق دیدن ما پرواز کنند ولی حالا انگار بد جور ضد حال خورده بود.
💖💖💖💖🌻💖💖💖💖
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
افلاک که جز غم نفزایند دگر؛
نَنْهَند به جا تا نربایند دگر؛
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دَهْر چه میکشیم، نایند دگر.!!!
#خیام
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
کنون اگر چه کویرم، هنوز در سر من
صدای پر زدن مرغ های دریایی است
🔻فاضل_نظری
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ دلنشین از بابک جهانبخش
تقدیم شما عزیزان🌺
💞🦋
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
زن اگر دوستت داشته باشد،
میتواند برای پاسخ به دعوت تو
برای نوشیدن قهوه، از پاریس به دمشق بیاید؛
و اگر قلبش را به روی تو ببندد،
خستهتر از آن است که یک حبه قند با تو بخورد!
🔻نزار_قبانی
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
CQACAgQAAxkBAAEkxGZgRe9BJuLt2nOpJg1LoUgwGBtZvAAC3gcAAvm5OVIH1IS0oVIWWx4E.mp3
9.26M
🎧 سامان جلیلی
💞🦋
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
عاشقی نکرده ایم
من به چشم گاو سبزه ام
گاو در نگاه من کباب!
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
“معرفت” یه موقعی لباس رفاقت بود ،
الان “منفعت” جاشو گرفته
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#باسایزاسمال...😝😝
به بعضیام باید گفت :
زیاد که بپیچی خودت هـــــرز میشی !!!!!!!
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
🔅رسول خدا(ص): هر کس میخواهد دعایش مستجاب گردد یا اندوهش زدوده شود اندوه بدهکار ناتوان را برطرف سازد./کنز العمال جلد ۶ صفحه ۲۱۵
عشق
شادیست،
عشق
آزادیست
عشق
آغاز آدمیزادیست...
َ
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋