eitaa logo
الحرکة
388 دنبال‌کننده
38 عکس
39 ویدیو
0 فایل
اطلاع‌رسانی کاروان جوانان ايرانی حامی طوفان الاقصی کانال در تلگرام https://t.me/al_harkah
مشاهده در ایتا
دانلود
الحرکة
✊ چرا فلسطینی ها ایستاده اند و در کرانه چه کنیم؟! حتما اصالت این مردم و بی نظیر بودن این جغرافیا از
ابوعبیده: به مبارزان ملت فلسطین در کرانه باختری سلام و درود می‌فرستیم. از نیروهای امت که برای دفاع از مردم غزه در میادین و جبهه‌های مختلف به پا خواستند، تقدیر و تمجید می‌کنیم. درودی ویژه می‌فرستیم به برادرانمان در یمن، یمن عربی و اسلامی که ندای امت آن‌ها را به حرکت انداخت. به برادرانمان در لبنان درود می‌فرستیم که پایگاه‌های دشمن را در هم کوبیدند. به برادرانمان در عراق آزاد و هر مکان دیگری درود می‌فرستیم. خواستار تشدید رویارویی با اشغالگران اسرائیلی در کرانه باختری و تمامی جبهه‌های مقاومت هستیم. از برادرانمان در اردن دعوت می‌کنیم فعالیت‌های مردمی خود را شدت بخشند، چرا که شما کابوس دشمن هستید که نگران هرگونه حرکت شماست. سلام و درود بر مردم ما در غزه به خاطر ثبات و پایداری که نمونه انسان‌های آزاده در جهان هستند. بدانید که پیروزی خداوند نزدیک است. این راه جهاد است، یا پیروز می‌شویم یا به شهادت می‌رسیم. @Thirdintifada
🔴 بیانیۀ جمعی از نیروهای سیاسی در رابطه با خروج از انفعال نسبت به حماسه غزه 📜بخش هایی از بیانیه: 🔸 عملیات ۱۵ مهر ۱۴۰۲ در غزه، یک زلزله شدید بود. اما مهم‌ترین پیامد طوفان الاقصی و حوادث پس از آن ایجاد یک فضای عمومی و انسانی علیه رژیم در سراسر جهان و به‌ویژه امریکا و اروپا بوده است. خشمی عمومی و ابراز شده، که نوید شکل‌گیری یک آرایش سیاسی و مردمی ضدّ رژیم و هم‌پیمانان آن، یا همان بلوک جهانی غرب، می‌داد. کیست که نداند سرنوشت اسرائیل چقدر به تاثیر این خشم عمومی در سبدهای رای حامیان این رژیم گره خورده است؟ 🔹 به گواهی رهبران محور مقاومت و شهادت آژانس‌های غربی، این فضا چیزی نبوده که نتیجه مهندسی افکار عمومی یا هجمهٔ لشکرهای سایبری یا میان‌داری چهره‌ها و گروه‌های نزدیک به مقاومت باشد. این وضعیت بیش از هر چیز گویای فرصت بزرگی است که در برابر جبهه مقاومت پیدا شده است بی آنکه برای پدید آمدنش اقدامی مستقیم کرده باشد. اما آیا ما آماده استفاده از این فرصت هستیم؟! 🔹 این انفعال نتیجه چه وضعیتی است؟! گریبان کدام بخش از دستگاه توسعهٔ خارجی سیاسی جمهوری اسلامی ایران را باید گرفت؟ در بعد نظامی و امنیتی، نیروهای وفادار، مجاهد و مخلص نظام، در این چهار دههٔ پس از جنگ تحمیلی بیشترین هزینه‌ها را برای مقابله با اسرائیل و آمریکا در منطقه داده اند و پاک‌ترین جوانان و شجاع‌ترین مردان امت را فدای مقاومت کرده اند؛ تا جایی که نفوذ نظامی و امنیتی‌شان قلب استکبار را نشانه گرفته است. اما آیا این مجاهدت پیوسته و طولانی و خالصانه، پشتیبانی سیاسی و اجتماعی کافی را داشته است؟ آیا فضای فکری و سیاسی و فرهنگی در منطقه، اروپا و آمریکا به شکل مشابهی شاهد تحرک نیروهای فرهنگی و سیاسی دستگاه‌های نظام بوده اند؟ 🔹 آن‌چه با آن مواجهیم یک وضعیت روحی است. وضعیتی که مبارزه را پایان‌یافته تلقی می‌کند و مدت‌هاست خود را برای یک زندگی امن و عادی آماده کرده است. تمایل به عادی‌سازی روابط با امریکا، توافق با قطب‌های بلوک سازش در منطقه، و تلقی از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر عادی از نتایج چنین وضعیتی است. منحصر به چپ و راست هم نیست‌؛ آن‌چنان که مواضع سیاسیون اصول‌گرا، اصلاح‌طلب و نواصول‌گرا در این روزهای پس از ۱۵ مهر ۱۴۰۲ نشان می‌دهد. همان آرایشی که اکنون در حال آماده شدن برای پیروزی در انتخابات اسفندماه است. 🔹 واکنش به چنین وضعیتی نیازمند سیاستی بنیادی‌تر است. رویکردی باید در پیش گرفت که بتواند نیروی انقلابی را، نیرویی که مدعی شکلی از بودن انسان در این جهان است و نمی‌خواهد به مرزهای تاریخی و هویتی محدود بماند، جذب کند و به کار بیندازد. 🔶 متن کامل بیانیه را می‌توانید در آدرس‌ زیر مطالعه فرمایید: https://vrgl.ir/e3XqL‌ ✍برای پیوستن به جمع امضاکنندگان این بیانیه وارد لینک زیر شوید: https://survey.porsline.ir/s/6trfUpps 🇮🇷@Ensejam_iri
💢 تنور دوقطبی ایرانی و گزینه‌ی عصر بی‌گزینگی 🖌 هادی معصومی زاع ❇️ آن‌چه دیشب در خصوص ضرورت افزایش تنش کنترل‌شده نوشتم از سر ذوق‌زدگی و احساسات جوانی نبود. دیگر عمر ما از هیجانات دوره‌ی جوانی گذشته است. رفتارهای نپخته‌ی برخی انقلابیون سابق-روشنفکران امروز درس‌های خوبی به ما داده است که کار و اندیشه می بایست پخته باشد و نه داغ و تند. نیز با تجربه‌ی حضور در چند جنگ آن قدر می دانیم که یک رفتار محاسبه‌نشده می تواند چه بلایی بر سر مقدرات یک کشور بیاورد. این را در تجربه‌ی عراق صدام به عینه دیده ایم. اما همچنان می دانیم که انفعال و مسالمت‌جویی افراطی پیشنهادی برخی چه‌گونه می تواند سایه‌ی جنگ را در بازه‌ی زمانی بلندمدت‌تر بر سر یک کشور بیاورد. این شاید برای بیزنس قدرت حزبی و گروهی برخی (حساب طیف جوانی که هیچ کلاهی از نمد سیاست برای خود نبافته اند، جداست) مناسب باشد که هست، اما کشور را به چاه ویل می برد. در شرایطی که طرف مقابل در یک جنگ اقتصادی وحشیانه، کمر به خشکاندن ظرفیت تمدنی ایران بسته و تجربه‌ی مذاکرات قبلی نیز در نهایت با ریزش چندصددرصدی پول ملی و تشدید تحریم به بن بست رسیده است، این سوال مطرح می شد که آیا راه‌کار سومی در چنته دارند که به ما نمی‌گویند؟ به گمانماتهام جنگ‌طلبی و تجارتِ جنگ دیگر منسوخ و نخ‌نما شده است. لااقل به نسل جوان آسیب‌خورده‌ای همچون ما نمی چسبد. ما خودمان قربانی هستیم مربی. کاسبی تحریم-مذاکره شغل همان‌هاست که کشور را به این‌جا رسانده‌اند. ❎ می گویند در صورت افزایش تنش هزینه‌های سنگینی را متحمل خواهیم شد. درست است. اما مگر گزینه‌ی دیگری هم باقی مانده است؟ مذاکره؟ بسیار عالی. از قضا من هماره طرفدار مذاکره‌ی مستقیم بوده‌ام. این لوس بازی‌های دولت جدید را هم هیچ وقت هضم نکرده‌ام که مذاکره‌ی باواسطه از دو اتاق. مگر نامحرمید؟ اما لختی درنگ کنیم که آن روز که وضع آن بود، آن شد. امروز که وضع این است با چه پشتوانه‌ای پای میز مذاکرات می خواهید بروید؟ این بار امضای چه کسی ضمانت باقی ماندن امریکا در یک توافق مطلوب خواهد بود؟ می گویند ضمانت آن که در یک افزایش تنش مقطعی، جنگ به قلمروی ما توسعه نیابد و امریکا زیرساخت‌های ما را نابود نکند چیست؟ می گویم هیچ ضمانت قطعی در کار نیست. و خب این قطعا به معنی نسنجیده رفتار کردن و شانه خالی کردن از مسئولیت نیست. ایده‌ای است با تمام لوازم و ظرافت‌هایش در مقام اجرا. اما سوال را با سوال پاسخ می دهم که ضمانت آن که روز خروج مجدد ایالات متحده از توافق سوم و چهارم و دهم، بلایی بدتر از عراق 2003 بر سر ایران نیامده باشد چیست؟ ضمانت آن که تا آن روز از فرط تحریم و فقر دولت مرکزی، صد چرخه‌ی خشونت جدید در داخل را تجربه نکنیم چیست؟ ضمانت آن که زیرساخت‌ها ما از سر تحریم و بی‌پولی خودبخود از کار نیفتد چیست؟ تبعات افزایش تنش، احتمالا قطعی است. تبعات نرمش کنونی اما ضرورتا قطعی است. خب پس اگر این است، چرا سوال را یک بار از آن طرف نپرسیم؟ ❎ طبیعتا من نه سرباز نهاد میدانم و نه کارمند دستگاه دیپلماسی. به این دوگانه‌های جعلی هم باور ندارم. بیشتر آن را مفاهیم بیزنیس قدرت می‌دانم. اما سیر تحولات ایران این یک دهه و تجارب جهانی موجود را که دنبال می کنم به این باور می رسم که در کشاکش جنگ نان ، برای پایبند کردن امریکایی‌ها به توافقاتشان گزینه‌ی دیگری در کار نیست. دیپلماتت را نمی توانی دست خالی پای میز مذاکره بفرستی. افزایش تنش موصوف، نه یک گزینه از میان مجموع گزینه‌ها که گزینه‌ی شرایط بی‌گزینه‌گی و بیچاره‌گی است برادر. و در خلق چنین شرایطی همه‌ی دولت‌های پس از جنگ نقش داشته‌اند و نمی‌توانند شانه خالی کنند. هر کدام به شکلی و اندازه‌ای.
هدایت شده از انسجام
🔴 امید و آینده با انحصار سیاست، معنا نمی‌شود! 🔷 بیانیۀ جمعی از نیروهای سیاسی-مدنی جبهه انقلاب و مقاومت 🔶 متن کامل بیانیه را می‌توانید در آدرس‌ زیر مطالعه فرمایید: https://vrgl.ir/D6yvp ✍برای پیوستن به جمع امضاکنندگان این بیانیه به ادمین پیام دهید. 🇮🇷@Ensejam_iri
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
هدایت شده از انسجام
بسم الله الرحمن الرحیم 💢 یادداشت تحلیلی دبیرخانه انسجام [ائتلاف نیروهای سیاسی‌-مدنی جبهه انقلاب و مقاومت] 🔸 مشارکت مردم در تولید و آینده اقتصاد سیاسی ایران یکم. شعار سال، چیزی درباره یک لحظه از دوران کلی حرکت یک ملت است. حکمی است از سر زمان‌شناسی؛ و هر که دیده به سیاست گشوده یا باید از عهده انکار این زمان‌شناسی بر آید و یا مسئولیت تفسیر آن را بپذیرد. این‌که رهبر انقلاب چاره ضعف اساسی کشور، یعنی مساله اقتصاد، و راه حل مشکلات را مساله تولید می‌خوانند، چیزی بیش از اداره ساده امور است. ما باید بتوانیم مسئولیت چنین تفسیری را بر عهده بگیریم. دوم. نگاهی به شیوه‌های اداره در کشورهای منطقه و حتی جهان و نحوه مواجهه‌شان با مشکلات‌شان این ارادهٔ افزون را روشن‌تر می‌سازد. بسیاری از کشورهای منطقه برای رسیدگی به مشکلات‌شان، غیر از اتکا به خام‌فروشی و خصوصا فروش نفت و گاز، بر جذب سرمایه خارجی و ترانزیت و تجارت و خدمات گردشگری تکیه کرده اند. یعنی اگر چه سعی دارند رفاه مردمشان را تامین کنند اما عزمی برای ایجاد یک اقتصاد ملی ندارند. بلکه به بیشینه‌سازی و هموار کردن حضورشان در مدارهای موجود اقتصاد جهان تمرکز کرده اند. این وضعیت درباره بسياری از کشورهای جهان و حتی کشورهای اروپایی صادق است. بزرگترین اقتصادهای صنعتی در اروپا این روزها گرفتار سستی و ضعف در تولید اند. در واقع کشورهای اندکی هستند که هنوز مساله تولید را به عنوان کانون قدرت اقتصادی خود پاس داشته اند. و این‌ها همان کشورهایی اند که یا قطب‌های قدرت در آرایش سیاسی جهان اند و یا تقویت‌کننده این قطب‌ها. سوم. پس معلوم می‌شود اراده به تولید به عنوان کانون تحرک اقتصادی و پیشران یک اقتصاد ملی، پیش از هر چیز یک عزم سیاسی است. اراده به تولید به معنی نفی اقتصاد خدماتی و بهره گرفتن از کریدور ها و استحصال منابع طبیعی نیست، بلکه اراده به تولید یعنی همه این‌ها بخشی از یک زنجیره مکمل اند که از تولید آغاز می‌شوند و به تولید می‌انجامند. آغاز و انجامی که درون یک اقتصاد ملی تعریف شده است. عزم به تولید در یک کشور به معنی آن است که آن کشور نمی‌خواهد مصرف‌کننده نیروی تولیدی باشد که بیرون از اقتصاد آن کشور و درون مرزهای دیگری به حرکت درآمده است. و درباره ما، عزمی که با وجود مخاطرات و دشواری‌های بسیار نمی‌خواهد اداره کشور به توزیع خدمات و دولت به پنجره خدمات عمومی فروکاسته شود. عزمی که توجهی عمیق به تغییر جایگاه ایران در آرایش نظم بین الملل دارد. چهارم. اما خصلت سیاسی این عزم وقتی به مساله مشارکت نظر می‌کند آشکارتر می‌گردد. همان اراده انقلابی که حضور در انتخابات را نه حق مردم که وظیفه ایشان می‌داند، امروز از مشارکت مردم در تولید می‌گوید. اگر حضور واقعی در انتخابات مقتضی قبول استقلال و بلوغ آحاد مردم در تشخیص سیاسی و تعیین نمایندگان است، مشارکت مردم در تولید هم به معنی استقلال و برابری ذاتی ایشان در اقتصاد است. پیگیری این دلالت‌ها، آشکارا شکلی متفاوت از آرایش اقتصاد سیاسی ملی را هدف گرفته است. شکلی از اقتصاد سیاسی که تبعا پیامدهای منطقه‌ای و جهانی گسترده‌ای دارد. به همان نحو که دعوت به مشارکت سیاسی نمی‌تواند بی‌اعتنا به مشارکت و همراهی گروه‌های سیاسی باشد، ما در این‌جا، احتمالا، به جای آن‌که منتظر توده‌ای پراکنده از مردم باشیم، چشم به راه گروه‌های متشکلی هستیم که از سر اراده به تولید، تغییرات اقتصاد سیاسی را نشانه رفته اند. با هسته‌های سیاسی مولدی مواجهیم که به فرمان این و آن نیستند اما عمیقاً تعهدی ملّی و چشم‌اندازی فراملّی دارند. 🇮🇷@Ensejam_iri
هدایت شده از انسجام
پنجم. دعوت به مشارکت مردم در تولید، به کیفیتی عمیقاً انسانی هم نظر دارد. وقتی از مردم سخن می‌رود، خصوصا درچارچوب دعوت به همدلی و وحدت ملی، از مردمی با همه گونه‌گونی‌ها و تفاوت‌ها سخن رفته است. پس در این‌جا از مردم سخن گفتن، به وضع اساسی انسان در هستی نزدیک می‌شود. چون نظر به چنان اساسی اجازه طرح وحدت در میان همه گونه‌گونی‌ها را می‌دهد. مشارکت مردم در تولید، از چنین اساسی نیرو می‌گیرد. این نشان می‌دهد در این‌جا تولید، دیگر چاره‌جویی صرف برای رفاه بیشتر نیست، بلکه حکمی درباره نحوهٔ حضور انسان است. به همین دلیل دعوت به مشارکت در تولید دعوتی صمیمانه و راستین از انسان می‌تواند باشد. به همین دلیل حکم به همدلی و وحدت ملی، حکمی صرفا آشتی‌جویانه نیست، بلکه انذاری برای یادآوری آن اساس است. آیا این انذار را می‌توان سبک گرفت و بار دیگر ابزار تاخت و تاز قرار داد؟ ششم. دستگاه اداری حاکمه در ایران عموماً قادر نیست شعارهای اعلامی توسط رهبر انقلاب را جذب فرایندهای واقعی خود کند و عمدتاً از گرامی‌داشت آن شعارها در سردرها و سربرگ‌ها و قاب‌ها و تابلوها فراتر نمی‌رود. اما وقتی رهبر انقلاب از وظایف مجلس و دولت و قوه قضائیه و مجلس خبرگان در آستانه سال جدید می‌گویند، معلوم می‌شود انتظاری از یک تحول و تکانه در این شاکله دستگاه حاکمه می‌رود. چه پیداست که این تحول مقارن دعوت به مشارکت مردم در تولید است. هفتم. مشارکت مردم در تولید تنها مقتضی تحول شاکله دستگاه حاکمه نیست. بلکه روابط موجود تولیدی را هم باید در معرض تغییر قرار دهد. نمی‌توان انتظار داشت روابط سازمان کار به همان شکل همیشگی تعارض منافع کارفرما و کارگر باقی بماند و بتوان از مشارکت مردم در تولید سخن گفت. دیگر نمی‌توان حضور کارگر در سازمان کار را به افزایش یا سرکوب دستمزدها تقلیل داد. بلکه باید به شکلی از سازمان کار اهتمام داشت که در آن کارگر دیگر صرفا فروشنده نیروی کار نیست، بلکه نیروی مولّدی است که مشارکتی معنادار و حقیقی در خود کار و نتایج آن در سازمان کار دارد. هشتم. ما گمان می‌کنیم قدرت‌های بزرگ اقتصادی در جهان را کار و تلاش و خلاقیت بیشتر پدید آورده است. اما توجه نمی‌کنیم که در بسیاری از کشورها همین کار و تلاش و خلاقیت بیشتر هست، و این‌ها آن کشورها را به کشورهای توسعه‌یافته‌ای بدل ساخته، اما به آن‌ها قدرت تعیین‌کنندگی نداده است. تاریخ ظهور قدرت‌های بزرگ حاکی از مقارنت بازاندیشی درباره مشارکت و حضور مردم در اقتصاد و تغییرات عمیق سیاسی و اقتصادی و دگرگونی وضعیت آن‌ها در نظم بین الملل است. با اندکی مداقه و گذر از مشهورات، این مساله درباره امریکا و شوروی و روسیه و چین قابل تبیین است. این به معنای آن نیست که ابرقدرت‌ها راه درست مشارکت را طی کرده اند. اما آن‌ها با هر تجربه‌ای خود را در معرض پرسش از این مشارکت گذارده‌اند. پس ما این‌جا با پرسش‌های عمیقا علمی‌ای مواجهیم که سرنوشت تاریخی ما را رقم می‌توانند زد. نهم. ما در برابر دعوتی قرار گرفته‌ایم که تغییر اساسی وضعیت ما را تصویر می‌کند. اگر رهبر خردمند ایران از مشارکت مردم در تولید می‌گوید، اراده‌ای پرنشاط و جوانانه و امیدوار به آینده ایران در پس این دعوت وجود دارد. دعوتی که مخاطبان خود را از درون دولت و مردم باز فرامی‌خواند. ائتلاف انسجام بنا به طبیعت خود، منتظر پاسخ‌های رسمی و اداری به این فراخوان نمی‌ماند. بلکه می‌باید با تفسیر عمیق و عینی این فراخوان آن را به برنامه عمل خود مبدل سازد. دبیرخانه ائتلاف انسجام ۳ فروردین ۱۴۰۳ 🇮🇷 @Ensejam_iri
▪️بخش‌هایی از نامهٔ صریح هزاران نفر از ادوار و فعالین اسبق جنبش دانشجویی خطاب به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح : 🔺 توجه : این نامه پیش از شهادت سید مظلوم مقاومت نگاشته شده و برای آن اقدام به جمع‌آوری امضاء شده است. جناب سرلشگر باقری! ▫️ چرا رفتارهای نظامی، سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی در یازده ماه گذشته در ترازِ «قدرت منطقه‌ای» نبوده است؟ چرا تصور می‌شود مسئولین جمهوری اسلامی باور نکرده‌اند که ما قدرت برتر منطقه هستیم؟ چرا در ماه‌های گذشته دشمن از رفتارهای ما ارزیابی ضعف داشته و عملاً رفتارهای ما هزینه عینی برای رژیم صهیونیستی و آمریکایی ایجاد نکرده است؟ ▫️چرا وقتی رژیم صهیونیستی در ۵ سال گذشته کوچک‌ترین تهدیدات امنیت ملی خویش را متوجه جمهوری اسلامی کرده و تمام ضربات خود بر پهنه مقاومت را به نحو ائتلافی به سرانجام رسانده است، ما از اعلان و نمایش عمومی ضربات ائتلافی محور مقاومت اباء داریم؟ چرا ما منکر ائتلاف مقاومت غرب آسیا با محوریت جمهوری اسلامی هستیم؟ و چرا نمی‌توانیم از این ائتلاف مقدس روایت راهبردی ارائه دهیم؟ ▫️مگر در سال‌های گذشته فرماندهان نظامی ما بارها آشکارا و پنهان کشورهای عربی منطقه را از مشارکت در کوچک‌ترین عملیات علیه حریم ملّی‌مان برحذر نمی‌داشتند و آن‌ها را تهدید وجودی در قبال این موضوع نمی‌کردند؟ چرا هیچ کدام از خیانت‌های همسایگی کشورهایی چون کویت، اردن، بحرین، امارات، عربستان و قطر از سوی فرماندهی نظامی جمهوری اسلامی پاسخ درخور دریافت نمی‌کنند؟ آیا آن تهدیدات «تو خالی» بودند؟ آیا مشخصاً بحرین «بستر شرارت علیه محور مقاومت» در ماه‌های اخیر نبوده است؟ چرا گنبد شمالی قطر، میادین نفت و گاز کویت، آرامکو سعودی‌ها، فجیره امارات حداقل از سوی فرماندهان نظامی ما «تهدید» هم نمی‌شوند تا از میزان این شرارت‌ها کاسته شود؟ ▫️چرا خسارت‌های فراوان سیاست همسایگی به حیثیت امنیتی-نظامی جمهوری اسلامی و محور مقاومت از سوی ستاد کل نیروهای مسلح تحمل می‌شود؟ آیا این سیاست فقط یک سیاست نمایشی برای جمهوری اسلامی است یا بناست مابه‌ازاء آن صرفاً برای کشورهای منطقه در ایجاد تهدید علیه محور مقاومت باشد؟! ▫️ آیا یازده ماه پس از عملیات افتخارآمیز طوفان الاقصی، فرصت مناسبی نبود تا ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی زیرساخت‌های اجرای فرمان صریح نائب امام زمان (عج) درخصوص «قطع شریان‌های تجاری و حیاتی رژیم» را فراهم نمایند؟ کدام مصلحت اجازه داده است این فرمان تاریخی از سوی مالک اشترهای فرمانده معظم کل قوا نادیده گرفته شود؟! ▫️چرا در پس تجربه تاریخی دشمنی آشکارا و نهان آمریکا با ملت‌های مسلمان و هم‌چنین ظلم انکارناپذیر ایالت متحده در پشتیبانی از قتل‌عام ملت فلسطین پس از ۷ اکتبر همچنان در این برهه حساس و در دوران تزلزل بی‌سابقه ارکان رژیم صهیونیستی آمریکا نقش ضمانت‌دهنده برای جلوگیری و محدودسازی رژیم غاصب را در دستگاه محاسباتی تصمیم‌گیران تهران ایفا می‌کند؟ آیا گمانه‌‌زنی‌ در خصوص تعلیق عملیات انتقام ترور شهید هنیه ارتباطی با گمانه‌زنی حضور تیم مذاکره‌کننده آمریکایی در ایران برای القاء امید به تهران در خصوص توافق با حماس داشته است؟ آیا ماجرا صرفاً به تعهد و تضمین ختم می‌شود یا «تهدید بزدلانه » و حتی «القاء امید واهی» دشمن نیز بر تصمیمات تصمیم‌ گیران مربوطه اثرگذار است؟ ▫️چرا انتقام ترور شهید هنیه و حاج محسن از سوی ستاد کل نیروهای مسلح گرفته نمی‌شود؟ چرا ما تأمین امنیت در تهران را از تأمین امنیت لبنان، سوریه، عراق و یمن جدا می‌دانیم؟ مگر غیرازاین است که حاج محسن ترور شد تا یکی از مهم‌ترین عناصر طراحی ساختار انتقام شهید اسماعیل هنیه از معادلات خارج شود؟ مگر غیرازاین است که پاسخ انفرادی حزب‌الله به اسرائیل در انتقام حاج محسن ضربه راهبردی به جبهه مقاومت بود؟ مگر بنا نبود پاسخ هر تروری در بیروت را رژیم در تل‌آویو دریافت کند؟ آیا باور ندارید تعلل بیش‌ازاندازه برای افزایش پتانسیل پدافندی داخلی و منطقه‌ای درواقع تله «آمادگی برای جنگ گسترده» بوده است که زمینه گسترش اقدامات امنیتی علیه فرماندهان حزب‌الله و شروع جنگ سوم لبنان به‌عنوان پیشانی فعلی مواجهه با جنایات رژیم را فراهم ساخته است؟ 🇮🇷@Ensejam_iri
رئیس محترم ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی! ▫️ما اکنون در میانه یک جنگ همه‌جانبه هستیم و به مبارزه فراخوانده شده‌ایم. از شما عاجزانه درخواست داریم از موضع «پاسداری بدون مرز انقلاب اسلامی» با این مبارزه مواجه شوید؛ این کشور به‌اندازه کافی و حتی بیش از حد کفایت «دیپلمات» دارد! مطابق فرمایش امیرمؤمنان (علیه‌السلام) «هر ملّتی در خانه خویش مورد حمله قرار گیرد ذلیل خواهد شد». «المومن بعمله»؛ وقتی دشمنان کودک‌کش ما به سمت‌وسوی جنگ حرکت می‌کنند، چرا ما خلاف این مسیر حرکت می‌کنیم؟ با کدامین منطق ملّی و دینی؟! امروز نه‌تنها خون‌خواهی شهید اسماعیل هنیه، بلکه مسئولیت خون‌خواهی شهید حاج محسن، شهید ابراهیم عقیل و تمام فرماندهان و شهدای یگان رضوان حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی با ماست چون جنگ کنونی مستقیماً با ما و موجودیت ما به‌مثابه قلب محور مقاومت مرتبط است. آیا می‌توان جنگی که هست را کتمان کرد و از آن دوری جست؟ 🇮🇷@Ensejam_iri
رئیس محترم ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی! ▫️اکنون متأسفانه هنوز ۹۵ درصد اشغالگران اسرائیلی طعم جنگ را در آن سرزمین دریافت نکرده‌اند؛ احساس ترس و هراس باید بر تمام ساکنین سرزمین‌های اشغالی حاکم شود و نه صرفاً ساکنین شمال آن. امروز جنایات رژیم در غزه و اکنون در لبنان، در حال رقم زنی فاجعه انسانی و تاریخی است. گشایش عرصه نظامی جدید جبهه مقاومت با محوریت «ستاد کل نیروهای مسلح انقلاب اسلامی» و ائتلاف سراسری گروه‌های مقاومت، نقصان‌های راهبردی رژیم را به جهانیان عیان خواهد کرد. افزایش سطح تنش امنیتی رژیم علیه جمهوری اسلامی و مقاومت، یک هدف دارد و آن «جلوگیری از جنگ» است! رژیم صهیونیستی از جنگ با مقاومت بی‌نهایت هراس دارد. توقف این ماشین ترور و جنایت‌های کاری، تنها با «اقدام پیش‌دستانه‌ی چندجانبه نظامی» ممکن خواهد بود چراکه برای رژیم هزینه‌زایی عینی می‌کند و عملاً آسیب‌پذیری بسیار بالای ائتلاف آمریکایی، صهیونیستی و سعودی را نشان می‌دهد. پس بسم‌ الله؛ «ما به مبارزه فراخوانده شده‌ایم …» امضاء نامه در کانال انسجام 👇 🇮🇷@Ensejam_iri