eitaa logo
ٺُرٰابـُ اݪحُسِـــیْن
161 دنبال‌کننده
444 عکس
11 ویدیو
1 فایل
💠 شهید مدافـع حرم علاء حسن نجمه (عبـاس) تولد 1371/6/17 محل تولد : #عدلون شهادت :1395/7/29 محل شهادت : #حلب_تلة_السرياتیل #لقب_جهادے : (‌تراب.الحسین) تبادلات @Shahiddehghan313
مشاهده در ایتا
دانلود
#امامانہ💕 #سلام_اربابم✋❤️ 🔸سلامِ صبح من ازدل بہ بارگاه شما خوشم همیشہ بہ یڪ جرعۂ نگاه شما 🔸بہ غربتم نظرے ڪن ڪه دورم ازحرمٺ تو و عطا و عنایٺ ، من و پناه شما #روزم_بنامتان☀️ #تراب‌الحسین 💠 @alaahasannajme 🍃
#شهیدانہ❣ و پنج شنبہ مے‌آید ڪہ یادمان بیاورد ڪسے بود ڪہ فڪرش را نمے‌ڪردیم یڪ روز نباشد؛ #پنجشنبه_هاے_دلتنگے #پنجشنبه_یاد_شهدا_باصلوات🌷 💠 @alaahasannajme 🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 قسمت این بود بال و پر نزنے مرد بیمار خیمه ها باشے حڪمت این بود روے نے نروے راوے رنج نینوا باشے @alaahasannajme 🏴
#قائمانہ💕 #مهدے_جان باران بند آمده ، اما نبودنتــــ همچنان مے بارد مے بارد مے بارد ... ‌ 🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج #تراب‌الحسین 💠 @alaahasannajme 🍃
#قائمانہ💕 . میرسد از راه؛ باید چشم را دریا ڪنم در دلم باید برایش خیمه اے بر پا ڪنم سخت دلتنگم!بگو ماه دل آرایم ڪجاست باید آخر یوسف گمگشته را پیدا ڪنم! 🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج 💠 @alaahasannajme 🍃
ٺُرٰابـُ اݪحُسِـــیْن
#شهیدانہ❣ #تراب‌_الحسین 🌸🍃 💠 @alaahasannajme 🎈
👆 عکسی که شهید «علاء نجمه» با کودکان سوری و توسط دوربین همراه خود انداخته است.... 💢 عکس خاطره انگیز «علاء حسن نجمه» با کودکان معصوم سوری 📝  از رزمندگان و فعالان رسانه‌ای مقاومت اسلامی لبنان در جبهه سوریه بود که مهرماه سال 1395 در «حلب» سوریه به شهادت رسید. در ادامه خاطره‌ای از برخورد جالب این شهید سرافراز مقاومت با کودکان معصوم سوری نقل شده است: در یکی از روزهای بسیار سرد زمستان، یکی از کودکان سوری به سوی مکانی که رزمندگان و مجاهدان در آنجا جمع بودند رفت و در آنجا با شهید «علاء حسن نجمه» روبرو شد. آن کودک از شهید «علاء» خواست تا در مقابل مقداری غذا، به آنها در تمیز کردن خانه‌ی شان کمک کند. «علا»ی جوان و شاداب که علاقه فراوانی هم به عکاسی داشت، دوربین خود را برداشت و با او همراه شد. قلب مهربان و پاک این شهید او را به سوی این کودک و خواهر و برادرانش کشاند در حالی که در دل حس می‌کرد این کودکان پاک و معصوم گویی رنج و دردی هزار ساله در دل دارند؛ «علاء» سعی می‌کرد با دقایقی در کنار آنها بودن بتواند حس غریب آنها را از عمق جان لمس کند. شهید «علاء» به خانه کودکان رفت اما آنچه که آنها در مقابل کمک به او پیشنهاد کرده بودن را نپذیرفت. در آن روزهای سرد زمستان سوریه، «علاء» آستین‌ها و پاچه‌های شلوارش را بالا زد و به شستن کف خانه و نظافت کردن منزل خانواده سوری مشغول شد. زمانی که یکی از دوستان «علاء» از او پرسید که در این هوای بسیار سرد مشغول چه کاریست، او اینگونه جواب داد: «این کودکان قلبم را آتش زدند؛ می خواهم حال درونی آنها را برای لحظاتی احساس کنم». 💠 @alaahasannajme 🌷
#قائمانہ💕 اے چاره ساز مشڪل ما را تو چاره ڪن برحال عاشقان خرابت نظاره ڪن پرده ز رخ نمے کشےاي ماه دل،مڪش حرفے بزن به جانب مایڪ اشاره ڪن! 🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج #تراب‌الحسین 💠 @alaahasannajme 🍃
#امامانہ💕 #صلےالله_علیڪ_ایها_ارباب🌺 حتے بہ عشق جاذبہ‌‌ے یڪ نگاهتان مےگرددآفتاب جهان،دورماهتان آقاےمن سلام! دوباره منم همان آشفتہ‌اے ڪہ آمده‌ام در پناهتان #از_دور_سلام✋ #حسین_جان❤️ #تراب‌الحسین 💠 @alaahasannajme 🍃
⭐️در جبهه به خصوص در ماههاے گرم سال😥معمولآ نیروها به دلیل فاسد شدن غذا مشڪل گوارشے پیدا مے ڪردند.😷 در این مواقع ایستادن در صف گلاب به روتون دستشویے😝باعث حڪایات شیرین و طنز زیادے مے شد ، ڪه خالے از لطف نیست !😁 بعضے روزها نهار مرغ 🍗مے دادند.این مرغ در مقایسه با غذاهاے دیگه اے ڪه تو جبهه مے دانند ،قابل مقایسه نبود. 😉 بچه ها چشم انتظار بودند تا ببینند ڪے نوبت مرغ میشه. 😋 آخه یڪے از نشانه هاے نزدیڪ شدن به عملیات پیدا شدن سروڪله ے مرغ بود! 😆😆 معمولا روزهاے نزدیڪ به عملیات چاق و چله مون مے ڪردند!😜😁 یه روز جاے شما سبز نهار مرغ دادند. از قضا به دلیل دورے محل طبخ این مرغ زبون بسته با سنگرهاے بچه ها ، فاسد شده بود و همین قضیه ڪار دست همه داد!😖😫 صف دستشویے راه افتاد و همه مشغول شدند.از شما چه پنهون ما هم خیل رزمندگان در صف پیوستیم.😰 اونجا چشممون به یڪے از فرماندهان لشڪر افتاد. این مرغ دردسر براے همه درست ڪرده بود.😱 هرچه در دستشویے منتظر بودیم تا اون بنده ے خدایے ڪه داخل بود بیرون بیاد، فایده اے نداشت!😑😶 هرڪه از راه مے رسید به اون رزمنده تڪه مینداخت. اما فایده اے نداشت ڪه نداشتد. هرچه صدا مے زدیم ، جواب نمے داد. 🗣 آخر ڪار با مشت 👊لگدے به بچه ها به درب زدند، یه جواب شنیدیم ڪه همه قانع شدیم! این برادر گفت: به یه شرط من از دستشویے بیرون میام ، اون هم باید اجازه بدهید ڪه تا بیرون آمدم مجددأ خودم بروم داخل😳😂 💠راوے: علے شیرزادے 💠 @alaahasannajme 🌹