eitaa logo
⚘علمداران زینب⚘
80 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
672 ویدیو
5 فایل
به یادشهدای مدافع حرم شهید محمود رضا بیضایی#شهید حمید سیاهکالی مرادی#شهید عباس آسمیه و خصوصا سیدالشهدای مدافعان حرم حاج قاسم سلیمانی ♡♡
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقلـب‌فقط‌یڪ‌جـاجایزه! اون‌هـم‌سر‌امتحـاناٺ‌خُـدا بایـد‌سرتو‌بگیـرۍ‌بـالا، از‌روۍِ‌برگہ‌شهدا‌ تـقلب‌ڪنـے،،،🙃♥️ ‌
کتاب عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت چهل و سوم راوی : یکی از دوستان شهید و استاد محمد شاهی توی پایگاه بسیج مسجد بودیم.بعد از اتمام کار ایست و بازرسی می خواستم برگردم خانه. طبق معمول از بچه‌ها خداحافظی کردم. وقتی می خواستم بروم احمداقا آمد و گفت: می خوای با موتور برسونمت؟ گفتم: نه خونه‌ی ما نزدیکه‌خودم از توی بازار مولوی پیاده میرم. دوباره نگاهی به من کرد و گفت: یه وقت سگ دنبالت می کنه و اذیت می شی! گفتم: نه بابا، سگ کجا بود؟ من هرشب دارم این راه رو میرم. دوباره گفت:بذار برسونمت. اما من اجازه ندادم وگفتم:از لطف شما متشکرم. بعد هم از مسجد خارج شدم. پیچ کوچه مسجد رو رد کردم و وارد بازار مولوی شدم. یک دفعه دیدم هفت هشت تا سگ گنده و سیاه رو به روی من وسط بازار وایسادن!! چی کار کنم؟ این ها کجا بودن؟ برم؟برگردم؟! خلاصه بچه های مسجد را صدا زدم و‌.. تازه یاد حرف احمد آقا افتادم یعنی می دونست قراره سگ جلوی من قرار بگیره؟! ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کتاب عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت چهل و چهارم ( ادامه قسمت قبل ) چند پسر داشت. یکی از آنها راهی جبهه شد. مدتی بعد و در جریان عملیات پسرش مفقودالاثر شد. خیلی ها می گفتند که پسر او در جریان عملیات شهید شده. حتی برخی گفتند ما پیکر این شهید را دیده ایم.همه‌ی اهل محل ایشان را به عنوان پدر شهید می شناختند. ای پدر، انسان بسیار زحمت کشی بود اما اهل مسجد و نماز جماعت نبود. او یک ویژگی دیگر هم داشت و آن اینکه به احمد آقا خیلی ارادت داشت. این اواخر که حالات احمداقا خیلی عارفانه شده بود، در حضور او صحبت از پسر همین آقا شد، از همین شهید. احمداقا خیلی محکم و با صراحت گفت: پسر ایشان شهید نشده و الان در زندان‌های عراق اسیر است! بعد ادامه داد: روزی می رسد که پسرش بر می گردد. من خیلی خوشحال شدم.رفتم به آن پدر گفتم: احمداقا را قبول داری؟ گفت: بله، پاک ترین و بهترین جوان این محل احمد آقاست. با خوشحالی گفتم: احمداقا می گه پسر شما زنده است.در زندان‌های عراق اسیره و بعدها بر می گرده. خیلی خوشحال شد.گفت: خودت از احمداقا شنیدی؟ گفتم: آره، همین الان تو مسجد داشت درباره‌ی پسر شما صحبت می کرد. با من راه افتاد و آمد مسجد. نشست کنار احمداقا و شروع به صحبت کرد. پیرمرد ساده‌دل همین که از خود احمداقا شنید برایش کافی بود. دیگر دنبال سند و مدرک نمی گشت! اشک می ریخت و خدا را شکر می کرد. بعد از آن صحبت، خانواده‌ی آن ها بارها با صلیب سرخ نامه نگاری کردند. اما هیچ خبری نگرفتند. برخی این پدر را ساده می خواندند که به حرف یک جوان اعتماد کرده و می گوید پسرم زنده است. اما این پدر اعتماد کامل به حرف‌‌های احمداقا داشت. البته خوابی هم که در همان ایام دیده بود کلام احمداقا را تایید می کرد. از آن روز به بعد نماز جماعت این پدر ترک نشد.همیشه به مسجد می آمد و به بچه‌های مسجد خصوصا احمداقا ارادت بیشتری پیدا کرده بود. صدق کلام احمداقا پنج سال بعد مشخص شد.در مرداد ماه سال۱۳۶۹ اسرای ایران و عراق تبادل شدند. بعد اعلام شد که تعدادی از مفقودان ایرانی که در اردو گاه‌های مخفی رژیم صدام بودند آزاد شده‌اند. مسجد و محله‌ی امین الدوله چراغانی شد. آزاده‌ی سرافراز ابوالفضل میرزایی، که هیچ کس تا زمان آزادی از زنده بودن او مطمئن نبود، به وطن بازگشت. اما آن روز دیگر احمداقا در میان ما نبود. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
24.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا حاجت می‌دهند حتی حاجت غریبه‌هارو ! روایت از نظر شهدا به زن سنی در عراق شهدا دلها را تصرف می‌کنند...💔 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید . ‌✨ الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌
ومن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند. ↵طلاق(۲) ـــــــــــــــــــــــ ✨🕋 ـــــــــــــــــــــــــ خدایا فدای مهربانی‌هایت... درست است غرق در این دنیای پوچ شده‌ام درست است هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم درگیر هزار کار و فکر و مشغله زندگی‌ام هستم، درست است تمام وقتم صرف کارهای دنیوی‌ام میشود، اصلا بگذار این طور بگویم درست است بی معرفت شده‌ام... اما این را بدان تو را فراموش نکرده‌ام حتی در بدترین و بهترین شرایطم حتی در اوج گرفتاری‌های زندگی‌ام به یادتم مهربان‌ترین،منِ بی‌معرفت به یادتم،به یادم باش‌،پناهم باش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
mp3.mp3
5.42M
با روی سیاه با گریه و آه از راه اومدم با بارگناه من خیلی بدم من دیر اومدم دستم رو بگیر من نابلدم😭