❌ پاسخ ۱۵ شبهه درباره فلسطین ❌
۱.فلسطینیها زمیناشونو فروختن
۲.فلسطینیها دشمن اهلبیت ند
۳.چراغی که به خانه رواست به مسجد حرومه
۴.زن بچه اسرائيلي ها بیگناهن
۵.فلسطینیها طرفدار داعشن
۶.فلسطینیهامیدان صدام دارند
۷.فلسطینیهاخون ایرانیها را پس دادن
۸.هدایای ایرانیها را آتش زدن
۹.صهیونیستا تو تیمفلسطینبازی میکنن
۱۰.حماس ۴۰ کودک اسرائيلي را سربریده
۱۱. حماس به زن اسرائيلي تجاوز کرد
۱۲.فلسطینیها زن اسرائيلي را لخت کردن
۱۳.حماس کودک اسرائيلي را سوزاندند
۱۴. مسئولان حماس با دختران ۹ساله ازدواج کردن
۱۵.دختران فلسطینی رقص و پارتی دارند
(پاسخ: مرتضی کهرمی )
#شبهه_زدایی
#شایعه_پذیر_نباشیم
#شايعه_پراکنی_نکنیم
#پینوکیو_نباشیم
#جنگ_روانی_دشمن
#امپراتوری_دروغ
👆👆👆👆
@ala_allah
❌ شبهه آیه تطهیر درباره زنان پیامبر است نه اهلبیت ⁉️
(پاسخ: مرتضی کهرمی )
#شبهه_زدایی
#شایعه_پذیر_نباشیم
#شايعه_پراکنی_نکنیم
#پینوکیو_نباشیم
#اسلام_هراسی
#اسلام_ستیزی
#جنگ_روانی_دشمن
#امپراتوری_دروغ
👆👆👆👆
@ala_allah
⭕️شبهه
❌بجای موشک ، شکم مردم را سیر کنید❌
🛑نان و شکم و اقتصاد مردم مهمتره یا موشک ؟📛
(پاسخ : مرتضی کهرمی )
#شبهه_زدایی
#شایعه_پذیر_نباشیم
#شايعه_پراکنی_نکنیم
#پینوکیو_نباشیم
#جنگ_روانی_دشمن
#امپراتوری_دروغ
👆👆👆👆
@ala_allah
#تلنگر_و_تفکر
#آزادی_بیان_دروغین
#حقوق_بی_بشر_و_مدعیان_دروغینش
#روغنفکران_غربزده
تمام سال می گویند:
به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم؛
اعتقاد دارند که عقاید
کافر، همجنس باز و مخالفین
در جای خود محترم است؛
اما خدا نکند محرم برسد
تمام ژست های روشنفکری
از یادشان می رود
و دهان به تمسخر باز می کنند؛
این است ذات انسانی که ریشه ندارد ..
⤴️-مرحوم سجاد عرفانی
@ala_allah
🖼تو دنیایی که یه عده به خاطر
فالوور و ممبر اعتقاداتشون رو مخفی میکنن
تو نام مبارک "حسین(؏)" رو فریاد بزن!
#ما_ملت_امام_حسینیم
#پای_کار_امام_حسین_هستیم
#تو_هر_شرایطی_لبیک_یا_حسین
#محرم
#حسین_زمانتو_دریاب
👆👆👆👆
@ala_allah
🌺شهيد اعلايي، رضا:
مردم شريف ايران! براي شناختن حق و باطل ايمان لازم است و لازمه ايمان تقوي ميباشد به نظر من يكي از راههاي به دست آوردن تقوي #نماز و قران است.
@ala_allah
🌺شهيد پورسعيد، حميد:
#نماز برّنده ترين سلاح براي نابودي دشمنان خدا و كمال انسانيت و كوبندهترين سلاح براي دشمنان است.
@ala_allah
🌺شهيد ثابتي، علي:
نگذاريد #نماز يوميه قضا شود، چرا #نماز انسان را از تمام كارهاي زشت باز ميدارد.
@ala_allah
🌺شهيد حسينعلي، فرهاد:
#نماز، مؤمن را عوض ميكند و به انسان سير ميدهد، از معقول به سوي مشهود. #نماز براي سلب عادت است پس بايد مواظب بود كه خودش يك عادت نشود.
@ala_allah
#حماسۀ_حسینی_و_ظهور_حقیقت_آدمی
گشت تیغ لامثالش گرم سیر از پی اثبات حقّ و نفی غیر[1]
♻️دو چهرۀ کربلا و عاشورا
⤵️حماسۀ حسینی، کربلا و عاشورا، دو چهره دارد:
1️⃣ چهره ای که در ظرف زمان و مکانی خاص قرار می گیرد؛ چهره ای تاریخی و جغرافیایی؛ چهره ای مُلکی.
2️⃣ چهره ای که در ظرف زمان و مکانی خاص قرار نمی گیرد؛ چهره ای فراتاریخی و فراجغرافیایی؛ چهره ای ملکوتی، منسلخ از زمان و مکان. [2]
1)
در وجه نخست، حماسه ای شکوهمند در زمانی کوتاه و در محدودﮤ جغرافیایی یک منطقه روی می دهد. از اواخر رجب سال 60 هجری تا صفر سال61 (بنا بر روایت مشهور).
ظرف زمانی این حادثه حدود هفت ماه است. از آن زمان که «ولید بن عُتبة بن أبی سفیان» والی مدینه از طرف یزید کسی نزد حسین(ع) فرستاد و از امام برای یزید بیعت خواست و امام امتناع کرد تا سخنرانی نیمه تمام امام زین العابدین(ع) در شام؛ و سخنرانی حضرت زینب(س) در آنجا.[3]
ظرف مکانی این حادثه شامل سه حوزﮤ اسلامی آن روز است: حجاز، عراق و شام. از مدینه به مکّه و از مکّه تا عراق: به سوی کوفه و تغییر مسیر به کربلا؛ سرزمین «کرب» و «بلا» [4] و سیر کاروان اسیرانِ حامل: «مصیبت، حماسه و پیام» [5] تا شام.
2)
در وجه دوم، حقیقت جاوید «کربلا» و «عاشورا» برای همۀ زمانها و همۀ مکانها رخ می نماید. این شأن، به تمام انسانها مربوط می شود؛ باید خویش را بیابند و تکلیف خود را روشن کنند. اینکه «قبله»شان کدام است، در کدام «صف» می ایستند، به «اسفل سافلین» خود میل می کنند یا به «حقیقت» خویش روی می نمایند. در این وجه است این سخن بلند:
«مِثْلِی لَایُبایعُ لِمِثْلیهِ.» [6]
همچون منی با چون او (یزید) بیعت نمی کند.
«حسین بن علی(ع) وقتی سخن می گوید، نمی فرماید من با یزید بیعت نمی کنم، بلکه در نوع مواقع حساس چنین می گوید که مثل من، با مثل یزید بیعت نمی کند. یعنی این قضایا، قضایای شخصی نیست، بلکه تا تاریخ هست، این مبارزات هم هست. هر کسی که مثل من فکر کند، با کسی که مثل یزید فکر می کند بیعت نمی کند.» [7] این سخن که چون منی با چون یزیدی بیعت نمی کند، دعوت همۀ مردمان است در همه زمانها و مکانها به رویارویی با ستم و ستمگران و عدم مداهنه و سازش با ایشان. این سخن فراتر از تاریخ و جغرافیا است.
3)
در این وجه «کربلا» و «عاشورا» مکتبی سیّار است و حقیقتی فراتر از «زمین» و «زمان»:
«کُلُّ یوْمٍ عَاشُورَا وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلَا.»[8]
هر روز عاشوراست: مگر هر روز قیام است؟
همه جا کربلاست: مگر همه جا از خون گلگون است؟
آری: «کربلا» و «عاشورا» یعنی ظهور جلوه های زیبای حقیقت آدمی در عالم خاکی. «کربلا» و «عاشورا» دعوت به این امر است. پیام ملکوتی «عاشورا» این است. همگان نیازمند «کربلا» و «عاشورا» هستند. نیازمند خروج از «ظلمات» به سوی «نور». «حقیقت آدمی» به این می خواند. رسالت همۀ انبیاء و اولیای الهی همین بوده است. «کتاب» و «دعوت» و «مبارزه» برای همین است.
«کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» [9]
[این] کتابی است که آن را به سوی تو فرو فرستادیم تا مردم را به خواست و فرمان پروردگارشان از تاریکی ها [ی گمراهی] به روشنایی [هدایت] بیرون آری، به راه آن توانای بی همتا و ستوده.
همۀ تلاشها و ارسال رسل و انزال کتب برای آن است که این موجود خاکی از ظلمت ها خارج شود و به سوی نور، به سوی حقیقت خود روی کند.
4)
«تمام انبیاء، موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان، انسان است. آمده اند، انسان را تربیت کنند. آمده اند، این موجود طبیعی را از مرتبۀ طبیعت به مرتبۀ عالی مافوق الطبیعه، مافوق الجبروت برسانند. تمام بحث انبیاء در انسان است. از اوّل، هر یک از انبیاء که مبعوث شدند، برای انسان و برای تربیت انسان مبعوث شدند... انبیاء آمدند که ما را هشیار کنند، تربیت کنند؛ انبیاء برای انسان آمدند و برای انسان سازی آمدند. کتب انبیاء، کتب انسان سازی است؛ قرآن کریم کتاب انسان است؛ موضوع علم انبیاء انسان است. هر چه هست حرف با انسان است. انسان منشأ همۀ خیرات است؛ و اگر انسان نشود، منشأ همۀ ظلمات است. این موجود در سر دوراهی واقع است؛ یک راه، راه انسان و یک راه، راه منحرف از انسانیت است تا از چه حیوانی سر بیرون آورد.» [10]
«کربلا» و «عاشورا» گشودن راه انسانیّت است؛ دعوتی است به خروج از مرتبۀ اسفل سافلین به سوی حقیقت اعلا علیّین. «کربلا» و «عاشورا» یعنی می توان اینگونه خروج کرد و کربلایی شد و رو به حق نمود و عاشورایی زیست. «کربلا» و «عاشورا» دعوت پیوستۀ سیر از مُلک به ملکوت است. این شأن حقیقی «کربلا» و «عاشورا» است.
5)
⭕️شأن کربلا و عاشورا و حقیقت آدمی
آدمی واجد شأنی است ملکوتی که شأن حقیقی اوست که فطرتش پیوسته به آن می خواند، و نمی توان بدان سوی رفت مگر با خروج از مرتبۀ حیوانی.
در کدامین زمان و مکان آدمی از این صیرورت بی نیاز است؟ این صیرورت، دغدغۀ اصلی آدمی است. «کربلا» و «عاشورا» در این وجه افسانه نیست، داستان شدن انسانهاست؛ داستان روی کردن آدمی به حقیقتش است؛ عرصۀ تبیین چهره های آدمی است؛ ساحت ظهور باطن هاست. چهره های گوناگون انسان در این معرکه بخوبی آشکار می شود. چهرﮤ انسان اسیر خود و دنیا؛ چهرﮤ انسان آزاد شده از خود و دنیا؛ چهرﮤ انسان واصل شده به حقیقت خود.
«کربلا» عرصۀ مصاف دو گروه است:
یک سو آنان که فرشتگان درباره شان گفتند:
«مَنْ یفْسِدُ فِیهَا وَیسْفِکُ الدِّمَاءَ.» [11]
کسی که در زمین تباهی می کند و خون می ریزد.
و درست گفتند که آدمی در مرتبۀ حیوانی موجودی تباه گر و خونریز است و خداوند نیز سخن آنان را نفی نکرد، بلکه به طور ضمنی آن را تأیید کرد و فرمود:
«إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ.» [12]
من چیزی را می دانم که شما نمی دانید.
نفرمود شما اشتباه می کنید، این موجود تباه گر و خونریز نیست زیرا این موجود آنگاه که اسیر خود و خودخواهی هاست، همین است.
6)
دیگر سو آنان که متصف به صفات و کمالات خداوند هستند و به مقصدی که آدمیان برای آن آفریده شده اند رسیده اند؛ و آنان که در جهت این مقصد از چاه خود و خود خواهی ها خارج شده اند و در راه کمال سیر می کنند.
« وَمَن یخْرُجْ مِن بَیتِهِ مُهَاجِراً إِلَی الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی الله.»[13]
و هر که از خانۀ خویش هجرت کنان به سوی خدا و پیامبرش بیرون آید سپس مرگ او را دریابد، همانا اجرش بر خدا باشد.
⤵️امام خمینی(ره) درباره این آیه شریفه می فرماید:
«یک احتمالش این است که این هجرت، یک هجرت از خود به خدا باشد، بیت نفس خود انسان باشد. یک طایفه ای هستند که خارج شدند، هجرت کردند از این بیت ظلمانی، از این نفسانیت «مُهَاجِراً إِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ»؛ تا رسیدند به آنجایی که «أَدْرَکَهُ الْمَوْتُ». به مرتبه ای رسید ه اند که هیچ دیگر از خود چیزی نیست، دیگر تنعمات مطرح نیست، فقط الله است. آن که از بیت نفسانیتش خروج پیدا کرد، حرکت کرد و مهاجرت کرد «إِلَی اللهِ وَ اِلی رَسُولِ اللهِ» که آن هم «إِلَی اللهِ» است، «ثُمَّ یُدْرِکهُ الْمَوْتُ»؛ و پس از این هجرت به مرتبه ای رسید که «أََََدْرَکه الْمَوْْتُ»؛ دیگر از خودش هیچ نیست، هر چه هست از اوست. این را مشاهده کرد در این هجرت، اجرش هم «عَلَی اللهِ» است. یک طایفه ای هستند که اینطورند که هجرت کرده اند و به منتهی هم رسیده اند، اجرشان هم «علی اللهِ» است. همیشه هم آنان در هجرتند. یک طایفه ای هستند که هجرتی کرده اند اما نرسیده اند به غایت هجرت که «أََََدْرَکَهُ الْمَوْْتُ» باشد. یک طایفه هم مثل ما هستند. اصلاً هجرتی نیست در کار. ما در همین ظلمت ها هستیم. ماها به دنیا و به طبیعت و بالاتر از او به انانیّت خودمان در این چاه محبوسیم. ما در بیت هستیم یعنی در بیت نفسانیّت. روی این احتمال، نمی بینیم الّا خودمان را. هر چه می خواهیم برای خودمان می خواهیم. خود است، غیر از خود هیچ نیست.» [14]
7)
«کربلا» و «عاشورا» عرصۀ ظهور چهره های آدمی است. یک سو آن تباهگران و خونریزان؛ و دیگر سو: «خلیفۀ خدا» و «هجرت کنندگان به سوی خدا و خلیفۀ او»؛ آنان که مقصد قرار گرفتن آدمی بر زمین هستند.
«وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ. قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ.»[15]
آنگاه که پروردگار تو به فرشتگان فرمود: من در زمین خلیفه قرار می دهم. گفتند: آیا کسی را در آن قرار می دهی که در آن تباهی کند و خون بریزد، و ما با ستایشت تو را منزّه می داریم و برای تو تقدیس می کنیم. فرمود: من چیزی را می دانم که شما نمی دانید.
این آیه مقصدی را که انسان به خاطر آن به سوی دنیا پایین آمد و نیز حقیقت خلافت انسان در زمین و آثار و خواص آن را بیان می کند. [16] این سخنی است دربارﮤ نوع آدمی؛ فراتاریخی و فراجغرافیایی. این بحث دربارﮤ نوع انسان است و شایستگی خلافت از نظر استعدادی مربوط به نوع این موجود است و برتری انسان بر سایر موجودات به همین جنبۀ اوست و هر کس در این جنبه بهرﮤ بیشتری داشته باشد، درجۀ بالاتری در میان نوع انسان خواهد داشت. [17] «خلیفه» به معنای جانشین است و جانشین هر کس باید عین مستخلف باشد تا عنوان «خلیفه» بر او صدق کند. [18] «خلیفه» باید متصف به صفات و کمالات مستخلف باشد و آثار و تجلیات مستخلف را در خود ظاهر سازد؛ باید آیینۀ تمام نمای مستخلف باشد؛ باید بتوان کمالات و آثار علم و قدرت مستخلف را در او مشاهده کرد. و خداوند اعلام می دارد که می خواهد چنین موجودی را در زمین قرار دهد. موجودی که خلیفۀ اوست، جلوﮤ تمام عیار اوست، آیینۀ اوست.
8)