هدایت شده از ندبه های انتظار
♦ای کاش کسی برای آقاتب داشت
یادی ز امام منتظر بر لب داشت/
قربان غریبی ات شوم مهدی جان
▪️ای کاش که صاحب الزمان زینب داشت...▪️
به رسم هرشب انتظار...الهی عظم البلا⚡️
@ale_yaasin
🌺ندبه های انتظار🌺
🔴اهمیت گفتن و نوشتن "ان شاءالله" در نامه!
✅روزي امام صادق (علیه السلام) به خدمتكاران دستور داد، براي كاري نامه اي بنويسند.
🔰آن نامه نوشته شد و آن را به نظر آن حضرت رساندند، حضرت آن را نامه خواند، ديد در آن، ان شاءالله (بخواست خدا) نوشته نشده است.
💥به تنظيم كنندگان نامه، فرمود:
چگونه اميد دارید كه مطلب اين نامه به پايان برسد و نتيجه بخش باشد،با اينكه در آن "ان شاء الله" ننوشته ايد!
✳️نامه را با دقت بنگريد، در هر جاي آن كه لازم است و"ان شاء الله" نوشته نشده، "ان شاء الله" بنويسيد...
🔴پیوست:
✳️ گروهى از يهود چيزى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند ، حضرت فرمود : فردا بياييد تا جوابتان را بدهم ـ
♻️و اِن شاء اللّه نگفت.
🔵 پس تا چهل روز از آمدن جبرئيل عليه السلام نزد پيامبر جلوگيرى شد.
✨و پس از آن، بر پيامبر فرود آمد و گفت : «هرگز در مورد چيزى نگو كه:
من آن را فردا انجام خواهم داد!
💥مگر اینکه در ادامه بگویی: مگر اینکه خداوند بخواهد...
و چون فراموش كنى، پروردگارت را به ياد آور و بگو: اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديك تر از اين به صواب است، هدايت كند»
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
📗اصول کافی، باب التكاتب، حديث 4، ص 671- ج 2.
📘تفسیر العیاشی:14/324/2
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت سیزدهم)
⚫️السلام علی عباس ابن علی،قمر بنی هاشم
🌹حضرت اباالفضل علیه السلام سی و چهارسال با امام حسین علیه السلام زندگی کرد.
✨ از بس زیبا بود اورا قمر بنی هاشم مینامیدند، مردی قوی و شجاع و تنومند بود که وقتی بر اسبان تنومد هم سوار میشد پاهایش به زمین کشیده میشد.
🔴 قمر بنی هاشم در میدان جنگ
🌺حضرت ابوالفضل وقتی همه ی برادرانش را به جنگ فرستاد و به شهادت رسیدند به خدمت امام حسین علیه السلام آمد و و اجازه میدان خواست.
🌺امام علیه السلام فرمود: تو پرچمدار منی،اگر کشته شوی دیگر دشمن بر من چیره میشود...
🌸ابوالفضل علیه السلام عرض کرد: برادر سینه ام تنگ شده و از زندگی سیر شده ام.
✨امام فرمود: پس قدری آب برای این کودکان که صدای العطششان بلند شده است بیاور.
🌹سقای کربلا مشک بدوش انداخت و سوار اسب شد و مقابل صف دشمن ایستاد و بعد از نصیحت آنها گفت: این حسین پسر رسول خداست که با او جنگیدید و اهل بیت و یارانش را کشتید .
لااقل زنان و فرزندانشان را اب دهید که دلهای آنان از تشنگی میسوزد.
🔥شمر ملعون صدا زد:
پسر ابوتراب اگر تمام دنیا آب باشد و در اختیار ما،قطره ای از آن را به شما نمیدهیم مگر اینکه بیعت یزید را بپذیرید.
✨قمر بنی هاشم از انها مأیوس شد سپس بعد از کسب اجازه از برادر وارد شریعه فرات شد و و تمام نگهبانان آنجا را دور کرد.
💥 مشک را پر از آب کرد و تا خواست کفی از آب بنوشد یاد تشنگی لبهای خشک اباعبدالله افتاد و آب را خالی کرد. سپس از شریعه خارج شد نگهبانان اطرافش را گرفتند...
🔴شهادت حضرت عباس علیه السلام
⚡️سپاهیان که تحمل ضرب شصت اورا نداشتند از جلوی راهش پراکنده میشدند تا اینکه زید ابن ورقا از پشت درخت دست راست قمر بنی هاشم را قطع کرد و بعد حکیم بن طفیلی دست چپش را...
🌺 حضرت عباس سریع مشک را به دندان گرفت و خواست سریع حرکت کند تا آب را به لب تشنگان حرم برساند که ناگهان تیری بر مشک آب اصابت کرد و آب روی زمین ریخت...
🌷 در این لحظه دیگر حضرت اباالفضل ناامید شد و متحیر وسط میدان مانده بود که دشمن به چشمانش تیر زد و با عمود آهنین بر فرق مبارک کوبید چنان که از اسب بر روی زمین افتاد و فریاد زد: برادر مرا دریاب...
🌺 امام حسین علیه السلام خود را به نعش برادر رسید و اورا دست بریده و چهره مجروح و شکسته و چشمان تیر خورده یافت.
✨امام با کمر خمیده کنار نعش برادر ایستاد و چون قدرت ایستادن نداشت در کنارش بر روی زمین نشست و شروع به گریه کرد تا اباالفضل علیه السلام جان به جان افرین تسلیم کرد.
🌾آنگاه فرمود: الان کمرم شکست و چاره ام از هم گسست...
🌹سپس حسین علیه السلام که نمیتوانست عباس را به خیمه شهدا ببرد با چشمانی اشکبار به سوی خیمه ها برگشت . سکینه به استقبال پدر آمد و پرسید: عمویم چه شد؟
امام فرمود: شهید گردید...
✍ادامه دارد..
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️
📗ابصارالعین ص29
📕کامل 394
📒نفس المهموم ص348
📘حیات الحسین 274/3
هدایت شده از ندبه های انتظار
🌹ای داغداراصلی این روضه هابیا
▪️صاحب عزای ماتم کرب وبلابیا
▪️تنها امیدخلق جهان یابن فاطمه
▪️ای منتهای آرزوی اولیاء بیا..
به رسم هرشب تجدیدبیعتی دوباره با مولا میخوانیم:الهی عظم البلا..⚡️
@ale_yaasin
ندبه های انتظار🌿
🔵مقایسه انفاق در "حج" و انفاق در "مسیر کربلا"
✅عبدالله بن سنان میگوید:
به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم
پدرت درباره "انفاق در راه حج" میفرمودند:
به هر درهمی که در این راه خرج کنی، برای آن هزار درهم حساب میشود.
🌹خوب حالا کسی که در مسیر زیارت امام حسین (علیه السلام) انفاق میکند برای او چیست؟
🌹حضرت فرمودند:
به هر درهمی که در این مسیر صرف میکند:
☘هزار هزار هزار(تا ده مرتبه هزار را تکرار کردند) برای او حساب میشود
و علاوه بر این رضایت و خشنودی خداوند و دعای خیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)و حضرت علی (علیه السلام) و ائمه معصومین (علیهم السلام) برای اوست...🌹
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
💠💠💠💠️💠💠💠💠
📚 مکیال المکارم، ج 2، ص 414
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️ در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت چهاردهم)
🔴پس از شهادت حضرت ابوالفضل انواع مصائب بر اباعبدالله هجوم آورد:
💥1- وضعیت زنان حرم که هربار با جسد شهیدی روبرو میشوند و در محاصره دشمن قرار دارند و نمیدانند آخر کار آنها به کجا می انجامد.
💥2- از سوی دیگر صدای اطفال به العطش بلند است که میبیند کودکان از بی آبی مشرف به هلاکتند و اباعبدالله جز تحمل و سوختن چاره دیگری ندارد.
💥3-دشمنان خدانشناس نه تنها به مردان رحم نمیکنند بلکه از اطفال صغیر که طاقت و تحمل جنگ هم ندارند نمیگذرند و آنها را به شهادت میرسانند.
💥4- شدت تشنگی شخص اباعبدالله را از پا در آورده لبهای مبارک آن حضرت آنچنان خشک شده که مانند دوتا چوب به هم چسبیده ،چشمهایش تار شده و آسمان را مانند دود مشاهده میکند.
💥5- از دست دادن و مصیبت و داغ یاران و بستگان و بی کسی حضرت...
⚫️اینها مصائبی بود که یکی از آنها برای نابودی یک شخص کافی است اما اباعبدالله چنان جنگی نمود که چشم روزگار چنین قدرتی در کسی ندیده مگر در پدرش علی ابن ابیطالب...
🔴تنهایی امام حسین علیه السلام...
🌺وقتی که حسین علیه السلام بدنهای مطهر شهدا را مشاهده کرد که مانند گوشت قربانی برروی خاک کربلا بر زمین ریخته اند و کسی نمانده که از حسین علیه السلام حمایت کند و زنان حرم هم شیون و گریه شان بلند است در مقابل دشمن قرار گرفت و فریادش بلند شد:
✳️آیا کسی هست از حرم رسول خدا دفاع و سرپرستی کند،آیا کسی هست درباره ما از خدا بترسد؟
استغاثه و یاری خواستن امام در روح قسی و سنگ دل مردم اثری نذاشت و بر بیشرمی آنها افزود.
🔴 پاسخ حضرت سجاد به استغاثه حسین علیه السلام
🌹همینکه صدای استغاثه ی امام حسین به گوش امام سجاد علیه السلام رسید عصا طلبید و با زحمت زیاد بر عصا تکیه و تصمیم به عزم میدان نمود.
🌷امام حسین علیه السلام که دید پسر بیمارش به میدان میرود خواهرش ام کلثوم را صدا زد و فرمود:
✨خواهرم علی را نگه دار و نگذار از خیمه بیرون رود تا زمین از نسل آل محمد خالی نشود...
🌺با وجود تمام مصائب حسین علیه السلام با یک دنیا وقار و عظمت یکه و تنها در برابر انبوه دشمن ایستاده،به نحوی که گویا این فجایع بر استقامت و صبر امام افزوده چنانکه بر ایمانش افزوده است.
🌿چنانکه از فرزندش امام سجاد علیه السلام نقل شده است:
🌺هر چقدر کار براباعبدالله سخت تر میشد چهره اش درخشنده تر و اعضا و جوارحش مطمئن تر میشد.
🔥تا جاییکه سپاهیان عمر سعد به یکدیگر میگفتند: اورا ببینید که هیچ از مرگ باکش نیست...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
▪️▪️▪️▪️🌸🌿🌸▪️▪️▪️▪️
📕 حیات الحسین 274/3
📗بحار 46/45
📒حیات الامام حسین 274/3
📘نفس المهموم ص 348
هدایت شده از ندبه های انتظار
✨هرچه زمان میگذرد
مردم افسرده تر میشوند...
این خاصیت دل بستن به زمانه است!
خوشابه حال آنانکه بجای زمان،
به🌷"صاحب زمان"🌷دل ميبندند..
به رسم هرشب انتظار میخوانیم:الهی عظم البلا...🌺
@ale_yaasin
🌹ندبه های انتظار🌹
⚫️امام حسین علیه السلام و آرزوی شهید(بسیار زیبا)
❎ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
🔴توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
🔰اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!
🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
☑️ هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
✳️من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
🔳 اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
🔆 چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد.
🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
✔️... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
❄️پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.
💥 بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
🔵قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
⚫️شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ...
🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌸🌺🌷🌸🌺🌷🌸🌺🌷🌸
📗 منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1 صفحه 54
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت پانزدهم)
⚡️یکی از سپاهیان عمر سعد میگوید : حسین را دیدم که به هر طرف حمله میکرد همه مانند روباه از جلویش میگریختند.
💠سعد ابن عبیده میگوید :
عده ای از شیوخ و بزرگان کوفه را دیدیم که بالای تپه ای ایستاده بودند و بر مظلومیت حسین گریه میکردند و دعا میکردند که:
خدایا حسین را پیروز گردان!
🔘سعد که خود در سپاه عمرسعد بود برآشفت و به آن نالایقان گفت: ای دشمنان خدا پس چرا فرود نمیایید و اورا یاری نمیکنید؟!
🔴حسین علیه السلام وارد شریعه فرات میشود
🌸چون تشنگی بی نهایت بر اباعبدالله فشار آورد به طرف فرات روان شد . چهار هزار نگهبان در برابرش ایستادند. اما حسین علیه السلام با حمله ی حیدری همه را پراکنده ساخت تا وارد شریعه شد.
🌹امام حسین که میدانست تا دقایقی دیگر به شهادت میرسد مشت را پر از آب کرد و خواست بنوشد که دشمن احساس خطر کرد.
💥میدانست اگر حسین علیه السلام آب بنوشد دمار از روزگار آنان برمیآورد
بهمین خاطر مردی صدا زد:
آب می آشامی در حالیکه به حرم و اهل بیتت اهانت میشود؟
🌺حسین علیه السلام که غیرت علی علیه السلام در وجودش موج میزد آب را بر روی آب ریخت و شتابان از شریعه خارج شد،چون به خیمه گاه رسید دید خبری نیست و این هم مکر دشمن بوده تا از آب نوشیدن او جلوگیری کند..
🔴هجوم اراذل به خیمه گاه اباعبدالله
🌸هنگامی که امام حسین علیه السلام در قلب سپاه دشمن از هرسو دشمنان را به درک میفرستاد
🔥 اراذل کوفه به منظور سست کردن اراده اباعبدالله و انصراف از حمله به دشمن ، عده ای را فرستادند تا خیمه گاه و البسه زنان و کودکان را غارت کنند!
✨حسین علیه السلام غیرت علوی اش به جوش آمد و فریاد زد: ای شیعیان آل ابوسفیان!
اگر دین ندارید و از عذاب آخرت نمیترسید اقلا در دنیا آزادمرد باشید و به کیان خود بازگردید اگر عرب و باغیرت هستید!
🔥شمر ملعون فریاد زد: حسین چه میگویی؟
امام فرمود: من و شما با هم میجنگیم و زنان گناهی ندارند سرکشان خود را از تعرض به حرمم بازدارید!
شمر فریاد زد: برگردید و کار حسین را بسازید که او مردی کریم و غیرتمند است و اهانت به حرمش را تحمل نمیکند .
♨️جمعیت برگشتند و حسین علیه السلام را از همه طرف احاطه کردند گروهی با شمشیر و گروهی با نیزه جراحات بسیاری بر او وارد کردند که از آن جراحات خون فواره میکرد...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
▪️▪️▪️▪️▪️🌸🌺🌸▪️▪️▪️▪️▪️
📒نفس المهموم ص347
📘بحار ج 45/ص47
📙حیات الحسین 283/3
📔نفس المهموم ص 346
هدایت شده از ندبه های انتظار
▪️به یاد کربلا،کرب و بلا شد عالم امکان
زمان،هرروز عاشوراست
میدانم که می آیی...
🌿به رسم هرشب انتظار،تجدید بیعتی دوباره با مولایمان میخوانیم: الهی عظم البلا..⚡️
@ale_yaasin
هدایت شده از ندبه های انتظار
صبحتان معطربه ذکرسلام و صلوات برمحمدوآل محمد(ص)💐
به رسم ادب هرصبح:
السلام علیک یابقیة الله(عج)🌹
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)🌼
وصلی الله علی آل رسول الله جمیعاو رحمة الله وبرکاته💐
@ale_yaasin
🌟ندبه های انتظار🌟
🔴تاثیر غذاهای انسان های صالح بر روی سلامتی!
✳️كردين بصري مي گويد: من به يك نوع بيماري هاضمه مبتلا بودم، به طوري كه در شبانه روز بيش از يك وعده غذا نمي خوردم.
🍃از اين رو وقتي به حضور امام صادق (علیه السلام) مي رسيدم كه فكر مي كردم سفره بر چيده شده تا آن حضرت مرا به خوردن غذا دعوت نكند.
💠اما گاهي به حضور آن بزرگوار مي رفتم، آن حضرت سفره مي طلبيد، من هم همراه آن حضرت غذا مي خوردم، ولي هيچگونه ناراحتي و دردی احساس نمي كردم.
❗️اما اگر در منزل شخصي ديگر غذا مي خوردم، ناراحتي هاضمه و نفخ شكم، مرا بي قرار مي كرد.
🌹اين موضوع را به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم و خواستم راز آن را به من بگويد.
🌿فرمود: اي ابوسيار! تو در اينجا غذاي افراد صالحي را مي خوري كه فرشتگان با آنها روي فرششان، مصافحه(دست دادن) مي كنند.
⚡️عرض كردم: آيا آن فرشتگان براي شما آشكار هم مي شوند؟
🌼امام صادق (علیه السلام) در اين هنگام دست خود را بر سر یکی از کودکانش کشید و فرمود:آنها نسبت به كودكان ما از خود ما بهتر و مهربانتر هستند...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰
📒 اصول کافی،باب ان الائمه تدخل الملائكة بيوتهم … حديث يك، ص 393-ج 1
🙏باسلام و عرض ادب و احترام خدمت مخاطبین خوب و محترم... به علت ماموریت فوری کاری، کانال سه روز تعطیل هست. ان شاءالله بعد از اتمام ماموریت ،باز در خدمت شما خوبان خواهیم بود🌹التماس دعا 🙏
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت شانزدهم)
🔴 امام حسین لباس کهنه می طلبد
🌺امام که میبیند لحظه به لحظه به شهادت نزدیکتر میشود به خیمه گاه برگشت و فرمود:
جامه ای کهنه برایم بیاورید که کسی به آن رغبت نکند تا پس از شهادتم از بدنم خارج نکنند.
⚡️جامه ای آوردند تنگ بود
حضرت نپذیرفت و فرمود: این لباس یهودیان است که قلم ذلت برآن جاری شده است.
🌿جامه ی دیگری آوردند ،امام چندجای آن را پاره کرد و در زیر لباسهایش پوشید.
◾️اما هنگام شهادت،دشمن از آن هم نگذشت و ابجر بن کعب آنرا از بدن حضرت خارج کرد و حسین را برهنه گذاشت.
💥و خدای قهار اورا مورد خشم خود قرار داد. تابستانها دستهایش خشک میشد و زمستانها تازه میشد و همش چرک و خون از آنها جاری بود.
🌑وداع اباعبدالله با امام سجاد علیه السلام
🌷امام حسین علیه السلام در آخرین ساعات با تک تک اهل بیت وداع نمود. طبیعتا اولین وداع با امام سجاد علیه السلام است.
🌹امام به خیمه امام سجاد رفت در حالیکه امام سجاد بیحال و مریض در بستر قرار داشت،اسم اعظم و مواریث انبیا را به او سپرد و سفارش های لازم را نمود...
🌑وداع حسین علیه السلام با اهل بیت
♻️اگر بگویند بر اهل بیت امام در عاشورا لحظه ای سخت تر از وداع اباعبدالله وجود نداشت،سخن گزافی نیست.
🌷چرا که همه به شهادت رسیده اند و تنها حسین که مظهر قدرت و شوکت و پناهگاه آنهاست به راهی میرود که بازگشتی ندارد و به جز او دیگر کسی را ندارند...
🍀همه دور اباعبدالله را میگیرند ،کودکی ضجه میزند،گریه و فغان زنان به آسمان بلند است،کودکی طلب امنیت میکند، کودکی آب طلب میکند و ...
✨براستی بر شخصیتی مانند اباعبدالله که غیرت الله است و غیرت الهی در وجود او موج میزند چه میگذرد....
💥 سکینه جلو آمد و عرض کرد: پدر آماده ی شهادت شده ای؟
امام فرمود: چگونه تسلیم مرگ نشود کسی که یاری برایش باقی نمانده است.
🌹سکینه که انس و الفت خاصی به اباعبدالله داشت آرام نمیشد و از همه بیشتر ناراحت بود.
🌸 امام حسین علیه السلام اورا به سینه چسباند و اشکهایش را پاک نمود.
🌻سپس فرمود: دخترم بعد از مرگ من گریه زیادی خواهی داشت
ولی تا زنده ام با اشک خود قلب مرا آتش نزن...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠
📕 نفس المهموم ص 347
📒بحار ج45/ص47
📗حیات الحسین 283/3
📘نفس المهموم ص 346