🌸 آیت الله کوهستانی ره :
آن قدر حضرت علی اکبر علیه السلام در قیامت شفاعت می کند که نوبت به امام حسین علیه السلام نمی رسد...🌹
@ale_yaasin
☀️ولادت آسمانی ترین جوان،سرو قد آل یاسین..🌹
حضرت علی اکبر (علیه السلام)بر آقا امام زمان عج و تمام شیعیان و جوانان با ایمان و غیور ،تبریک و تهنیت باد🌸✨🌺 @ale_yaasin
🌟الاای ماه شعبان!ماه احمد راتماشاکن
🌺جمال بیمثال حیّ سرمد راتماشاکن
🌟دراقطاع زمین خلدمخلّدراتماشاکن
🌺محمّدرا محمّدرا محمّدرا تماشاکن..
ولادت شبیهترین انسانهابه پیامبر(صلی الله علیه و آله) تهنیت باد💐
@ale_yaasin
🔅ندبه های انتظار🔅
🌸ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما بزرگواران...
🌕 خدا را شکر بعد از مدت ها توفیق شد تا دوباره با یک داستان #بسیار_زیبا و دنباله دار از #عالم_قیامت در خدمت شما خوبان باشیم.
🍀کتاب #سه_دقیقه_تا_قیامت داستان زندگی یک مدافع و جانباز حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد .
🔴اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است...
🔰البته ایشون در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجراش پخش بشه مقاومت کرده اما در نهایت راضی شده که تا حدی چیزهایی رو تعریف بکنه
♦️و طبق گفته بسیاری از دوستانش بعد از عمل جراحی اخلاق و رفتار فوق العاده خوبی پیدا کرده.
🔆در ادامه بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم:
💠پسری بودم که در مسجد و پای منبر منبرها بزرگ شده بودم.
🍃در خانوادهای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم.
♻️سالهای آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود.
💠 با اصرار و التماس و دعا و ناله به جبهه اعزام شدم.
من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند..
🌷اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و میدانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند
♦️ به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به مسجد میرفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد.
💠یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم...
در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتیها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد...!
ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
♦️♦️🔹♦️♦️🔹♦️♦️🔹♦️♦️
هدایت شده از ندبه های انتظار
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹اینکه مردم نشناسند تورا غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد...
به رسم وفای هرشب..🌙
تجدید بیعتی میکنیم بامولای غریبمان به امید طلوع دیدارش:
الهی عظم البلا..⚡️
@ale_yaasin
🌸سلام
🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص)❤️
به رسم ادب هرصبح:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌸
السلام علیک یابقیة الله(عج)✨
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع) جمیعاورحمت الله و برکاته✨
@ale_yaasin
☘ندبه های انتظار☘
🔴داستان هایی در مورد حضرت علی اکبر علیه السلام!
♨️روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت:
✅به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت كیست؟
💠اطرافیان گفتند: جز تو كسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم!
🔹معاویه گفت:دروغ میگویید چاپلوسان، این چنین نیست.
❄️بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین (حضرت علی اکبر علیه السلام) است كه جدّش رسول خداست و در او شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته است.
🌸نقل است روزی علی اكبر علیه السلام نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می برد،
در آخر والی مدینه از حضرت علی اكبر سوال كرد نام تو چیست؟
فرمود: علی.
گفت: نام برادرت؟
فرمود: علی.
آن شخص عصبانی شد و چند بار گفت: علی، علی، علی، پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد!!
🌷این پیغام را علی اكبر (علیه السلام) نزد اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برد.
🌷امام حسین فرمود: والله اگر خدا دهها فرزند پسر به من عنایت كند نام همه آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا نماید نام همه آنها را نیز فاطمه می گذارم.
❤️درباره شخصیت علی اكبر علیه السلام گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب علیه السلام به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود.
🌺در روایتی اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبرش را به میدان می فرستاد، به لشکر خطاب كرد و فرمود:
🔵ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (صلی الله علیه و آله) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله تنگ می شد نگاه به صورت این پسر می كردیم...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🔆🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃🔆
منابع:
1- مقاتل الطالبین، ص 52؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 373 و ص 464.
2- منتهی الامال ، ج 1.
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
6.59M
🌺دل برده از نوکر...
🎤سیدرضا_نریمانی
🌸 میلاد حضرت علی اکبر(علیه السلام)
@ale_yaasin
🔴 با خدا ناز کنید... همه اش خدایا ببخش ببخش نیست
.
🌸مناجات شعبانیه رو در این ماه زیاد بخونید...حداقل یک بار با معنا بخونید دیوانه کننده هست این مناجات....
@ale_yaasin
🍀ندبه های انتظار🍀
🔴سه دقیقه در قیامت!(قسمت دوم)
💥قبل از اینکه بریم سراغ قسمت دوم دوتا نکته رو عرض کنم:
🍀اول اینکه حتما حتما داستان رو بخونید و از دست ندید.
واقعا رزق معنویتونه و فوق العاده تاثیر گذار و زیباست.
🍀 نکته دوم اینکه پیام های خیلی زیادی که به ما داده شده در مورد اینکه آیا نویسنده کتاب راضی هست که این داستان پخش بشه:
باید بگم که من مدت ها توی فکر نوشتن این کتاب بودم برای گذاشتن داخل کانال
💠اما تا مطمئن نشدم و از انتشارات خود این کتاب اجازه نگرفتم این کتابو قسمت قسمت ننوشتم، پس خیالتون راحت باشه.
🔴اما ادامه قسمت دوم:
🔰البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی می کنم که برای مردنم دعا میکنم.
♦️ نمیدانستم که اهل بیت ما هیچ گاه چنین ادعایی نکرده اند. آنها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند.
خسته بودم و سریع خوابم برد..
💠نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم.
🔆بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم و با ادب سلام کردم.
✨ایشان فرمود: با من چه کار داری؟چرا انقدر طلب مرگ می کنی !هنوز نوبت شما نرسیده.
فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است ترسیده بودم.
♦️ اما با خودم گفتم:
اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است،پس چرا مردم از او میترسند؟
🍀می خواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم من را ببرند. التماسهای من بی فایده بود.
✔️با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جای و گویی محکم به زمین خوردم..
🍂 در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم،راس ساعت ۱۲ ظهر بود! هوا هم روشن بود، موقع زمین خوردن نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت..
🔵در همان لحظات از خواب پریدم؛ نیمه شب بود.می خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد!
🔺روز بعد روز بعد دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوسها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفتند.
☑️ سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم.
🔶 در مسیر برگشت در یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد ...
🔷از سمت چپ با من برخورد کرد!
آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و روی زمین افتادم.
🔴 راننده پیاده شد و می لرزید
🌾 با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل بالاخره به سراغم آمد!
🔵به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود و نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد...!
ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌟🌟🌸🌟🌟🌸🌟🌟🌸🌟🌟