#تلنگر_و_تفکر
💫همه حالات شما را خدا و امام زمان دارند میبینند.
🍃یعنی هر لحظه شما را،
🍃خطورات قلبی،
🍃هر چه در قلبتان وارد بشود،
🍃عملتان را روزانه امام زمان دارد میبیند و متوجه میشود،
👈لذا چه شایسته میشود که انسان همیشه فکرش معطر و نورانی باشد. عملت نورانی باشد که آقا وقتی میبیند شاد شود.
🔹بگوید: این شیعه منه، نگاهش که می کنم غم دلم زایل می شود.
🍂اما شیعهای که در قلبش کینه و حسد است، دارد فکر گناه میکند، اینها متعفن و بدبوست.
آقا تا نگاهش میافتد دلش میگیرد.
⤴️استاد اخلاق، حاج آقا زعفری زاده
#شرمندم_که_مدام_شرمندم
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج
@ala_allah
#تلنگر_و_تفکر
🍃نعمت محبت به امام زمان ارواحنافداه را قدر بدانید، آن را در مسیر بیاندازید و جلو بروید.
وقتی انسان محبت شدیدی به کسی داشته باشد، تمام نیرو، انرژی و فکرش کسب رضایت اوست و بر این اساس اعمالش را تنظیم می کند.
⤴️استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج
@ala_allah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹گول نخوری
برای تشکیل حکومت امام زمان حتما امتحان میشیم، حتی سختتر از کوفیها...
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج
👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
azomalbala-basem.mp3
941.8K
🔊🔉دعای فرج
با صدای باسم الکربلایی
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج
✨✨✨✨
@ala_allah
⭕️از جانبازان درس بگیرید
این جوانهای ما که علیل شدند الآن هم وقتی می آیند از من می خواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه می کند و می خواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدری تعلم پیدا کنید.
📚کتاب ایثار و شهادت
در مکتب امام خمینی
@ala_allah
⭕️جانبازان بهترین سند جنایات صدام هستند
این عزیزانی که سلامت خودشان را از دست داده اند و در مقابل من نشسته اند بزرگتر سند افتخارآمیز خودشان در کشور اسلامی و در اسلام عزیز است و بهترین سند جنایات امثال صدام و اربابان آنهاست
📚کتاب ایثار و شهادت در مکتب امام خمینی
@ala_allah
♻️مواظب باشید دست من تیر نخورد!
شهید حکمتپور بود که یک دستش قطع بود و با یک دست آمد عملیات که به شوخی میگفت برادرها مواظب باشید این دست من اگر تیر بخورد دیگر فایدهای ندارد. مواظب باشید این دست من تیر نخورد که بتوانم یک کاری بکنم! با یک دست میشود جنگید ولی بدون دست نمیشود جنگید. و ایشان هم در ماهوت کربلای 10 شهید شد.
دیدم یکی از غواصها دارد میرود توی آب و گفت خدایا ما آمدیم! من از قم از این عطرهایی که دم حرم میفروشند خریده بودم به این بچههای غواصها همه عطر میزدم و به آب میرفتند بعد این بچهها که تقریباً 15- 16 نفر بودند آن شب مفقودالاثر شدند زیر لب شروع کردند با همدیگر آرام لبیک، اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک، لبیک لبیک گفتند و رفتند که من لحظه آخر داشتم آنها را نگاه میکردم چون بعد از آنها ما باید از توی جاده خشکی از محور دیگری به خط میزدیم،
من برای آخرین بار صدا زدم حمید، این حمید ما با آن حمید حکمت نیا که بعداً شهید شد کنار هم بودند حکمتپور فکر کرد من او را صدا زدم او هم رفیق ما بود، دیدم هردویشان برگشتند و دست تکان دادند و پیچیدند پشت نیها و رفتند که رفتند! آخرین باری بود که ما اینها را دیدیم، رفتند تا سالها بعد مثل این بچهها استخوانهایشان را آوردند.
🌺جانباز شهید حمید حکمت پور
🗣راوی: حسن رحیم پور ازغدی
@ala_allah
⭕️عاشق
برادرانش از آمريكا براي او نامه فرستاده بودند و در آن نوشته بودند شما به انداز خودتان بلكه بيشتر از آن در جبهه شركت كردهايد و يك دست خودتان را هم براي اسلام دادهايد چنانچه مايل باشيد ما يك مغازه در بهترين نقطه شهر ميخريم تا شما به هر شغلي كه دوست داريد بپردازيد و سرتان بند باشد و مشغول به كار باشيد.
حميد در جواب برادرانش چنين نوشت:
برادران! من از لطف شما بسيار متشكرم ولي تمام پولهاي دنيا نميتواند مرا خوشبخت كند چون من عاشق جبهه و دفاع از اسلام هستم.
🌺جانباز شهید حمید حکمت پور
🗣راوی: پدر شهید
@ala_allah
🔵همون یک دستش رو قوی کرده بود و کم نمی آورد
شهید حکمت پور غواص و مربی غواصان بود و از جمله سختیهای باور نکردنی برای دوستانش پوشیدن لباس غواصی با یک دست بود.
به آمادگی جسمانیش با وجود مجروحیتهای متعدد رسیدگی میکرد.یک نفره با همان یک دست با خواهر یا برادرش مچ می انداخت و میگفت شما دو دستی مچ منو بخوابانید و باز هم به ندرت شکست میخورد.
یکروز از حرم که اومد میخندید پرسیدم چی شده؟ گفت وقتی ضریح رو گرفتم و دعا میکردم توی ازدحام یکی ساعت جدیدم رو گرفت و پیچوند و از دستم در آورد منم بلافاصله ساعتش رو گرفتم و از دستش در آوردم بعد که عقب اومدم چندبار گفتم این ساعت مال کیه و آخر انداختم توی ضریح.
🌺جانباز شهید حمید حکمت پور
🗣راوی: خواهر شهید
@ala_allah
♻️ارادت به حضرت ابالفضل(ع)
به حضرت اباالفضل ارادت ویژه ای داشت.نمیدانیم از زیارت کربلا در ۶ ماهگی و خشک شدن شیر مادرش در راه و مکیدن شبکه های ضریح حضرتش در اولین لحظات دیدار بود یا از قطع دست و شباهت ظاهریش و یا....
در آخرین مرخصیش روز تولد حضرت ابالفضل را دعای ندبه ای گرفت و به دوستش گفت :خیلی دوست داشتم روز تولد جدم مراسمی بگیرم .دوستش خندید چون میدانست حمید عام است و شوخ.
۲۰ روز بعدکه شهید شد فرقش بر اثر موج انفجار شکافته بود و چشمانش ....
🌺جانباز شهید حمید حکمت پور
🗣راوی: خواهر شهید
@ala_allah
🌾شهیدی که مانند حضرت ابوالفضل (ع) به شهادت رسید
برادرم هنگامی که برای رفتن آب می رود هنگام برگشتن بر اثر اصابت ترکش مجروح میشود و چون از سنگر خود فاصله زیادی داشته سعی میکند خود را به بچه ها برساند حتی یک کیلومتر را هم با همان حالتش میآید و تا نزدیکیهای سنگر میآید ولی به علت خون زیادی که از او رفته بود شهید میشود و به آرزوی دیرینهاش میرسد.
🌺شهید حیدر حیدری
🗣راوی برادر شهید
@ala_allah