▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت دوم)
🔴اتمام حجت
✳️ امام حسین علیه السلام بر اسب رسول خدا که مرتجز نام داشت سوار شد و با صدای بلند در مورد معرفی خود چنین فرمود:
☑️مردم!به سخنم گوش بدهید و عجله نکنید تا آنچه را حق است به شما بگویم و راه عذر را بر شما ببندم.
❗️در نسب من بنگرید،من کیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی من نیست؟ آیا جعفر که با دوبال در بهشت پرواز میکند عموی من نیست؟
آیا فرمایش رسول خدا در مورد من و برادرم به شما نرسیده که فرمود این دو سید و آقای جوانان بهشتند؟ پس چرا آماده ریختن خون من شده اید؟
🔥در این موقع شمر گفت: بخدا نمیفهمم چه میگویی!
🌹حبیب در پاسخ گفت: راست گفتی زیرا خداوند قلبت را مهر کرده و سخن حق را نمیفهمی.
🌸 در این هنگام امام حسین علیه السلام فرمود: وای برشما! ایا کسی از شما را کشته ام که خونش را از من طلب میکنید یا مالی از شما برده ام یا کسی را مجروح کرده ام که در مقام تقاص و قصاص من بر آمده اید؟
💥سپس فریاد زد: ای شیث،ای حجار و ای قیس و ای یزید!مگر برای من نامه ننوشتید که میوه های ما به ثمر رسیده و اگر بیایی سپاه آماده در خدمت تو هست؟
⚡️جمعیت که جوابی برای سخنان امام نداشتند چون در اینکه او پسر پیغمبر و بی گناه هست شکی نداشتند فلذا سکوت کردند
⚡️و فقط قیس ابن اشعث که به حیله گری معروف بود گفت: خوب چرا تسلیم حکم یزید نمیشوی که به آنچه میخواهی برسی و آرزویت برآورده بشود؟
🌷 امام در جوابش فرمود: نه بخدا مانند اشخاص خوار و ذلیل دست در دست شما نمیگذارم و مانند برده هم فرار نمیکنم،بلکه با شهامت و شهادت در برابر ظلم و ستم ایستادگی میکنم و شهادت را برتسلیم و خفت فرار،ترجیح میدهم.
🔘بخدا سوگند بعد از این زندگی درازی نخواهید داشت و مانند میله وسط سنگ آسیا دائم در نگرانی و اضطراب به سر میبرید.حالا ابتدا با همفکران خود مشورت کنید و اگر توجیه نشدید آنگاه قصد کشتن مرا بکنید و مهلت ندهید که من بر خدای جهانیان توکل جسته ام و هیچ چیز خارج از قدرت او نیست...
🌟بعد از سخنان امام حسین برخلاف انتظار سپاهیان کوفه، اولین فرمانده شان حربن یزید ریاحی به امام حسین پیوست و حالت تزلزلی در سپاه کفر ایجاد شد که باعث ترس عمر سعد شد و ترسید که اگر بیشتر تعلل کند سپاهش متلاشی گردد.
🔥بهمین خاطر پرچم به دست گرفت و اولین تیر را به سمت سپاه امام حسین رها کرد و گفت: گواهی دهید نزد امیر که اولین تیر را من به سوی حسین پرتاب کردم...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌿▪️🌸▪️🌸▪️🌸▪️🌸▪️🌿
📕اعیان الشیعه ج 1 ص602
📒ابصارالعین ص11
📗نفس المهموم ص 236
📘ارشاد مفید ص 235
هدایت شده از ندبه های انتظار
🌺یابن الحسن...
آسمان ابریست وقتی سخت میگیرددلت
تکیه تکیه باعلم هاو کتل ها بیشتر
کربلارا بانگاهت غرق باران میکنی
گریه ات میگیرد اما روی تل ها بیشتر...
به رسم هرشب انتظار..الهی عظم البلا⚡️
@ale_yaasin
⚡️ندبه های انتظار⚡️
🔴درد بی درمان یزید لعنت الله بعد از شهادت امام حسین علیه السلام
🔥یزید بعد از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام به بیماری مبتلا شد که علاجی برایش پیدا نمیکرد.
🔰يكى از اطباى يهودى را براى معالجه طلب كرد، طبيب نگاهى به يزيد كرد و از روى تعجب انگشت حيرت به دندان گزيد.
💠سپس با تدبير ويژه اى چند عقرب زنده از گلوى او بيرون كشيده و گفت:
✳️ما در كتب آسمانى ديده ايم و از علما شنيده ايم كه هيچ كس به اين بيمارى مبتلا نمى شود، مگر آن كه قاتل پسر پيغمبر باشد، بگو گناهى كرده اى كه به اين مرض گرفتار شده اى ؟!
🔥يزيد که شرمگین شده بود پس از لحظاتى گفت : من حسين بن على را كشته ام.
✨يهودى بعد از اینکه این قضیه را دید به حقانیت اسلام ایمان اورد و انگشت سبابه خود را بلند كرد و گفت : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
📒«مروج الذهب ج2ص27
🌟ندبه های انتظار🌟
⚫️چهار نفرینى كه در روز عاشورا مستجاب شد!
♨️مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد: خدایا مرا از آتش🔥 نجات بده!
✳️به او گفتند:از براى تو که مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟!
🔴گفت: من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (علیه السلام) را كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند.
💠شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم.
🔘به طرف پیكر حسین (علیه السلام) نزدیك شدم.
💥همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم!
♨️ همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
🔥 هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم!
⛔️باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم!
🔷 ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم.
♻️ناگاه،در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) آمد، حسین علیه السلام را بوسید و سپس فرمود:
پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد!
🌸شنیدم امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود:
شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد.
🌷فاطمه (سلام الله علیها) به من روى كرد و فرمود:
خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش🔥 نماید!
⚡️از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده.
✳️ سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش باقى مانده، این است كه مى گویم: خدایا! مرا از آتش نجات بده...
🔥لعنت الله علی قوم الظالمین...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠
📙بحارالانوار، ج 1 ص 723 ح 5 3
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️درظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت سوم)
🔴السلام علی حر ابن یزید ریاحی
🌟در قاموس قرآن و اسلام،راه توبه هیچگاه بسته نمیشود،و گناه هرچقدر بزرگ باشد مانع از بازگشت به سمت خدا نمیشود،
⛔️بلکه بعضی از گناهان باعث سلب توفیق از توبه کردن میشود و در آن انسان از خواب غفلت بیدار نمیشود،اما حر با اینکه گناهکار بود،وجدان آگاه و بیداری داشت که راهش را به سمت خدا باز کرد...
🌺حر قبل از اینکه به سپاه امام بپیوندد نزد عمر سعد رفت و گفت: آیا با این مرد میجنگی؟
🔥عمر سعد:آری جنگی که سبکترینش قطع شدن دست و پا و جدا شدن سرها باشد!
✨حر که خود را میان بهشت و جهنم مخیر میدید لرزه بر اندامش افتاد و با خود گفت:
آیا به سمت حسین 🌹بروم و مرگ را به جان بخرم و در ازایش بهشت را به دست بیاورم یا در سپاه عمر سعد🔥 بمانم و فرماندهی کنم و آخرت را به دنیا بفروشم؟
🔷همانطور که با خود تفکر میکرد تصمیمش را گرفت. با خداوند چنین نجوا کرد: خدایا به سوی تو بازگشت میکنم از اینکه دلهای دوستان تو و فرزندان پیامبرت را ترساندم.
✳️سپس از اسب پیاده شد سپرش را وارونه گرفت و درحالیکه از شرمساری سرش پایین بود صدا زد: یا اباعبدالله! من از کرده خودم پشیمان و نادمم آیا توبه ام پذیرفته است؟
🌹امام حسین که مظهر لطف و بخشش است فرمود: آری خداوند توبه ات را میپذیرد.
✨حر برای اینکه نظر امام را برای رفتن به میدان جنگ جلب کند عرض کرد: یابن رسول الله،اجازه بدهید من اولین کسی باشم که در رکاب شما کشته میشود چون اولین کسی بودم که بر شما خروج کردم.
🔴 شهادت حر
🌹حر بعد از اذن گرفتن از امام حسین وارد میدان شد ،سپاهیان دشمن چون حریف او نمیشدند تیری به شکم اسب او زدند اسب نقش زمین شد و حر پیاده به جنگ پرداخت تا اینکه لشکریان دشمن چون تک به تک حریف او نمیشدند دسته جمعی به او حمله کرده و اورا به شهادت رساندند.
🔴امام بر بالین حر
✳️وقتی حر درحالیکه هنوز رمقی به تن داشت توسط اصحاب امام حسین به خیمه گاه آورده شد. امام حسین علیه السلام به بالینش آمد و خون از چهره نورانی او پاک کرد و فرمود:
✨تو آزادمردی،چنان که مادرت تورا حر نامید،در دنیا آزادمرد بودی و در آخرت هم سعادتمندی.
🌾بستگان حر از عمر سعد خواستند تا بدن حر را به انها تحویل بدهد لذا بدن اورا در مکان فعلی دفن کردند و سرش را هم جدا نکردند.
🔴شک در قبولی توبه حر
✳️شاه اسماعیل در سفری که به عراق و زیارت امام حسین علیه السلام داشت در مورد قبول شدن توبه حر دچار شک شد،
▪️ لذا گفت: قبر اورا نبش میکنیم اگر توبه اش پذیرفته شده باشد بدنش از بین نرفته و فاسد نشده،ولی اگر بدنش از بین رفته پس توبه اش قبول نشده است.چون جسد مومن شهید از بین نمیرود.
🔆چون قبر را شکافتند بدن حر را سالم یافتند و دیدند دستمالی که امام حسین در روز عاشورا بر پیشانی او بسته باقی است. شاه اسماعیل میخواست برای تبرک دست سیدالشهدا،دستمال را باز کند و بردارد اما تا دستمال را باز میکردند خون تازه بیرون میریخت و بند نمیامد،هردستمالی امتحان میکردند فایده نداشت.
♻️به این نتیجه رسیدند که این دستمال جایزه حر بوده و باید همان دستمال باقی بماند .دوباره دستمال را به سر حر بستند و سپس شاه اسماعیل دستور داد برای حر بارگاه و بقعه بسازند ...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌿🌾🌿🌾🌿🌷🌷🌿🌾🌿🌾
📕 حیات الحسین ج3 ص221
📒 بحار ج 45 ص 13
📚 ابصار العین ص 120.
📘 نفس المهموم ص 274
📙 انوار نعمانیه ص266
♦️ندبه های انتظار♦️
⚫️علت بسته شدن راه کربلا در گذشته....
✳️بسته شده بودن راه کربلا اثر کفران نعمتی بود که مردم کردند.
🔰به خاطر دارم سالها قبل روزی که دولت عراق جلوی بازگشت زوّار ایرانی به کشورشان را گرفت، من در کربلا بودم.
💠همه نگران و مضطرب، خواستار بازگشت به ایران بودند و از من میخواستند دعا کنم راه برگشتشان به ایران باز شود تا بتوانند نزد خانواده و کسب و کارشان بازگردند.
🔴در دلم گفتم ببین جهالت و قدرناشناسی تا کجاست که در کنار حرم امام حسین علیه السّلام التماس میکنند راه باز شود و از کربلا بروند!!
◼️همین کفران نعمتها سبب شد سالها راه زیارت بسته شود.
🍃که البته جنگ ایران و عراق و تقدیم این همه خون و شهید که به عشق امام حسین علیه السّلام به میدان رفتند،
🔆 سرانجام آتش غضب خداوند را خاموش و جبران آن کفران نعمتها را کرد
💥این بار که راه باز شده مواظب باشید اگر موفّق به رفتن به کربلا شدید، باز کفران نعمت نکنید.
⚡️ و بعد از عمری آرزوی زیارت امام حسین علیه السّلام از روز اوّل ورود به کربلا در بازارها دنبال خرید و فروش نباشید!!
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌿🌿🌿
📙عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی ره..
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️ در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت چهارم)
🔴 السّلام عَلی مسْلم ابن عوسجه اسدی
🌻امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بر بالین هشت نفر از یاران خود که به درجه رفیع شهادت نایل شده بودند حاضر شد که این حضور ،دلیل بر عظمت شهید بود.
یکی از آنها مسلم ابن عوسجه اسدی بود...
🍀در زیارت ناحیه منسوب به آقا امام زمان (عج) از هیچ یک از شهدا به اندازه مسلم تقدیر و تجلیل نشده است...
🌷مسلم کسی بود که وقتی امام به او اجازه بازگشت به وطن داد گفت: نه بخدا قسم برنمیگردم تا آنقدر نیزه در سینه دشمن فرو کنم و باشمشیر بجنگم تا شمشیر از دستم بیفتد و اگر سلاحی برایم نماند با سنگ با دشمنان شما خواهم جنگید تا در رکاب شما به شهادت برسم...
🌺 مسلم مردی شریف و از زهاد زمان خود بود و پیوسته در پای ستونی در مسجد کوفه نماز و به دعا و نیایش مشغول بود واز شجاعان نامی روزگار و اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و در جنگهای اسلامی از نامداران به حساب می آمد.
🌿وی برای امام حسین نامه نوشت و اورا دعوت کرد و بر عهد خود باقی ماند.
🌹 موقعی که مسلم ابن عقیل نماینده امام حسین وارد کوفه شد مسلم ابن عوسجه به وکالت از مسلم ابن عقیل برای امام از مردم بیعت میگرفت.
🍀 وی هنگام اطلاع از حرکت امام از کوفه خارج شد و به اتفاق حبیب به کربلا آمدند و به امام پیوستند..
🔴شهادت مسلم ابن عوسجه
🌹مسلم ابن عوسجه در میدان نبرد دلیریهای بسیار کرد تا سرانجام دوتا از دشمنان با کمک یکدیگر اورا از پا در آوردند.
🌺امام علیه السلام به سرعت به بالین او آمد و مسلم هنوز جان داشت. امام فرمود خدا تورا رحمت کند...
🌑 آخرین نفس های مسلم
🌷مسلم لحظات آخر عمر خود را میگذراند که حبیب هم به بالینش آمد و گفت: مرگ تو بر من گران است تورا به بهشت بشارت باد، اگر نبود که ساعتی بعد نیز من به تو ملحق میشوم،دوست داشتم تا به من وصیت کنی و وصیت تورا انجام دهم.
💥اما میدانم که امکان ندارد و ساعاتی بعد من هم به شما ملحق خواهم شد.
✨مسلم با صدای ضعیفی گفت: من تورا به این مرد(اشاره به امام حسین علیه السلام ) وصیت میکنم که تا جان داری او را یاری کنی.
💐حبیب گفت: به خدا که غیر از این نکنم . در این هنگام مسلم جان به جان آفرین تسلیم کرد . یاران امام نعش او را برداشتند و در خیمه شهدا گذاشتند...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️
📗 اعیان الشیعه ج 1 ص 605
📘 ابصارالعین ص 62
📒بحار ج 45 ص 20
📔 حیات الحسین ج 3 ص 212
🌻ندبه های انتظار🌻
🔴 چرا رهبر حتی در بدترین جنایات داعش میفرمایند داعش دشمن اصلی نیست،دشمن اصلی آمریکاست؟
✔تاکنون به شیوه لعن در زیارت عاشورا دقت کرده اید؟
🔥ما معمولا پلیدترین دشمن امام حسین(علیه السلام) را شمر میدانیم. در حالی که شمر ملعون فقط کسی بود که سر را از بدن جدا کرد.
🛡 مهم جریان های پشت صحنه اند!!
ترتیب لعن اینگونه است:
آل زیاد
آل مروان
بنی امیه
و نهایتا عمر سعد و شمر!
✔ترتیب لعن در فرازهای زیارت عاشورا به ما یاد می دهد که باید جریان باطل (مثل آمریکا)را بشناسید و صرفا به افراد حاضر در میدان دشمن(مثل داعش) نگاه نکنید..
*کانال ندبه های انتظار*
@ale_yaasin
⚘🌷⚘🌷⚘🌷⚘🌷⚘🌷⚘
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت پنجم)
🔴 السلام علیک یا حبیب ابن مظاهر اسدی
🌼حبیب از جمله کسانی بود که زمان رسول خدا را درک کرده بود و از خواص اصحاب امام علی و امام حسین (علیه السلام) به شمار می آمد.
🍃 ایمانی بسیار قوی داشت و در روز کربلا از همه خوشحال تر به نظر میرسید،
در یک شب قرآن را ختم میکرد و در زمان شهادت 75 سال داشت.
🌑شهادت حبیب
🌺بعد از اینکه ابوثمامه زمان نماز را به امام حسین یادآوری کرد به دستور امام از سپاه عمرسعد مهلت خواستند برای اقامه نماز.
🔥حصین بن تمیم صدا زد: نماز شما قبول نیست!
🌹 حبیب به او گفت: گمان میکنی نماز پسر پیامبر قبول نمیشود و نماز تو غدار الاغ قبول است؟
🔥حصین به حبیب حمله کرد و حبیب هم شمشیری به صورت اسب حصین زد و اسب حصین را به زمین زد،یارانش سریع اورا نجات دادند اما جنگ آغاز شده بود.
💥حبیب برای به دست آوردن حصین با سایر دشمنان جنگید و از کشته پشته میساخت تا اینکه دشمنان با هم به او حمله کردند و مجروحش ساختند،سپس حصین با شمشیر به فرق سرش زد و حبیب به شهادت رسید.
🔴مرگ حبیب امام حسین علیه السلام را شکست
☑️در روز عاشورا مرگ عده ای برای حسین علیه السلام گران آمد که یکی از آنها حبیب بود، با مرگ حبیب امام با دلشکستگی فرمود: جان خود و یارانم را به حساب خدا میگذارم..
🔴سوال حبیب از امام حسین علیه السلام
✳️از حبیب ابن مظاهر نقل شده که:
🌺از حسین علیه السلام پرسیدم: خدا قبل از اینکه شما را خلق کند شما چه بودید؟
✨فرمود: کنا اشباح نور،ندور حول عرش الرحمان،فنعلم الملائکته التسبیح و التهلیل و التمجید.
🌷فرمود: ما شخصیتهای نوری بودیم،گرد عرش پروردگار میچرخیدیم و فرشتگان را تسبیح و تهلیل و ذکر خدا می آموختیم...✨
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌿🌿🌿🌺🌺🌺🌺🌿🌿🌿
📗ابصارالعین، ص 60-
📘کامل 71/4.
📒 طبری 349/7
📓نفس المهموم ص 272
هدایت شده از ندبه های انتظار
🌹پسر شیرخداوپسرخون خدا
🌹بخدا خون خدامنتظر توست بیا
🌷برسرگنبد زرین حسین ابن علی...
🌹پرچم کرب وبلا منتظر توست بیا..
به رسم هرشب عاشقی و انتظار تا ظهور مولایمان میخوانیم:الهی عظم البلا ⚡️
@ale_yaasin
☘ندبه های انتظار☘
🔴عاقبت توهین به تربیت امام حسین علیه السلام!
✳️موسی به عبدالعزیز می گفت: مشهورترین و داناترین پزشک شهر بغداد در زمان حکومت هارون الرشید دکتری مسیحی به نام "یوحنا"بود،
🍃 او پزشک مخصوص هارون بود و هرگاه خلیفه بیمار می شد، او درمان می کرد.
✳️روزی یوحنا به نزد من آمد و گفت: تو را به حق پیامبرت و دینت قسم می دهم، بگو این کیست که قبرش در کربلا قرار دارد و مردم به زیارتش می روند؟
💠گفتم: او نوه پیامبر ما، امام حسین علیه السلام است. اما تو به من بگو چرا این سؤال را کردی و منظورت چه بود؟
🔆طبیب مسیحی گفت: مدتی قبل، شاپور خادم خلیفه مرا به نزد خود طلبید. چون به نزدش رفتم مرا برداشت و به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود، برد.
🔴او حاکم شهری بود و به دستور خلیفه به بغداد آمد. او را دیدم که بیهوش بر رختخوابش افتاده است.
☑️در پیش او طشتی بود که تمام احشاء و امعاء و محتویات شکمش در آن ریخته بود.
🔻شاپور از خدمتکار موسی پرسید: چگونه این بلا بر سرش آمد؟
🔹خدمتکار جواب داد: یک ساعت قبل، امیر در نهایت سلامتی و خوشی بود و با ندیمان و دوستان خود صحبت می کرد. شخصی از بنی هاشم نیز در مجلس حاضر بود.
♦️او گفت: من بیماری شدیدی داشتم و هر کار کردم، بیماری ام بهبود نیافت. تا اینکه شخصی به من گفت: اگر از تربت امام حسین استفاده کنی شفا می یابی. من نیز چنین کردم و عافیت یافتم.
⚡️موسی به مرد هاشمی گفت: آیا از آن تربت هنوز چیزی نزد تو باقی مانده است؟
مرد هاشمی گفت: آری. پس از آن کسی را فرستاد تا آن تربت را آورد.
🔥موسی (از روی تمسخر و بی احترامی) تربت را گرفت و روی آن نشست،مدتی نگذشت که ناگهان موسی فریاد کشید: سوختم! سوختم! طشت بیاورید!
⚡️ ما برایش طشت آوردیم. او به قدری استفراغ کرد که تمام احشای بدنش بیرون ریخت پس از آن ندیمان به خانه هایشان باز گشتند و مجلس شادی مبدل به عزا شد.
🍀طبیب مسیحی ادامه داد: شاپور به من گفت، بیا او را معاینه کن، شاید بتوانی درمانش کنی، من چراغی طلبیدم و با دقت به محتویات طشت نگاه کردم.
‼️ دیدم جگر و دل و تمام احشای امیر در طشت افتاده است. با تعجب گفتم: هیچ کس نمی تواند او را معالجه کند مگر حضرت عیسی مسیح که مرده را زنده می کرد.
🚫سرانجام به هنگام سحر، امیر به جهنم واصل شد.
🔆یوحنا با اینکه مسیحی بود، مدتها به کربلا می رفت و قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت می کرد. بعد از مدتی، از عقیده خود برگشت و مسلمانی نیکوکار و پرهیزکار گردید.
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌻🍃🍂🌻🍃🍂🌻🍃🍂🌻
📕گناهان کبیره ج۲ص ۵۳۳
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️ در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت ششم)
✳️ نکته: در روز عاشورا در کربلا 72 تن از یاران باوفای آقا امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند که در این بین، سرگذشت عده ای از شهدا و جریان شهادتشان خاص تر و مورد توجه تر بوده.
▪️که ما به علت کمبود وقت و زمان،فقط به جریان شهادت همون عده ی خاص میپردازیم:
🔴السلام علی جوْن بن حوی ابی ذر
🌷جوْن غلام آزاد شده ی ابوذر غفاری،یکی از شهدای کربلاست که بعد از وفات ابوذر در خدمت امام حسن و امام حسین علیه السلام بوده است
🔰موقعی که بیشتر یاران امام حسین به شهادت رسیدند جون خدمت امام آمد و رخصت جنگ خواست.
🌹امام فرمود: جون،
تو مجازی هرکجا که میخواهی بروی زیرا پیروی تو از ما و بودن در خانه به منظور کمک و آسایش بوده ،لذا در گرفتاری ما خود را مبتلا نساز.
✨جون خود را روی قدمهای مبارم حضرت انداخت و عرض کرد: یابن رسول الله در خوشیها با شما بودم
حالا در گرفتاری دست از شما بردارم؟
▪️بخدا میدانم که بویم بد و حسب و نسبم پست و چهره ام سیاه است ولی شما بهشت را از من دریغ مدارید تا خوشبو و شرافتمند و روسفید گردم.
نه!
بخدا از شما دست برنمیدارم تا خون سیاهم با شما آمیخته گردد.
🌹امام حسین علیه السلام به او اجازه داد،جون به میدان رفت و به سپاه دشمن حمله کرد بعد از آنکه 25 نفر را به درک واصل کرد به شهادت رسید.
🌿هنگامی که هنوز رمقی داشت امام حسین به بالین او آمد نشست و فرمود:
🌟خدایا چهره اش را سفید گردان و بویش را نیکو و اورا با ابرار و نیکان محشور بفرما و بین او و محمد و خاندانش معارفه برقرار ساز.
🌷 امام محمدباقر علیه السلام به نقل از پدرش امام سجاد علیه السلام روایت نموده که بعد از ده روز از گذشت عاشورا
بدن جون را دریافتند در حالیکه از او بوی مشک استشمام میشد...
🌟آری همنشینی با اولیا الله انسان را از پستی و ذلت به اوج عزت و بزرگی میرساند...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️
📕 ابصارالعین ص125
📒نفس المهموم ص 291
📗بحار23/24
📘 قاموس الرجال449/9
هدایت شده از ندبه های انتظار
✨هرچه زمان میگذرد
مردم افسرده تر میشوند...
این خاصیت دل بستن به زمانه است!
خوشابه حال آنانکه بجای زمان،
به🌷"صاحب زمان"🌷دل ميبندند..
به رسم هرشب انتظار میخوانیم:الهی عظم البلا...🌺
@ale_yaasin
هدایت شده از ندبه های انتظار
🍃آیت الله مظاهری:
🌷هرکس صبح ۱بار آیت الکرسی بخواند،یک فوج از ملائکه میاینداورا تا شب حفظ میکنند.
و اگر۳بار بخواند،
خطاب میشود ملائک کنار بروید من خودم تاشب حافظ این بنده ام هستم.
@ale_yaasin