eitaa logo
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
1.3هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
7.1هزار ویدیو
154 فایل
﷽ 💠هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)💠 جلسات هفتگی چهارشنبه شب ها -اطلاع رسانی مراسمات -بارگزاری تصاویر،صوت،فیلم -بارگزاری مطالب و اشعار مذهبی _تاسیس ۱۳۷۹ _آیدی خادم هیئت @alamdar112
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸زندگی زیبا 🌷اعضای خانواده باید برای همدیگر غم زدا باشند، نه غم زا. 👌باید بلد باشیم غم و غصه رو از دل و چهره عزیزانمان پاک نمائیم. 🌺زن و شوهر باید جوری رفتار نمایند، که اگر غمی هم به دل دارند، وقتی به هم می‌رسند وجودشان باعث رفع غم باشد. 🌸نگاه، کلام، خنده ها، لطیفه ها، دلداری دادن ها و..... در نهایت وجود همسر باید غم زدا باشد. ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 وقتی که نخست وزیر بود صبح روزی جهت دیدار و رساندن پیامی وارد همان خانه تاریخی (کلنگی ) وی شدم . از مشاهده صحنه ای قلبم به درد آمد. هوا کمی گرم بود. او خیلی ساده با یک زیر پیراهن که چند جای آن سوراخ بود و در گوشه حیاط خانه اش نشسته بود و داشت با دو ـ سه دانه خرما و یک لیوان شیر صبحانه می خورد! بعد از سلام و احوالپرسی و تعارف به صبحانه گفتم : ای عزیز! این چه وضعی است که شما دارید چرا به خود نمی رسید و این قدر زندگی را به خود سخت گرفته اید از شما توقع نداریم مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید! مثل این که شما نخست وزیرید! آهی کشید و نکته ای گفت که سوز دل و نفوذ کلام از دل بر آمده اش همواره در خاطرم جاودان مانده است . او گفت : جانم ! از این حالم نگران نباش ! نگران آن روزم باش که میز و مسئولیت مرا بگیرد و من گذشته خویش را فراموش کنم . خدا نکند روزی بر من بیاید که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم . از شما می خواهم در حق من دعا کنید. من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمده اش بی اختیار از جایم برخاستم و پیشانی اش را بوسه دادم . راوی : ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 آن شب ڪه مڪان به ڪنج دیرش ڪردی بیگانه ز آشنـا و غیرش ڪردی راهب ڪه به عمرے ره باطل پیمود تو یڪ شبه عاقبت بخیرش ڪردی...💔 ... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
💔 آن شب ڪه مڪان به ڪنج دیرش ڪردی بیگانه ز آشنـا و غیرش ڪردی راهب ڪه به عمرے ره باطل پیمود تو یڪ شبه
💔 ... نیمه شب صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. برخاست و سر از پنجره ی دیر بیرون کرد، دید از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند نور عظیم به جانب آسمان بالا می رود، و از آسمان دسته دسته ملائک فرود می آیند و می گویند:«السلام علیک یا بن رسول الله! السلام علیک یا ابا عبدالله! صلوات الله و سلامه علیک»راهب چون این منظره را دید تعجب کرد و ترسید و تا صبح صبر نمود. چون سپیده ی دمید از دیر خود بیرون آمد، به میان لشکر رفته پرسید: بزرگ لشکر کیست؟ گفتند: خولی .  نزد خولی آمد و پرسید: در این صندوق چیست؟ گفت: سر مرد خارجی است که ابن زیاد او را به قتل رسانیده.گفت: نامش چیست؟ گفت: حسین بن علی بن أبی طالب. گفت: نام مادرش؟ گفت: فاطمه زهرا دختر محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم).راهب گفت: هلاکت بر شما باد بر آنچه کردید، همانا احبار و علمای ما راست گفتند، که هر گاه این مرد کشته شود از آسمان خون می بارد، و جز در کشتن پیامبر و وصی او خون نبارد.اکنون از تو خواهش می کنم ساعتی این سر را به من دهید.  آنگاه به شما رد کنم. گفت: ما این سر را بیرون نمی آوریم مگر نزد یزید، تا از وی جایزه بگیریم.راهب گفت: جایزه ی تو چیست؟ گفت: کیسه ای که ده هزار درهم در او باشد.گفت: این مبلغ را من نیز می دهم. راهب همیانی آورد که در او ده هزار در هم بود خولی آن را گرفت و آن سر مطهر را تا یک ساعت به راهب سپرد. راهب آن سر مبارک را به صومعه ی خویش برد و با گلاب شست، و با مشک و کافور خوشبو گردانید، و بر سجاده ی خویش گذاشت و بنالید و بگریست، و به آن سر منور می فرمود: یا ابا عبد الله! به خدا سوگند بر من گران است که در کربلا نبودم که جان خود را فدای تو کنم، یا ابا عبد الله !هر گاه جدت را ملاقات کردی گواهی بده که من شهادتین را گفتم، و در خدمت تو اسلام آوردم.آنگاه راهب مسلمان شد (و کسانی هم که با او بودند مسلمان شدند) و آن سر مقدس را بر گردانید.راهب بعد از این جریان از صومعه بیرون آمد، و در کوهستانی می زیست و به عبادت و پارسایی ادامه داد تا از دنیا رفت. ... ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
💔 ... نیمه شب صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. برخاست و سر از پنجره
بعضی چنین نقل کرده اند: را هب به سر مقدس عرض کرد:ای سر سروران عالم! و ای مهتر مهتران! گمان دارم تو از کسانی باشی که خداوند در تورات و انجیل وصف آنان کرده، و فضیلت تأویل به تو عطا فرموده، و بزرگان سادات بنی آدم در دنیا و آخرت بر تو گریه و ندبه می کنند، می خواهم تو را به اسم و وصف بشناسم. آن سر بزرگوار به سخن آمد و فرمود:«انا المظلوم، انا المهموم، اناالمغموم، انا الذی بسیف العدوان و الظلم قتلت، انا الذی بحرب اهل البغی ظلمت، انا الذی علی غیر جرم نهبت، انا الذی من الماء منعت، انا الذی عن الاهل و الاوطان بعدت»، آن نصرانی گفت: به خدا قسم ای سر! خود را بیشتر معرفی کن.  آن سر فرمود:«انا ابن محمد المصطفی، انا ابن علی المرتضی، انا ابن فاطمة الزهراء، انا ابن خدیجة الکبری، انا ابن العروة الوثقی، انا شهید کربلا، انا قتیل کربلا، انا مظلوم کربلا، انا عطشان کربلا...»، 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
💔 ... نیمه شب صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. برخاست و سر از پنجره
Shab3Moharram1392[02].mp3
14.72M
💔 مقتل و روضه : در آغوش گرفتن سر امام حسین (علیه السلام) توسط دو دلداده..😔😔 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
•🖤🍃 🌹 وَ السّلام عَلَی مَن الّذِے لَیَندُبَنَّ الحُسَینِ عَلَیه‌ِالسّلامِ صَباحاً و مَساءً؛ وَ لَیَبكِيَنَّ عَلَيهِ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً... و سلام بر آن‌کسی‌ که صبح و عصر، براے امام حسین علیه‌السّلام🕊 عزادارے می‌کند؛ و به‌‌جاے اشک، بر او، خون گریه می‌کند... ‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‍‎‌‎‎⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱 میگن‌اینقدرعزا واسه‌چی؟؟ سفرتاکربلاواسه چی!! میگیم‌اصلا بدونِ‌حسین..... اربعین ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯