eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا 🙏 لباس آرامش بپوش دستهایت را باز کن👐 چشمهایت را ببند و رو به آسمان و به درگاه خدایت دعایی🙏 از سرخیر و نیکی کن ان شاالله که برآورده شود😇 حاجت روا باشید🙏 شب بخیر ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 پروردگارا ! به هر چه بنگرم... تـو در آن آشکاری ..🍂 🌸 و چه مبارک است روزی که با نام زیبای تو‌‌‌ و با توکل بر اسم اعظمت آغاز می گردد ای صاحب کرامت🍂🌸 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو ... پناهمان باش ای بهترین 🍂🌸 🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تک تک ثانیه هایی که تو را کم دارد ساعتم درد، دلم درد، جهانم درد است 😔💔 🖤🖤 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
•|یایَداللّه|• . . دسـت این از دسـت آن و… دســت آن از دســت ایـــن ، آه… دارد همســر از همســر خجــــــالت می کشــــــد… 🖤🖤 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
گفتم نرو بمان! قَسَمت می دهم ولی… تنها به روی حرف خودش ، پا فشرد و رفت! 🖤🖤 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
با ویلچرش طرف آشپزخانه رفت از اپن گرفت و به سختی بلند شد. نگران شدم وگفتم: –مواظب باشید. شنیده بودم از خواهرش زهرا خانم که کم‌کم می تواندراه برود. ولی جلو من تا حالا این کاررا نکرده بود. کتابی روی اپن بود همان کتابی که هردویمان خیلی دوستش داشتیم. آن رابرداشت و نگاهی از روی محبت به من انداخت و گفت:–این کتاب رو دلم می خواد بدمش به شما. دودستی کتاب رو به طرفم گرفت. بازاین معلم زندگی ام مراشرمنده کرد. کتاب راگرفتم و گفتم:–ولی شما خودتون...حرفم راقطع کرد.–پیش شما باشه بهتره. نگاهم را از روی کتاب به چشمهایش سر دادم. اوهم نگاهم می کرد، ولی سریع این گره نگاهمان را باز کرد. بالبخندگفتم:–البته به نظرمن شما نیازی به این کتاب ندارید، چون خودتون شبیهه یکی از شخصیت های این کتاب هستید.–اغراق اونم دراین حد؟ ممکنه فشارم روببره بالاها.–خب این نظرمنه، برای همین میگم نیازی بهش ندارید.آهی کشیدوگفت:–اینجا نباشه بهتره...وقتی می بینمش دل تنگی خفه‌ام می کنه.انگار غم عالم را در جمله‌اش ریخته بود.خیلی دلم می خواست بپرسم دل تنگ کی؟ ولی ترسیدم بپرسم.ازجوابش ترسیدم.خیلی آرام به طرف اتاقش رفت. کتاب رادر بغلم فشردم و آرزو کردم کاش آرش اعتقادات این مرد را داشت.با صدای گریه ی ریحانه به طرف اتاقش رفتم. دستم را روی سرش گذاشتم. تبش قطع شده بود.بغلش کردم.غذایی که عمه اش برایش درست کرده بودو همیشه درظرف مخصوصش می گذاشت، از یخچال برداشتم. گرمش کردم و به خوردش دادم.ریحانه سرحال شده بود.چند تا اسباب بازی مقابلش ریختم تا بازی کند. کتابی را که آقای معصومی داده بود را باز کردم تا نگاهش کنم.متوجه یک برگه شدم که لای کتاب بود، با خط خوش خودش این شعر را با قلم ریز، خطاطی کرده بود. به جز غم تو که با جان من هم‌آغوشست مرا صدای تو هر صبح و شام در گوشست چراغ خانه چشم منی نمی‌دانی که بی تو چشم من و صحن خانه خاموشست وقتی خواندمش تپش قلب گرفتم، همین جوربه نوشته خیره مانده بودم شاید مدت طولانی. حالا فهمیدم منظورش از دل تنگی خفه ام می کند یعنی چی.آنقدرحجب و حیا داشت که اصلا فکر نکنم من رادرست دیده باشد چطوری... با این فکر لبخندی روی لبهایم امد و نمیدانم چرا تصویر عصبانیه مادرم جلوی چشم هایم ظاهرشد.بیچاره مدام می گفت تو نروآنجا، سعی کن بچه رااینجابیاوری، من خودم نگهش میدارم. ولی آقای معصومی اجازه نمیداد خوب حق هم داشت.بیچاره مامانم از این که اینجا می آمدم همیشه ناراضی بود و سفارش می کرد مواظب همه چیز باشم.ولی من آنقدراز این معلم سربه زیرم تعریف می کردم که کم‌کم‌ مامان اعتمادکرد. می گفتم مامان تا وقتی من آنجاهستم او زیاد بیرون نمی آید، بیرون هم بیاید زیاد اهل حرف زدن نیست، به جزدرمواقع ضروری. آنجا مثل اداره است. اودراتاق خودش کارش را انجام می دهد من هم این ور،گاهی که شاگردهایش برای آموزش خطاطی می آیند، از من می خواهدکه ازاتاق ریحانه بیرون نیایم. حتی برای بازکردن درهم خودش می رود. این حرفها خیال مامان را راحت می کرد. بااین حال سفارش کرده بود به کسی نگویم اینجا کار می کنم. به جز خانواده خودمان و خاله ام کسی خبرنداشت. ✍ ... 💖💖💖💖🌻💖💖💖💖 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
29.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت مادرمون حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت..... ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🖤🖤 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
15.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که *حاج قاسم سلیمانی عزیز* مقام او را از امامزاده بالاتر دانسته است و گفته است اگر کسی حاجت دارد بر سر مزارش بیاید و حاجت بگیرد.... 🔰 *واحد فرهنگی_مذهبی مرکز نیکوکاری سردار دلها❤️* آماده هماهنگی میزبانی همه زائران این شهید عزیز و مزار سردار دلها در استان کرمان میباشد. ❤️ *شهید حاج سید جواد حسینی* ❤️ ارتبا با ما: ۰۹۱۲۰۸۴۸۷۱۳ _ ۰۹۳۵۸۳۱۹۵۰۶ 💫رسانه باشید و این کلیپ را به همه ارسال کنید شاید خداوند حاجت اون فرد را به احترام شهید داد🙏
1_766380904.mp3
4.26M
🔴🎤 |نماهنگ ترکی آغلامادا... 🔺بامداحی: حاج مهدی رسولی 🏴ویژه ایام (سلام‌الله‌علیها) شاعر: محمدعلی محمدی 🖤🖤 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عطرولایت: 🏴دلا بیا به سرای علی (ع) دری بزنیم 🏴به خانه ایکه درش سوخته،سری بزنیم 🏴خبررسیده که این روزهاعلی(ع) تنهاست 🏴بیابه خانه ی بی فاطمه (س) سری بزنیم 🏴 شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🏴 و ایام نخست فاطمیه بر قلب نازنین 🏴حجت خدا ارواحنا فداه و پیروان 🏴آخرالزمانیش تسلیت باد. 🖤🖤 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
مداحی آنلاین - تو خسته ای من میدونم - محمود کریمی.mp3
5.71M
🔳 روضه حضرت زهرا(س) تو خسته ای من میدونم 🎤 🖤🖤 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴