May 11
صفحه تلگرامام پر شده از خبرهای حوادث فلسطین و غزه و...
پیگیری و تماس و پیام برای حرکت به سمت عراق و از آنجا به اردن
به قصد ایجاد تجمعی که بتواند یک فشار سیاسی و واقعی به معادلات موجود بیاورد و وضعیت را تغییر دهد.
هیچ چیز معلوم نیست. نمیدانیم در عراق چه خواهد شد؛ نمیدانیم حتی همین حرکت از قم به مهران منتهی به تشویق دیگر برادران در ایران هم میشود یا نه؛ احتمال موفقیت زیاد نیست؛ فقط میدانیم الان وقت نشستن نیست. همین.
17.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولین اتوبوس راه افتاده
اسکانیا سفیدرنگ است که در انتهای هفتاد و پنج متری عمار یاسر منتظر بود
اتوبوس پر نشد. اما همانها هم که آمده اند از گرایشهای مختلف حزب اللهی اند. برخیشان را از قبل میشناسم. برخی هم دورادور مرا از قبل.
راهی مهران ایم و هوا سرد...
یک چیزی ما را به فلسطین وصل میکند. میترسم جز عواطف کور و هیجانات عادی نباشد. اما مگر جز عاطفه چیزی میتواند انسانی را به انسان دیگر برساند؟
دیشب با حمید خیلی صحبت کردیم. میخواهیم بدانیم این رشته وصل را، فراتر از شعارها و استعارهها، بعد از گسستن مرزهای گروهی و قومی و ملی، میتوانیم بفهمیم و دیدار کنیم؟
کم نبوده اند گروههایی که برای پیگیری نیروی انقلابیشان و هویتیابی سیاسی به فلسطین رو کرده اند. اما انگار فلسطین همیشه مصرف شده... آیا واقعا ما آزادی فلسطین را طلب میکنیم؟
ساعتی میهمان اداره تبلیغات اسلامی مهران ایم.
صبحانه را میخوریم و راهی میشویم ان شاء الله
16.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الان یک جمع چهارده نفره هستیم. راهی به سوی بغداد، برای پیوستن به برادرانی که از قبل برای برنامهریزیها آنجا بوده اند.
مثل هر حرکت پیشروانهای مشکلاتی هست. اما بحمدالله تا الان وسایل و امکانات تامین شده. باید دید میتوان این حرکت را در مقیاس وسیع توسعه داد یا نه.
بخش زیادی از گفتگوهای بین دوستان در همین باره است.
برادران، در بغداد منتظر رسیدن ما هستند تا هر چه زودتر جلسهای ترتیب بدهیم و ستاد کار شکل بگیرد.
ماشینهامان در هشتاد کیلومتری بغداد توقفی میکنند و نماز را میخوانیم. مختصر توشهای با آب برای این که ته معدهها چیزی نشسته باشد.
توی ماشین با آقا رضا که کارشناسی ارشد برق و مخابرات میخواند گفت و گویی دارم.
از تحرک و انگیزه بدنه دانشجویی خصوصا دانشگاههای تهران برای حرکت به عراق و پیوستن به ماجرا میگوید. مساله ابعاد بزرگتری از آن چه در ذهن داشتم دارد.
طراحی یک زیرساخت که بتواند از جمعیت ایران پذیرایی کند خیلی مهم است. حتما باید یک ستاد هم در ایران شکل بگیرد؛ تا جمعیت در این جا پراکنده و سرخورده نشود.