📆 دعای روز یازدهم ماه #رمضان
🔅بسم الله الرحمن الرحیم🔅
اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وكَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِكَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.
🙏خدایا در این روز احسان و نیکویی را محبوب من و فسق و معاصی را ناپسند من قرار ده و در این روز خشم و آتش قهرت را بر من حرام گردان به یاری خود ای فریادرس فریاد خواهان
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝
#مناظره_امام_صادق_با_منكر_خدا
⭕️قسمت اول⭕️
در كشور مصر, شخصى زندگى مى كرد به نام عبدالملك , كه چون پسرش عبدالله نام داشت , او را ابوعبدالله (پدر عبدالله ) مى خواندند.
عبدالملك منكر خدا بود, و اعتقاد داشت كه جهان هستى خود به خود آفریده شده است.
او شنیده بود كه امام شیعیان , حضرت صادق (ع ) در مدینه زندگى مى كند, به مدینه مسافرت كرد, به این قصد تا #درباره ء_خدایابى_و_خداشناسى , با امام صادق (ع ) مناظره كند.
وقتى كه به مدینه رسید و از امام صادق (ع ) سراغ گرفت , به او گفتند: <امام صادق (ع ) براى انجام مراسم حج به مكه رفته است.
او به مكه رهسپار شد, كنار كعبه رفت دید امام صادق (ع ) مشغول طواف كعبه است.🕋
وارد صفوف طواف كنندگان گردید, (و از روى عناد) به امام صادق (ع ) تنه زد, امام با كمال ملایمت به او فرمود:
نامت چیست ؟
او گفت : عبدالملك (بندهء سلطان )
امام : كنیهء تو چیست ؟
عبدالملك : ابو عبدالله (پدر بندهء خدا).
امام : این ملكى كه (یعنى این حكم فرمائى كه ) تو بندهء او هستى (چنانكه از نامت چنین فهمیده مى شود) از حاكمان زمین است یا از حاكمان آسمان ؟ وانگهى (مطابق كنیهء تو) پسر تو بندهء خداست , بگو بدانم او بندهء خداى آسمان است , یا بندهء خداى زمین؟🌍 هر پاسخى بدهى محكوم مى گردى.
عبدالملك چیزى نگفت. هشام بن حكم ، شاگرد دانشمند امام صادق (ع ) در آنجا حاضر بود, به عبدالملك گفت : چرا پاسخ امام را نمى دهى ؟.
عبدالملك از سخن هشام بدش آمد, و قیافه اش درهم شد.
امام صادق (ع ) با كمال ملایمت به عبدالملك گفت : صبر كن تا طواف من تمام شود, بعد از طواف نزد من بیا تا با هم گفتگو كنیم.
هنگامى كه امام از طواف فارغ شد, او نزد امام آمد و در برابرش نشست. گروهى از شاگردان امام (ع )];ك ك نیز حاضر بودند.
آنگاه بین امام و او این گونه مناظره شروع شد:👥
⁉️یا قبول دارى كه این زمین زیر و رو و ظاهر و باطل دارد؟
آرى .
آیا زیرزمین رفته اى ؟
نه.
پس چه مى دانى كه در زمین چه خبر است؟
چیزى از زمین نمى دانم , ولى گمان مى كنم كه در زیر زمین , چیزى وجود ندارد.
_گمان و شك , یكنوع درماندگى است , آنجا كه نمى توانى به چیزى یقین پیدا كنى , آنگاه امام به او فرمود: آیا به آسمان بالا رفته اى ؟🪐
نه .
_آیا مى دانى كه آسمان چه خبر است و چه چیزها وجود دارد؟
📌نه
عجبا! تو كه نه به مشرق رفته اى و نه به مغرب رفته اى , نه به داخل زمین فرو رفته اى و نه به آسمان بالا رفته اى , و نه بر صفحهء آسمانها عبور كرده اى تا بدانى در آنجا چیست , و با آنهمه جهل و ناآگاهى , باز منكر مى باشى؟ (تو كه از موجودات بالا و پائین و نظم و تدبیر آنها كه حاكى از وجود خدا است , ناآگاهى , چرا منكر خدا مى باشى ؟) آیا شخص عاقل به چیزى كه ناآگاه است، آن را انكار مى كند؟
تاكنون هیچكس با من این گونه , سخن نگفته (و مرا این چنین در تنگناى سخن قرار نداده است ).
📌بنابراین تو در این راستا, شك دارى , كه شاید چیزهائى در بالاى آسمان و درون زمین باشد یا نباشد؟
آرى شاید چنین باشد (به این ترتیب , منكر خدا از مرحلهء انكار, به مرحلهء شك و تردید رسید).
(كسى كه آگاهى ندارد, بر كسى كه آگاهى دارد, نمى تواند برهان و دلیل بیاورد.)
☘از من بشنو و فراگیر, ما هرگز دربارهء وجود خدا شك نداریم , مگر تو خورشید و ماه و شب و روز را نمى بینى كه در صفحه افق آشكار مى شوند و بناچار در مسیر تعیین شدهء خود گردش كرده و سپس باز مى گردند, و آنها];ّّ در حركت در مسیر خود, مجبور مى باشند ,اكنون از تو مى پرسم : اگر خورشید و ماه , نیروى رفتن (و اختیار) دارند, پس چرا بر مى گردند, و اگر مجبور به حركت در مسیر خود نیستند, پس چرا شب , روز نمى شود, و به عكس , روز شب نمى گردد؟☀️🌘
به خدا سوگند, آنها در مسیر و حركت خود مجبورند, و آن كسى كه آنها را مجبور كرده , از آنها فرمانرواتر و استوارتر است ."
راست گفتى .
بگو بدانم , آنچه شما به آن معتقدید, و گمان مى كنید <دهر> (روزگار) گردانندهء موجودات است , و مردم را مى برد, پس چرا <دهر> آنها را بر نمى گرداند, و اگر بر مى گرداند, چرا نمى برد؟ همه مجبور و ناگزیرند, چرا آسمان در بالا, و زمین در پائین قرار گرفته ؟ چرا آسمان بر زمین نمى افتد؟ و چرا زمین از بالاى طبقات خود فرو نمى آید, و به آسمان نمى چسبد, و موجودات روى آن به هم نمى چسبند؟!.
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝
4_6039380314948641562.mp3
1.19M
⁉️آیا یاران حضرت قبل از ظهور از این موضوع آگاهی دارند که جزو یاران حضرت هستند ؟
#ابراهیم_افشاری
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓ کرامات شیخ حسنعلي نخودکی چگونه حاصل شد؟
🎤 استاد فاطمی نیا
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝
🔴قسمت دوم...
💠(وقتى كه گفتار و استدلالهاى محكم امام به اینجا رسید, عبدالملك , از مرحلهء شك نیز رد شد, و به مرحله ایمان رسید)✨
در حضور امام صادق (ع ) #ایمان_آورد و گواهى به یكتائى خدا و حقانیت اسلام دارد و آشكارا گفت : آن خدا است كه پروردگار و حكم فرماى زمین و آسمانها است , و آنها را نگه داشته است‼️
حمران , یكى از شاگردان امام كه در آنجا حاضر بود. به امام صادق (ع ) رو كرد و گفت : فدایت گردم ، اگر منكران خدا به دست شما, ایمان آورده و مسلمان شدند. كافران نیز بدست پدرت (پیامبر ـ ص ) ایمان آوردند.☀️
عبدالملك تازه مسلمان به امام عرض كرد: <مرا به عنوان شاگرد, بپذیر.❗️
امام صادق (ع ) به هشام بن حكم (شاگرد برجسته اش ) فرمود: عبدالملك را نزد خود ببر, و احكام اسلام را به او بیاموز.📚
هشام كه آموزگار زبردست ایمان , براى مردم شام و مصر بود، عبدالملك را نزد خود طلبید, و اصول عقائد و احكام اسلام را به او آموخت , تا اینكه او داراى عقیدهء پاك و راستین گردید, به گونه اى كه امام صادق (ع ) ایمان آن مؤمن (و شیوهء تعلیم هشام ) را پسندید.💫
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝
🔴قسمت سوم....
📌مناظره ابن ابى العوجاء با امام صادق(1 ابن مقفع و ابن ابى العوجاء, دو نفر از دانشمندان زبردست عصر امام صادق (ع ) بودند. و خاد و دین را انكار مى كردند و به عنوان دهرى و منكر خدا، با مردم بحث و مناظره مى نمودند).
🔹در یكى از سالها, امام صادق (ع ) در مكه بود. آنها نیز در مكه كنار كعبه بودند.
🗣️ابن مقفع به ابن ابى العوجاء رو كرد و گفت : این مردم را مى بینى كه به طواف كعبه سرگرم هستند، هیچ یك از آنها را شایسته انسانیت نمى دانم . جز آن شیخى كه در آنجا (اشاره به مكان جلوس امام صادق (ع ) كرد) نشسته است , ولى غیر از او, دیگران عده اى از اراذل و جهال و چهارپایان هستند.
+چگونه تنها این شیخ (امام صادق علیه السلام) را به عنوان انسان با كمال یاد مى كنى ؟.
_براى آنكه من با او ملاقات كرده ام , وجود او را سرشار از علم و هوشمندى یافتم , ولى دیگران را چنین نیافتم .💡
+بنابراین لازم است , نزد او بروم و با او مناظره كنم و سخن تو را در شأن او بیازمایم كه راست مى گویى یا نه.⁉️
_به نظر من این كار را نكن , زیرا مى ترسم , در برابر او درمانده شوى , و او عقیدهء تو را فاسد كند.🧠
+نظر تو این نیست , بلكه مى ترسى من با او بحث كنم , و با چیره شدن بر او نظر تو را در شأن و مقام او, سست كنم.
_اكنون كه چنین گمانى دربارهء من دارى , برخیز و نزد او برو, ولى به تو سفارش مى كنم كه حواست جمع باشد. مبادا لغزش یابى و سرافكنده شوى مهار سخن را محكم نگهدار. كاملاً مراقب باش تا مهار را از دست ندهى و درمانده نشوى ...❗️❕
برخاست و نزد امام صادق (ع ) رفت و پس از مناظره ، نزد دوستش ابن مقفع بازگشت و گفت :
+واى بر تو اى ابن مقفع ❕ (ما هذا ببشروان كان فى الدنیا روحانى یتجسد اذا شأ ظاهراً, و یتروح اذا شأ باطناً فهو هذا...)
⭕️(این شخص بالاتر از بشر است , اگر در دنیا روحى باشد و بخواهد در جسدى آشكار شود, و یا بخواهد پنهان گردد همین مرد است).
_او را چگونه یافتى؟
+نزد او نشستم ، هنگامى كه دیگران رفتند و من تنها با او ماندم ، آغاز سخن كرد و به من گفت:
(اگر حقیقت آن باشد كه اینها (مسلمانان طواف كننده ) مى گویند, چنانكه حق هم همین است , در این صورت اینها رستگارند و شما در هلاكت هستید, و اگر حق با شما باشد كه چنین نیست , آنگاه شما با آنها (مسلمانان ) برابر هستید (در هر دو صورت , #مسلمانان_زیان_نكرده_اند).
من به او (امام ) گفتم :خدایت رحمت كند, مگر ما چه مى گوئیم و آنها (مسلمانان ) چه مى گویند؟ سخن ما با آنها یكى است.❗️
فرمود: چگونه سخن شما با آنها (مسلمین ) یكى است , با اینكه آنها به خداى یكتا و معاد و پاداش و كیفر روز قیامت , و آبادى آسمان و وجود فرشتگان ، اعتقاد دارند، ولى شما به هیچیك از این امور، معتقد نیستید و منكر وجود خدا مى باشید.⁉️
🌫من فرصت را بدست آورده و به او (امام ) گفتم : اگر مطلب همان است كه آنها (مسلمانان ) مى گویند و قائل به وجود خدا هستند, چه مانعى دارد كه خدا خود را بر مخلوقش آشكار سازد, و آنها را به پرستش خود دعوت كند, تا همه بدون اختلاف به او ایمان آورند, چرا خدا خود را از آنها پنهان كرده و بجاى نشان دادن خود, فرستادگانش را به سوى آنها فرستاده است , اگر او خود بدون واسطه با مردم تماس مى گرفت , طریق ایمان آوردن مردم به او نزدیكتر بود.
او (امام ) فرمود: (واى بر تو چگونه خدا بر تو پنهان گشته با اینكه قدرت خود را در وجود تو به تو نشان داده است❕❗️ قبلاً هیچ بودى , سپس پیدا شدى , كودك گشتى و بعد بزرگ شدى , و بعد از ناتوانى , توانمند گردیدى , سپس ناتوان شدى , و پس از سلامتى , بیمار گشتى , سپس تندرست شدى , پس از خشم , شاد شدى , سپس غمگین , دوستیت و سپس دشمنیت و به عكس , تصمیمت پس از درنگ , و به عكس , امیدت بعد از ناامیدى و به عكس ، یادآوریت بعد از فراموشی و به عکس و....)
(به همین ترتیب پشت سرهم نشانه هاى قدرت خدا را براى من شمرد, كه آنچنان در تنگنا افتادم كه معتقد شدم بزودى بر من چیره مى شود, برخاستم و نزد شما آمدم).❕❗️
⭕️#مناظرهء_ابن_ابى_العوجاء_با_امام_صادق.
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝
📆دعای روز دوازدهم ماه #رمضان
🔅بسم الله الرّحمن الرّحیم🔅
اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والكَفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من كلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِكَ یا عِصْمَةَ الخائِفین.
🙏خدا در این روز مرا به زیور پوشش و عفت بیارای
و به جامهی قناعت و کفاف بپوشان
و به کار عدل و انصاف بدار
و از هر چه ترسانم مرا ایمن ساز
به نگهداری خود ای نگهدارنده آنان که میترسند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️فتح عربستان در نزدیکی ظهور
🔹قیام یمنیها، از علائم حتمی ظهور
امام صادق(علیه السلام):
«سفیانی کجا خواهد بود؟ و حال آنکه هنوز شکننده چشم او از صنعای یمن خروج نکرده است»۱
از امام صادق(ع) نقل شده است: «یمانی از یمن با پرچم های سفید خروج میکند».۲
«و خداوند عزّوجلّ برای او یعنی امام مهدی(ع) خراسان را میگشاید و اهل یمن از او اطاعت میکنند»۳
۱.معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج۳، ص۴۷۸
۲.مختصر اثبات الرجعـه، ح ۱۶
۳.یوسف شافعی، عقدالدّرر، ص۹۰.
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بمبافکن B52 امریکا در مقابل باور ۳۷۳ ایرانی!
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝
⭕️#ناظرهء_ابن_ابى_العوجاء_با_امام_صادق
🔴قسمت چهارم....
(2 عبدالكریم معروف به #ابن_ابى_العوجاء روز دیگر به حضور امام صادق (ع ) براى #مناظره آمد, دید گروهى در مجلس آن حضرت حاضرند. نزدیك امام آمد و خاموش نشست .
🔹گویا آمده اى تا به بررسى بعضى از مطالبى كه بین من و شما بود بپردازى.📝
🔸آرى به همین منظور آمده ام اى پسر پیغمبر❗️
🔹از تو تعجب مى كنم كه خدا را انكار مى كنى، ولى گواهى مى دهى كه من پسر پیغمبر هستم و مى گویى اى پسر پیغمبر❕
🔸عادت ، مرا به گفتن این كلام , وادار مى كند.
🔹پس چرا خاموش هستى ؟
🔸شكوه و جلال شما باعث مى شود كه زبانم را یاراى سخن گفتن در برابر شما نیست , من دانشمندان و سخنوران زبردست را دیده ام و با آنها هم سخن شده ام , ولى آن شكوهى كه از شما مرا مرعوب مى كند، از هیچ دانشمندى مرا مرعوب نكرده است .💫
🔹اینك كه تو خاموش هستى , من در سخن را مى گشایم , آنگاه به او فرمود: <آیا تو مصنوع (ساخته شده ) هستى یا مصنوع نیستى ؟>.
🔸من ساخته شده نیستم .
🔹بگو بدانم , اگر ساخته شده بودى , چگونه بودى ⁉️
مدت طولانى سردرگریبان فرو برد و چوبى را كه در كنارش بود دست به دست مى كرد,.و آنگاه (چگونگى اوصاف مصنوع را چنین بیان كرد)
🔸دراز, پهن , گود, كوتاه , با حركت , بى حركت , همهء اینها از ویژگیهاى چیز مخلوق و ساخته شده است .
🔹اگر براى مصنوع (ساخته شد) صفتى غیر از این صفات را ندانى , بنابراین خودت نیز مصنوع هستى و باید خود را نیز مصنوع بدانى , زیرا این صفات را در وجود خودت , حادث شده مى یابى .
از من سؤالى كردى كه تاكنون كسى چنین سؤالى از من نكرده است و در آینده نیز كسى این سؤال را];ّّ نمى كند.
فرضاً بدانى كه قبلاً كسى چنین پرسشى از تو نكرده , ولى از كجا مى دانى كه در آینده كسى این سؤال را از تو نپرسد؟, وانگهى تو با این سخنت , گفتارت را نقض نمودى , زیرا تو اعتقاد دارى كه همه چیزاز گذشته و حال و آینده , مساوى و برابرند, بنابراین چگونه چیزى را مقدم و چیزى را مؤخر مى دانى و در گفتارت ، گذشته و آینده را مى آورى .
توضیح بیشترى بدهم , اگر تو یك همیان پر از سكهء طلا داشته باشى وكسى به تو بگوید در آن همیان سكه هاى طلا وجود دارد, و تو در جواب بگوئى نه ، چیزى در آن نیست ، او به تو بگوید: سكه طلا را تعریف كن , اگر تو اوصاف سكه طلا را ندانى , مى توانى ندانسته بگویى , سكه در میان همیان نیست⁉️
🔸نه ، اگر ندانم ، نمى توانم بگویم نیست .
🔹درازا و وسعت جهان هستى , از همیان , بیشتر است , اینك مى پرسم شاید در این جهان پهناور هستى , مصنوعى باشد, زیرا تو ویژگیهاى مصنوع را از غیر مصنوع نمى شناسى .
(وقتى كه سخن به اینجا رسید, ابن ابى العوجاء، درمانده و خاموش شد. بعضى از هم مسلكانش مسلمان شدند و بعضى در كفر خود باقى ماندند.)
╔═.🍃.════╗
@alamatha
╚════.🍃.═╝