eitaa logo
النحیط
2هزار دنبال‌کننده
129 عکس
52 ویدیو
0 فایل
«….فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ». [ مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند چادرش حتی یهودی را هدایت می کند ] _جوانی‌‌ با آتش‌ درون‌ پیوسته‌ در مخاطره‌ سوختن‌ ؛ درپیِ‌ جواز بندگی . [ صَلْ الَلّٰهُ عَلَیْک یٰا اُمّٰاه ]
مشاهده در ایتا
دانلود
النحیط
_
این قرار بود یک طلوع باشه . . ولی گویا دلِ آسمون گرفته بود . .
در جوارِ برادر . .
هدایت شده از خَلوتگاهِ‌حاج‌علی.
امشب باید کنارم میبودی تا یه دقیقه بیشتر به چشمات نگاه کنم .
النحیط
_
دست روی دلم نگذار زمستان! نه سوز تو به گرد سوزِ روزهای سردِ فراق می رسد ، نه بلندی یلدای تو به بلندی شبهای انتظار . .
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
امشب رو هم بنویس جزو شب‌هایی که دوست داشتم کربلاء باشم و نشد/نتونستم/نبودم !
« چشم شب روشن که فردا روشن است . . »
_
النحیط
مدیون دی پاك آدیوه بانو سپاه عشق ، ای حقی جاودان ادن ام المقاومه . .
النحیط
اوُ مسيحا آناسی اوُلسا بو مهدی آناسی ، مين مسيحایَ دَيَر رُتبه‌ده هر بير بالاسی .
النحیط
_
مقدس است مقامات مادران اما . . بهشت زیر قدم های مادر حسن است
النحیط
_
از لحاظ روحی نیاز دارم برگردم به این روز و صحنه ای که تابوت اومد رو زمین . . من بودم و دلِ پر و یه گوشِ شنوا از برای درد و دل . . (:
النحیط
_
از یه مدرسه اومده بودن . . همه‌ی هم سن و سالاش بازیگوشی می‌کردن . . یه چندتاشون مداحی خوندن . . دورِ هم سینه زدن . . دوستاش همه رفتن ولی این پسر همچنان داشت با شهید نجوا می‌کرد . . برای حالِش غبطه می‌خوردم . . برای اشک هایی که می‌ریخت ، برای چشمِ بارونیش ، برای تک تک حرفایی که از روی پاکی و نجابت زیر لب می‌گفت . . دلم می‌خواست بشنوم کلامی رو که از زبونش خارج میشه ، بشنوم حرفایی رو که تو خلوتش با شهید میگه . . ولی گوشِ شنوا نداشتم ، حتی چشم بینا نداشتم که حالشو ببینم . . این بچه با تمام معصومیتش یجوری با شهید خلوت کرده بود انگار خدا دَرایِ آسمونو براش باز کرده بود تا حرفاشو بشنوه و قلبش رو نوازش کنه . . رفتم کنارش گفتم آقا امیرعلی برا منم خیلی دعا کن ، التماس دعا . یه چشمی گفت . . بعد از اون روز هروقت این کلیپ و می‌بینم میگم خوشبحالت پسر ، چه حالِ خوبی داشتی کنارِ شهید ، چه خوشگل باهاش درد و دل کردی . . امیرعلی آقا ؛ امیدوارم هرکجا هستی سرت سلامت و عاقبتت ختم به خیر بشه . . (:
زنده‌ی اشکِ دلِ من گریه رگِ حیاتمه . . (:
یه قطره از این گریه ها بهمونه نجاتمه . . (:
آخرین تلاش های من برای نوشتن سناریو : سر ته از جایی آویزون میشم تا خون به مغزم برسه🗿💔
امشب از اون شباست که خیلی شبه . . 👨🏻‍🦯💔
دلتنگ که نه ؛ جانم برایت به تنگ آمده . .💔
هدایت شده از حـنیفـا🇱🇧🇵🇸
ای آنکه طبیب درد مایی این درد ز حد رفت چه می‌فرمایی؟
هیچ وقت ؛ تاکیید می‌کنم هیچ وقت از این بخش انتقال عکسا خوشم نیومده و نخواهد اومد/:💔