"محمد بن ابوبکر"
هم فرماندار مصر بود،
و هم از کودکی
در دامان خود امیرمومنانعلیهالسلام
پرورش یافته بود.
خبر شهادتش که رسید،
تحمل داغ او برای همه
از جمله خود حضرت سنگین بود.
به مردم فرمود:
غم ما در کشته شدن او،
به اندازهی شادمانی آنان
[اهل شام] از این موضوع است.
با این تفاوت که؛
آنها دشمن خود از میان برداشتند،
و ما دوستی محبوب از دست دادیم....
| الغارات،ج۱،ص۳۹۴
حضرت گروهى را ديد.
پرسيد: شما كيستيد؟!
گفتند: ما جماعتى اهل توكل هستيم.
فرمود : توكّل شما،
شما را به چیزی هم رسانده است؟!
گفتند: هرگاه چيزى بيابيم،
میخوريم، و اگر نيابيم، صبر میكنيم.
فرمود: سگ هاى ما نیز
همين كار را میكنند!
گفتند : یا امیرالمومنین؛ پس چه کنیم؟!
فرمود : كارى كه ما میكنيم:
هر گاه نداشته باشيم،
شكر میكنيم؛
و هرگاه به دست آوريم،
#ايثار مى كنيم...
| مستدرك الوسائل،ج۷،ص۲۱۷
با اماممجتبی و سیدالشهداعلیهالسلام
صحبت میکرد، که فرمود:
مردم سه دستهاند!
• دستهای خود را به ما منتسب میکنند،
و کسب آبرو میکنند.
• دستهای با ادعای محبت ما،
روزی میخورند!
• و دستهای که از همه کمترند؛
همانهایی که به ما #اقتدا میکنند
و به وسیله ما هدایت میشوند.
" شیعیان واقعی ما
همینگروه آخر هستند،
خوش به حالشان و چه خوش عاقبتند"
_ پدرشیعهعلیعلیهالسلام
| سلیم،ج۲،ص۹۴۳