eitaa logo
|عـلویـات|
3.5هزار دنبال‌کننده
30 عکس
18 ویدیو
0 فایل
عَلی‌اَبوتُراب‌است،خاک‌باش! ‌. . ‌سُخَنان‌ِکوتاه‌ِپدرِشـیعه‌ ‌. ‌. وَقفِ‌مولااَمیرالمؤمِنین . . خاتم الانبیا: @rasol_khoda
مشاهده در ایتا
دانلود
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): نادان اشتباه خود را نمیفهمد و هم نمیپذیرد. @alaviaat | غُررالحِکم،حدیث۲۹۶۱
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): خداوند بزرگ در عین توانایی چقدر است و تو ای بنده‌ی ضعیف در عین ناتوانی چقدر در نافرمانی خدا جسور و گستاخی...! @alaviaat | غُررالحِکم،حدیث۲۶۵۰
علی‌بن‌ابی‌طالب‌علیه‌السلام در اواخر عمر شریفش در هر روز و شب هزار ركعت نماز بجا می‌آورد! امام‌صادق‌علیه‌السلام میفرمود. | بحار‌الانوار،ج‌۴۱،ص۱۵
جنگ اُحد تمام شده بود. عده‌ای از اصحاب شهید شده بودند. فرمود: یا رسول الله؛ این موضوع برای من بسیار سنگین و سخت است که شهادت نصیبم نشد! آخر شما به من بشارت شهادت داده‌ بودید. فرمود: علی جان؛ این بشارت تحقق می‌پذیرد! اما تو در هنگام شهادتت چگونه صبر خواهی کرد؟! فرمود: یا رسول الله چنین موقعیتی جای صبر کردن نیست؛ بلکه جای شادمانی و شکرگزاری است...! @alaviaat | مجمع‌الزوائد،ج۹،ص۱۳۸
هدایت شده از  • خـاتم الانبیا •
خدایا، درود فرست بر محمّد بنده و فرستاده‌ات و امین و یار صمیمی و محبوب و برگزیده‌ات و حافظ راز و رساننده پیام‌هایت، درودی برترین و بهترین و زیباترین و کامل‌ترین و پاکیزه‌ترین و پر نماترین و دلپسندترین و پاک‌ترین و بلندترین و بیشترین درودی که فرستادی و برکت دادی و ترحم نمودی و مهر ورزیدی و سلام دادی بر یکی از بندگان و پیامبران و رسولان و برگزیدگان و اهل کرامت از آفریده‌هایت؛ -دعای افتتاح
شبِ قبل از اتفاق، برای افطار مهمان دخترش ام‌کلثوم بود. نمازش را که خواند بر سفره نشست. برای او ظرفی شیر و ظرفی نمک آوردند. غذا‌ها را دید، سر تکان داد و فرمود: دخترم تو چه وقت دیده‌ای من دو نوع غذا بر سفره‌ام باشد؟! رفت برای اینکه نمک را بردارد فرمود: جان بابا شیر را بردار...! و با نمک دو لقمه‌ای میل کرد... | منتهی‌الامال،ج۱،ص۱۷۲
رنگ رخساره خبر میدهد از سِر درون؛ ماندنی نیست علیﷺ...
آمده‌ بودند که بیعت کنند. او هم بیعت کرد و گفت: یاعلی؛ از زمانی که اسم مرا شنیدی از حضورم ناراحت شدی. _ در حالی که به خدا قسم! من ماندن با تو و جهاد برای تو را دوست دارم و قلب من دوستدار توست و من حتی دوستداران تو را دوست دارم و با دشمنان تو دشمنم. حضرت تبسمی کرد و فرمود: ای برادر؛ اگر سؤالی بپرسم صادقانه جواب می دهی؟! گفت: بله امیرالمؤمنین. حضرت فرمود: تو دایه‌ای یهودی داشتی که هر گاه گریه میکردی تو را کتک میزد و به صورتت سیلی میزد و میگفت ساکت شو که تو از کُشنده ناقه صالح شقی تری! و بزودی جنایت عظیمی را مرتکب خواهی شد که خداوند به خاطر آن بر تو غضب میکند و سرنوشت تو آتش جهنم است. درست است؟! ابن‌ملجم‌ گفت: درست است! اما به خدا قسم؛ تو در نزد من از هر کسی محبوبتری.... | بحار‌الانوار،ج۴۲،ص۲۹۵
او را به منزل آوردند. اولین سوالی که پرسید، درباره‌ی ابن‌ملجم‌ بود! گفتند: پدر جان غصه‌اش را نخور؛ او را دستگیر کرده‌ایم. فرمود: • از همان غذایی که به من می‌دهید به او هم بدهید. • با همان نوشیدنی‌هایی که برای من می‌آورید، او را سیراب کنید. • اگر هم زنده‌ ماندم، خودم درباره‌اش تصمیم میگیرم! وگرنه چون یک ضربه زده است، فقط یک ضربه به او بزنید؛ و زیاده روی نکنید... | کشف‌الغمه،ج۱،ص۴۳۳
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایکاش قادر بودم علی را به روزگاری ببرم که مردمش قدر همچون او را می‌دانستند ...
فرق علیﷺ را چشم ظاهربین مردم شکافت؛ نه شمشیر ابن ملجم مرادی... _عبدالله‌بن‌زبیر