eitaa logo
حَیَّ عَلَی الله
1.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
7.3هزار ویدیو
122 فایل
کانالی با موضوعات مختلف به همراه کنفرانس با صلوات وارد شو اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وصیت و دلنوشته های شهدای عزیزانتان را با ما به اشتراک بگذارید و به رسالت زینبی خود عمل کنید https://eitaa.com/Sahebzamanalamann
مشاهده در ایتا
دانلود
مفسّران در تفسير «حبل اللّه» آراء گوناگوني ذكر كرده‏اند. عده‏اي آن را «قرآن» و برخي «دين اسلام» و گروهي ديگر «حبل‏اللّه» را به «اهل‏بيت» تفسير كرده‏اند. 33 آنچه از سياق آيات برمي‏آيد اين است كه مراد از «تمسّك به حبل‏اللّه» پيروي از قرآن كريم و فرمان‏برداري از تعاليم پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است؛ زيرا خداوند در آيه 101 همين سوره مي‏فرمايد: «وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَي عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»؛ و چگونه كفر مي‏ورزيد، با اينكه آيات خدا بر شما خوانده مي‏شود و پيامبر او ميان شماست؟ و هر كس به خدا تمسّك جويد، قطعا به راه راست هدايت شده است.      دو عبارت «تُتْلَي عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللّهِ» و «وَفِيكُمْ رَسُولُهُ»گوياي اين نكته است كه اين دو، وسيله «اعتصام به خدا» هستند.      علّامه طباطبائي با دقت در سياق اين آيات و نيز توجه به آيه «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» 34 مراد از «اعتصام به حبل‏اللّه» را «تمسّك به كتاب خدا و سنّت» دانسته است.      با دقت در مجموعه اين آيات روشن مي‏شود كه سخن علّامه طباطبائي بسيار محكم و دقيق است؛ زيرا خداي متعال از يك‏سو، مسلمانان را به پيروي از آيات قرآن و تعاليم رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آلهفرامي‏خواند و از سوي ديگر، با توجه به اينكه يكي از تعاليم ارزشمند پيامبر توجه دادن مسلمانان به پيروي از اهل‏بيت عليهم‏السلام و همسنگ دانستن عترت با قرآن است، مي‏توان مراد از «حبل‏اللّه» را در آيه «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»تمسّك به قرآن و اهل‏بيت عليهم‏السلام دانست. احاديثي كه در فرهنگ‏هاي روايي و تفاسير مأثور در تفسير اين آيه ذكر گرديده‏اند مؤيد همين معنايند.      سيوطي در تفسير خود به نقل از زيدبن ثابت از رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آلهاين‏گونه روايت مي‏كند: «من دو جانشين در ميان شما قرار مي‏دهم: كتاب خداي عزّوجلّ كه رشته‏اي ميان آسمان و زمين است؛ و عترتم، اهل‏بيتم؛ و اين دو از هم جدا نمي‏شوند تا در حوض بر من وارد شوند.» 35     از آنچه به اختصار ذكر گرديد، روشن مي‏شود كه اهل‏بيت عليهم‏السلامدر مقام ثقل اصغر و مفسّر و مبيّن قرآن، همواره مدخلي مطمئن براي تمسّك به قرآن و گريز از گم‏راهي‏ها و ضلالت‏ها به شمار مي‏آيند. 25)
▫️بصيرت و هوشياري از ديگر راه‏هايي كه انسان مي‏تواند در پرتو آن تاريكي‏هاي فتنه را بشكافد و در پناه آن از تنگناي سهمگين و گم‏راه‏كننده فتنه‏ها بگريزد، آگاهي از حوادث و وقايع پيرامون خود و سپس موضع‏گيري هوشمندانه در برابر آنهاست. در آموزه‏هاي دين مبين اسلام، زيركي و كياست از جمله صفات و ويژگي‏هاي مؤمن دانسته شده است: «المؤمن كَيِّسٌ عاقلٌ.» 36 از اين‏رو، انسان مؤمن بايد همواره و در هر شرايط، هوشمندانه گام بردارد و در تصميم‏گيري‏ها، از بصيرت و درايت خود بهره گيرد، به ويژه در هنگامه فتنه‏ها و مشوّش شدن افكار و باورهاي مردم و در پي آن، برآشفته شدن جامعه، كياست و زيركي ضروري است.      اميرمؤمنان عليه‏السلام در خطبه 151 هنگام ترسيم فضاي فتنه‏خيز و ظلمت‏برانگيز جامعه، كه در آن رشته دين گسسته مي‏شود و پايه باورها و انديشه‏ها متزلزل مي‏گردند و مردم بر اثر آميختگي رأي درست و نادرست، راه گم‏راهي در پيش مي‏گيرند از گروهي نام مي‏برند كه مي‏تواند از تاريكناي شبهه‏آفرين و ضلات‏گستر فتنه بگريزد و اينان زيركان و هوشيارانند: «تُهربُ منها الاكياس.»      ايشان در همين خطبه، به گونه‏اي ضمني مسلمانان را به كياست و هوشياري فرامي‏خوانند و به آنان توصيه مي‏كنند در هنگامه فتنه‏ها در نقطه هدف فتنه قرار نگيرند و عَلَمِ بدعت نشوند. «فلا تكونوا انصابَ الفِتَن و أعلام البِدَع.» 26)
توضيح آنكه وقتي فتنه در جامعه سايه افكند و حق و باطل به هم آميخت، براي انسان‏هايي كه كژي و ناراستي وجودشان را فراگرفته، فرصتي وجود دارد تا از چنين فضايي به سود خود بهره گيرند و از گفتار، كردار و موضع‏گيري‏هاي ديگران به نفع سياست‏ها و خواسته‏هاي هوس‏آلود خود استفاده كنند. وقوع چنين امري در هر جامعه‏اي و در هر دوره و زماني ممكن و گاه اجتناب‏ناپذير است. امام زين‏العابدين عليه‏السلامدر نامه خود خطاب به محمّدبن شهاب زُهري بر اين نكته مهم تأكيد كرده و او را به مراقبت از نفس خود و هوشياري در برابر خواسته‏هاي امويان و فتنه آنان توصيه نموده است. آن حضرت در بخشي از نامه خود چنين مي‏فرمايند: «آيا غير از اين است كه (حاكمان جائر) با دعوت از تو، تو را محوري براي گرداندن چرخ ستمگري‏ها ساختند و تو را پلي براي عبور به سوي ظلم‏كردنشان و نردبان گم‏راهي خويش قرار دادند و مبلّغ تباه‏كاري و رهنورد راه خطاي خود كردند؟ تو را نسبت به علماي راستين (آل محمّد عليهم‏السلام) به شك انداختند و دل جاهلان را به وسيله تو شكار كردند و گزيده‏ترين وزيران و نيرومندترين دستيارانشان هم به اندازه تو فساد آنها را آراسته و ظاهرالصّلاح نكرد و (مردم را) از خاص و عام به سويشان نكشيد؟ در برابر آنچه از تو گرفتند، چه بسيار كم مزدت دادند و (به چه بهاي ناچيزي وجدانت را خريدند) و چه اندك (خانه‏اي) در جهان برايت آباد كردند و چگونه (خانه آخرتت را) ويران كردند! پس مراقب نفس خود باش كه ديگري آن را برايت مراقبت نكند و چون مُردي مسئول حساب‏رسي از خود هستي.» 37     فريب شخصيت‏هاي بلندآوازه‏اي همچون محمّدبن شهاب زهري و در پي آن گم‏راهي بسياري از مسلمانان، كه تابع چنين افرادي بودند، اهميت هوشياري و ذكاوت را در برخورد با حوادث شبهه‏ناك و وهم‏آلود آشكار مي‏سازد. گفتاري از اميرمؤمنان عليه‏السلام در نهج ‏البلاغه آمده كه بر اين مطلب (داشتن آگاهي و هوشمندي در هنگام فتنه‏ها) تأكيد بسيار شده، به گونه‏اي كه امروزه عبارت آن حضرت همانند مَثَلي معروف در ميان مسلمانان متداول گشته است.      اميرمؤمنان عليه‏السلام در آنجا، خطاب به فرزند خويش، امام حسن مجتبي عليه‏السلام مي‏فرمايند: «كُن فِي الفِتنَةِ كابنِ اللَّبونِ؛ لا ظَهرٌ فيُركَبُ و لا ضَرعُ فَيُحلَبُ»؛ 38 هنگام فتنه، همچون بچه شتر دو ساله باش؛ نه پشتي دارد تا سوارش شوند و نه پستاني تا شيرش بدوشند. 27)
 ابن ابي‏الحديد در شرح اين عبارت چنين گفته است: مقصود از روزگار فتنه، هنگام جنگ و خصومت ميان دو فرمانده گم‏راه است كه هر دو به گم‏راهي فرامي‏خوانند؛ مانند فتنه عبدالملك و ابن زبير و فتنه مروان و ضحّاك، و فتنه حجّاج و ابن اشعث و نظاير آن. اما هر گاه يكي از آن دو صاحب حق بودند؛ مانند جمل و صفّين و مانند آن دو، ديگر روزگار فتنه نيست، بلكه به همراه آنكه حق است بايد جهاد كرد و شمشير كشيد، نهي از منكر نمود و در راه عزّت بخشيدن به دين و اظهار حق، جان را نثار كرد. 39     سخن ابن ابي‏الحديد بر اين نكته تصريح دارد كه جمل، صفّين و حوادثي از اين دست، «فتنه» خوانده نمي‏شوند، بلكه از نظر وي، فتنه زماني است كه هر دو گروه گم‏راه باشند، در حالي كه اين سخن با آنچه در تعريف «فتنه» ذكر شد و ويژگي‏هايي كه براي آن آمد، سازگار نيست. چنان‏كه پيش‏تر گفته شد، «فتنه» فضايي است كه در آن حق و باطل به هم درآميخته‏اند و مسائل شبهه‏ناك و وهم‏آلود بر روي حقايق، سايه افكند و موجب آشفتگي و گم‏راهي مردم شده‏اند. از اين‏رو، اگر ـ بنا به گفته ابن ابي‏الحديد ـ هر دو گروه گم‏راه باشند و مردم نيز نسبت به اين امر آگاه باشند، ديگر «فتنه» خوانده نمي‏شود و اينكه وي حوادث جمل و صفّين را فتنه ندانسته، از اين‏روست كه غبار برخاسته در جامعه آن روزگار، در گذرگاه زمان فرو نشسته است. از اين‏رو، براي ابن ابي‏الحديد و ديگران حق از باطل كاملاً آشكار است؛ اما اگر اين وقايع را در ظرف زماني خود بررسي كنيم و خود را در ميان مردماني كه در آن زمان مي‏زيستند قرار دهيم، روشن خواهد شد كه اين حوادث براي مردم آن روزگار، فتنه بودند و موهوم؛ چراكه براي آنان حق و باطل آن‏گونه كه امروزه روشن است، آشكار نبود. مسلمانان هنگام تصميم‏گيري و اتخاذ موضع نمي‏توانستند به درستي تشخيص دهند كه اميرمؤمنان عليه‏السلامو پيروان آن حضرت سخن حق مي‏گويند يا معاويه، عايشه، طلحه و زبير راه حقيقت مي‏پويند؛ زيرا اين افراد و حتي نهروانيان معيارهايي از حق در آستين داشتند و بر پايه آن، اهداف و خواسته‏هاي خود را استوار مي‏كردند. 28)
نكته ديگر اينكه مراد اميرمؤمنان عليه‏السلام از عبارت مذكور ـ آن‏گونه كه ابن ابي‏الحديد پنداشته ـ هرگز به معناي اجتناب و پرهيز يا بي‏اعتنايي نسبت به حوادث پيرامون نيست، بلكه مقصود آن حضرت از اين تمثيل، تنبّه دادن و بيداري بخشيدن است؛ يعني انسان در هنگامه فتنه‏ها، بايد به گونه‏اي موضع‏گيري كند و چنان رفتار نمايد كه سودجويان و كژانديشان در وي طمع نكنند و او را دستاويزي براي دست‏يابي به مقاصد خود قرار ندهند.      از كلام امام عليه‏السلام به خوبي مي‏توان «فتنه» را باز شناخت و ابعاد آن را فهميد. در حقيقت، آنچه امام عليه‏السلام فرموده‏اند، تفسير فتنه است و از اين سخنان مي‏توان با دقت دريافت كه در مصداق اجتماعي فتنه با محيطي مواجهيم داراي دگرگوني، نااستواري و ناهنجاري كه هيچ چيز به درستي سر جاي خود نهاده نشده است. از اين‏رو، مسلمانان هيچ‏گاه از وقوع «فتنه» و گرفتار آمدن در آن ايمن نيستند. مادام كه خواسته‏هاي هوس‏آلود و پليد و انسان‏هاي دنياطلب و زياده‏خواه و افراد زورمدارِ مردم‏فريب وجود دارند، پيدايش فتنه‏ها و وقوع شبهه‏ها امري قطعي و اجتناب‏ناپذير است. اين فتنه‏ها گاه چنان با اعتقادات و باورهاي مردم درآميخته و به ظاهري از راستي و درستي آراسته مي‏گردند كه گاه عالمان و دولت‏مردان و بزرگان نيز گرفتار و دربند چنين محيط و فضايي مي‏شوند. از اين‏رو، سزاست اين سخن گران‏سنگ اميرمؤمنان عليه‏السلامدر ذهن و خاطر همه مسلمانان، از دولت‏مندان، ناتوانان و مستمندان، و عالمان و عاميان، نگاشته شود تا هنگام رويدادهاي شبهه‏آلود و وهم‏انگيز بر پايه آن موضع گيرند و عمل نمايند. به ويژه، التزام و اهتمام به سخنان اميرمؤمنان عليه‏السلام بايد از سوي متولّيان دين و متصدّيان دولت و حكومت جدّي‏تر گرفته شود؛ زيرا گفتار و كردار آنان ـ با توجه به منزلت و موقعيتشان ـ بر سرنوشت عامه مردم تأثيرگذار و تعيين‏كننده است. اگر هوشمندانه و از سر آگاهي سخن گويند و تصميم بگيرند و ديگران را بدان فراخوانند، مردم نيز با پيروي از آنان به طريق رستگاري و سعادت راه مي‏يابند؛ اما اگر از سر بي‏خبري و از روي هيجان‏هاي برخاسته از فتنه‏ها در فضاي وهم‏آلودِ جامعه قدم بردارند و موضعي اختيار كنند، خود و ديگران را به گم‏راهي مي‏كشانند. ⚜نتيجه ‏گيري آنچه را گفته شد مي‏توان اين‏گونه جمع‏بندي كرد كه ريشه اصلي همه فتنه‏ها خواهش‏هاي نفساني است كه خود منشأ همه گم‏راهي‏ها در سطح جامعه مي‏شود. خداي متعال جوهره انسان را با اميال و غرايز گوناگون سرشته است كه همه آنها در تكامل و تعالي انسان و رسيدن به مقصودي كه خداوند براي او ترسيم نموده، نقش اساسي دارند. اما آنچه مهم است نظام‏مندي و اعتدال در بهره جستن از اين اميال و غرايز است. مادام كه انسان هر يك از خواسته‏ها را در جاي خود به كار گيرد و آن را از نظم طبيعي خود خارج نسازد، در مسير رسيدن به هدف متعالي و سعادت و رستگاري گام برمي‏دارد؛ اما نگون‏بختي انسان زماني است كه يكي از هوس‏هاي دروني انساني از حدّ خويش تجاوز كند و از محدوده خود پا را فراتر گذارد. 29)
📚پى نوشت ها1 كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث و عضو هيأت علمى گروه معارف دانشگاه پيام نور كرمان ـ واحد شهداد.2 ـ انعام: 57.3 ـ جلال‏الدين سيوطى، الدرّالمنثور فى تفسيرالمأثور، 1411، ج 5، ص 132.4 ـ ص: 26.5 ـ قصص: 50.6 ـ فرقان: 44.7 ـ جاثيه: 23.8 ـ عبدالواحد آمدى، غررالحكم و دررالكلم،1376،ج6، ص 362.9 ـ مولى محسن فيض‏كاشانى، تفسيرالصافى، 1402،ج5،ص 107.10 ـ حديد: 25.11 ـ نساء: 135.12 و13 ـ فخرالدين طريحى، مجمع‏البحرين، 1414، ص 122.14 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1403، ج 74، ص 202ـ204.15 ـ همان، ج 77، ص 293.16 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 32، ص 221.17 ـ ابراهيم: 3.18 ـ محمّدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، 1405، ص 208، كتاب «ايمان و كفر».19 ـ عبدالواحد آمدى، غررالحكم و دررالكلم، ج 2، ص 2.20 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 78، ص 22.21 ـ سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان فى تفسيرالقرآن، بى‏تا، ج 9، ص 56.22 ـ جلال‏الدين سيوطى، الدرّالمنثورفى‏تفسيرالمأثور،ج6،ص354.23 ـ يونس: 57.24 ـ سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 13، ص 179.25 ـ همان، ص 180.26 ـ همان، ج 10، ص 76.27 ـ محمّدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 2، ص 559.28 ـ آل‏عمران: 103.29 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 92، ص 184.30 ـ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البيان فى تفسيرالقرآن، 1406، ج 2، ص 51 / سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 2، ص 509.31 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 40، ص 210.32 ـ نساء: 59 / مائده: 92 / تغابن: 12.33 ـ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البيان، ج 2، ص 805.34 ـ حشر: 7.35 ـ جلال‏الدين سيوطى، الدرّرالمنثور، ج 2، ص 107.36 ـ عبدالواحد آمدى، غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 187.37 ـ ابن شعبه حرّانى، تحف‏العقول، 1363، ص 281.38 ـ نهج‏البلاغه، 1378، كلمات قصار 1.39 ـ ابن ابى‏الحديد، شرح نهج‏البلاغه، 1418، ج 18، ص 41. 📚منابعـ نهج‏البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدي، تهران، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1378، چ چهارم.ـ آمدي، عبدالواحدبن محمّد، غررالحكم و دررالكم، ترجمه جمال‏الدين محمّد خوانساري، تهران، دانشگاه تهران، 1376، چ سوم، ج 6.ـ ابن ابي‏الحديد، شرح نهج‏البلاغه، بيروت، دارالكتب العلميه، 1418، 20 ج.ـ حرّاني، ابن‏شعبه، تحف‏العقول، قم،مؤسسه‏النشرالاسلامي،1363.ـ سيوطي، جلال‏الدين، الدّرالمنثور في تفسيرالمأثور، بيروت، دارالكتب العلميه، 1411، 6 ج.ـ طباطبائي، سيد محمّدحسين، الميزان في تفسيرالقرآن، ترجمه سيد محمّدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي،بي‏تا.ـ طبرسي، فضل‏بن حسن، مجمع‏البيان في تفسيرالقرآن، بيروت، دارالمعرفه، 1406، چ دوم، 10 ج.ـ طريحي، فخرالدين، مجمع‏البحرين، قم، مؤسسه‏بعثت،1414،3ج.ـ فيض كاشاني، مولي محسن، تفسير الصافي، بيروت، مؤسسه‏الاعلمي للمطبوعات، 1402، چ دوم، 5 ج.ـ كليني، محمّدبن يعقوب، اصول كافي، بيروت، دارالاضواء، 1405، 2 ج.ـ مجلسي، محمّدباقر، بحارالانوار، بيروت، دار احياءالتراث العربي، 1403، چ سوم. @ala_allah
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹از جامعه الهی تا جامعه جنسی 🌺شهید بهشتی 👌👌👌👌👌 👆👆👆👆👆👆👆👆 👌👌👌👌👌👌👌👌 ✅✅✅✅✅✅✅✅ @ala_allah
مَن رو نَزَدَم بر اَحدی غیر شما چون دیدم همه هستند گدای تو حَسَن جان ✋ .....علیه السَّلام....... 🕌زیارٺ‌مجازۍحرم‌رسول‌الله(ص)وائمہ‌مطہربقیع🌸🐚›• زائرمدینہ‌شویدبالمس‌لینڪ‌زیر↓🕊- https://b2n.ir/165861 ←🔗 ☀️☀️☀️☀️ @ala_allah
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨الهی به امید تو «الهي سينه اي ده آتش افروز درآن سينه دلي و آن دل همه سوز هر آن دل را كه سوزي نيست دل نيست دل افسرده غير از آب و گل نيست دلم را شعله گردان سينه پر دود زبانم كن به گفتن آتش آلود » @ala_allah
💌 الله ❗اگر قرار بود با آهنگ و فاز غم برداشتن آروم بشی؛ خدا در قرآن نمیفرمود که : [الا بذکر الله تطمئن القلوب] با یاد خدا قلب ها آرام میگیرد..!⚘ @ala_allah
⚘اللهم هون ثقل هذه الأيام على صدري پروردگارا سختی این روزها را بر قلبم آسان کن ..! @ala_allah
خداجانم مراازتاریکی‌های‌زندگی‌نجات‌بده🌹 💠يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاء 🔅خدا هر کس را بخواهد به سوی نور خود هدایت می کند (نور-۳۵) @ala_allah