eitaa logo
خیمه گاه امام زمان عجل الله تعالی
211 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
7هزار ویدیو
145 فایل
فرهنگی ؛ اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازار شادآباد تهران که آتش گرفت، ببینید چی فقط توی آتیش سالم مانده .😵💥🙏
هدایت شده از فتح خون
🌷🌷 مسابقه و پویش نامه و نامه به مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنه ای مدظله العالی بمناسبت شهادت سید حسن نصرالله و فرماندهان مجاهد در فلسطین و لبنان و ایران و عراق و ... و همچنین عملیات و مسابقه و پویش نامه به حضرت آقا، مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای برگزار می شود. علاقمندان می توانند تا تاریخ ۳۰ مهرماه، دلنوشته ها و نامه های خود به مقام معظم رهبری را به آی دی @Zharfa10000 ارسال نمایند. 🔻 شرایط مسابقه 👇 هر شرکت کننده می تواند نامه و شعر و دلنوشته خود را حداکثر در دو صفحه، سیصد و سیزده کلمه، در صفحه ایتا ارسال نماید. 🔻 جوایز:😍😍 🎁 نفر اول : سکه طلای پارسیان 🎁 نفر دوم : سکه طلای پارسیان 🎁 نفر سوم: سکه طلای پارسیان 🎁 نفر چهارم الی چهلم: هرکدام 100 هزار تومان ‼️‼️ لازم به ذکر است، پس از پایان پویش، نامه ها به دفتر مقام معظم رهبری اهدا خواهد شد. 👈👈👈👈تاریخ قرعه کشی و اهدا جواز و اعلام منتخبین بدلیل فراوانی آثار از پنجم آبان ۱۴۰۳ ✅کانال فتح خون: https://eitaa.com/revayateashorai کانال فتح خون را معرفی کنید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2723218271C0c4791f1a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ لطفا برای انتشار این کلیپ و‌ رسیدن به مخاطبان غیر ایرانی کمک کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کار تمیز و قشنگ رسانه ای ببینیم..... دو دقیقه است ولی اگه دیدید از ۱۰ ثانیه آخر صرف نظر کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| داستان یحیی حالا جوان‌های فلسطینی پشت‌به‌پشت سیگار می‌سوزانند و به یک‌جا خیره می‌شوند و می‌گویند یحیی با مرگش پله آخر لاتی را هم برداشت. باز تحقیرشان کرد. که من روی زمین بودم. بین نیروهای تحت‌امرم. و نیم‌خیز، سلاح بر دوش توی پس‌کوچه‌ها می‌دویدم. شما کجایید؟ یحیی تحقیرکننده بزرگ‌شد. تحقیرکننده زندگی‌کرد و تحقیرکننده رفت. ما قصه یحیی را سال‌ها برای بچه‌هایمان تعریف خواهیم کرد. «مهدی مولایی» _متن کامل را بخوانید_
| داستان یحیی 📝 چندسال قبل که تلوزیون‌های صهیونیستی مارش پیروزی نواختند و خانه ویران شده یحیی را نشان دادند که تلّی از آوار بود و خبر ترور موفق او را روی پخش ویژه بردند، یحیی یک ساعت بعد به خانه ویران شده‌اش برگشت و روی مبل شکسته‌ای نشست و با لبخندی تحقیرآمیز، گوشه لب کج کرد و عکس یادگاری گرفت. 📍من آن روز شیفته شجاعت یحیی شدم. او لاتی را تا درجه آخرش پر کرده بود. بعدها که یک عکس هالیوودی مردانه‌ هم از او منتشر شد که دست روی کلت کمری‌اش برده بود و داشت بیرونش میکشید، انگار ابرمرد خیالی ایام نوجوانی را در واقعیت دیده بودم. چقدر اسطوره‌ای بود. نمیشد حتی توی چشم‌هاش نگاه کنی. ⭕️ یحیی شاید کسی بود که بیشترین خبرهای جعلی درباره ترور او منتشر شد. اسرائیلی‌ها در له‌له یافتن اثری از او، بارها شایعه ترورش را مطرح می‌کردند تا بلکه از رصد واکنش‌ها، چیزی دست‌گیرشان شود. او رسما نامرئی بود. فلسطینی‌ها می‌گویند یحیی حتی سایه نداشت. می‌گویند از دیوارها می‌گذشت. تو بگو روح بود. پشت ابرمردان همیشه افسانه می‌سرایند. ابرقهرمان پسر‌های فلسطینی. شیرمرد پچ‌پچه‌های دخترکان غزه. امّید مردان و زنان جنگ‌زده. دلشان گرم بود به تونل‌های زیر پایشان که یحیی از آنجا می‌گذرد. ✳️ حالا می‌گویند روح فلسطینی، ابرمرد نامرئی غزه، نه در پستوی تونل‌ها، که روی زمین شهید شده. نزدیک تانک‌های اسرائیلی. لباس رزم بر تن. خشاب بسته بر فانوسقه. چفیه بر شانه. سلاح بر کف. حالا جوان‌های فلسطینی پشت‌به‌پشت سیگار می‌سوزانند و به یک‌جا خیره می‌شوند و می‌گویند یحیی با مرگش پله آخر لاتی را هم برداشت. باز تحقیرشان کرد. که من روی زمین بودم. بین نیروهای تحت‌امرم. و نیم‌خیز، سلاح بر دوش توی پس‌کوچه‌ها می‌دویدم. شما کجایید؟ یحیی تحقیرکننده بزرگ‌شد. تحقیرکننده زندگی‌کرد و تحقیرکننده رفت. ما قصه یحیی را سال‌ها برای بچه‌هایمان تعریف خواهیم کرد. «مهدی مولایی»
. |🌊✌️| "الآن جاء الموعد يا أمّاه، فلقد رأيتُ نفسي أقتحم عليهم مواقعهم، أقتلهم كالنعاج ثم أستشهد❤️‍🩹 ورأيتني بين يدي رسول الله صلى الله عليه وسلم في جنات النعيم، وهو يهتف بي مرحى بك، مرحى بك!"مقتبس من رواية الشوك والقرنفل | يحيى السنوار ________________________ "مادر، اکنون وقتش رسیده است، خود را دیدم که به مواضع آنها هجوم بردم، آنها را مثل گوسفندان کشتم و سپس به شهادت رسیدم❤️‍🩹 و خود را در آغوش رسول الله دیدم، و او با صدای رسا به من گفت: خوش آمدی، خوش آمدی!" برگرفته از داستان خار و میخک | نوشته یحیی سنوار
بخند تا تابلو زندگی‌ات پُر از رنگ‌های شاد شود صبح زیبا است اگر با خنده و شادی آغاز شود