eitaa logo
العلم المصبوب (عج)
997 دنبال‌کننده
124 عکس
145 ویدیو
13 فایل
📖 این سخن بزرگان است که اگر دلتنگ امام زمان شدید #قرآن بخوانید. به حکم حدیث ثقلین امام زمان از قرآن جدا نیست. لذا راه رسیدن به #امام‌زمان، #قرآن است. اینجا پاتوقی است برای دم زدن از گوهر درخشان #قرآن تا اندکی از حرارت دلتنگیها بکاهیم! @alip245
مشاهده در ایتا
دانلود
8️⃣1️⃣ علت تاخیر مجازات بدکاران ! ✴️ شاید این سوال برای ما هم باشد که سبب تاخیر مجازات بدکاران چیست؟ چرا فلان شخص گنهکار رو خدا عذابش نمیکنه 🕋 (انبیا ۱۱۱) : وَ إِنْ أَدْرِى لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّكمُ‏ْ وَ مَتَاعٌ إِلىَ‏ حِينٍ (111) ⚡️ خدا دو دلیل بیان می فرماید، (البته دقیق هم مشخص نمیکند کدام یک از این دو دلیل است؟ و این را در هاله ای از ابهام باقی میگذارد) 1️⃣ اگر مى ‏بينيد مجازات الهى فورا دامن شما را نمى‏ گيرد بواسطه آن نيست كه او از كار شما آگاه نباشد"بگو: من چه مى ‏دانم شايد اين آزمونى براى شما باشد" (وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ‏) 2️⃣ و مى ‏خواهد شما را تا مدتى از لذائذ اين جهان بهره ‏مند سازد" سپس با شدت هر چه تمامتر شما را بگيرد و مجازات كند (وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ‏). 🔺در واقع براى تاخير مجازات الهى در اينجا دو فلسفه بيان شده است: ↩️ یک مساله امتحان و آزمايش است، خدا هرگز در عذاب عجله نمى‏ كند، تا خلق را آزمايش كافى كند و اتمام حجت نمايد. ↩️دوم اينكه افرادى هستند كه آزمايش آنها تمام شده و كلمه مجازاتشان قطعى گرديده است، اما براى اينكه سخت كيفر ببينند نعمت را بر آنها گسترده مى ‏سازد تا كاملا غرق نعمت شوند، و درست در همان حال كه سخت در لذائذ غوطه ‏ورند تازيانه عذاب را بر آنها مى‏ كوبد تا دردناكتر باشد، و رنج محرومان و ستمديدگان را بخوبى احساس كنند. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
🟠 تعلّق، نماز و تعقّل ! ☑️ انسان دو نوع لذت دارد: 1️⃣ لذت حسی 2️⃣ لذت عقلی ⬅️ برای لذت حسی نیاز به حس است! کسی که چشم ندارد از لذت چشم هم محروم است . و برای لذت عقلی که عمیق تر و بالاتر از لذت حسی است هم نیاز به عقل! ↩️ملاصدرا در اسفار میفرماید : برای تعقل باید تعلق را کنار گذاشت! مزاحم تعقل تعلق است!! ❎ تعلقات و پیروی از شهوات و هواهای نفسانی جدا مانع تعقل است! مانع فهم واقعیت هاست!‌ 🕋 آل ‏عمران : 14 زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب‏ محبت مشتهيات (دنيا) از زنان و فرزندان و اموال انبوه فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپايان و كشت و زرع، براى مردم مزيّن و آراسته شده است، حال آنكه اينها وسيله برخوردارى زندگى دنياست، و خداست كه بازگشت نيكو نزد اوست‏ 🔶 قصه اشعث بن قیس 🔶 قصه هرثمة بن سلیم 🔶 قصه عبیدالله بن عباس 🔶 قصه عمرو بن قیس 🔶 قصه رجل صابونی 🔶 قصه عمر بن سعد 🔶 جریان عطایا 🔶 🔴 نکته مهم این است که قرآن راه رهایی از بند تعلقات را نماز میداند: 🕋 (مريم 59) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا بعد از آنها فرزندان ناشايسته‏اى روى كار آمدند كه نماز را ضايع كردند، و از شهوات پيروى نمودند كه به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند ديد ↩️ مقدمه تبعیت از شهوات ضایع کردن نماز را مطرح میفرماید. ☘️ در تفسیر نمونه آمده : چرا از ميان تمام عبادات، روى نماز در اينجا انگشت گذارده شده؟ شايد دليل آن اين باشد كه" نماز" چنان كه مى ‏دانيم سدى است در ميان انسان و گناهان، هنگامى كه اين سد شكسته شد، غوطه ‏ور شدن در شهوات، نتيجه قطعى آنست‏. ✅چند روایت پیرامون تضییع نماز 1️⃣ عنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ اَلْعَبْدُ اَلصَّلاَةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنَّ اَلصَّلاَةَ إِذَا اِرْتَفَعَتْ فِي وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَی‌ صَاحِبِهَا وَ هِيَ بَيْضَاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِي حَفِظَكَ اَللَّهُ وَ إِذَا اِرْتَفَعَتْ فِي غَيْرِ وَقْتِهَا بِغَيْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَی‌ صَاحِبِهَا وَ هِيَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَيَّعْتَنِي ضَيَعَّكَ اَللَّهُ . 🔻شنيدم ابو جعفر باقر (ع) می‌‌گفت: حسابرسی‌ اعمال بندگان، از نماز آنان شروع می‌‌شود. اگر نماز كسی‌ پذيرفته باشد، ساير اعمال او پذيرفته خواهد بود. اگر نماز كسی‌ در اول وقت شرعی‌ به درگاه خدا بالا برود، درخشان و تابان به سوی‌ صاحبش بازمی‌‌گردد و می‌‌گويد: حقوق مرا نگهبان شدی‌ خدايت نگهبان باد. و اگر نماز كسی‌ در خارج از وقت شرعی‌ به درگاه خدا بالا برود و از حدود و مقررات آن عاری‌ باشد، سياه و تاريك به سوی‌ صاحبش بازمی‌‌گردد و می‌‌گويد: حقوق مرا پامال كردی‌، خدايت پامال كناد. 2️⃣ قالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : لاَ تُضَيِّعُوا صَلاَتَكُمْ فَإِنَّ مَنْ ضَيَّعَ صَلاَتَهُ حُشِرَ مَعَ قَارُونَ وَ هَامَانَ وَ كَانَ حَقّاً عَلَی‌ اَللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ اَلنَّارَ مَعَ اَلْمُنَافِقِينَ فَالْوَيْلُ لِمَنْ لَمْ يُحَافِظْ عَلَی‌ صَلاَتِهِ وَ أَدَاءِ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ . 🔻 رسول خدا(صلّی‌ الله عليه و آله)فرمود ضايع نگذاريد نماز را هر كس نماز خود را ضايع گذارد با قارون و هامان محشور شود و حق است بر خدا كه او را با منافقان داخل آتش كند پس وای‌ بر كسی‌ كه محافظت نكند بر نماز خود و اداء سنت پيغمبر خود نكند. 3️⃣ و قَالَ صَلَّی‌ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لاَ يَزَالُ اَلشَّيْطَانُ يَرْعَبُ مِنْ بَنِي آدَمَ مَا حَافَظَ عَلَی‌ اَلصَّلَوَاتِ اَلْخَمْسِ فَإِذَا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَيْهِ وَ أَوْقَعَهُ فِي اَلْعَظَائِمِ . 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob
✴️ هرثمة بن سلیم که در برخی از منابع «هرثمة بن ابی مسلم»هرثمه از یاران امیرمؤمنان بود، لیکن پس از آن به لشکر باطل پیوست و تا روز عاشورا جزو لشکریان عمر بن سعد بود. هرثمه در ضمن بیان خاطراتش، می گوید: من در شمار لشکر عبیدالله بن زیاد بودم. روز عاشورا در کربلا با دیدن درختی به یاد خاطره ای افتادم و این تجدید خاطره موجب دگرگونی در درون من و عامل جدایی ام از لشکر عمر سعد شد. هرثمه، به همراه سپاهیان امام علی علیه السلام در جنگ صفین شرکت کرد. در بازگشت، سپاه امام در کربلا توقف نمود. هرثمه می گوید: پس از برپایی نماز صبح، حضرت امیر علیه السلام مشتی از خاک کربلا را برداشت و آن را بویید و فرمود: «واها لک ایتها التربة، لیحشرن منک اقوام یدخلون الجنة بغیر حساب؛ ای خاک! همانا از تو مردمی محشور می شوند که بدون حسابرسی وارد بهشت می گردند». ابن ابی مسلم(هرثمه)، یکی از نیروهای اعزامی «عبیدالله بن زیاد» به کربلا بود، او می گوید: هنگامی که به سرزمین کربلا رسیدیم به یاد آن حدیث افتادم، بر شترم نشستم و به سمت امام حسین علیه السلام رفتم. پس از عرض سلام، حدیثی که از پدر والای ایشان شنیده بودم بازگو کردم، امام فرمود: «با ما هستی یا بر ضد ما؟» گفتم: «نه با شما هستم و نه بر شما! دخترانم را در شهر نهادم و از ابن زیاد برایشان نگرانم». حضرت در پاسخ فرمود: «فامض حیث لاتری لنا مقتلا و لاتسمع لنا صوتا، فوالذی نفس حسین بیده لایسمع الیوم واعیتنا احد فلا یعیننا الا اکبّه الله بوجهه فی جهنم ، برو! تا آن که قربانگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی، قسم به آن که جان حسین در دست اوست، اگر کسی امروز صدای ما را بشنود و به یاریمان نشتابد، هر آینه خداوند او را با صورت در دوزخ می افکند». 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob
✴️عمرو بن قیس، به همراه پسرعموی خود در منزل بنی مقاتل به محضر امام حسین علیه السلام وارد شد. در ابتدا عموزاده اش به امام گفت: «این سیاهی که در محاسن شما می بینم از خضاب است یا موی شما بدین رنگ است؟». حضرت فرمود: «خضاب است، موی ما بنی هاشم زود سپید می شود آیا برای یاری من آمده اید؟» عمرو بن قیس گفت: «عایله زیادی دارم، مال بسیاری از مردم نزد من است و نمی دانم کار به کجا می انجامد. خوش ندارم امانت مردم از بین برود!» پسرعمویش نیز همانند او پاسخ داد. امام فرمود: «فانطلقا فلا تسمعا لی واعیة، ولا تریا لی سوادا، فانه من سمع واعیتنا أو رای سوادنا فلم یجبنا ولم یغثنا کان حقا علی الله عزوجل ان یکبه علی منخریه فی النار؛ پس از این جا بروید تا فریاد ما را نشنوید و ما را نبینید، همانا هر کس ندای ما را بشنود و یا ما را ببیند و پاسخ نگوید و به یاریمان نشتابد، سزاوار است که خداوند او را به بینی در آتش افکند. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob
✴️ اشعث بن قیس کندی ☑️ نام اصلی‌اش معدیکرب بن قیس بن معدیکرب بود، به دلیل مو‌های آشفته‌اش ملقب به «اشعث» شد ↩️ اشعث در سال ۵۹۹ میلادی در حضرموت یمن به دنیا آمد و از خانواده‌ای سلطنتی از قبیله کندة بود که بر بخش‌هایی از یمن و جنوب شبه‌جزیره عربی حکومت می‌کردند. جدش معدیکرب و پدرش قیس از رهبران کندة بودند، اما قبیله پس از مرگ امرؤالقیس بن حجر، اشعث را به‌عنوان پادشاه نپذیرفت. پیش از اسلام، اشعث به شجاعتش شهرت داشت، اما در یکی از جنگ‌های جاهلی علیه بنی‌حارث اسیر شد و قبیله‌اش مجبور شد برای آزادی او فدیه هنگفتی بپردازد.(برخی هم گفتن:ر زمان پیامبر قبیله کند یه پادشاه داشت . قرار بود بعد از پدر پسر پادشاه شود. همینکه قرار بود پدر پادشاه بشه قبیله مسلمان شدند رفتند نزد پیامبر و مسلمان شدن و براشون یه رئیس انتخاب کرد. سر این شاهزاده بی کلاه موند .) ☑️ بعدی که پیامبر از دنیا‌ رفت اونایی که خلافت را به دست گرفتند نیاز به پول داشتند . افرادی را به قبایل اطراف می فرستادند که خمس و زکات جمع کنند . زیاد بن لبید رو فرستاد سمت یمن. به سمت قبیله کنده و ربیعه که کنار هم بودند ☑️ زیاد بن لبید رفت پول جمع کنه از یه شتر خوشش اومد گفت این اموال بیت المال . ☑️ صاحب شتر حالا ارث باباش بود و شتر رو دوستش داشت . اومد گفت دو تا شتر میدم پول بیشتر میدم ...دست از این شتر بردار. ☑️ زیاد قبول نکرد .. اشعث خبر دار شد و اومد همین جملات رو گفت باز هم زیاد قبول نکرد. ☑️ شاهزاده گفت شتر رو بردارید ببرید تو قبیله و به نوعی اعلان جنگ کرد. مسلح شدند .. جنگ شد . قبیله ربیعه هم متحد شد با اینا... اول هم اشعث قبول نمی کرد گفت به شرطی که به من بگید ملک ... خلاصه قبول کردند و جنگیدند و البته قبیله کند شکست خورد. ☑️ به زیاد میگه من رو اگر نکشی با خلیفه کار دارم ☑️ اینا رو بردن پیش ابوبکر . به ابوبکر میگه اگر گردن من رو زدی که حق داری اما اگر نزنی ۲۰ هزار شمشیر زن آماده داری ☑️ نیاز به سرباز هم داشتند ... یمنی نترس ☑️ با خواهر خلیفه اول هم ازدواج کرد، با ۲۰ هزار تا برای فتوحات این طرف و اون طرف میرفتند. ☑️ در زمان‌خلیفه دوم دیگه دورتر میرفتند ‌ ایران رو هم فتح کردن . ☑️ سال ۱۷ قمری عمر نامه نوشت که حجاز نیاید نزدیک ایران یه شهر نظامی بسازید.. (۵۰۰ در ۵۰۰ محیط اصلی شهر بازار و مسجد و دارالاماره) و خونه های ۳۰ متری (که اول چادر بود... بعد اجازه دیوار داد .. ۳۰ متر با سه اتاق) ☑️ یه طرف رو داده بودند به کنده و ربیعه . اشعث شد شاهزاده شد رئیس این دو قبیله ☑️ در زمان عثمان حاکم آذربایجان شد .. ☑️ حضرت وقتی اومد او رو عزل کرد هم از آذربایجان هم از ریاست قبیله. ☑️ تعلق به قدرت ! اشعث بن قیس کندی . حکمیت را تحمیل کرد پسرش در کوفه و کربلا جنایت کرد. دخترش جعده قاتل امام حسن شد 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob
✴️ عبیدالله بن عباس 💠 کسی که با خیانتش به امام حسن مجتبی علیه السلام زمینه ساز صلح امام شد . ↩️ برادری دارد عبدالله ابن عباس که به ابن عباس مشهور است که عالم است و شاگرد امیرالمومنین بوده ! 💠 عبیدالله نظامی است. 💠امام حسن (سلام الله علیه) وقتی او را به عنوان فرمانده لشگر انتخاب کرد بهتر از او نمیشد! 💠 چند ویژگی داشت: 🟠 اولا پسرعموی پدر او و هم قبیله بود. 🟠 ثانیا: توان رزمی او ۸۰۰۰ نفر بود. قدیم‌هامانند الآن نبود که فرمانده‌ی یک لشکر شهید می‌شود بعد یکی دیگر را رئیس فرمانده‌ی لشکر بگذارند. هر آدمی توانایی جمع کردن یک عدّه را داشت. حر استعداد هزار نفری دارد، شمر استعداد 4 هزار نفری دارد، ابراهیم پسر مالک اشتر استعداد 7500 نفری دارد، عبیدالله بن عبّاس استعداد 8 هزار نفر را دارد. یعنی معلوم می‌شود استعداد فرماندهی عبیدالله بن عبّاس از عمر سعد 4 هزار نفری 2 برابر بیشتر است. عبیدالله بن عبّاس 8 هزار نفر نیرو داشت. خوب برای هرکسی کار می‌‌کرد باید هزینه‌ی این لشکر را تأمین می‌کردند. کسی که 8 هزار نفر توانایی فرماندهی دارد می‌تواند فرمانده‌ی سپاه شود چون خود او اگر یک جا برود 8 هزار آدم دارد اگر بقیّه هم نیایند. کم که نیست! 8 هزار نفر زیاد است دیگر. الآن 10 گردان می‌شود. 🟠 ثالثا: از معاویه و سپاه معاویه زخم خورده بود : پسر او را در این غارت‌ها فرمانده‌ی سپاه معاویه جلوی همسر او سر بریده بود. یعنی وقتی بُسر بن ارطاة به یمن حمله کردند از طرف آمده بودند در خانه گفته بودند: عبیدالله کجا است؟ گفتند نیست. 2 تا بچّه‌ی 10 یا 12 ساله را خوابانده بودند و جلوی چشم مادر سر بریده بودند. این مادر دیوانه شد. یعنی عبیدالله دو پسر او را سر بریدند و همسر او دیوانه شد. این آدم اگر هم کینه داشت نباید با معاویه می‌بست. اگر کینه هم داشت! 💠 چه چیز باعث این خیانت شد ؟ یک تعلق !! تعلق به یک صفت خوب ! دوست داشت به سخاوت معروف شود: ♻️ با برادر خود سر یک زمین ارثی اختلاف داشت، یک کسی را پیدا کردند که در بیابان ببرند و زمین را متر کنند. متر کردن آن زمان خیلی سخت بود چون دستگاه که نبود، می‌خواستند متر کنند خیلی فلاکت می‌کشیدند تا زمین را متر کنند. خلاصه‌ عثمان‌بن حنیف را بردند، متخصّص نقشه برداری بود، تیر می‌انداختند و چه کار می‌کردند، بالاخره می‌خواست نقشه‌ی زمین را در بیاورد. عبدالله ‌بن عبّاس تلاش می‌کرد که این نخ را کمی آن طرف‌تر ببرد که جای او کوچک نشود. عبیدالله ‌بن عبّاس سخی بود. می‌گفت به سمت من بده.عبیدالله می‌گفت: بیا این طرف. آخر هم خسته شد گفت: همه‌‌ی آن برای عبدالله ما رفتیم! ولی این را می‌داد که بگویند عبیدالله ارث خود را بخشید؛ آوازه‌ی او می‌پیچد دیگر، خیلی لذّت‌بخش است. لئیمان از طعام لذّت برند و کریمان از اطعام. اگر کرامت شهوت شود خیلی خطرناک است، ادا در می‌آورد. ☑️ من سال‌ها گشتم ببینم که این چه شد که خود را فروخت؟ به چه چیزی فروخت؟ دو پسر و یک همسر دیوانه! چطور می‌شود آدم خود را به معاویه بفروشد؟! ☑️ تا این‌که در انساب الاشراف بلاذری پیدا کردم. بلاذری در انساب الاشراف خود می‌گوید که این عبیدالله، خیلی مایل بود که او را به سخاوت بشناسند. اصلاً دوست داشت. ☑️ یعنی یک چنین آدمی بود. ی اصلاً او را می‌شناختند، هر کجا برود خرج می‌کند. آدمی که همین‌طوری پول می‌دهد در خانه‌ی خود را باز کند فقرا به در خانه‌ی او می‌ریزند. باید سر جای خود بحث شود. ☑️ عبیدالله بن عبّاس اگر می‌خواست یک سفری برود، خلاصه می‌آمدند جلو و از دور خوش آمدید می‌گفتند و آقا هم 50 شتر به این روستا می‌داد، 10 شتر به این روستا می‌داد، 5 سکّه به این می‌داد. 🔴 میگویند : یک میلیون درهم از معاویه پول گرفت. یعنی ۱۰۰ هزار دینار . ↩️زمان امیر المؤمنین قاضی شهر خانه خرید 80 دینار. 80 دانه دینار، 80 سکّه طلا! آن زمان‌ها چون پول دست کسی نبود تورّم نبود، لذا قیمت‌ها پایین بود. شریح 80 دینار خانه خرید، امیر المؤمنین گفت: تو از خدا نمی‌ترسی! نمی‌خواهی بمیری که چنین خانه‌ی سلطنتی را خریدی! چقدر؟ 80 دینار! 📣 تاریخ مینویسد عبیدالله بن عباس هنوز به شام نرسیده است یک میلیون درهم تمام شد! ☑️آن کسی که با او دارد می‌رود، می‌گوید: از کوفه که راه افتاد به شام نرسیده یک میلیون درهم یعنی این 100 هزار دینار تمام شد. به او گفتند: فلان فلان شده، تو خود را فروخته‌ای این ننگ ابدی است! گفتند اصلاً من این پول را گرفتم که هر جا می‌روم از شهرهای مختلف بیایند جلوی در شهر به استقبال من بیایند، من هم ببخشم. بگویند عبیدالله آمده است! پول می‌خواهم چه کار کنم. تعلّق ولو مثبت، ولو مستحب مانند سخاوت اگر در مسیر اطاعت نباشد عبیدالله بن عبّاس را راضی می‌کند که خود را بفروشد. واقعاً عجیب است! 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob
🧼 رجل صابونی !! شیخ محمود عراقی در کتاب دارالسلام خود (حکایت ۱۶ ص ۴۴۶) داستان شخصی صابون‌فروش را نقل کرده است: که مردی صابون فروش بسیار اشتیاق زیارت حضرت ولیّ عصر(عج) را داشت و در فرج حضرت بی‌صبر و قرار بود، همیشه گریان و لقای آن حضرت را مشتاق بود. روزی یکی از ابدال حضرت به نزد او رسیده گفت: بیا برویم خدمت حضرت! مرد صابون فروش با کمال اشتیاق حرکت نموده سر از پا نشناخت. او را مقداری راه برد، سپس به دریا رسیدند، از دریا او را عبور می‌داد، در بین دریا که قدم روی آب می‌گذاشت و می‌رفت باران سختی در گرفت. مرد صابونی یادش آمد که صابون‌‌هائی را که پخته است و روی بام خانۀ خود پهن نموده هم‌‌اکنون همه آنها لِه شده و آب می‌شود و از ناودان پائین می‌ریزد! به مجرّد این خیال پایش در آب فرو رفت و نزدیک بود غرق گردد! آن شخص مصاحب فرمود: توجه به خدا داشته باش و از حضرت استمداد کن و فکر صابون را از کلّه‌ات بیرون ببر! همین‌که متوجّه خدا شد دوباره روی آب قرار گرفت و مشغول حرکت شدند تا آنکه از دریا عبور نموده خدمت حضرت رسیدند. همین‌که آن مصاحب که از ابدال بود خواست رخصت دخول و تشرّف برای رفیق خود بگیرد حضرت فرمودند: رُدّوه فإنه رجلٌ صابونیٌّ! برگردانید او را؛ همانا او مرد صابونی است! 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob
🛡دعای سیدالشهدا برای ابوثمامه ابو ثُمامه ، خطاب به امام گفت : يا أبا عَبدِ اللَّهِ ، نَفسي لَكَ الفِداءُ ! إنّي أرى‌ هؤُلاءِ قَدِ اقتَرَبوا مِنكَ ، ولا وَاللَّهِ ، لا تُقتَلُ حَتّى‌ اُقتَلَ دونَكَ إن شاءَ اللَّهُ ، واُحِبُّ أن ألقى‌ رَبّي وقَد صَلَّيتُ هذِهِ الصَّلاةَ الَّتي دَنا وَقتُها . اى ابا عبد اللَّه! جانم فداى تو باد ! من مى‌بينم كه اينان ، به تو نزديك شده‌اند . نه . به خدا سوگند ، تو كشته نمى‌شوى تا اين كه من - به يارى خدا -، پيشِ روى تو كشته شوم و دوست دارم وقتى كه پروردگارم را ملاقات مى‌كنم ، اين نمازى را كه وقتش رسيده ، خوانده باشم . امام حسين عليه السلام ، با شنيدن سخن ابو ثُمامه ، سرش را بلند كرد و فرمود : ذَكَرتَ الصَّلاةَ ، جَعَلَكَ اللَّهُ مِنَ المُصَلّينَ الذّاكِرينَ ! نَعَم ، هذا أوَّلُ وَقتِها . نماز را يادآورى كردى. خداوند ، تو را از نمازگزارانِ اهل ذكر ، قرار دهد! آرى . اين ، اوّلِ وقت نماز است . سپس فرمود : سَلوهُم أن يَكُفُّوا عَنّا حَتّى‌ نُصَلِّيَ . از آنها بخواهيد كه از ما دست بدارند، تا نماز بگزاريم . حُصَين بن نُمَير ، به امام جسارت كرد و گفت : نماز شما ، پذيرفته نمى‌شود 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 رهبر انقلاب، امشب: آقای کریمی! «ای ایران» بخوان... 📝 رهبر انقلاب امشب، خطاب به آقای محمود کریمی فرمودند: اگر خسته نمی‌شوی «ای ایران» بخوان! 👈 لحظاتی از نوای «ای ایران خدایی» حاج محمود کریمی در مراسم عزادارای شب عاشورا با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) 💻 Farsi.Khamenei.ir
راستش را بخواهید من از آن دسته آدمهایی بودم که می‌گفتم: (( شیعه مهمتر از ایران است! وطن و ایران یک اعتبار محض است و ارزشی ندارد !)) اما حالا ، بعد از این جنگ ۱۲ روزه ... من قلبم برای ایران میتپد، برای ایران اشک میریزم ، درست مثل "آقا" وقتی که با شنیدن "در روح و جان من میمانی ای وطن" بغضش ترکید... 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob
منم همینطور آقای حاج محمود ... منم همینطور!
🔶 عطایا ⬅️ جنگ های صدر اسلام که اتّفاق افتاد، ثروت هنگفتی سراغ مسلمین آمد. وضع عوض شد نکته ای که بود این ثروت به صورت مساوی بین همه تقسیم نمیشد! شهروند درجه اول و دوم درست کردند. ⬅️ عرب‌های اصیل به تعبیر خودشان از همه بیشتر میگرفتند. ته مانده ا‌ی هم اگر باقی می ماند به بقیه می‌دادند. ⬅️ اگر شما به یک عدّه‌ی قلیلی یارانه بدهید، خیلی زیاد می‌شود. مثلا شما همین پول یارانه‌ی 300 هزار تومانی را که مثلا دارد به ۸۰ میلیون پرداخت میشود اگر به ۸۰۰ هزار نفر پرداخت کنی چقدر میشود ؟ صد برابر می‌شود. می شود ماهی سی میلیون ، همینطور مفت به حساب برخی ریخته میشد. حالا شما فکر کن این رقم برود بالاتر ! مثلا به ۸۰ هزار نفر ماهی ۳۰۰ میلیون تومان بدهند ! چقدر زندگی تغییر میکند؟ چه شکاف طبقاتی ایجاد می شود؟ ⬅️ امتیاز بندی کردند: اعراب بیشتر، اعراب حجازی بیشتر، قریش بیشتر، شرکت کننده های در جنگ بدر بیشتر .. ببین چه دلچسب میشه زندگی با ۳۰۰ میلیون ماهیانه. ⬅️ این مردم حواسشون نبود این پولی که دارند می‌گیرند پول شرک و کفر آن‌ها است. این پول مفت بعد ها زمینه ساز بسیاری از مشکلات در جامعه شد! ⬅️ یه تعداد از این میلیاردهای بادآورده بعدها در کوفه مستقر شدند! لذا وقتی عبیدالله روی منبر کوفه رفت گفت: ببینم چه کسی با مسلم بیعت کرده است؟ گفت: ایها النّاس اگر کسی از شما با او پیمان ببندد اوّلین چیزی که از او قطع می‌کنم عطای او است، یعنی همین یارانه‌ی ۳۰۰ میلیونی میلیونی. ↩️ بعد کاری که کرد : عریف ها را جمع کرد( عریف مثل فرمانده گردان الان بود. توسط حکومت انتخاب میشد . پول نیروهاش که حدود ۳۰۰ / ۴۰۰ نفر بود را به او میدادند. به نوعی رابط حکومت با مردم بود) ⬅️ عریف ها رو جمع کرد از در پشتی آوردشون . گفت . برید یه کاری کنید کسی از شما نباشه تو یاران مسلم . وگرنه عطایا قطع . ⬅️ در تاریخ هم بود که اگر میفهمیدن عریفی زیرآبی رفته . زناشو می بردن تو بازار بعنوان کنیز می فروختن . تهدید کرد این کار رو میکنم . ⬅️ عریف ها رفتن و سراغ زن ها . برید مرداتون رو برگردونید . و این از ترس لشگر ۱۳۰ هزار نفری شام که مثلا داره میاد . ترس از جان . ترس از زن . ترس از قطع مال . مجموع این تعلقات اینها رو زمین زد . ⬅️ شما سه سال، چهار سال زندگی کردی، رفتی مثلاً یخچال خریدی، ماشین لوکس خریدی، شتر سه ستاره خریدی، مثلاً نمی‌دانم گاو فلان خریدی، خرج داری، داری برای این‌ها قسط می‌دهی. ویلا رفتی خریدی، ↩️ مسعودی می‌گوید: من رفتم خانه‌ی زبیر را دیدم، ده کاروان با شترهای خود در آن‌جا جا می‌شوند. الآن یک کاروانسرای پنج ستاره شده است. کسی که با این زندگی عادت کرده ، شغلی هم که نداری! لذا تهدید عبیدالله نشست! گفت : اگر ببینم در یکی از خاندان هزار نفری تان یک نفر مخالف حکومت باشد، یارانه‌ی همه‌ی هزار نفر را قطع می‌کنم. ⬅️ این شد که عمه‌آمد، خاله‌آمد، خواهرآمد ‌گفت: خود را به کشتن می دهید و ما را از نان خوردن می‌اندازید! هیچ کسی به آن‌ها نگفته بود: بسم الله الرّحمن الرّحیم ماهی چقدر می‌گیرید پسر پیغمبر را بکشید؟ خیلی از این‌ها حتّی طرفدار اهل بیت هم بودند. اما تعلقات به دنیا سر بزنگاه آن ها را زمین زد. ❎ لذا فرمایش معروفی است در یکی از خطبه های اباعبدالله الحسین که خطاب به لشگر دشمن فرمود : إنخَزَلَت‏ عَطَيّاتُكُم‏ مِنَ‏ الحَرامِ»‏ ❎ ابن سعد هم در طبقات خود می‌گوید امام حسین اشخاصی را مخاطب قرار داد فرمود: بابا! فلانی! فلانی! تو! مگر به من نامه ننوشتید چرا جلوی من ایستاده‌اید؟ گفتند: «خِفنَا طَرحَ العَطَاء» اگر نیاییم عطا را از ما قطع می‌کنند. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) 🔻@alelm_almasboob