فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسینی ترین جامانده اربعین 💔😔
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🍃بہ نام او ڪه...
🌼رحمان و رحیم است
🍃بہ احسان عادت
🌼وخُلقِ ڪریم است
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
🇮🇷🇮🇷🏴🏴
#سلام_امام_زمانم
سلام بر تو
ای یگانه دوران و ای همنشین تنهایی!
سلام بر تو
و بر روزی که جهان
با قدومت آباد خواهد شد.
السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الفَرِیدُ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
۵۹.mp3
8.5M
[تلاوت صفحه پنجاه و نهم قرآن کریم به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتصدبیستهفتم🦋
🌿﷽🌿
همینطورکه
برمیگشتم گفتم:آیه به نظرت...
یدفعه بادیدن آیه تواون فاصله کم خشک شدم...فاصلمون
به اندازه دووجب بودشایدهم یک
وجب...نگاهامون بهم گره خوردن...نفسم حبس شد،موجی
ازگرمابه سمتم هجوم آوردومن ناتوان
ترازاین بودم که پسش بزنم درحالی که سرخوردن قطرات
سردعرق رو،روپیشونیم حس میکردم
خیره شده بودم به چشمای زیبای خرگوش کوچولوم ازاون
فاصله کم راحت میتونستم پاکی خالصانه
چشماشوببینم ...افسارنگاهموبه سختی کنترل میکردم
تاخطانره ودل شیشه ای خرگوش کوچولوم
روهزارباره نشکنه...وچقدرسخت بودکنترل یه اسب رم
کرده...وچقدرمن ناتوان بودم وقدرت
سرکوب کردن سرکشیش رونداشتم ...بااینکه باتمام
وجودازپاکی خالصانه نگاهش وزیبایی چشمای
درشت کشیده اش لذت میبردم امادلم میخواست کمی
نگاهموپایین بیارم...اونقدردلم خواستارپایین
اومدن نگاهم بود که کم کم چش
م بستم رو خطایی که قصدداشتم مرتکب بشم...روشکوندن
قلب شیشه ایش...وچقدربی رحم شده
بودم...وچراحس کردم کثیف شدم؟ازخودم بدم اومد...من
حق نداشتم نگاهی ازروی هوس به
خرگوش کوچولوی پاکم بندازم ...بااینکه من پاکان بودم
پاکانی که هیچوقت پاک نبوده امابازم
نمیتونستم به خودم این اجازه روبدم که آیه روبکنم
ابزارلذت ..!.!سریع نگاهموازچشمای زیباش
گرفتم وخودمومشغول کردم باخردکردن خیارا که آیه
پرسید:چی میخواستی بگی؟
-مهم نیست
دیگه صدایی ازش درنیومد...دیگه نمیتونستم سالاددرست
کردنوادامه بدم ،قلبم توسینه بی تابی میکرد چاقوروتوظرف رهاکردم وگفتم:همون سالادیونانی
تورومیخورم
وسریع ازاشپزخونه بیرون رفتم وخودموبه حیاط رسوندم
وبایه دم عمیق تمام اکسیژن محیط اطرافمو بلعیدم امابازهم احساس خفگی میکردم ...خسته
شده بودم ازاحساساتی که چندوقتی بودبی
قرارم کرده بودومن هنوزموفق به کشف دلیلشون
نبودم...بااینکه احساسات خوش آیندی
بوداماناخوداگاه ازشون گریزون بودم ....من ازاحساسات
جدیدم میترسیدم...احساساتی که یه قدرت
فرازمینی داشتن....من میترسیدم ازاحساسات غریب
وناآشنایی که حتی اسمشون روهم
نمیدونستم...من حق داشتم بترسم ازاحساسی که
منووادارمیکنه تاخیره خیره به آیه نگاه کنم...بی
اراده منو نگران آیه میکنه...قلبموبه تپش میندازه
...و....و....وخیلی وهای دیگه...من حق داشتم
ازاحساساتی که تمام کنترلموازم میگیرن وافسارکاراموبه
دست میگیرن ومنوهدایت میکنن
بترسم...من حق داشتم...نداشتم؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتصدبیستهشتم🦋
🌿﷽🌿
شروع کردم به قدم زدن
توحیاط هواخنک بودوکمی کمک میکرد
به برگشتن بدنم به دمای عادی ومعمولی...قدم میزدم
وفکرمیکردم...به تمام اتفاقاواحساس هایی که
بعدازدیدن وآشناشدن باآیه رخ داده بودن...ازلحظه آشنایی
مرورمیکردم خاطرات ذهنمو...ازهمون
لحظه ای که توخلوتم بایه دخترکثیف ازجنس
لعیا...دختری روتوقاب دردیدم باپوششی شبیه به
پوشش لعیا...چادر!روزهایی رو
مرورمیکردم که باحماقت های کورکورانه پاکی یه
دخترمقدس رونمیدیدم...به روزهای گذشته
...واین بارگذشته ای نه چندان دورکه انگارهمین
دیروزبود...گذشته رومرورمیکردم تاشایدبتونم
جوابی برای علامت سوال بزرگ ذهنم پیداکنم...اسم این
حس ناآشنا...حس خوشایندی که حتی
نفهمیدم چطوری واردحریمم شد ...واردقلبی که دورش
حصاری ازاهن کشیده بودم...حس
قدرتمندی که سرزده اومده بودوتوقلبم جاخوش کرده
بودوانگارداشت پاکانی که قبلا بودم روازم
دورمیکرد...ومنوازشخصیتی که داشتم جدا...بایه
دیوارجداکننده ...دیواری که هرروز آجربه آجر بالا میرفت وشایدروزی ازدیوارچین هم مرتفع
ترمیشد!!...
هرچقدرگشتم وگشتم وزیروروکردم خاطرات چندوقت
اخیرو...به نتیجه ای نرسیدم...بعدازکلی این
درواون درزدن موفق نشدم اسمی برای حس عجیب
وغریبم پیداکنم...به اندازه کافی هواخورده
بودم وفکرکرده بودم دیگه ذهنم خسته شده بودوکشش
نداشت بخاطرهمین هجوم افکارموپس
زدم ودست ازپادرازتربه سمت ساختمون راه افتادم ...که
موبایلم زنگ خوردبه صفحش نگاه انداختم
ارمان بودبی حوصله جواب دادم:هان؟
سلام عرض شدجناب آقای پاکان خان
_سلام چیکارداری؟زودبگوحوصله ندارم--راستش میخوام کمکم کنی
بازچه گندی زدی؟
-هیچی بابافقط ذهن مسموم تورومنم اثرگذاشته-
-چی شده بگوبینم؟
راستش بایه دختری دوست شدم اسمش پگاهه قصدم
جدیه میخوام امتحانش کنم اگه توامتحان-
قبول شدبرم خواستگاریش
من حوصله ندارم به سپهربگو-
-باباسپهرهمه چیولومیده توبهترین گزینه ای-من امتحانش کنم؟
اره دیگه-
-خیلی خوب ادرسشواس کن عکسشم بفرست خدافظ
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آواز زیبا و دلنشین 🌷💐
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 اینجا کالیفرنیا آمریکا؛
تک تک خانه ها سیاه پوش آقا امام حسین است
آدم باورش نمیشود
گویا اشکی که در طول تاریخ برایش ریخته شد ، سیلی شده و حالا در دنیا به راه افتاده است
صحنه ی زیبایی ست.
شاید 10 سال قبل چنین چیزی را باور نمیکردم.
اما حالا صدای او آنجه که تصورش را نمیکردیم در حال شنیده شدن است.....
رفقای خارج از کشور
دوستان خود را با آقا امام حسین آشنا کنید
که این هم برای دنیای ما
و هم برای اخرتمان ضروری است
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
🇮🇷🇮🇷🏴🏴
#سلام_امام_زمانم
غم عالم نشسته بر دل ما
ز هجر روی تو ای صاحب عصر
جهان زیبا شود وقتی بیایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتصدبیستنهم🦋
🌿﷽🌿
.تماسوقطع کردم وواردخونه شدم
با دیدن آیه که لنگ میزد و از این طرف به اون طرف
میرفت سریع گفتم :سلام جایی میخوای بری؟
سری به علامت تایید تکون داد و سردرگم مثل آدمهایی
که دنبال چیزی میگردن به جست و خیز میون خونه ادامه داد...
عصبی از دیدن لنگ زدن پاش و یاد آوری تصادف با اون
دوچرخه سوار احمق با لحن خشنی گفتم :به سلامتی کجا ؟
بی حواس فقط زیر لب چیزی مثل خونه ی فرنوش اینا
زمزمه کرد
از یاد آوری ممکن بودن دیدار فرهود و آیه ناخود آگاه
دستام مشت شد و عصبی رو به آیه غریدم
:برای چی ؟؟مگه دو روز پیش اونجا نبودیم؟؟
با بهت نگاهی گذرا به چشمهام انداخت اما سریع
چشمهاش رو ازم دزدید و گفت :یادم نمیاد که برای دیدن دوستم باید به شما جواب پس بدم
قلبم به شدت تپید و خون رو با سرعت بیشتری تو بدنم
پمپاژ کرد جهش خون رو به صورتم حس
میکردم و کاملا میدونستم که صورتم سرخ سرخ شده و
تمام رگهای روی پیشونی و گردنم از فشار
خون پمپاژ شده قلنبه شده و سعی در گذاشتن مسابقه ی
ارتفاع با پوستم داره
با گوشه و کنایه و همچنان با صورتی سرخ گفتم :نه آیه
خانم این چه حرفیه شما میزنید بنده هیچ
وقت همچین جسارتی به شما نمیکنم فقط میخواستم
بدونم با این پای دردناکتون که باعث شده
اینجوری عین اردک راه برین چطوری میخواین برین خونه
ی دوستتون وگرنه من کی باشم آخه ؟
آیه نگاهی توام با شرمندگی به سمتم انداخت که با دیدن
صورت رنگ خون گرفتم سریع با ترس
نگاهش رو گرفت و گفت :ببخشید خیلی بد حرف زدم
فقط با اخم بهش خیره شدم و اون هم بعد از دیدن اینکه
معذرت خواهیش بی جواب موند با
ناراحتی سرش رو پایین انداخت و دوباره مشغول کند و
کاو شد بی حوصله از چرخ زدن های آیه به
دور خونه رو بهش پرسیدم :دنبال چی میگردی؟
-دنبال عینک آفتابیم هرچقدر میگردم نیستش
عاقل اندر سفیهانه نگاهی بهش انداختم و بعد نگاهی به
عینکی بالا سرش روی چادرش فیکس شده
بود با لبخندی ناشی از این فراموشکاری آیه و این همه
دنبال گشتن هاش فقط گفتم :یه دست رو
سرت بکش شاید یادت بیاد...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتصدسیام🦋
🌿﷽🌿
آیه چشم غره ای به سمت من حواله کرد و گفت :اصلاح
حوصله ی شوخی ندارم
با خنده ای که دیگه از حالت لبخند خارج شده بود گفتم
:نه جدی میگم یه دست به سرت بکش
یادت میاد...
آیه کلافه فقط برای اینکه منو دست به سر کنه دستی به
سرش کشید که با برخورد انگشتاش با
عینک با تعجب اون رو از سرش بیرون کشید و گفت :ای
وای من
لبخندی که تبدیل به خنده شده بود حالا قهقهه ی
بلندی بود که هر لحظه آیه رو بیشتر شرمنده ی
شیرین عقلی بامزش میکرد وقتی آیه رو همچنان
شرمگین و سر به زیر دیدم گفتم :حالا آماده ای
که برسونمت
سریع جواب داد :آماده هستم اما اصلا نیازی نیست خودم
یه تاکسی میگیرم میرم
در حالی که به سمت حیاط راه افتاده بودم فقط گفتم
:زود بیا بیرون ماشین و روشن کردم
توی راه بودیم و هر دو ساکت و آروم از پشت شیشه به
منظره ی خیابون نگاه میکردیم و همچنان
پیش میرفتیم و پیش میرفتیم کلافه از سکوتی که توی
ماشین پیچیده بود و داشت گوشهام رو از
صدای بلندش کر میکرد از گوشه ی چشم به آیه نگاهی
انداختم و با دیدن اینکه محو خیابونیه که به
سرعت از جلوی چشمهامون دور میشه و تکه ای دیگه از
خودش رو به رخ ما میکشه بالاجبار پخش
رو روشن کردم تا حداقل ذره ای از این سکوت خفقان اور
خلاصی پیدا کنم
آهنگ پخش می شد و همچنان آیه در سوت خیره به
خیابون بود
*بارون که میزنه این آسمون منو
دیونه میکنه خون گریه میکنه
هی پا به پای من تو این خیابونا
من گریه میکنم اون گریه میکنه
بارون میزنه باز جای خالیه
تو درد میکنه
تو کوچه ها شهر میفهمم اینو من
تنهایی آدمو ولگرد میکنه
من هنوز نگرانتم وقتی که بارون میباره
نکنه اونکه باهاته
یه روزی تنهات بذاره
من هنوز نگرانتم
رفتی تنهایی که چی شه
یکی اینجاست که مردن واسه ی تو زندگی شه*
با زنگ خوردن موبایلم آهنگ رو استاپ کردم آرمان بود
کلافه از دردسر جدیدی که برام درست
کرده بود و این روزها من هم دیگه اون حال و هوای قبلی
رو
ندارم و اصلا توان تحمل یه موجود سریش و پر از عشوه و
ناز برام غیر ممکن شده بود کلافه جواب
دادم :باز چیه ؟
داداش یه ذره مالطفت به خرج بده چه وضع حرف زدنه آدم میگرخه-
-آرمان کارتو بگو
-خواستم بگم اومدم دم خونتون خونه نبودی راستشو بگو
با کی کجا رفته بودی ؟
-میشه یه ذره فقط یه ذره جدی باشی ؟کی رفتی
خونمون ؟
-مرد حسابی من همین الان دم خونتونم مگه نگفتی
آدرس و عکس برات بیارم؟؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
دوستان عزیز سلام صبح تون بخیر ....
بعضی از دوستان تقاضا کردند ادامه ی رمان در ازای مرگ پدرم بعد از اربعین حسینی گذشته بشه چون خیلی از دوستان مشرف شدند کربلا .....ماهم اطاعت امر کردیم ان شاءالله ادامه ی
رمان در ازای مرگ پدرم یکی دو روز بعد از اربعین گذاشته خواهد شد 🌸🌺
از تک تک دوستانی که مشرف میشوند کربلا التماس دعا دارم🙏🙏🙏
صرفا جهت یادآوری:
دوستت دارم تا ابد❤️
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
بعضی حرفا اشک میشن
بعضی حرفا سکوت میشن
امان از اون حرفایی که
بغض میشن ...
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#حرفحساب🤷♀
@harfe_hesab132
دلم زندگی کردن میخواد
از نفس کشیدن خسته شدم ...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
بعضی آدمها یه کاری میکنن که
دیگه نمیتونی دوسشون داشته باشی
ولی دلت خیلی برای اون وقتایی که
دوسشون داشتی تنگ میشه
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#حرفحساب🤷♀
@harfe_hesab132
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
بنامدوست﷽
گشاییم دفترصبح را
به فر عشق فروزان کنیم محفل را
بسم الله النور
روزمان را بانام زیبایت آغازمیکنیم
دراین روز بما رحمت وبرکت ببخش
وکمکمان کن تازیباترین روز را
داشته باشیم
سلام صبحتون بخیر
الهی به امید تو💚
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
🏴🏴🏴🇮🇷🇮🇷🇮🇷