⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - 1آذر ۱۳۹۸
میلادی: Friday - 22 November 2019
قمری: الجمعة، 24 ربيع أول 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
- یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه)
- یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️10 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
▪️14 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️16 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️19 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز)
▪️41 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
🌷
⚘﷽⚘
سلام محبوبم امام زمانم ❤️
قلبــــــــــم فداے
عزیـــ ـــــزےڪـہ
دنیایــــــــــی از
دلتنڪَــــــــــی را
بہ امیــــــــــد یہ لحظہ
دیدنش بہ جان میخرم
اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعه
تعجیل در فرج سه #صلوات
تا زنده ام #عاشقت میمانم ❤️
#العجلمولایبیپناهان
🌷| سلامتی امام زمانمون و سلامتی آقا خامنه ای صلوات🥀
⭕️ آری! تقصیر خامنهای است...!
سلام حضرت آقا
میخواهم برایتان
قصهای تعریف کنم؛
جنگ که شد
همسایهی روبرویی ما
میگفت؛ تقصیر خمینی است!
و پدر که پر کشید
همسایهی آنوری هم
همین عقیده را داشت؛
تقصیر خمینی است!
ما اما
همچنان
خمینی جانمان بود...
و بالکن حسینیهی جماران
قبلهگاهمان
طعنهها
اثر خود را گذاشته بودند
و ما را
بیش از پیش
مست روحالله کرده بودند
و این هم راستش
تقصیر خمینی بود!
آری!
خمینی
همان امامی بود که حتی ۱۲ بهمن هم
نتوانست نفسش را قلقلک دهد؛ «هیچ»!
و همان امامی بود که فتح خرمشهر را
نسبت داد به خدا
و اگر
همهی مردم هم
میگفتند؛ تقصیر خمینی است
باز امام «امام» بود؛
مهربان با مردم
نامهربان با دشمن
و شما هم امامی...
همان خمینی
اما با یک آه بیشتر
عاقبت
«علی» بودن
جرم کمی نیست!
نه!
ما دعوایی با همسایههای خود نداریم
حتی اگر بگویند؛
خمینی هندی بود!
اتفاقا راست میگویند!
خمینی
هم هندی بود
هم ایتالیایی
هم اهل نیجریه
هم متعلق به روستای شهیدآباد مازندران
ادواردو آنیلی
یعنی نسب خمینی در غرب
و شیخ زکزاکی
یعنی شاخهی شجرهی طیبهی امام در قارهی سیاه
و شخص شما
یعنی خود خمینی
تنها تکرار روحالله
و تنها تداعی آن بتشکن بزرگ
مگر نگفتی؛
در یومالله ۹ دی
دست قدرت خدا را ببینید!
مگر نگفتی؛
حتی اگر عکس مرا پاره کردند
آتش زدند
باز هم شما صبر کنید!
آقاجان!
همهی همسایههای ما
که ابراهیم هادی نیستند!
که ابراهیم همت نیستند!
مگر طلائیه
چند نفر مجنون
خط را نگه داشتند؟!
مگر «الی بیتالمقدس»
حاجاحمد متوسلیان
چند نفر نیرو داشت؟!
آ.....ه!
کجایی سردار؟!
أین عمار؟!
آقاجان!
این روزها
دلمان خون است
از دست صبر خودمان...
اما کی نبوده؟!
مگر پدر که پر کشید
نگفتند؛ تقصیر خود خمینی است؟!
ما اما
همان همسایه را هم
دعا کردیم
و هرگز فکر نکردیم
دشمن اصلی ما شده!
پس باز هم
در شناخت دوست و دشمن
دچار اشتباه نمیشویم
آقاجان!
شما به ما یاد دادهای
که در اوج خشم
هنر در صبر است
و گوهر در بصیرت
ما وقت دعوا با همسایهها را نداریم!
دشمن ما کاخ سفید است
نه اقدسخانم
که هم عاشق مصدق است
و هم آن عنتر
که علیه مصدق
کودتا کرد!
هیهات!
ما نردههای خیابان انقلاب نیستیم
که با چند تکان
بشکنیم!
ما بچههای انقلاب هستیم...
فرزندان دیگر شما...
یادگاران خمینی...
وارثان شهدا...
ما هنوز هم انقلابی هستیم
و علیه انقلابیها
نمیتوان انقلاب کرد!
آقاجان!
سوگند به خون فاطمیون
ما اهل کوفه نیستیم
«علی» تنها بماند!
سر یا صبر؟!
کدامش را میخواهی که تقدیم شما کنیم...؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دل_بده ❤️
حاج حسین یکتا : شهادت آمدنی نیست ، رسیدنی است . باید آن قدر بدوی تا به آن برسی . اگر بنشینی تا بیاید ، همه السابقون میشوند ، میروند و تو جا میمانی .
#دلتنگ_شهدا
#جا_مانده
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شادی روح شهدا صلوات🥀
#معرفی_شهید
🌹 #شهید_جاویدالاثر_حمید_باکری
🌺تاریخ تولد : 1 آذر 1334 - ارومیه
#کلام_شهید
یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت، اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسولش و امامش باشد، بنابراین در هر زمان، هر موقعیّت، همّت به اعمالی بگمارید که مورد تأیید #رهبری و امامت باشد.
#سالروز_ولادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌼ته تغاری🌼
تهتغاری بود اما همیشه سنتشكنی میكرد و بعضی وقتها از آقامهدی جلو میزد
👈 با آنكه داداش «كوچیكه» بود اما زودتر از آقا مهدی تشكیل خانواده داد و همینطور با آنكه جانشین و تحت امر آقا مهدی در لشكر31 عاشورا بود اما از آقا مهدی سبقت گرفت و جلوتر زد و زودتر از او از دروازه شهادتــــــ🌷ــــ گذشت و آسمانی شد. با شهادت حمید، آقا مهدی هم برادرش را از دست داد و هم جانشین لشكرش و هم یار و همراه همیشگیاش را😔. با این همه آقا مهدی گفت: شهادت حمید یكی از الطاف الهی است كه شامل حال خانواده ما شده است..🌹🕊
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#خاطرات_شھـــــدا
🔰به حمید التماس می کردم که مرا هم با ماشین اداری ببرد به جایی که محل کار هر دویمان بود. من توی بسیج بودم. خانه ما جایی بود که باید بیست دقیقه پیاده می رفتیم تا به جاده برسیم.
🔰حمید فقط مرا تا ایستگاه می رساند و خیلی جدی می گفت: پیاده_شو فاطمه با ماشین راه بیا! می گفتم: من که از بسیج حقوق نمی گیرم؛ فکر کن روزی یک تومان به من حقوق می دهی. این یک تومان را بگذار به حساب کرایه ماشین.
🔰می گفت: ما نباید باعث شویم مردم به غیبت و تهمت بیفتند. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمی دهد کسی به او تهمت بزند. ما هم ناسلامتی انسان عاقليم ديگر. نيستيم؟
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_حمید_باکری🌷
#سالروز_ولادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
شادیه روح پاکش صلوات🌹
🥀الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🥀
⚘علمداران زینب⚘
💠شهیدی که به احترام امام زمان عج زنده شد..
#شهید_احمد_خادم_الحسینی
❤️ #شهیدی_که_زنده_شد
✍پاسدار شهيد احمد خادم الحسينى در سال ١٣٣٢ در شيراز متولد شد.
در شهر #شيراز در دوران دفاع مقدس به هنگام تشييع و تدفين شهدا رسم بر این بود که علماى برجسته شهر و ائمه جماعات دوشادوش مردم در مراسم شرکت مى کردند و در پایان مراسم تشييع، مسؤوليت #تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند.
از نماینده #امام و امام جمعه محترم شيراز شنيدم: «پس از عمليات بيت المقدس که منجر به فتح #خرمشهر گردید عده اى از شهدایى را که در این عمليات به شهادت رسيده بودند به شيراز آوردند. #جمعيت زیادى از مردم در این مراسم تشييع حضور یافته بودند که در ميان آنها علماى شهر دیده مى شدند.
اجساد مطهر شهدا در ميان حزن و اندوه فراوان مردم بر دستهاى آنان تا "دارالرحمه" شيراز تشييع گردید و پيكرهاى مطهر شهدا در آنار قبرهایى که از قبل آماده شده بود، قرار گرفت.
در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتازتر بودند مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند. حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود براى من نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم.
وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم. وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام #زمان(عج) رسيدم مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت.
#شهید_احمد_خادم_الحسینی
#شهدای_فارس🌷
#تلنگر 🔔
اینقدری که منتظر تلگرام و اینستا و واتساپ و ... هستیم
اگر منتظر #امام_زمان عج بودیم تا الان آقامون ظهور کرده بود :)...
#غربت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ❤️
شب بخیر آقای غریبم💔
⭕️ وقتے ضارب، علی رو زد، ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم؛
یک پیرمرد اومد گفت:
خوب شد همینو می خواستی؟
به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟
❤️علی با همان بدن بی جان گفت:
حاج آقا فکر کردم دختر شماست،
من از ناموس شما دفاع کردم.
#شهید_امربه_معروف
#شهید_علی_خلیلی🌹
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
❤️🍃 در محضر شهید
🏢 یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش می شد و باهاش میومد مدرسه و برمی گشت.
🚦یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و می رفت، رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد.یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــــبر .
♨ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب اشهد ان لا اله الا الله. هرکی آقا مجید و نمی شناخت غش غش می خندید و متلک می نداخت.
🔰 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش می کرد
که چه اتفاقی برای مجید افتاده.
🚗 چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادند و رفتند.
آشناها اومدن سراغ مجید که آقا مجید ؟
چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که؟
🔻مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردند.
〽 من دیدم تو روز روشن
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه دیدم این بهترین کاره.
#سردار_شهید_مجید_زین_الدین
╔═
مهدی جانم به تو میاندیشم !!
من در هیاهوی این زمان
در پشت صداهای بلند این دوران
آرام به تو میاندیشم ...
به تو که با مهربانی ساده نگاهت
میتوان ظلم پیچیده
این دوران را به سخره گرفت ...
به تو که با آرامش نفسهایت
می توان این جهان پر آشوب را رام کرد ...
من به یاد تو ، به تو میاندیشم
به تو که بین این همه هیاهو
بین این حجم روزمرگی غریبِ غریبی ...
به یاد تو و به غربت تو میاندیشم
که فراموش کردنت،
شرط انتظار نیست غریبِ دنیا ...
سلام امام زمانم❤️
❤️ماجرای خواندنی شهیدی که امام زمان(عج) او را کفن کرد💔👇
🍃یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود:
یابن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا💔
یا بیا یک نگاهی به من کن😔
یا به دستت مرا در کفن کن😭
از بس این شهید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت❤️
🍃بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد🍃:
اگر من شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی☝️
آن روحانی می گوید:
من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊
🍃رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانی کنم؟🎤
رفتم منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:💔
یا بن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن💔
🍃تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت:
من غسال هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی)
🍃وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:😔
بروید بیرون، من خودم باید این شهید را کفن کنم🍂.
من رفتم بیرون و وقتی برگشتم بوی عطر در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود💔
📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 100
🌸 مجروح و در بیمارستانی در تهران بستری بودم. میخواستم به جبهه برگرددم . پولی نداشتم و هیچ آشنایی نیز در تهران نداشتم که از او قرض بگیرم.
🌸 عصر جمعه متوسل به امام عصرعج شدم. گفتم: آقا جان در این شهر جز شما آشنایی ندارم.
🌸 جمعیتی همان لحظات برای دیدار با مجروحین وارد بیمارستان شد. سیدی نورانی از میان جمع به سمت من آمد و یک کتابچه دعا به من داد. ایشان به من گفت: این شما را تا جبهه می رساند‼️ وقتی این سید رفت کتابچه را باز کردم. چند اسکناس نو داخل آن بود.
🌸به سمت جمعیت دویدم. هیچکس از سید روحانی داخل جمعیت خبر نداشت! آن شب راهی اهواز شدم. پول کرایه و شام و... دادم. وقتی به جبهه رسیدم آن پول تمام شد...
#شهید_مصطفی_ردانی_پور - فرمانده قرارگاه فتح و سپاه صاحبالزمان(عج)
📚برگرفته از کتاب مصطفی.
┄┅─✵🕊✵─┅┄
⚘﷽⚘
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍ما تاریکی ها و دشواری ها را بر خود پذیرفتیم تا راه شما روشن شود . جان خود را چون جرقه ای در این فضا قرار دادیم تا آسمان شما مهتابی گردد .
بسیجیان بخاطر اسلام و دفاع زیر تانکها رفتند تا اسلام سرافراز بماند.
معبودا تو خود میدانی که من خالصانه برای تو آمده ام از همه چیزهایی که تو به من عنایت فرموده ای می گذرم تو هم با فضل بی پایانت با من رفتار کن...
#شهید_غلامحسین_باج🌷
🌷| @dosteshahideman
💠منتظرت هستم
یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود.
گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم.
به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود:
همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست شهدای_کربلا نوشته شود. آن دنیا منتظرت هستم.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
یادی هم کنیم از شهید فتنه88، شهید مهدی رضایی🌹
سومین سالگرد شهادت مهدی، در منزلشان هیات داشتیم.
روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها خواندم🏴 و گریزی هم به روضه امام #حسن مجتبی علیه السلام زدم و این شعر معروف: « اخر یه روز شیعه برات حرم میسازه » را خواندم. 💚
ناگهان صدای ناله و فریاد یکی از دوستان بلند شد !...
فردا با من تماس گرفت و گفت حتما باید ببینمت، کار واجبی باهات دارم. بعد از احوال پرسی علت ناله زدنش را پرسیدم.⁉️
گفت:« شب قبل از مراسم خواب مهدی را دیده بودم. در خواب به او گفتم: خبر داری فردا شب درخانه شما برنامه داریم؟
مهدی گفت: بله، میدونم .
گفتم: خودت هم هستی؟
مهدی گفت: اگر روضه خوان، شعر « اخر یه روز شیعه برات ... » را خواند بدان من در مجلسم ... »💔
مهدی خیلی #امام_حسنی بود ...😔
#شهید_مهدی_رضایی🌹
شادی روحش صلوات🕊
┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به مناسبت سالروز شهادت
سال 94 چنین ساعاتی جاودانه شدی 💞 #خـداحـافـظ_عـزیـزم! ✍️دردناڪ تـرین جمله ای ڪه یڪ
#همسـر به شـوهـر شهیـدش
میتـونه بگه: #شهـادتت_مبـارڪ_عـزیـزم...!
در معــراج شهـدا
🍁 #شهیدمدافع_حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی 🍁
#شهیدهمت به روایت همسرش5
#قسمت_هشتادوپنجم
یا می گفت خیلی ها ممکن ست به مرحله ی رفتن برسند،ولی تا خودشان نخواهند نمی روند.☝️و او آنشب با تمام روزها و شب ها و تمام گذشته اش فرق کرده بود.درست یادم نیست همان شب بود یا چند شب قبل که بچه هاخیلی بی قراری کردند.🙁فقط یادم ست که به سختی بردم خواباندمشان. #ابراهیم گفت بیا بنشین این جا بات حرف دارم.
نشستم.گفت می دانی من الآن چی را دیدم؟گفتم نه.گفت جداییمان را.🍁خندیدم گفتم باز مثل بچه لوس ها حرف زدی.😕گفت نه.جدی می گویم.تاریخ را ببین.خدا هیچ وقت نخواسته عشاق واقعی به هم برسند،با هم بمانند.دل ندادم به حرف هاش،هرچند قبول داشتم،و مسخره اش کردم.گفتم حالا یعنی ما لیلی و مجنونیم؟… یا ویس و رامین؟😒عصبانی شد گفت هروقت خواستم جدی حرف بزنم آمدی تو حرفم،زدی به شوخی😩.بابا من امشب می خواهم خیلی جدی حرف بزنم.گفتم خب بزن.گفت من ازت شرمندهام،ژیلا.تمام مدت زندگی مشترکمان تو یا خانه ی پدر خودت بودی یا خانه ی پدر من.😞نمی خواهم بعد از من سرگردانی بکشی.به برادرم می گویم خانه ی شهرضا را براتان آماده کند، موکت کند،رنگ بزند،تمیزش کند که تو و بچه ها بعد از من پا روی زمین یخ نگذارید،راحت باشید،راحت زندگی کنید.😢گفتم مگر تو همانی نیستی که گفتی دانشگاه را ول کن بیا برویم لبنان؟چی شد پس؟ این حرف ها چیه که می زنی؟فهمید همه اش دارد از رفتن حرف می زند گفت فقط برای محکم کاری گفتم. وگرنه من حالا حالاها هستم.🙂👌
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامه_دارد...
🍁۴آذر۹۴🍃
🍃۴ آذر ۹۸🍁
سالروز آسمانی شدنت مبارک داداش حمید🙂
داداش شما حق برادری رو خوب بجا میاری ...این منم که نارفیقم .... منم که مصداق "خدعتنی الدنیا بغرورها و نفسی بجنایتها و مطالی" شدم ...
بَدِه بگم خواهرتم .... خواهر مث داداش نشه چه فایده؟؟💔 داداش اینجا بدجوری توو مانع سیم خاردار نفس گیر کردم....منو دریاب ......
شهادتت مبارک شهیدِ پاییز🍂🍃...سفر بخیر جوونی که شدی عاقبت بخیر🍁
⚘﷽⚘
گفتم: دارم از استرس میمیرم، گفت: یہ ذڪر بهت میگم هر بار گیر ڪردے بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهے ڪار ِمنم همین باز ڪرد (آخہ خودشم بہ سختـی اجازهے خروج گرفت) گفتم: باشہ داداش بگو، گفت: تسبیح دارے؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"
حتمـا سہ سـالہے ارباب نظر میڪنہ، منتظرتم و قطع ڪردم
چشممو بستم شروع ڪردم:
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها
۱۰تا نگفتم ڪہ یهو گفتن: این پنج نفـر آخرین لیستہ، بقیہاش فـردا، توجہ نڪردم همینجور ذڪر میگفتم ڪہ یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترڪید با گریہ رفتم سمت خونہ حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درستشد، اشڪ تو چشمش حلقہ زد و گفت: "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"
شهید #حسین_معزغلامی🌹
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷|
ای برادران!
قبل از اینکه به جبهه بیایم،
دخترم میخواست با من با لباسِ نظامی عکس بگیرد؛
اگر شهید شدم، دورش را بگیرید، چراکه من او را بسیار دوست دارم... #شهید_علی_شفیق_دقیق
پ.ن: "فاطمه دقیق" دختر خردسال شهید «علی شفیق دقیق» رزمنده جاوید الاثر #حزبالله_لبنان و دانش آموز مدرسه ابتدایی با نوشتن جملهای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت وی در وصف رزمنده نوشته است: اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسيد ممکن است #پدرم آنجا دفن شده باشد...
27.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ برنامه #بدون_تعارف
از زندگی شهید مدافع وطن #مرتضی_ابراهیمی
۰
🌷 روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای #اذان آمد #احمد گفت"کجا نگه می داری تا #نماز بخوانیم؟"
گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم"
🌷 از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که #نماز_قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"❤ ️
🗣 راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب🌷
📚 ملاقات در ملکوت