🌹🌹🍃🍃
پسر : کجا میری ؟
دختر : میرم خودکشی کنم
پسر : پس چرا اینقد آرایش کردی ؟
دختر : آخه فردا عکسم تو روزنامه ها چاپ میشه !😜😜😜😜
😂😂😂😂😂😂
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
🌺🌺🍃🍃
چرا مردها از زنهای خوشگل بیشتر از زنهای باهوش خوششون میاد؟
چون قدرت چشمهاشون بیشتر از قدرت مغزشونه😜😜😜😜
😂😂😂😂😂
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
4_270538606995571405.mp3
1.22M
#دعای_عهد
آغاز روز با دعای عهد👆
التماس دعا
🙏🙏🙏🙏🙏
https://eitaa.com/hebye110
🌹🌹🍃🍃
امشب نفرات زشت از کانال حذف میشن.......... 😯😰😨😱
شوخی کردم....
نترسین اگه قرار به قیافه ی شماها باشه
دیگه باید کانال رو تعطیل کرد
خودم تنها میشم
واااااااااااالااااااا 😂😂😂😂🙈🙈🙈
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
🌹🌹🍃🍃
دختر متولد ۸۴ استوری گذاشته
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من!
والا هرچی فکر میکنم بجز معدل کارنامهش هیچ راز بزرگ دیگه ای نمیتونه داشته باشه🤔😁
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
#رمان........
#دختری_ازماه_جوزا........
#قسمت_سی_دو.......
مهدیار ـ میسا از بالکن رفت و منم از بین آدم های بی هوش وقتی به پاین پله ها رسیدم یک دیقه زمان مونده بود ! سریع رفتم اما قبل از رسیدنم به در پلیسا اومدن تو دانیال رو گذاشتم زمین تا تیر نخوره ! تا اومدم خودمم بخوابم یکه از پلیسا به بازوم تیر زد با صدای تیر افراد ببر سیاه که تازه متوجه ماجرا شده بودن اومدن توی سالن و تیر بارون شروع شد منم اروم دانیال و کشیدم بیرون و رسوندمش به امبولانس و دادمش دست میسا و خودم رفتم داخل خونه؛ دیده بودم که ببر سیاه داشت با ماسک فرار می کرد؛ به سرتیپ خبر دادم اما وقتی داشتم می اومدم از زور خونریزی بی هوش شدم !
تانیا : بالااخره بیدار شدی ؟
مهدیار : اخ سرم !
ـ چیزی نیست به خاطر خونی که از دست دادی !
ـ من اینجا چی کار می کنم ؟
ـ زخمی بودی یه دختر نقاب دار اوردت اینجا و گفت تیر خورده و خودش نمی تونه ببرتت بیمارستان !
ـ پس انوشکا منو آورده ! تلفن منو میار باید ببینم عملیات چی شد !
ـ عملیات ؟
ـ بعدا برات توضیح می دم !
ـ بیا اینم گوشیت ! می رم بیرون راحت تر صحبت کن!
ـ تانیا !
ـ بله ؟
ـ ممنون !
ـ من کاری نکردم فقط از یه نفر یکم کار پزشکی یاد گرفته بودم که انجام دادم باید از کامیشا خانم ممنون باشی !
بوق بوق بوق
میسا : مهدیار تو کدوم گوری هستی ؟ یه ایران داره دنبالت می گرده ! حالت خوبه ؟ زنده ای ؟ سالمی ؟ الو مهدیار صدامو می شنوی ! مممههههههددددیییییییااااا اارررررررررر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مهدیار : چته دختر کر شدم ! بله سالمم الانم خونه همسایمم !
ـ الان میام اونجا !
ـ نه خودم میام !
ـ یعنی زنده ای که بیای ؟
ـ نه په مردم !
ـ په اگه نمردی غلط کردی از دیشب تا حالا جواب نمی دادی ؟
ـ چیه؟! نگرانم بودی ؟
ـ نه خیر دور ورت نداره می خواستم مطمئن بشم مردی، مهمونی بگیرم !
ـ اهان تو که راست می گی !
ـ نه پس فکر کردی تو راس می گی ؟ زودم بیا این بردیا خودشو کشت !
🌿💞🌿💞🌿💞🌿💞🌿
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa