مفسّران در تفسير «حبل اللّه» آراء گوناگوني ذكر كردهاند. عدهاي آن را «قرآن» و برخي «دين اسلام» و گروهي ديگر «حبلاللّه» را به «اهلبيت» تفسير كردهاند. 33 آنچه از سياق آيات برميآيد اين است كه مراد از «تمسّك به حبلاللّه» پيروي از قرآن كريم و فرمانبرداري از تعاليم پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله است؛ زيرا خداوند در آيه 101 همين سوره ميفرمايد: «وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَي عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»؛ و چگونه كفر ميورزيد، با اينكه آيات خدا بر شما خوانده ميشود و پيامبر او ميان شماست؟ و هر كس به خدا تمسّك جويد، قطعا به راه راست هدايت شده است.
دو عبارت «تُتْلَي عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللّهِ» و «وَفِيكُمْ رَسُولُهُ»گوياي اين نكته است كه اين دو، وسيله «اعتصام به خدا» هستند.
علّامه طباطبائي با دقت در سياق اين آيات و نيز توجه به آيه «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» 34 مراد از «اعتصام به حبلاللّه» را «تمسّك به كتاب خدا و سنّت» دانسته است.
با دقت در مجموعه اين آيات روشن ميشود كه سخن علّامه طباطبائي بسيار محكم و دقيق است؛ زيرا خداي متعال از يكسو، مسلمانان را به پيروي از آيات قرآن و تعاليم رسول اكرم صلياللهعليهوآلهفراميخواند و از سوي ديگر، با توجه به اينكه يكي از تعاليم ارزشمند پيامبر توجه دادن مسلمانان به پيروي از اهلبيت عليهمالسلام و همسنگ دانستن عترت با قرآن است، ميتوان مراد از «حبلاللّه» را در آيه «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»تمسّك به قرآن و اهلبيت عليهمالسلام دانست. احاديثي كه در فرهنگهاي روايي و تفاسير مأثور در تفسير اين آيه ذكر گرديدهاند مؤيد همين معنايند.
سيوطي در تفسير خود به نقل از زيدبن ثابت از رسول اكرم صلياللهعليهوآلهاينگونه روايت ميكند: «من دو جانشين در ميان شما قرار ميدهم: كتاب خداي عزّوجلّ كه رشتهاي ميان آسمان و زمين است؛ و عترتم، اهلبيتم؛ و اين دو از هم جدا نميشوند تا در حوض بر من وارد شوند.» 35
از آنچه به اختصار ذكر گرديد، روشن ميشود كه اهلبيت عليهمالسلامدر مقام ثقل اصغر و مفسّر و مبيّن قرآن، همواره مدخلي مطمئن براي تمسّك به قرآن و گريز از گمراهيها و ضلالتها به شمار ميآيند.
25)
▫️بصيرت و هوشياري
از ديگر راههايي كه انسان ميتواند در پرتو آن تاريكيهاي فتنه را بشكافد و در پناه آن از تنگناي سهمگين و گمراهكننده فتنهها بگريزد، آگاهي از حوادث و وقايع پيرامون خود و سپس موضعگيري هوشمندانه در برابر آنهاست. در آموزههاي دين مبين اسلام، زيركي و كياست از جمله صفات و ويژگيهاي مؤمن دانسته شده است: «المؤمن كَيِّسٌ عاقلٌ.» 36 از اينرو، انسان مؤمن بايد همواره و در هر شرايط، هوشمندانه گام بردارد و در تصميمگيريها، از بصيرت و درايت خود بهره گيرد، به ويژه در هنگامه فتنهها و مشوّش شدن افكار و باورهاي مردم و در پي آن، برآشفته شدن جامعه، كياست و زيركي ضروري است.
اميرمؤمنان عليهالسلام در خطبه 151 هنگام ترسيم فضاي فتنهخيز و ظلمتبرانگيز جامعه، كه در آن رشته دين گسسته ميشود و پايه باورها و انديشهها متزلزل ميگردند و مردم بر اثر آميختگي رأي درست و نادرست، راه گمراهي در پيش ميگيرند از گروهي نام ميبرند كه ميتواند از تاريكناي شبههآفرين و ضلاتگستر فتنه بگريزد و اينان زيركان و هوشيارانند: «تُهربُ منها الاكياس.»
ايشان در همين خطبه، به گونهاي ضمني مسلمانان را به كياست و هوشياري فراميخوانند و به آنان توصيه ميكنند در هنگامه فتنهها در نقطه هدف فتنه قرار نگيرند و عَلَمِ بدعت نشوند. «فلا تكونوا انصابَ الفِتَن و أعلام البِدَع.»
26)
توضيح آنكه وقتي فتنه در جامعه سايه افكند و حق و باطل به هم آميخت، براي انسانهايي كه كژي و ناراستي وجودشان را فراگرفته، فرصتي وجود دارد تا از چنين فضايي به سود خود بهره گيرند و از گفتار، كردار و موضعگيريهاي ديگران به نفع سياستها و خواستههاي هوسآلود خود استفاده كنند.
وقوع چنين امري در هر جامعهاي و در هر دوره و زماني ممكن و گاه اجتنابناپذير است. امام زينالعابدين عليهالسلامدر نامه خود خطاب به محمّدبن شهاب زُهري بر اين نكته مهم تأكيد كرده و او را به مراقبت از نفس خود و هوشياري در برابر خواستههاي امويان و فتنه آنان توصيه نموده است. آن حضرت در بخشي از نامه خود چنين ميفرمايند: «آيا غير از اين است كه (حاكمان جائر) با دعوت از تو، تو را محوري براي گرداندن چرخ ستمگريها ساختند و تو را پلي براي عبور به سوي ظلمكردنشان و نردبان گمراهي خويش قرار دادند و مبلّغ تباهكاري و رهنورد راه خطاي خود كردند؟ تو را نسبت به علماي راستين (آل محمّد عليهمالسلام) به شك انداختند و دل جاهلان را به وسيله تو شكار كردند و گزيدهترين وزيران و نيرومندترين دستيارانشان هم به اندازه تو فساد آنها را آراسته و ظاهرالصّلاح نكرد و (مردم را) از خاص و عام به سويشان نكشيد؟ در برابر آنچه از تو گرفتند، چه بسيار كم مزدت دادند و (به چه بهاي ناچيزي وجدانت را خريدند) و چه اندك (خانهاي) در جهان برايت آباد كردند و چگونه (خانه آخرتت را) ويران كردند! پس مراقب نفس خود باش كه ديگري آن را برايت مراقبت نكند و چون مُردي مسئول حسابرسي از خود هستي.» 37
فريب شخصيتهاي بلندآوازهاي همچون محمّدبن شهاب زهري و در پي آن گمراهي بسياري از مسلمانان، كه تابع چنين افرادي بودند، اهميت هوشياري و ذكاوت را در برخورد با حوادث شبههناك و وهمآلود آشكار ميسازد. گفتاري از اميرمؤمنان عليهالسلام در نهج البلاغه آمده كه بر اين مطلب (داشتن آگاهي و هوشمندي در هنگام فتنهها) تأكيد بسيار شده، به گونهاي كه امروزه عبارت آن حضرت همانند مَثَلي معروف در ميان مسلمانان متداول گشته است.
اميرمؤمنان عليهالسلام در آنجا، خطاب به فرزند خويش، امام حسن مجتبي عليهالسلام ميفرمايند: «كُن فِي الفِتنَةِ كابنِ اللَّبونِ؛ لا ظَهرٌ فيُركَبُ و لا ضَرعُ فَيُحلَبُ»؛ 38 هنگام فتنه، همچون بچه شتر دو ساله باش؛ نه پشتي دارد تا سوارش شوند و نه پستاني تا شيرش بدوشند.
27)
ابن ابيالحديد در شرح اين عبارت چنين گفته است: مقصود از روزگار فتنه، هنگام جنگ و خصومت ميان دو فرمانده گمراه است كه هر دو به گمراهي فراميخوانند؛ مانند فتنه عبدالملك و ابن زبير و فتنه مروان و ضحّاك، و فتنه حجّاج و ابن اشعث و نظاير آن. اما هر گاه يكي از آن دو صاحب حق بودند؛ مانند جمل و صفّين و مانند آن دو، ديگر روزگار فتنه نيست، بلكه به همراه آنكه حق است بايد جهاد كرد و شمشير كشيد، نهي از منكر نمود و در راه عزّت بخشيدن به دين و اظهار حق، جان را نثار كرد. 39
سخن ابن ابيالحديد بر اين نكته تصريح دارد كه جمل، صفّين و حوادثي از اين دست، «فتنه» خوانده نميشوند، بلكه از نظر وي، فتنه زماني است كه هر دو گروه گمراه باشند، در حالي كه اين سخن با آنچه در تعريف «فتنه» ذكر شد و ويژگيهايي كه براي آن آمد، سازگار نيست. چنانكه پيشتر گفته شد، «فتنه» فضايي است كه در آن حق و باطل به هم درآميختهاند و مسائل شبههناك و وهمآلود بر روي حقايق، سايه افكند و موجب آشفتگي و گمراهي مردم شدهاند. از اينرو، اگر ـ بنا به گفته ابن ابيالحديد ـ هر دو گروه گمراه باشند و مردم نيز نسبت به اين امر آگاه باشند، ديگر «فتنه» خوانده نميشود و اينكه وي حوادث جمل و صفّين را فتنه ندانسته، از اينروست كه غبار برخاسته در جامعه آن روزگار، در گذرگاه زمان فرو نشسته است.
از اينرو، براي ابن ابيالحديد و ديگران حق از باطل كاملاً آشكار است؛ اما اگر اين وقايع را در ظرف زماني خود بررسي كنيم و خود را در ميان مردماني كه در آن زمان ميزيستند قرار دهيم، روشن خواهد شد كه اين حوادث براي مردم آن روزگار، فتنه بودند و موهوم؛ چراكه براي آنان حق و باطل آنگونه كه امروزه روشن است، آشكار نبود. مسلمانان هنگام تصميمگيري و اتخاذ موضع نميتوانستند به درستي تشخيص دهند كه اميرمؤمنان عليهالسلامو پيروان آن حضرت سخن حق ميگويند يا معاويه، عايشه، طلحه و زبير راه حقيقت ميپويند؛ زيرا اين افراد و حتي نهروانيان معيارهايي از حق در آستين داشتند و بر پايه آن، اهداف و خواستههاي خود را استوار ميكردند.
28)
نكته ديگر اينكه مراد اميرمؤمنان عليهالسلام از عبارت مذكور ـ آنگونه كه ابن ابيالحديد پنداشته ـ هرگز به معناي اجتناب و پرهيز يا بياعتنايي نسبت به حوادث پيرامون نيست، بلكه مقصود آن حضرت از اين تمثيل، تنبّه دادن و بيداري بخشيدن است؛ يعني انسان در هنگامه فتنهها، بايد به گونهاي موضعگيري كند و چنان رفتار نمايد كه سودجويان و كژانديشان در وي طمع نكنند و او را دستاويزي براي دستيابي به مقاصد خود قرار ندهند.
از كلام امام عليهالسلام به خوبي ميتوان «فتنه» را باز شناخت و ابعاد آن را فهميد. در حقيقت، آنچه امام عليهالسلام فرمودهاند، تفسير فتنه است و از اين سخنان ميتوان با دقت دريافت كه در مصداق اجتماعي فتنه با محيطي مواجهيم داراي دگرگوني، نااستواري و ناهنجاري كه هيچ چيز به درستي سر جاي خود نهاده نشده است. از اينرو، مسلمانان هيچگاه از وقوع «فتنه» و گرفتار آمدن در آن ايمن نيستند. مادام كه خواستههاي هوسآلود و پليد و انسانهاي دنياطلب و زيادهخواه و افراد زورمدارِ مردمفريب وجود دارند، پيدايش فتنهها و وقوع شبههها امري قطعي و اجتنابناپذير است. اين فتنهها گاه چنان با اعتقادات و باورهاي مردم درآميخته و به ظاهري از راستي و درستي آراسته ميگردند كه گاه عالمان و دولتمردان و بزرگان نيز گرفتار و دربند چنين محيط و فضايي ميشوند.
از اينرو، سزاست اين سخن گرانسنگ اميرمؤمنان عليهالسلامدر ذهن و خاطر همه مسلمانان، از دولتمندان، ناتوانان و مستمندان، و عالمان و عاميان، نگاشته شود تا هنگام رويدادهاي شبههآلود و وهمانگيز بر پايه آن موضع گيرند و عمل نمايند. به ويژه، التزام و اهتمام به سخنان اميرمؤمنان عليهالسلام بايد از سوي متولّيان دين و متصدّيان دولت و حكومت جدّيتر گرفته شود؛ زيرا گفتار و كردار آنان ـ با توجه به منزلت و موقعيتشان ـ بر سرنوشت عامه مردم تأثيرگذار و تعيينكننده است. اگر هوشمندانه و از سر آگاهي سخن گويند و تصميم بگيرند و ديگران را بدان فراخوانند، مردم نيز با پيروي از آنان به طريق رستگاري و سعادت راه مييابند؛ اما اگر از سر بيخبري و از روي هيجانهاي برخاسته از فتنهها در فضاي وهمآلودِ جامعه قدم بردارند و موضعي اختيار كنند، خود و ديگران را به گمراهي ميكشانند.
⚜نتيجه گيري
آنچه را گفته شد ميتوان اينگونه جمعبندي كرد كه ريشه اصلي همه فتنهها خواهشهاي نفساني است كه خود منشأ همه گمراهيها در سطح جامعه ميشود. خداي متعال جوهره انسان را با اميال و غرايز گوناگون سرشته است كه همه آنها در تكامل و تعالي انسان و رسيدن به مقصودي كه خداوند براي او ترسيم نموده، نقش اساسي دارند. اما آنچه مهم است نظاممندي و اعتدال در بهره جستن از اين اميال و غرايز است. مادام كه انسان هر يك از خواستهها را در جاي خود به كار گيرد و آن را از نظم طبيعي خود خارج نسازد، در مسير رسيدن به هدف متعالي و سعادت و رستگاري گام برميدارد؛ اما نگونبختي انسان زماني است كه يكي از هوسهاي دروني انساني از حدّ خويش تجاوز كند و از محدوده خود پا را فراتر گذارد.
29)
📚پى نوشت ها1 كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث و عضو هيأت علمى گروه معارف دانشگاه پيام نور كرمان ـ واحد شهداد.2 ـ انعام: 57.3 ـ جلالالدين سيوطى، الدرّالمنثور فى تفسيرالمأثور، 1411، ج 5، ص 132.4 ـ ص: 26.5 ـ قصص: 50.6 ـ فرقان: 44.7 ـ جاثيه: 23.8 ـ عبدالواحد آمدى، غررالحكم و دررالكلم،1376،ج6، ص 362.9 ـ مولى محسن فيضكاشانى، تفسيرالصافى، 1402،ج5،ص 107.10 ـ حديد: 25.11 ـ نساء: 135.12 و13 ـ فخرالدين طريحى، مجمعالبحرين، 1414، ص 122.14 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1403، ج 74، ص 202ـ204.15 ـ همان، ج 77، ص 293.16 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 32، ص 221.17 ـ ابراهيم: 3.18 ـ محمّدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، 1405، ص 208، كتاب «ايمان و كفر».19 ـ عبدالواحد آمدى، غررالحكم و دررالكلم، ج 2، ص 2.20 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 78، ص 22.21 ـ سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان فى تفسيرالقرآن، بىتا، ج 9، ص 56.22 ـ جلالالدين سيوطى، الدرّالمنثورفىتفسيرالمأثور،ج6،ص354.23 ـ يونس: 57.24 ـ سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 13، ص 179.25 ـ همان، ص 180.26 ـ همان، ج 10، ص 76.27 ـ محمّدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 2، ص 559.28 ـ آلعمران: 103.29 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 92، ص 184.30 ـ فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبيان فى تفسيرالقرآن، 1406، ج 2، ص 51 / سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 2، ص 509.31 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 40، ص 210.32 ـ نساء: 59 / مائده: 92 / تغابن: 12.33 ـ فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبيان، ج 2، ص 805.34 ـ حشر: 7.35 ـ جلالالدين سيوطى، الدرّرالمنثور، ج 2، ص 107.36 ـ عبدالواحد آمدى، غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 187.37 ـ ابن شعبه حرّانى، تحفالعقول، 1363، ص 281.38 ـ نهجالبلاغه، 1378، كلمات قصار 1.39 ـ ابن ابىالحديد، شرح نهجالبلاغه، 1418، ج 18، ص 41.
📚منابعـ نهجالبلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدي، تهران، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1378، چ چهارم.ـ آمدي، عبدالواحدبن محمّد، غررالحكم و دررالكم، ترجمه جمالالدين محمّد خوانساري، تهران، دانشگاه تهران، 1376، چ سوم، ج 6.ـ ابن ابيالحديد، شرح نهجالبلاغه، بيروت، دارالكتب العلميه، 1418، 20 ج.ـ حرّاني، ابنشعبه، تحفالعقول، قم،مؤسسهالنشرالاسلامي،1363.ـ سيوطي، جلالالدين، الدّرالمنثور في تفسيرالمأثور، بيروت، دارالكتب العلميه، 1411، 6 ج.ـ طباطبائي، سيد محمّدحسين، الميزان في تفسيرالقرآن، ترجمه سيد محمّدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي،بيتا.ـ طبرسي، فضلبن حسن، مجمعالبيان في تفسيرالقرآن، بيروت، دارالمعرفه، 1406، چ دوم، 10 ج.ـ طريحي، فخرالدين، مجمعالبحرين، قم، مؤسسهبعثت،1414،3ج.ـ فيض كاشاني، مولي محسن، تفسير الصافي، بيروت، مؤسسهالاعلمي للمطبوعات، 1402، چ دوم، 5 ج.ـ كليني، محمّدبن يعقوب، اصول كافي، بيروت، دارالاضواء، 1405، 2 ج.ـ مجلسي، محمّدباقر، بحارالانوار، بيروت، دار احياءالتراث العربي، 1403، چ سوم.
@ala_allah
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹از جامعه الهی
تا جامعه جنسی
🌺شهید بهشتی
#تمدن_نوین_اسلامی
#تمدن_کثافت_غرب
#فروپاشی_خانواده
#بردگی_جنسی
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌👌👌
👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
مَن رو نَزَدَم بر اَحدی غیر شما چون
دیدم همه هستند گدای تو حَسَن جان
#السلام_علیک_یا_حسن_بن_علی✋
.....علیه السَّلام.......
🕌زیارٺمجازۍحرمرسولالله(ص)وائمہمطہربقیع🌸🐚›•
زائرمدینہشویدبالمسلینڪزیر↓🕊-
https://b2n.ir/165861 ←🔗
#دوشنبه_های_امام_حسنی
☀️☀️☀️☀️
@ala_allah
✨بسم الله الرحمن الرحیم
✨الهی به امید تو
«الهي سينه اي ده آتش افروز
درآن سينه دلي و آن دل همه سوز
هر آن دل را كه سوزي نيست دل نيست
دل افسرده غير از آب و گل نيست
دلم را شعله گردان سينه پر دود
زبانم كن به گفتن آتش آلود »
@ala_allah
💌 الله
❗اگر قرار بود با آهنگ و فاز غم برداشتن آروم بشی؛ خدا در قرآن نمیفرمود که :
[الا بذکر الله تطمئن القلوب]
با یاد خدا قلب ها آرام میگیرد..!⚘
@ala_allah
⚘اللهم هون ثقل هذه الأيام على صدري
پروردگارا سختی این روزها
را بر قلبم آسان کن ..!
@ala_allah
خداجانم
مراازتاریکیهایزندگینجاتبده🌹
💠يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاء
🔅خدا هر کس را بخواهد
به سوی نور خود هدایت می کند
(نور-۳۵)
@ala_allah