eitaa logo
ندبه های انتظار
4.6هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
11 فایل
السلام علیک یابقیةالله فی ارضه... دلخوشم به مستحبی که جوابش واجب است... ***تبادل یا تبلیغ اصلا نداریم*** ارتباط با ما: @yamahdi_0
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 آیت الله کوهستانی ره : آن قدر حضرت علی اکبر علیه السلام در قیامت شفاعت می کند که نوبت به امام حسین علیه السلام نمی رسد...🌹 @ale_yaasin
☀️ولادت آسمانی ترین جوان،سرو قد آل یاسین..🌹 حضرت علی اکبر (علیه السلام)بر آقا امام زمان عج و تمام شیعیان و جوانان با ایمان و غیور ،تبریک و تهنیت باد🌸✨🌺 @ale_yaasin
🌟الاای ماه شعبان!ماه احمد راتماشاکن 🌺جمال بی‌مثال حیّ سرمد راتماشاکن 🌟دراقطاع زمین خلدمخلّدراتماشاکن 🌺محمّدرا محمّدرا محمّدرا تماشاکن.. ولادت شبیهترین انسانهابه پیامبر(صلی الله علیه و آله) تهنیت باد💐 @ale_yaasin
🔅ندبه های انتظار🔅 🌸ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما بزرگواران... 🌕 خدا را شکر بعد از مدت ها توفیق شد تا دوباره با یک داستان و دنباله دار از در خدمت شما خوبان باشیم. 🍀کتاب داستان زندگی یک مدافع و جانباز حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد . 🔴اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است... 🔰البته ایشون در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجراش پخش بشه مقاومت کرده اما در نهایت راضی شده که تا حدی چیزهایی رو تعریف بکنه ♦️و طبق گفته بسیاری از دوستانش بعد از عمل جراحی اخلاق و رفتار فوق العاده خوبی پیدا کرده. 🔆در ادامه بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم: 💠پسری بودم که در مسجد و پای منبر منبرها بزرگ شده بودم. 🍃در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم. ♻️سال‌های آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود. 💠 با اصرار و التماس و دعا و ناله به جبهه اعزام شدم. من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند.. 🌷اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و می‌دانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند ♦️ به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به مسجد می‌رفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد. 💠یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم... در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتی‌ها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد...! ادامه دارد... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin ♦️♦️🔹♦️♦️🔹♦️♦️🔹♦️♦️
هدایت شده از ندبه های انتظار
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹اینکه مردم نشناسند تورا غربت نیست غربت آن است که یاران ببرندت از یاد... به رسم وفای هرشب..🌙 تجدید بیعتی میکنیم بامولای غریبمان به امید طلوع دیدارش: الهی عظم البلا..⚡️ @ale_yaasin
🌸سلام 🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص)❤️ به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌸 السلام علیک یابقیة الله(عج)✨ السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع) جمیعاورحمت الله و برکاته✨ @ale_yaasin
🌺✨هرروز با یک حدیث زیبا در سبد احادیث✨🌺 @ale_yaasin
🌺چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود.. @ale_yaasin
☘ندبه های انتظار☘ 🔴داستان هایی در مورد حضرت علی اکبر علیه السلام! ♨️روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: ✅به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت كیست؟ 💠اطرافیان گفتند: جز تو كسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! 🔹معاویه گفت:دروغ میگویید چاپلوسان، این چنین نیست. ❄️بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین (حضرت علی اکبر علیه السلام) است كه جدّش رسول خداست و در او شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته است. 🌸نقل است روزی علی اكبر علیه السلام نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می برد، در آخر والی مدینه از حضرت علی اكبر سوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی. گفت: نام برادرت؟ فرمود: علی. آن شخص عصبانی شد و چند بار گفت: علی، علی، علی، پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد!! 🌷این پیغام را علی اكبر (علیه السلام) نزد اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برد. 🌷امام حسین فرمود: والله اگر خدا دهها فرزند پسر به من عنایت كند نام همه آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا نماید نام همه آنها را نیز فاطمه می گذارم.  ❤️درباره شخصیت علی اكبر علیه السلام گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب علیه السلام به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. 🌺در روایتی اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبرش را به میدان می فرستاد، به لشکر خطاب كرد و فرمود: 🔵ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (صلی الله علیه و آله) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله تنگ می شد نگاه به صورت این پسر می كردیم... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🔆🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃🔆 منابع: 1- مقاتل الطالبین، ص 52؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 373 و ص 464. 2- منتهی الامال ، ج 1.
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
6.59M
🌺دل برده از نوکر... 🎤سیدرضا_نریمانی 🌸 میلاد حضرت علی اکبر(علیه السلام) @ale_yaasin
🔴 با خدا ناز کنید... همه اش خدایا ببخش ببخش نیست . 🌸مناجات شعبانیه رو در این ماه زیاد بخونید...حداقل یک بار با معنا بخونید دیوانه کننده هست این مناجات.... @ale_yaasin
🍀ندبه های انتظار🍀 🔴سه دقیقه در قیامت!(قسمت دوم) 💥قبل از اینکه بریم سراغ قسمت دوم دوتا نکته رو عرض کنم: 🍀اول اینکه حتما حتما داستان رو بخونید و از دست ندید. واقعا رزق معنویتونه و فوق العاده تاثیر گذار و زیباست. 🍀 نکته دوم اینکه پیام های خیلی زیادی که به ما داده شده در مورد اینکه آیا نویسنده کتاب راضی هست که این داستان پخش بشه: باید بگم که من مدت ها توی فکر نوشتن این کتاب بودم برای گذاشتن داخل کانال 💠اما تا مطمئن نشدم و از انتشارات خود این کتاب اجازه نگرفتم این کتابو قسمت قسمت ننوشتم، پس خیالتون راحت باشه. 🔴اما ادامه قسمت دوم: 🔰البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی می کنم که برای مردنم دعا می‌کنم. ♦️ نمی‌دانستم که اهل بیت ما هیچ گاه چنین ادعایی نکرده اند. آنها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند. خسته بودم و سریع خوابم برد.. 💠نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم. 🔆بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم و با ادب سلام کردم. ✨ایشان فرمود: با من چه کار داری؟چرا انقدر طلب مرگ می کنی !هنوز نوبت شما نرسیده. فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است ترسیده بودم. ♦️ اما با خودم گفتم: اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است،پس چرا مردم از او می‌ترسند؟ 🍀می خواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم من را ببرند. التماسهای من بی فایده بود. ✔️با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جای و گویی محکم به زمین خوردم.. 🍂 در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم،راس ساعت ۱۲ ظهر بود! هوا هم روشن بود، موقع زمین خوردن نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت.. 🔵در همان لحظات از خواب پریدم؛ نیمه شب بود.می خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد! 🔺روز بعد روز بعد دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوس‌ها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفتند. ☑️ سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم. 🔶 در مسیر برگشت در یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد ... 🔷از سمت چپ با من برخورد کرد! آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و روی زمین افتادم. 🔴 راننده پیاده شد و می لرزید‌ 🌾 با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل بالاخره به سراغم آمد! 🔵به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود و نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد...! ادامه دارد... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌟🌟🌸🌟🌟🌸🌟🌟🌸🌟🌟