#تجربه_نماز_شب_مخاطبان
سلام..
من خيلي ادم مذهبي نبودم اما علاقه مند بودم كه بتونم پيشرفت كنم.
باشهادت سردار سليماني دگرگون شدم...
من اولين نمازشبم رو بعد از خوندن وصيت سردار سليماني بجا آوردم.
اينقدر به ايشون ارادتمند هستم كه احساس كردم عمل به وصيتشون كوچكترين تكليفي هست كه ميتونم بجا بيارم.
اولين نماز حس عجيبي داشت..
بزرگترين معجزه ي زندگي من رخ داد.
من اون نماز رو بدون هيچ حاجت ودرخواستي بجا اوردم وتنها طلبم رضايت خدا بود.
سالها پيش عزيزي براي حفظ آبروي خودش با آبروي من بازي كرد اما هيچوقت نتونستم اعاده حيثيت كنم.
چون مدركي واسه ي اثبات نداشتم واگر پيگير ميشدم مشكلاتم بيشتر ميشد.
من اونو به خدا واگذار كردم تا اينكه بعد از چندسال كه من حتي اين ماجرا رو فراموش كرده بودم...
دقيقا فردا يا پس فرداي شبي كه اولين نمازم رو بجا آوردم،شنيدم اون شخص رسوا شده و بخاطر آبرويي كه از بقيه برده دادگاه داره!
بزرگترين شوكي بود كه بهم وارد شد ويقين دارم از اثرات اون نماز
بود..
روز عجيبي بود،من نتونسته بودم به اطرافيانم ثابت كنم اما همشون بهم پی دادن.واقعا هيچ لذتي بالاتر از احقاق حق وحفظ آبرو نیست.
@ale_yaasin
🌹السلام علیک یااباعبدالله الحسین🌹
✳️ چله عظیم زیارت عاشورا.. روز هشتم
با صدتا لعن و صد تا سلام
و نماز دورکعتی بعد از زیارت
و دعای بعد از نماز زیارت عاشورا(توی مفاتیح هست)
✍به نیت اول تعجیل در فرج آقا امام زمان عج
و بعد حاجت شخصی خودتون🙏🏻⚘
✅هر موقع از شبانه روز خوندید اشکالی نداره.
التماس دعا
@ale_yaasin
🔅ندبه های انتظار🔅
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۲۰)
🔷گفتند همه رفقای شما سالم هستند.
تعجب کردم، پس منظور از این ماجرا چه بود؟
من آنها را در حالی که با شهادت وارد برزخ شدند مشاهده کرده بودم.
🌼چند روزی بعد از عمل وقتی حالم کمی بهتر شد مرخص شدم.اما فکرم به شدت مشغول بود.
☘ یک روز برای این که حال و هوایم عوض شود با خانوم و بچه ها به بیرون رفتیم .به محض اینکه وارد بازار شدیم پسر یکی از دوستان را دیدم که از کنار ما رد شد و سلام کرد.
🍁 رنگم پرید! به همسرم گفتم: این فلانی نبود؟
همسرم گفت: آره خودش بود.
این جوان اعتیاد داشت و دائم دنبال کارهای خلاف بود .
☄برای به دست آوردن پول مواد همه کاری میکرد.گفتم این مگه نمرده؟ من خودم دیدمش که اوضاع و احوال خیلی خراب بود.
⚡️مرتب به ملائکه خدا التماس می کرد حتی من علت مرگش را هم میدانم.
خانومم با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟حالا علت مرگش چی بود؟
گفتم اون بالای دکل مشغول دزدیدن کابل های فشار قوی برق بوده که برق اون رو میگیره و کشته میشه!
خانمم گفت: فعلا که سالم و سرحال بود.
آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم.پس نکند آن چیزهایی هم که من دیدم توهم بوده!
❄️ دو سه روز بعد خبر مرگ این جوان پخش شد.از دوست دیگرم که اورا میشناخت سوال کردم ،گفت: بنده خدا تصادف کرده.
🍂من بیشتر توی فکر فرو رفتم، چون من خودم این جوان را دیده بودم حال و روز خوشی نداشت.
اعمال،گناهان،حق الناس.. حسابی گرفتارش کرده بود.
به همه التماس می کرد برایش کاری بکنند..
🌾 روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود. لابلای صحبتها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه وبدزدد،همان بالا برق خشکش می کند!
خیره شدم به صورت مهمان و گفتم فلانی را میگویی؟
گفت :بله خودش، پرسیدم مطمئنی؟
گفت آره، خودم اومدم بالای سرش اما خانوادهاش به مردم چیز دیگه ای گفتند.
💥 پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد فهمیدم که من برخی از اتفاقات آینده نزدیک را هم دیدهام.
💫 نمی دانستم چطور ممکن است لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم.
ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی بحث زمان و مکان مطرح نبوده لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشید.
✨بعد از این صحبت یقین کردم که ماجرای شهادت برخی همکاران من اتفاق خواهد افتاد.
🍃یکی دو هفته بعد از بهبودی من پدرم در اثر یک سانحه از دنیا رفت.
خیلی ناراحت بودم، اما یاد حرف خدا عموی خدابیامرزم افتادم که گفت این باغ برای من و پدرت است و او به زودی به ما ملحق می شود...
🔷در یکی از روزهای نقاهت سری به مسجد قدیمی محل زدم.
یکی از پیرمرد های قدیمی را دیدم .
☘سلام و علیک کردیم و وارد مسجد شدیم.یکباره یاد آن پیرمردی افتادم که به من تهمت زده بود و به خاطر رضایت من ثواب حسینیه اش را به من بخشید!
🔷 صحنه ناراحتی آن پیرمرد در مقابل چشمانم بود. با خودم گفتم:
باید پیگیری کنم ببینم این ماجرا چقدر صحت دارد؟ دوست داشتم حسینیه ای که به من بخشیده شده را از نزدیک ببینم.
به پیرمرد گفتم :فلانی رو یادتون هست همون که چهار سال پیش مرحوم شد؟
🔅گفت: بله نور به قبرش ببارد .چقدر این مرد خوب بود. این آدم بی سر و صدا کار خیر می کرد. آدم درستی بود. مثل او کم پیدا می شود.
✅گفتم: بله اما خبر نداری این بنده خدا چیزی توی این شهر وقف کرده، مسجد حسینیه؟
❗️گفت نمیدانم ولی فلانی با او خیلی رفیق بود از او بپرس .
🔰بعد از نماز سراغ همان شخص گرفتیم پیرمرد گفت:خدا رحمتش کند دوست نداشت کسی با خبر شود اما چون از دنیا رفته به شما میگویم.
♻️ سپس به سمت چپ مسجد اشاره کرد و گفت:
این حسینیه را میبینی همان حاج آقا که ذکر خیرش را کردی این حسینیه را ساخت و وقف کرد.
نمی دانی چقدر این حسینیه خیر و برکت دارد. الان هم داریم بنایی میکنیم و دیوار حسینیه را برمیداریم و وصلش می کنیم به مسجد تا فضا برای نماز بیشتر باشد.
♻️ بدون اینکه چیزی بگویم جواب سوالم را گرفتم..سری به حسینیه زدم و برگشتم و پس از اطمینان از صحت مطلب، از حقم گذشتم و حسینیه را به بانی اصلی اش بخشیدم...
ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🔅ندبه های انتظار🔅
🔴عیب های همسر خود را به هیچکس حتی والدین خود نگویید!
🌸آیت الله مجتهدی ره:
🌴آیه ﻗﺮآن می ﻓﺮﻣﺎید: زﻧﻬﺎ ﺑﺎﯾﺴتی ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای ﻋﯿﻮب ﻣﺮدان باشند و بالعکس...
🔰اگر از عیوب همسر خود بگویید در این صورت همه به زﻧﺪگی ﺷﻤﺎ اﯾﺮاد ﮔﺮﻓﺘﻪ وزیبائی بیرونی زﻧﺪگی ﺷﻤﺎ تهدید میشود ...
🔆اﻧﻘﺪر بایستی در پوشاندن ﻋﯿﻮب همسر
دقیق و ﺣﺴﺎس ﺑﺎشید که ﺣتی اﮔﺮ کسی ﻗﺴﻢ ﺧﻮرد که همسر ﺷﻤﺎ ﻓﻼن عیب را دارد ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮرید که خـیر ؛ همسر من این عیبها را ندارد و اﯾﻨﻄﻮر نیست!
🔴اشکال ندارد،آﺑﺮوداری از یک ﻣﺴﻠﻤﺎن دروغ ﻣﺤﺴﻮب نمیﺷﻮد
💥ﺑﻨﺎبراین :
اوﻻ اﯾﺮادات ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﯾﺶ را ﺑﻪ کسی ﻧﮕﻮیید
ﺛﺎنیا اﮔﺮ خواستید ﻫﻢ ﺑﮕﻮیید ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮدﺗﺎن آن ﻫﻢ در محیطی آرام ، ﺗﻨﻬﺎ و ﺑﺎ ﻋﻄﻮﻓﺖ ﻣﻄﺮح ﻧﻤﺎئید.
⚡️اﻟﺒﺘﻪ بعضی از ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻋﺎدت دارﻧﺪ در ﻫﻨﮕﺎم صحبت ﻫﺎی زﻧﺎﻧﻪ ﺑﻌضی از این ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎ را دوﺳﺘﺎﻧﻪ ﻣﻄﺮح ﻧﻤﺎیند
ولی ﻏﺎﻓﻞ از آﻧﻨﺪ که آﺑﺮوی ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﯾﺶ را ﻣﻘﺎﺑﻞ دوﺳﺖ ﺧﻮد ﺑﺮده اﻧﺪ و ﻣﺤﺒﻮبیت قبلی او را کم کرده اﻧﺪ ...
❎ ﻓﺮاﻣﻮش نکنید زیبایی زﻧﺪگی ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﭘﻮشی و پوشاندن ﻋﯿﻮب و ﻋﺪم اﻇﻬﺎر ﺑﻪ غریبه میباشد..
📌پیوست: ممکنه فکر کنید گاهی با دردودل و زیر سوال بردن همسرتان پیش حتی والدین احساس سبکی یا پیروزی به شما دست میدهد.
ولی واقعیت این است که شما و همسرتان با هم دوباره آشتی میکنید وبه وضع سابق برمیگردید،
ولی کدورتی که دیگران از همسر شما به دل گرفته اند به راحتی فراموش نمیشود..
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
💮🌸💮🌸🌴🌸💮🌸💮
📗از بیانات آیت الله مجتهدی ره
🌹شب جمعه است واختر به زمین می آید
🌹همرهش نیز پیمبر به زمین می آید
🌺مادری آمده ودر حرم کرببلا
زیرپایش چقد سر به زمین می آید...
🌷صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین..🌷
🆔 @ale_yaasin
☘ندبه های انتظار☘
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۲۱)
✅شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود.
☘گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر دعای همسر و دختری که در راه داری شفاعت شدی.
🔅 به همسرم گفتم این هم یک نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این ماجراها صحیح بوده..
🍂 در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد
♻️تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن وادی ترس شدیدی در من ایجاد می کرد و تا چند سال من را اذیت میکرد ترس از حضور در قبرستان بود.
💥من صداهای وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود.
🌴اما این مسئله در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد.
🌼اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم.
⚡️ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقتهای اضافه هستم.
🔰اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمیشود
🔆 یقین داشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است.
اما در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور این حرف را ثابت می کردم...
💠به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک شهید را که تا مدتی بعد به محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم.
💥احساس عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به ملاقات خدا میرفت میدیدم.
❄️ اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟
🌾 چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند می توانند ثبت نام کنند.
💐 جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را میکردم همگی ثبتنام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم.
✨ مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم.
هیچ علاقهای به حضور در دنیا نداشتم
🍃 مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم.
🌱 کارهایی را انجام دادم وصیتنامه و هر کاری که فکر میکردم باید جبران کنم انجام دادم.
🍀 آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد...
ادامه دارد
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌿🌿🌿🌺🌺🌺🌿🌿🌿
🔹علایم مشابه اضطراب وکووید ۱۹
اگر این حالات رو داشتید ممکنه مربوط به اضطراب هم باشه..همش دلیل بر کرونا نیست.
@ale_yaasin
#تجربه_نماز_شب_مخاطبان
فرق نماز شب و نماز واجب، در دیدن یسری عجایبه
چون نمازواجبو میخونی که نری جهنم،اما نمازشبو میخونی که به خدا ثابت کنی دوستش داری..
به همین خاطر یکسری پرده ها واست کم کم کنار میره..
از اواسط جوونی مقید بودم به خوندنهر شب نمازشب از بس ازش برکات و.. دیده بودم.
ترس اینکه یه شب توفیق نشه بخونم دائم باعث ترس و دوریم از گناه میشد.
تا اینکه یه شب دیدم هرچی وضو میگیرم نماز بخونم به تشهد که میرسه خوابم میبره!
متحیر بودم فردای اون روز که چی شده؟گناهی نکردمکه!
فردا شبم دقیقا تکرار شد و من وسط نمازشب خوابم برد!
با صدای اذان برای نماز صبح بیدار شدم.بعد نماز به گریه افتادم که خدایا چی شده که توفیق نماز شبمو گرفتی..
پریشون بودم.
بعد نماز دراز کشیدم و داشتم با یه برنامه کار میکردم که یهو یادم اومد این برنامه رو من رایگان دانلود کردم و سازندش گفته راضی نیست!
به ذهنم رسید که اینه عامل اون عدم توفیقات! مال حرام..
سریع پولو پرداخت کردم
یهو همونطور که خوابیده بودم به شکم و سرم پایین بود..جسم خودم رو از بالا دیدم که یک ریسمان سیاه دودی شکل از گردنم برداشته شد و سبک شدم..
و توفیقم بازگشت..
هدایت شده از ندبه های انتظار
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹اینکه مردم نشناسند تورا غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد...
به رسم وفای هرشب..🌙
تجدید بیعتی میکنیم بامولای غریبمان به امید طلوع دیدارش:
الهی عظم البلا..⚡️
@ale_yaasin