میگفت:
همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون داشته باشید.
پرسیدم:
چرا؟
گفت:
اینا چشماشون معجزه میکنه
هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه
نگاهتون بهش بخوره...
عشقســهحرفه،شهیـدچهارحـرف..!
شهــدایكپـلـهازعاشقـیهمجـلوزدن...♡!
#شهید_سعید_کمالی
#شهیدانہ
کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت سی و هفتم ( ادامه قسمت قبل )
شنیده بودم که احمد مشغول نگارش قرآن است.
قبلا یک بار کل قرآن را نوشته بود.بعد هدیه داد به یکی از دوستان.
برای بار دوم کار نگارش را آغاز کرد. اما این بار کار را تمام نکرد! پرسیدم: تو که شروع کردی، خب تمامش کن و بده به من.
گفت: نه، اولش با اخلاص بود. اما الان احساس می کنم اخلاص لازم برای این کار را ندارم.
احمد بنا به گفتهی مادرش هیچ گونه هوا و هوسی نداشت.یک بار ندیدیم که بگوید فلان غذا را دوست دارم یا اینکه فلان چیز را می خواهم.اصلا این گونه نبود.
زندگی او ساده و بی آلایش بود.اصلا به دنبال مد و لباس شیک و....نبود.
البته اشتباه نشود.
احمداقا همیشه تمیز بود.کُت ساده و تمیز، محاسن و موهای کوتاه، چهرهای خندان و آرامش خاصی که انسان را به خدا نزدیک می کرد از ویژگی های او بود که از اخلاصش نشئت می گرفت.
بارها به شاگردانی که با او بودند سفارش می کرد که فلانی نور صورتت کم شده!
فلانی با دوستان خوبی همراه نیستی!
یا برعکس، درباره کار خوب افراد نیز چنین عباراتی داشت.
احمداقا توجه داشت ..
به کسانی بگوید که در پی رشد معنوی هستند.او خالصانه با آن ها صحبت می کرد و تلاش داشت آن ها را کمی بالا بیارد.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت سی و هشتم
راوی : دوستان شهید
بارها باخودم فکر کردهام که« راه نجات و سعادت» در چیست؟ در«دوری از مردم»یا «با مردم»بودن؟
آیا می توان دوست خدا شد و در عین حال در متن زندگی بود؟
چگونه می توان کارهای متضاد را باهم انجام داد؟هم با مردم معاشرت کرد، هم درس خواند، هم کار کرد، هم با دوستان خندید و گریه کرد، هم تلخ و شیرین روزگار را چشید و.... اما در عین حال در نمازها معراج داشت.
بارها از خودم سوال کردم: آیا راه رسیدن به مقام بندگی پایان یافته؟
آیا افراد نظیر احمد آقا الگوهایی دست نیافتنی هستند؟وصدها پرسش دیگر.
اما با نگاه به روز مرهی احمداقا می بینیم که راه رسیدن به خدا و قرب الهی و رسیدن به اولیای حق از متن جریان زندگی شکل می گیرد.
در این صورت است که همهی نظام هستی گهوارهی رشد آدمی است
باید گفت:تفاوت مهم احمداقا با دیگران از«شناخت»او به هستی سرچشمه می گرفت.
از این رو عمل هرچند اندک ایشان عارفانه بود و قیمتی بی انتها داشت.
او انسانی عقل گرا بود، و این ویژگی بارز شاگردان حضرت آیت الله حق شناس بود.
این ویژگی از آن جهت مهم است که در دوران ما عرفان های کاذب و پوشالی، بلای جان عاشقان طریق خدا شده.
متاسفانه شاهدیم که عدهای با بی اعتنایی به راه نورانی عقل، راه عرفان های غیر قرآنی و غیر عقلانی و خودساخته را در پیش گرفتهاند..
آنها در خیال باطل خود می پندارند،لازمهی دین داری و دوستی با خدا، ترک زندگی و بی توجهی به وظایف انسانی است.
کسانی که خود و افراد ساده دل پیرو خود را به سوی هلاکت می کشانند.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ سالروز شهادت سردار پر افتخار سپاه اسلام
🌷شهید مهدی باکری🌷
#یادش با "صلوات"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین مکالمه بی سیم شهید مهدی باکری با شهید حاج احمد کاظمی
May 11
هستم بہ ياد تو بخدا پنج شنبہها
هستم دخيل نام شما پنج شنبہها📿
از صبح پنجشنبہ دلمتنگ مغرب است
دارم هواے #ڪرببلا پنج شنبہ ها💔
#یا_اباعبدالله_الحسین_ع
#اللهم_الرزقنا_ڪـربلا🕊
🔔یک داستان و تلنگر
✅تابستان شده بود و هوا خیلی گرم بود. به آپارتمان جدیدی رفته بودیم که کولر نداشت. کولری خریدم. برای بردن کولر به پشتبام دو تا کارگر گرفتم. کارگرها گفتند که 40 هزار تومان میگیرند. من هم کمی چانهزنی کردم و روی 30 هزار تومان توافق کردیم.
بعد از اینکه کولر را به پشت بام آوردند و زیر آفتاب داغ پشتبام عرق میریختند، سه تا 10 هزار تومانی به یکی از آن دو کارگر دادم. او یکی از 10 هزار تومانیها را برای خودش برداشت و دو تای دیگر را به کارگر دیگر داد.
به او گفتم: «مگر شریک نیستید؟»
گفت: «چرا، ولی او عیالوار است و احتیاجش از من بیشتر.»
من هم برای این طبع بلندش دست تو جیبم کردم و دو تا 5 هزار تومانی به او دادم. تشکر کرد و دوباره یکی از 5 هزار تومانیها را به کارگر دیگر داد و رفتند.
✅داشتم فکر میکردم هیچ وقت نتوانستم این قدر بزرگوار و بخشنده باشم. آنجا بود که یاد جمله زیبایی افتادم: (بخشیدن دل بزرگ میخواهد نه توان مالی)
السلام علی قتیل العبرات
سلام بر کشته شده اشکها
هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند.
شهدا هم او را نزد حضرت اباعبدالله الحسین (ع) یاد می کنند.
شادی روح شهدا امام شهدا#صلوات