هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
کلیپی از اردوی راهیان نور ۱۴۰۱ دعاگوی همه بانوان زینبی واعضای هیئت علمدارکربلا علیه السلام بودیم
صوت کامل این کلیپ ☝️ گوش کنید حتما
خیلی قشنگه
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
عاشق تو بی قراره
کربلا،کربلا،کربلا...
#شـب_زیـارتــے_اربــاب ♥️
#صلّـیاللهعلـیڪـیـاابـاعـبـدالله✋🏻
#شب_جمعه
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
[سینا..سینا..عباس🍃] - @love_witness.mp3
5.86M
[ #شهید_من 📲]
.
.
دعـآ ڪن این سفر|☝️🏻
سفرِ آخـرم باشه♥
.
[👂🏻] #تااخرگوشبدید
[⚘] #از_عشق_ٺآ_شهادٺ
#اللهمالرزقناشهادت
.
🕊️🤲🏼✨🚩|
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_های_جمعه
#شبجمعهحرمتآرزوست 🚩
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله ✨
کیمیشهبازمپیـشتـوبیـام ..💔
🎙حاج مهدی رسولی
#شب_جمعه
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
💚 با ذره تربتی ز غبارهای چادرت
از گوشه ی خرابه مرا کربلا بده
#شـب_زیـارتــے_اربــاب 🖤
#صلّـیاللهعلـیڪـیـاابـاعـبـدالله✋🏻
#شب_جمعه
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚مهدی جان یابن الحسن
🙏کربلا می خواهم آقا... التماست میکنم...😭😭😭😭
#زیارت
#امام_زمان
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ حسین جانم
🕯️ دوباره در دلِ ما روضهٔ شما برپاست
🌄 بگو غروبِ «شبِ جمعه» مثلِ عاشوراست
🌄 رسیده «فاطمه» در «کربلا» به وقتِ قرار
🕯️ قرار، گوشهٔ گودال، پیشِ رأسِ جُداست
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
❤️ حسین جانم 🕯️ دوباره در دلِ ما روضهٔ شما برپاست 🌄 بگو غروبِ «شبِ جمعه» مثلِ عاشوراست 🌄 رسیده «فا
#در_هوای_حرم
در اولین شب جمعه ماه شوال، همہ زائـرالحسیـن (علیہ السلام) بشویم با گفتن ٣ مرتبہ:
✋🏻 «صلے اللہ علیـڪ یا اباعبـداللہ»
مرزهای جغرافیایی،مرزهای قلبها را تعیین نمیکنند.با پای دل روبروی ضریح
به آقا سلام بدید...🕊🕊
#زیارت_قبول💚
#شب_زیارتی
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همخوانی چند هزار نفری « #سلام_فرمانده» توسط #دهه_نودیها در اصفهان
این اقدام فرهنگی خالصانه چرا این قدر برکت داشته؟!
چه سری داره جز اخلاص و نگاه حضرت صاحب الزمان(عج)؟!
این سرود الحمدالله در استانهای گیلان ؛قم؛تهران؛اصفهان؛شیراز؛زاهدان و...بصورت گسترده ای در دل بچه های پاک این سرزمین جایگاه ویژه ای پیدا کرده👏👏👏
✅پاسخ کار رسانه ای همچون ترانه ساسی کار رسانه ای فرهنگی قوی هست
#امام_زمان
#سلام_فرمانده
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
#قسمت_نوزدهم محمد : پنجره ی ماشین و تکیه گاه آرنجم کردم یه دستم رو فرمون بود نگاهم و به در مدرسه ر
#قسمت_بیستم
کسی که پشت خط بود و هنوز نفهمیده بودم کیه بلنددد گفت :
+ دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیش و بدین بهش
بعد تموم شدن جملش تماس قطع شد
با چشایی که از جاشون در اومده بودن به صفحه گوشیم نگاه کردم و بلندزدم زیر خنده
که ریحانه زد رو بازوم و گفت :
+هییییس بابا بیدار شد
صدام و پایین تر اوردم ولی نمیتونستم کنترل کنم خندمو
از تو اینه ب ریحانه نگاه کردم و گفتم : _واییی تو چجوریی کنار این دوستای خلت دووم میاری
ریحانه :
+چیشدد کییی بوووود چی گفتتتت !؟
_اوووو یواااش نمیرییی از فضولی زنگ بزن بش میگم بهت بعدش
+ حداقل بگو کی بود
_فک کنم این دوست جیغ جیغوت بود ک دم مدرستون ازش خداحافظی کردی
از اینکه دوسش و جیغ جیغو خطاب کردم خندش گرفت و گفت:
+نه بابا فاطمه خیلی خانوم و آرومه
_بعله کاملاا مشهوده چقدر آروم و خانومه
داشت شماره میگرفت ک گفت :
+عه داداش من گوشیم شارژ نداره
گوشیم و دادم بهش و گفتم :
_ بیا با گوشی من بزن
ریحانه از تعجب چشاش چهارتا شد و گفت
+چییییییی؟؟؟ با گوشییییییییی تو زنگ بزنممم ب دوستم ؟؟؟؟؟؟دختره ها!!
خندیدم و گفتم :
_اره بزن.اینی که من دیدمم باید بره با عروسکاش بازی کنه خطرناک نیس !
ریحانه هنوزم ترید داشت
بلاخره شماره دوسش و گرفت
تو فکر بودم .
اصلا متوجه حرفاشون نشدم .
با خداحافظی ریحانه از دوستش به خودم اومدم .
یادِ اون شب دوباره عصبیم کرده بود.
از تو آینه به ریحانه نگاه کردم .
_ریحانه جان
+جانم داداش؟
_این دوستتو چقد میشناسیش؟
+هیچی تقریبا در حد یه همکلاسی .با اینکه چند ساله باهمیم زیادم صمیمی نیستیم
راستش دخترِ خیلی آرومیه .
دوس نداره زیاد با کسی دم خور شه .
برا همین با هیچکس گرم نمیگیره .
_اها پس مغروره
+نه اتفاقا. فاطمه دختر خیلی خوبیه
_تو که میگی نمیشناسیش بعد چطور دختره خوبیه ؟
+عه خب کامل نمیشناسمش و از جزئیات زندگیش خبر ندارم ولی میدونم دختر خوبیه
_که اینطور . داداش داره ؟
+تک بچه اس
_ازدواج کرده ؟
زد زیر خنده
+اوه اوه تو چیکار به اونش داری اقا دادا؟
_عهههه پروشدیااا
اخه یه جا با یه نفر دیدمش ...
لا اله الا الله
لبشو گزیدو محکم زد رو دستش .
+ای وایِ من .
محمد!!!!داداشم تو که اینطوری نبودی !!.
از کی تا حالا مردمو دید میزنی ؟
از کی تا حالا داداشم آبرویِ یه مومن و میبره ؟؟
وای محمددد!! باورم نمیشههه این حرف از دهن تو در اومده باشه .
محمد خودتی اصن ؟ ببینمت !!
چجوری قضاوت میکنی اخه !
چی میگی توووو !؟
از یه ریز حرف زدنش خندم گرفته بود.
راسم میگف بچه !
خودمم دلیل تغییر یهوییمو نفهمیده بودم.
نمیدونم چرا انقد رو مخم بود .
دوباره از آینه نگاش کردم
_خلاصه زیاد باهاش گرم نشو . ب نظر دختر خوبی نمیاد .
+محمد خدایی از تو توقع این حرفا رو ندارم .
از کی تا حالا انقد مغرور و از خود مطمئن شدی که تو یه نگاه تعیین میکنی کی بده کی خوب ؟
مگه من دست پرورده ی خودت نیسم !؟
عه عه عه . ببین دوستات چقدر روت تاثیر منفی گذاشتن.
بهتره تو روابطتو با اونا قطع کنی ن من .
اینو گفت و از پنجره محو تماشای جاده شد .
یهو انگار که چیزی یادش اومده باشه برگشت سمتم.
+نگفتی واس چی ریسه رفتی از خنده؟!
_وای دوباره یادم اوردی .
اینو گفتمو زدم زیر خنده .
_این دوستت پزشکیَم میخاد قبول شه لابد ؟
+خب اره چشه مگه ؟
_هیچی خواهرم هیچی
زنگ میزنه به گوشیت میگه الو بفرمایین!دختره ی خل و چل !
ریحانه چن ثانیه مکث کرد وبعدش زد زیر خنده
انقدر باهم خندیدیم و بیچاره رو سوژه کردیم ،دل درد گرفتیم
___
نزدیکای تهران بودیم زدم کنار که یه کش و قوسی به بدنم بدم .
به ریحانه نگاه کردم که مظلومانه زیر چادر خوابیده بود .
عادتش بود تو ماشین اینجوری میخوابید.
چادرشو دادم کنار تا بیدارش کنم از منظره لذت ببره.
وقتی دیدم چجوری خابیده دلم رفت براش.
صورتشو نوازش کردم و بیخیال بیدار کردنش شدم .
ریحانه ی بیچاره .
تنها تکیه گاهش من بودم .
من باید جای تمام نداشته هاشو پر میکردم .
واسه همین خیلی تو رفتارم باهاش دقت میکردم و میکنم
همیشه سعی میکنم جوری باشم که همه خواسته هاشو به خودم بگه نه به غریبه !
تو همین افکار بودم که صداش بلند شد .
کلافه گفت
+رسیدیم ؟
_نه خواهری .
خسته شدم نگه داشتم.
دوس داری بیا قدم بزنیم .
اینو گفتمو نگام برگشت سمت بابا که از اول راه خواب بود و جیکَم نزد .
بیچاره .
به خاطر دردی که داشت چقدر زجر میکشید...
همیشه به خاطر این قضیه ناراحت بودم تا فهمیدم خودمم به دردش دچار شدم ...
ولی ارثیه ی فراموش نشدنیمو با تمومِ تراژدی هاش دوس داشتم
اما من فقط یک هزارم دردشو داشتم ...
و اون هر روز با هزار تا درد دیگه هم دست و پنجه نرم میکرد ...
#نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
#ناحله
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
#قسمت_بیستم کسی که پشت خط بود و هنوز نفهمیده بودم کیه بلنددد گفت : + دوست ریحان جونم . ممنون میشم گ
#قسمت_بیست_و_یکم
یه پاسدارِ ساده ی جانباز...
تو یکی از جنگا
یه پاشو از دست داده بود
شاید جسمش معلول بود
اما روح بزرگش وصف نشدنی و خیلی خیلی کامل بود
عاشق بابام بودم .
و فقط خدا میدونست بعدِ خودش تنها دارییم پدرم بود.
در ماشین و بستمو رفتم سمت درختای جاده .
تو حال و هوای خودم بودم که صدای ریحانه سکوت و شکست .
+حالت خوبه ؟
_اوهوم. چطور ؟
+گفتم شاید از حرفام ناراحت شده باشی .
_ن بابا .
یه نفس عمیق کشیدم و
_ریحانه!
قصدِ ازدواج نداری ؟
با حرف من جا خورد .
انتظار شنیدنشو ازم نداش
با چشای گرد نگام کرد
+وا چیشد زدی تو فاز ازدواج من ؟
تو برو یه فکری به حال سر کچل خودت بکن بعد ب من بگو!
محمد خدایی از سنت داره میگذره
چرا زن نمیگیری ؟
_اوهوع. بحثو عوض نکن
جواب منو بده .
خجالت کشید و سرشو انداخ پایین و خیلی آرومگف
+حالا که دارم درس میخونم داداش چه عجله ایه ...
_اگه طرف خوب باشه چی ؟
چیزی نگف .
منم به همین بسنده کردم و ادامه ندادم .
سرشو اورد بالا و زل زد تو چشام
+نگفتی !!
چرا برام زن داداش نمیاری ؟؟
ها!!!؟؟
خو من زن داداش میخام .
افق دیدمو تغییر ندادم .
تو همون حالت گفتم .
_زن دادا مگه پُفکه که من برات بیارم ؟؟
نا سلامتی تو خواهری ...
مادر که نداریم برامون آستین بالا بزنه .
توهم ک خاهری انگار ن انگار....
خودتم که شاهد بودی دوجا رفتیم ما رو با تیپّا پرتمون کردن بیرون!
دگ واقعا باید چه کنیم خواهر ؟
+اولا که دو جا نبود و سه جا بود
دوما اینکه با تیپا پرتت کردن یا خودت ردشون کردی ؟
چرا حرفِ الکی میزنی؟
ای داد!
ولی قبول کن دگ مغرور جان ! خودت دیانتِ هیچ کیو قبول نداری .
چ بگردم چ نگردم بازم رد میکنی .
دیگه بدم اومده بود از این بحث
فوری حرف و عوض کردم و گفتم :
_بشین بریم شب میشه خطرناکه
_
کلید انداختم و درو وا کردم .
رو موهای بابا رو بوسیدم و دستش و گرفتم .
ریحانه هم پشتم با ساکا و وسایل در و بست و وارد شد .
چراغ و روشن کردم .
بابا رو نشوندم رو تخت .
از کمدم چندتا پتو در اوردم انداختم کف زمین .
_ریحانه بیا .
قرصای بابا رو اوردمو گذاشتم دهنش
ریحانه هم با یه لیوان اب اومد.
بعد اینکه قرصشو خورد درازش کردم رو تختو روش پتو کشیدم .
ریحانه هم همون وسطِ هال پتو پهن کرده بودو از خستگی خوابش برد!
چراغای اتاقو خاموش کردم و رفتم حموم .
تا اذان صبح برنامه ها و کارایِ هیئت و سپاهو انجام دادم .
ریحانه و بابا رو واسه نماز بیدار کردم .
بعد نماز دراز کشیدم جای ریحانه و نفهمیدم چیشد ک اصلا خوابم برد.
_
با لگد ریحانه به پهلوم بیدار شدم .
+اه پاشو دیگه چهارساعت دارم بیدارت میکنم!
چایی یخ کرد .
_اهههه ریحانه پهلوم شکست.چه وضعشه خواهرررر.
چرا مرد عنکبوتی شدی !!
ناسلامتی بزرگ شدی .
شوهرت فراری میشه از خونه با این کاراتااا .
+چیه مشکوک میزنی شوهر شوهر میکنی !!!
تو به اون بیچاره چیکار داری
عه!!!!
از کَل کَلامون بابا خندش گرفته بود .
با خنده گف :
+بسه دیگه بیاید صبحانه بخورید دیر میشه نوبت داریم!
با این حرفش به ساعت نگاه کردم .
هشت و نیم بود .
_ای به چشم پدر دلربا !
رفتمتو اشپزخونه و دست و صورتمو شستم .
که دوباره با غرغرای ریحانه مواجه شدم .
بیخیال نشستم سر سفره !
لیوان چاییمو برداشتمو تلخ خوردمش.
پریدم تو اتاق و لباسم وعوض کردم
بعد دوش گرفتن با عطر خنکم
با کنایه ب ریحانه که آماده دست ب سینه نگام میکرد گفتم
_اه اه اه
همیشه همینییی تو
دختررر تو کِی میخوای درست شیی ؟
آرزو ب دلم موند ی روز زود اماده شی !
همش وقتِ همه رو میگیری.
از اینکه داشتمبا ویژگیای خودم اذیتش میکردم خندم گرفت
ریحانه دنبال یه چیزی میگشت ک پرت کنه طرفم
قبل اینکه بالشت رو سرم فرود بیاد جاخالی دادم و ازخونه خارج شدم
در ماشینو واسه بابا باز کردم و خودمم نشستم
داشتم ب موهام حالت میدادمک ریحانه هم بهمون اضافه شد
بعد نیم ساعت انتظار خانم منشی افتخار داد و با صدایی ک بیشتر شبیه صدای کلاغ بود گفت:
+آقای دهقان فرد بفرمایید نوبت شماست.
مطب این دکتر همیشه شلوغ بود و خیلی سخت میشد نوبت گرفت.
با پدر و ریحانه رفتیم تواتاق دکتر .
با صدای در دکتر خوش اخلاق پدر بهمون لبخند زد و راهنماییمون کرد تا بشینیم .
همه آزمایشا و نوارِ قلب و جوابِ اِکو رو اَزمون گرفت و با دقت نگاشون میکرد.
شروع کرد ب پرسیدن سوالاتی از پدرم
خلاصه بعد چند دیقه گفت :
+همونطور که قبلا هم گفتم شما باید دوباره جراحی بشید
موردتون خیلی خطرناکه....
واسه دوماهه دیگه بهتون نوبت میدم.
حتما بیاید
تاکید میکنم حتما!!!
تو این زمانم خیلی مراقب باشین....
__
داشتیم برمیگشتیم خونه
پدر حرفی نمیزد و ریحانه ناراحت ب بیرون نگاه میکرد ترجیح دادم منم چیزی نگم
به جاده خیره شدم و دنده رو عوض کردم!
#ناحله
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
💠هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)💠
🔸#کـــمـک_مومنانه
🔸#خدمت_رسانی
🔸#توزیع_غذای_گرم
🔸#مرحله۶
🍗#تعداد۱۵۰پرس
🔹#هزینه۴،۰۰۰،۰۰۰تومان
📅جمعه۱۶ اردیبهشت۱۴۰۱
سلام علیکم
باصلوات برمحمدوآل محمد(ص)
به همت خیرین،بانیان هیئت
تعداد۱۵۰پرس 🍽غذای گرم🍽
#برنج_قرمه_سبزی
بین خانواده های محترم
#به_صرف_ناهار
توزیع شد
⚘سلامتی خیرین صلوات⚘
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ
شماره کارت جهت کمکهای نقدی
بنام بانک ملی_خیریه علمدارکربلا
6037997950172693
لطفا بعد واریز نام ومبلغ واریزی به آیدی اعلامشده پیام نمائید
@alamdar112
#هِيْئَت_عَلَمدارِ_كَربَلا_قم
#خیریه_عَلَمدارِ_كَربَلا_قم
#پایگاه_شهید_هاشمی_نژاد
#قرارگاه_جهادی_عَلَمدار_ِكَربَلا_قم
#صندوق_قرض_الحسنه_علمدار_کربلا
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
همسر #شهید_همت میگوید:
🔹 من همیشه با کسانی از فامیل و آشنا و حتی غریبهها که فکرهای مخالف داشتند، جر و بحث میکردم؛ چه قبل از ازدواج و چه بعد از آن، اما ابراهیم میگفت: «باید بنشینیم و با همه شان منطقی حرف بزنیم. » میگفتم: «ولی اینها همه اش آدم را مسخره میکنند. »
🔸 میگفت: «ما در قبال تمام کسانی که راه کج رفته اند، مسئولیم. حق نداریم با ایشان برخورد تند کنیم. از کجا معلوم توی انحراف اینها، تک تک ما نقشی نداشته باشیم؟ » گفتم: «تو کجایی که بخواهی نقشی داشته باشی، تو را که من هم نمی بینم. » گفت: «چه فرقی میکند؟ منِ نوعی، برخورد نادرستم، سهل انگاری ام، کوتاهی ام، همه اینها باعث انحراف میشود».
📘 ازکتاب: به مجنون گفتم زنده بمان
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🔰 #شهدا
🔅شرق و غرب از شما جلو نزنند
🔸سلام مرا به همکلاسیهایم برسانید و بگویید حسین نگذاشت امامش تنها بماند و شما نیز نگذارید امام عزیزمان تنها بماند..
🔺و نگذارید شرق و غرب در زمینههای علمی و فرهنگی از شما جلو بیفتند.
#شهید_حسین_صافی
#یادشھداباذڪرصلوات
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرتابا عبدالله الحسین(ع) شلمچه رامیشناسه
یادهمه شهدا باذکرصلوات
#اللهمصلعلیمحمدوالمحمد
وعجلالفرجهم
#امام_زمان
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_کسی_بر_نخوره
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامتی پدران صلوات
شادی روح پدران صلوات
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•⊰#استوری⊱•
•⊰#امام_حسین⊱•
تهرویایمنهکربلا...(:💔
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهد شیرین شهادت...
#شهدا
#شهادت
#شهید_گمنام
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے✨
😭✧ تفحص شهداے مدافع حرم...!💔
#التماس_دعای_فرج
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یهویی دلم هواشو کرد
عرض سلام خدمت بانوی والا مقام ✋
#یا_زینبِصبور
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامتی همه مادران صلوات
شادی روح مادران اسیرخاک صلوات
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیای بی کربلا واسه من هر ثانیش داره بد میگذره...💔
#سیدالشهداجانم
#استوری
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯