#اسعدالله_ایامکم 🌺
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عــطــر نفــس بقیـــــه اللــه آمـــد
با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
#اعیاد_شعبانیه_مبارک_باد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت_97
مادر لبخند تلخی زد و گفت:
–خب اولش ممکنه یه کم تنش به وجود بیاد، ولی وقتی آرش میگه مشکلی نداره، خب، دیگرانم کم کم باید عادت کنن.
مادر راحیل گفت:
–مهم خانواده اس، من منظورم خود شما هستید، وقتی شما به عنوان مادر شوهر موافق عروستون باشید و ازش حمایت کنید، حرف های دیگران برای راحیل قابل تحمله.
اگر این وصلت سر بگیره شما میشید مادر راحیل، اگر شما این قول رو به من میدید که مثل پسرتون پشت دخترم باشید و حمایتش کنید، من می تونم رضایت بدم به این ازدواج.
از زیرکی مادر زن آینده ام خوشمامد، مادر مانده بود چه بگوید.
نگاهی به من انداخت. من هم با نگاهم التماسش کردم. لبخند زورکی زد و گفت:
–والا یه وقتهایی از دست منم کاری پیش نمیره، بیشتر تصمیمات زندگی ما رو پسر بزرگم می گیره، امروزم می خواستم بگم بیاد. ولی آرش نذاشت.
اما چشم، اگه واقعا کاری از دستم برمیومد و کاری به اختیار من بود، حتما.
من خوشبختی بچه هام رو می خوام. اگه حمایت من کمکی می کنه، من که حرفی ندارم.
مادر راحیل تکیه داد به پشتی مبل و گفت:
–گاهی حتی یه حمایت کلامی از بزرگ تر خانواده برای آدم دل گرمیه، بخصوص توی خانواده شوهر، اگرمادر شوهر هوای عروس رو داشته باشه، تو اون خونه تشنج کمتره.
به هر حال شرط من اینه، بعد نگاهی به من انداخت و گفت:
–اکه برادرتون تصمیم گیرنده بودن، خب باید اجازه می دادید میومدند تا با ایشون هم آشنا می شدیم و صحبت می کردیم.
احساس کردم کمی با دلخوری حرف میزند، برای همین برای جبران حرف مادرم گفتم:
–منظور مامان اینه که در مورد مسائل خونه و مسائلی که به مامان مربوط میشه و این چیزا تصمیم می گیرند. وگرنه در مورد زندگی من خودم تصمیم می گیرم. بعد نگاه پر ازعجزم را به مادر دادم.
مادر دست هایش را در هم گره زد و گفت:
–بله، درسته، حالا با پسر بزرگمم آشنا میشید. بعد لبخند محوی زد و ادامه داد:
من حیرون این شرطتون موندم.
معمولا شرط خانوادهی دختر، مهریهی بالاست یا سند باغ و ویلایی چیزی، اونوقت شرط شما حمایت مادر شوهره.
به نظر من که آسونترین شرطه... و بعدش لبهایش به لبخند کش امد.
مادر راحیل هم لبخندی زد و گفت:
–مهریه، مهر هر مردی نسبت به همسرش هست. پس زوجی که می خوان باهم زندگی کنند باید خودشون مهر روتعیین کنن.
این مهربونی دل پاک شمارو می رسونه که میگید شرط من آسونه.
به نظرم امد مادر راحیل زن سیاست مداریه، حرفهایش من رو به فکر می برد...آرام به مادرم گفتم که اجازه بگیرد تا دوباره با راحیل حرف بزنم.
مادر هم زیر لبی گفت:
🌹🌹🌹🌹💖🌹🌹🌹🌹
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
🎉 #میلاد_حضرت_ابوالفضل مبارک
💫 #روز_جانباز
🥇 هم رتبهی شهیدان
🌹رهبرانقلاب: جانبازان عزیز، شهدای زندهی ما هستند؛ چون مثل شهید به میدان جنگ رفتهاند و مثل شهید ضربت خوردهاند؛
منتها کرامت الهی آنها را حفظ کرده است. اینها زندهاند، اما در رتبهی شهیدان.
➡️ ۱۳۷۰/۱۰/۱۱
#ماه_شعبان
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
شرط زندگی کردن
تو این دنیا دیوونه بودنه
وگرنه اصلا نمیشه زندگی کرد
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
راهی شو که گردش ماهی
شیار اندوهی در پی خود نهاد ...
🔻سهراب_سپهری
💞🦋
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
عطرِ تو که اینجا باشد
خوش است حالِ دلم ...
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
.
حالا فهمیدم چرا رف
چون من میخاسم مالک قلبش باشم...
اما اون فقط ی مستأجر میخاس
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
📝 #عکس_نوشته
اونجایی که نه کسیو دوست داری
نه میخوای کسی دوستت داشته باشه
کجاست؟ من دقیقا همونجام..
💞🦋
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💝کلیپی بسیارشاد و جالب بهمراه آوایی شور انگیز و عسکهایی از ایران زیبا
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰ #محمد • ⃟♥️
به فنا رفت دیگه🤣😂
🍓
بفرست واسه رفیقات😻❤️
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
بعضی از دردا
مثه چایی میمونن
سرد میشن ولی تلخیش از بین نمیره ...
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
هر کس در اعماق دل خویش
گورستان کوچکی دارد ..
از آنان که دوستشان می داشته است
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
میخندم،
همینطور میخندم اما
دلم شاد نمی شود،
چون شب
که این همه ستاره روشنش نمی کند..
#معین_دهاز
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت_98
–شما که هر روز هم رو می بینید دیگه چه صحبتی؟
– لازمه، شما بگو، من بعدا براتون توضیح میدم مامان جان.
مادر نگاهی به من انداخت که یعنی چقدر درد سرداری...
بعد نگاهش را از من گرفت و به مادر راحیل دوخت و لبخند زد و گفت:
–اگه اجازه بدید بچه ها با هم یه صحبتی بکنن.
مادر راحیل لبخندی زد و گفت:
–خواهش می کنم. بعد رو کرد به راحیل و گفت:
–دخترم آقا آرش رو راهنمایی کن برید توی اتاق صحبت کنید.
راحیل هم با همان وقار همیشگی گفت:
–چشم.
بعدبلند شد و راه افتاد. نزدیک من که رسید زیر لبی گفت:
–بفرمایید.
همانجور که بلند می شدم یک دستمال کاغذی برداشتم تا عرق پیشانیام را پاک کنم. ناغافل چشمم خورد به مادر، همچین محو راحیل شده بود که دهنش باز بود.
لبخندی زدم و در دلم گفتم، مادر جان مطمئنم عاشقش میشی، صبر کن عروست بشه.
وقتی وارد اتاق دونفره خودش و خواهرش شدم از دیدن تابلو شعرهایی که به دیوار بود تعجب کردم، بخصوص یکی از آنها که قاب خیلی قشنگی داشت.
محو تابلوها بودم که صدای راحیل مرا به خودم آورد.
–لطفا بفرمایید بنشینید.
لبه ی یکی از تختها نشستم و گفتم:
–شما هم شعر دوست دارید؟
ــ بله خیلی.
با اشاره به تابلوها گفتم:
–خط خودتونه؟
ــ نه.
ــ پس کی نوشته؟
ــ یه آشنا.
نگاهم را از تابلوها برداشتم و روی جز جز اتاقش چرخاندم.
کاملا معلوم بود اینجا اتاق دختره. آنقدرکه همه چی با سلیقه و مرتب بود.
دلم می خواست هدیهایی که به او داده بودم را هم یک جایی در اتاقش می دیدم، ولی نبود.
نگاهش را روی خودم احساس کردم، نگاهم را سر دادم در چشم هایش، حسابی غافلگیر شد و نگاهش را دزدید.
ولی من دلم می خواست نگاهش کنم. همانطور که نگاهش به پایین بود گفت:
–چی می خواستید بگید؟
سکوت کردم.
وقتی سکوتم کمی طولانی شد سرش را بالا آورد و با تعجب نگاهم کرد و گفت:
– خوبید؟
همانطور که با لبخند نگاهش می کردم گفتم:
–پیش شما همیشه خوبم.
این بارسوالی نگاهم می کرد، کمی فکر کردم و گفتم:
– چیزی شده؟
نفسش را عمیق بیرون داد و گفت:
–چیزی نشده فقط منتظرم ببینم چی می خواهید بگید. فکر کنم یادتون رفته واسه چی اینجا امدیم.
خنده ایی کردم و گفتم:
–آهان، راست
می گید، نمی دونم چرا شما رو می بینم همه چی یادم میره.
سرش را پایین انداخت و حرفی نزد.
من هم آرام گفتم:
–می خواستم ازتون یه سوالی بپرسم. جوابش هم برام مهمه.
آرام گفت:
–بپرسید.
ــ شما برای چی نظرتون عوض شد. آخه جوابتون منفی بود قبلا.
یعنی به خاطر اصرارهای من نظرتون عوض شده، یا دلتون برام سوخته، یا کم آوردید و حوصله ی...
حرفم را برید و گفت:
–این چه حرفیه، مگه یه عمر زندگی شوخی برداره که دلم بسوزه.
–پس برای چی موافقت کردید؟ من که نه مثل شما بچه مذهبیم نه به اندازه شما به خدا نزدیکم... بعد نگاهم را پایین انداختم.
گاهی فکر می کنم نکنه به خاطر همین مسائل نتونم خوشبختتون کنم و...
نگذاشت ادامه بدم و گفت:
– خب یکی از دلایلش همینه دیگه.
همین که منیت ندارید.
ــ اونوقت یعنی چی؟
ــ یعنی این که خود خواهی ندارید، در این زمینه خیلی فروتن هستید. در برابر خدا خیلی خودتون رو کوچیک می کنید، غروری ندارید، یا به قولی براش کلاس نمیزارید. بین آدم ها غرورتون زیاده ولی پیش خدا...به نظرم این مهم ترین اصل هست برای پاک بودن، که شما دارید.
💖💖💖💖🌻💖💖💖💖
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
#سلام_امام_زمانم
کِی خزانم میشود مولا بهار؟
کِی کناره میرود گرد و غبار؟
یک سؤال از طعمِ بغض واَشک و آه
کِی به پایان میرسد این انتظار؟💚
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💚🇮🇷ایرانِزیبا🇮🇷💚🍃
🍃❤️سلاااام
صبح بسیار زیبای لحظات پایانی سال ۱۳۹۹ رو داریم میگذرونیم
🍃💝 آرزومیکنیم هر چی خوبیه نصیبتون بشه و سالی سراسر مهر و عشق و زیبایی پیش رو داشته باشین
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام صبحتون بخیر
دیروز دو ختم قران کامل شد... ۱۸۳۳💐صلوات گرفته شد... ان شاءالله از تک تک دوستان عزیزم قبول باشه....
لیست ختم قران هر روز فقط تو کانال کمال بندگی گذاشته و سنجاق میشود باز هم تاکید میکنم سعی کنید جاهای خالی رو پر کنید تا ختم قران منظم پیش برود...
امروز سعی کنید جزء های ۹ تا ۲۸ رو انتخاب کنید💖
از همه ی دوستان التماس دعا دارم 🌹🌹🌹🌹
@kamali220
↪️💖🌻🌹
#ماه_رجب
#این_الرجبیون
#کمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
خدا جونم😘
مهربون من....
این آخر سالی رو یه
جور حال دل همه روخوب کن
که همه با دل خوش
و پر ازعشق وامید به
پیشواز سال جدید بریم.
#پیشاپیش_نوروز_مبارک💐
💖💖💖💖💖💖💖💖💖
YEKNET.IR - sorood 4 - milad sardarane karbala 1399.12.27 - narimani.mp3
6.69M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
یه دعا سر سجاده ی نمازت برای ما کن یا زین العابدین
حاجت حاجتمندهارو خودت روا کن یا زین العابدین
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارک_باد ❤️
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋
#یا_سید_الساجدین 💖
محبوبِ قلوبِ #مومنین یا #سجاد
یا سیِّــــدِ کُلِّ #ساجدین یا #سجاد
جانم به فدایتان #علی_بن_حسین
یاحضرتِ #زین_العابدین یا#سجاد
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارک_باد ❤️
🔷💙
💖🌻💖☘
#عکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🦋💖🦋