یهودی خدمت امیرمومنان(ع) رسید.
پرسید:
۱. خدا چه ندارد؟
۲. خدا چهکاری نمیکند؟
فرمود:
۱. خدا شریک ندارد.
۲. خدا به بندگانش ستم نمیکند...
یهودی به حقانیت او شهادت داد،
مسلمان شد.
#علیصراطالمستقیم
| توحیدصدوق،ص۲۷۱
۹ آبان ۱۴۰۳
۹ آبان ۱۴۰۳
۹ آبان ۱۴۰۳
۱۰ آبان ۱۴۰۳
۱۰ آبان ۱۴۰۳
۱۰ آبان ۱۴۰۳
آیا من با شکم سیر بخوابم،
در حالی که اطرافم شکمِ گرسنه باشد؟!
در حالی که با فقرا؛
در سختی هایشان شریک نباشم؟!
و با این حال به من بگویند:
" امیرِمومنان" ؟!
نه؛ مرا خلق نکردهاند که مانند حیوان،
تلاشش فقط صرف خوردن علف شود؛
و خلق نشده ام که به خوردنِ
غذاهای لذیذ مشغول شوم....!
_ #اخلاق علیعلیهالسلام بود...
@alaviaat | منتهیالآمال،جلد۱،ص۲۱۰
۱۰ آبان ۱۴۰۳
در این بازار خودخواهی، اگر اکرام میخواهی؛
به دکان کسی بنشین، که از حیدر خبر دارد...
۱۰ آبان ۱۴۰۳
اسب خود را در کنار مسجد قرار داد،
و افسار آن را به شخصی سپرد تا نگهدارد.
بعد از انجام کاهایش
و هنگام خارج شدن از مسجد؛
دید که آن شخص،
افسار اسب را باز کرده و دزدیده است....
به قنبر فرمود:
برو و افساری تهیه کن.
از قضا قنبر در بازار همان شخص را دید
که قصد داشت افسار را بفروشد.
به او گفت:
افسار را چند میفروشی؟
گفت: دو دینار.
قنبر دو دینار داد و آن را خرید...
قنبر برگشت و مولا به او فرمود:
چقدر برای آن پرداخت کردی؟!
گفت: دو دینار
فرمود:
من نیز قصد داشتم دو دینار
بابت کارش به او بپردازم؛
اما با #طمع،
رزق حلال خود را به حرام تبدیل کرد..
| کلیدگنجسعادت،ص۲۱۳
۱۱ آبان ۱۴۰۳
۱۱ آبان ۱۴۰۳
۱۱ آبان ۱۴۰۳