eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 😍 با صدا امیر علی نیم خیز شدم - هیچی! عطیه مشکو ک پرسید -چی شده امیرعلی؟خانومت که جواب پس نمی ده... نکنه دختر دایی ام رو دعوا کرده باشی!... امیر علی خندید ولی خوب میدونستم خنده اش مصنوعیه چون چشمهاش داد میزد هنوز نگران منه! – اذیتش نکن بی حوصله است عطیه - اونوقت چرا؟! امیرعلی کلافه پوفی کردکه من آروم گفتم: _اگه دهن لقی نمی کنی من با امیرعلی رفتم غسالخونه هین بلندی گفت و چشمهاش گرد شد و داد زد -دیوونه شدی؟ دستم و گرفتم جلوی بینیم - هیس چه خبرته... دیوونه هم خودتی! عطیه سرزنشگر رو به امیرعلی گفت: این مخش عیب برمیداره تو چرا به حرفش گوش کردی ؟ -من ازش خواستم عطیه –تو غلط کردی امیرعلی اخطار آمیز گفت: _عطیه!!! عطیه - خب راست می گم نمی بینی حال و روزش و؟! امیر علی خم شدو کمک کرد چادرم و در بیارم -خوبم عطیه شلوغش نکن فقط یکم سرگیجه دارم بهم یک لیوان آب میدی؟ نگاه خصمانه و سرزنش گرش و به من دوخت و بیرون رفت امیر علی روی دوپاش جلوم نشست و دکمه های مانتوم رو باز کرد و مقنعه ام رو از سرم کشید... نگاهش روی گردنم ثابت موند: -چیکار کردی با خودت محیا؟! نگاهم روچرخوندم تا گردنم رو ببینم ولی نتونستم ... انگشتش که نشست روی گردنم با حس سوزش خودم و عقب کشیدم و یادم افتاد اون موقعی که احساس خفگی می کردم چنگ انداختم به گلوم! نگاهش سرزنشگر بود که گفتم: اول هوای اونجا خیلی خفه بود ...من... با لحن ملایمی گفت: _قربونت برم آخه این چه کاریه کردی؟! آروم لب زدم _خدا نکنه ... با بلند شدن صدای اذون که نشون میداد وقت نماز ظهره ... دستم رو کشید تا بلند بشم -پاشو وضو بگیر نماز بخون دلت آروم میگیره کنار شیر آب نشستم و به صورتم آب پاشیدم ... نسیم خنک موهام و به بازی گرفته بود...حالم خیلی بهترشده بود به سادگیِ جمله دوستت دارم بودکارای امیرعلی.. -اونجا چرا باباجان برو آشپزخونه وضو بگیر سرما می خوری! لبخندزدم به عمو احمدی که سجاده به بغل می رفت تا توی هال نماز بخونه – همینجا خوبه .. آب خنک بهتره عمو با لبخند مهربونی در هال و باز کرد - هر جور راحتی دخترم ... التماس دعا! -چشم شماهم منو دعا کنید!! حتما بابایی گفت و در هال رو بست ... انگشت اشاره ام رو امتداد دماغم کشیدم تا فرق باز کنم... عطیه همیشه به این کار من میخندید و مامان می گفت خدابیامرز مامان بزرگمم همینجور فرق باز می کرده برای وضو... !! یاد مامان بزرگ دوباره امروز رو یادم آورد ... سرم و تکون دادم تا بهش فکر نکنم ... ولی با دیدن صابون سبزو پرکف کنار شیر دوباره تخته غسال خونه و صابون پرکفی که اونجا بود یادم اومد ...! معده ام سوخت و مایع ترش مزه و زرد رنگی رو بالا آوردم ... صدای هول کرده عمه رو شنیدم... -چیه عمه؟چیشدی؟! نمیتونستم خودم رو کنترل کنم و همونطور عق می زدم.. عمه شونه هام رو ماساژمی داد -بیرون چیزی خوردی؟ نکنه مسموم شدی ؟ با خودم گفتم کاش مسمومیت بود! بهتر که شدم آب پاشیدم به صورتم -خوبم عمه جون ببخشید ترسوندمتون!! شروع کردم به آب کشیدن دور حوضچه -نمی خواد دختر پاشو برو تو خونه رنگ به رو نداری! - نه نه خوبم ... میخوام وضو بگیرم!! 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @aksneveshteheitaa
بر ماسه‌ها نوشتم : دریای هستی من از عشق توست سرشار این را به یاد بسپار بر ماسه‌ها نوشتی ای همزبان دیرین این آرزوی پاکیست اما به باد بسپار ☘╯\╲ 🆔 @aksneveshteheitaa
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ ☘╯\╲ 🆔 @aksneveshteheitaa
تو شبیه پرستوها هستی وقتی با کوچ بی‌هنگامی بهار را به خانه‌ام می‌آوری وقتی با کوچ بی‌هنگامی بهار را از خانه‌ام می‌بری بخوان! با هرزبانی‌که عاشقانه‌ترست آهنگین‌ترست... بخوان! حتی اگر شده اندازۀ پنجره‌ای که بیش از حوصلۀ بهار بسته مانده‌ست آن‌قدر بسته مانده‌ست که اسمش را گذاشته‌اند دیوار. 🆔 @aksneveshteheitaa
سلام روزتون شاد شاد🌺😊 لحظه هاےزندگیتون مثل آفتاب گرم مثل سایه دلنشین مثل باران بخشنده مثل رویا شیرین مثل پروانه سبکبال و مثل پرنده آزاد و رها باشد🌷 @aksneveshteheitaa
ایمان داشته باشید اگر به دنبال موفقیت نروید ، خودش به دنبال شما نخواهد آمد.- موفقیت جمله ی امروز 👆👆 💐💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃🍃
seyedmajidbanifatemeh-@yaa_hossein.mp3
1.74M
میلاد حضرت علیه السلام 🎵 اگه حیدری ام یا پیغمبری ام 🎤 سیدمجید @aksneveshteheitaa
قبل از اینکه فاصله امون رو زیاد کنن -رورعایت_کنید http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
Mohsen-Ebrahimzadeh-Sale-No-128.mp3
2.78M
🍃🌸🎼 آوای زیبای بهاری از محسن ابراهیم زاده. @aksneveshteheitaa