💢 پروردگار متعال در آیه ۱۵۹ آل عمران میفرماید پیامبر تو اگر به برکت رحمت خدا ؛ با مردم نرم رفتار نمیکردی ؛ از دور تو پرا کنده میشدند.
🕋 فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ
✅نکته جالبی که علامه طباطبایی به آن توجه میدهند سیاق این آیات سوره آل عمران است؛ به آیات قبل که این آیه که توجه میکنیم میبینیم تماما سرزنش مسلمین است به خاطر تفکر غلطی که نسبت به جهاد در راه خدا و مرگ و... دارند.
🕋آیه قبلش فرمود:
وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﻴﺮﻳﺪ ﻳﺎ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﻳﺪ، ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﻳﺪ. (ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﻓﺎﻧﻲ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﻨﺎ، ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ.)
🕋قبل ترش هم فرمود: (آل عمران ۱۵۶)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَّوْ كَانُوا عِندَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
ﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ! ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻲ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ، ﻳﺎ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ (ﻭ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ)، ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: «ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻧﻤﻲ ﻣﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺸﺘﻪ ﻧﻤﻲ ﺷﺪﻧﺪ!» (ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ،) ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺣﺴﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺁﻧﻬﺎ ( ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ) ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﻲ ﻣﻴﺮﺍﻧﺪ; (ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻭ ﻣﺮﮒ، ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ;) ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻲ ﺩﻫﻴﺪ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ.
❌ یعنی دارد توجه میدهد که این چه تفکر غلطی است که فکر میکنید اگر کسی کشته شود هلاک شده و اگر در جنگ شرکت نمیکرد زنده می ماند؛
❌این سرزنش یعنی که مسلمانان زمان پیامبر از جهت اعتقادی سست بودند و اعتقاد محکمی نداشتند،
یعنی از جهت اعتقادی مشکلاتی داشتند؛
✅ سپس ؛ با تفریع این جملات؛ با کلمه "فاء" میفرماید: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ ...
پس به سبب رحمت خدا تو با اینها نرم و ملایم خوش رفتاری که اینها دور تو هستند؛ وگرنه دور تو نمیماندند.
📍از این میشود اينطور نتیجه گرفت که در تبلیغ دین؛ اخلاق مهم تر از اعتقاد است؛
یعنی ولو اعتقاد درستی ندارند؛ اما چون تو خوب رفتار میکنی دور تو شلوغ است!
#پیامبراعظم
#رحمت
#حسنخلق
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
💢 جریان مسلمان شدن پسر حاتم؛ بواسطه اخلاق حسنه رسول الله
عدی بن حاتم در همان حال کفر به سر می برد و حاضر هم نبود اسلام را بپذیرد و حتی پس از فتح مکه و نفوذ اسلام در سرتاسر جزیرة العرب تصمیم به مهاجرت به شام و پیوستن به همکیشان خود گرفت . و چون می دانست لشکر اسلام روزی به سرزمین آنها نیز خواهند رفت تا آثار بت پرستی را در آن ناحیه از میان ببرند و احکام اسلام را در آنجا نشر دهند، به همین منظور چند شتر راهوار و فربه انتخاب و آماده کرده و به غلام خود دستور داده بود هرگاه خبردار شدی که لشکر اسلام به این حوالی آمده مرا خبر دار کن.
روزی غلامش به او خبر داد که سربازان اسلام، تحت فرماندهی علی بن ابیطالب(ع) برای ویران کردن بتخانه ها و نشر احکام اسلام بدین ناحیه آمده اند. عدی بن حاتم با شنیدن این خبر فورا خانواده خود را برداشته به سوی شام گریخت، سربازان اسلام نیز پس از ویران کردن بتخانه «طی »، جمعی را که در برابر آنها مقاومت کرده بودند تار و مار نموده و گروهی را اسیر کرده به مدینه آوردند.
در میان اسیران مزبور دختر حاتم نیز که نامش سفانه بود اسیر شد و او را به مدینه آوردند و در کنار مسجد در جایی که مخصوص نگهداری اسیران بود محبوس ساختند.
چند روز گذشت و روزی پیغمبر اسلام از کنار آن خانه عبور می کرد تا به مسجد برود سفانه برخاست و گفت:
«یا رسول الله هلک الوالد و غاب الوافد فامنن علینا من الله علیک ».
[ای رسول خدا پدرم که از دنیا رفته و آنکه باید به نزد شما بیاید غایب است، اکنون بر ما منت گزار، خداوند تو را مشمول رحمت و نعمت خویش قرار دهد!]پیغمبر پرسید: مقصودت از غایب کیست؟سفانه گفت: عدی بن حاتم!
فرمود: همان کسی که از خدا و رسول گریخته!
در آن روز رسول خدا(ص)بیش از آن چیزی نگفت و از آنجا گذشت. روز دیگر نیز این ماجرا تکرار شد، و سفانه گوید: روز سوم که شد من دیگر مایوس بودم چیزی بگویم ولی مردی که همراه او بود - و بعدا دانستم که او علی ابن ابیطالب(ع)بود - به من اشاره کرد که برخیز و سخن خود را تکرار کن.
من برخاستم و همان سخنان را تکرار کردم، پیغمبر فرمود: من با آزاد ساختن تو موافقم ولی صبر کن تا شخص مورد اعتمادی پیدا شود تا تو را به همراه او به شهر و دیارت بفرستم.
چند روز از این ماجرا گذشت تا روزی اطلاع یافتم کاروانی که از خویشان ما نیز افرادی در میان آنها بود به مدینه آمده و عازم بازگشت است، من جریان را به پیغمبر اطلاع دادم و آن حضرت مقداری لباس و مبلغی پول برای خرجی راه و مرکبی به من داد و مرا همراه آنها روانه کرد.
دنباله داستان را خود عدی بن حاتم این گونه نقل کرده که گوید:
روزی همچنان که در شام بودم هودجی را دیدم که به سوی ما می آید و وقتی رسید دیدم خواهرم سفانه در میان آن هودج است و چون پیاده شد مرا مورد ملامت قرار داده گفت: این چه کاری بود که کردی؟خودت خانواده و زن و فرزندت را برداشته به اینجا آمدی و ما را در آنجا بی سرپرست گذاردی؟من بدو گفتم: خواهر جان مرا ملامت نکن که در این کار معذور بودم.
این جریان گذشت تا روزی با او - که زن با فراست و با تدبیری بود - مشورت کرده گفتم: راستی بگو نظرت درباره این مرد(یعنی پیغمبر اسلام)چیست؟او ضمن تمجید و بیان صفات نیک آن حضرت گفت: من صلاح تو را در آن می بینم که هر چه زودتر خود را به او برسانی و با او پیمان بسته و بیعت کنی، زیرا اگر او براستی پیغمبر باشد که تو در ایمان به وی سبقت جسته ای و اگر داعیه سلطنت و پادشاهی هم داشته باشد که پیمان بستن با او از شخصیت تو چیزی نخواهد کاست و از سایه قدرتش بهره مند خواهی شد.
عدی بن حاتم گوید: من رای او را پسندیدم و به مدینه آمدم و پیش آن حضرت رفته سلام کردم، فرمود: کیستی؟گفتم: عدی بن حاتم هستم.
وقتی پیغمبر مرا شناخت برخاست و مرا به سوی خانه برد، در راه که می رفتیم پیرزنی سر راه او آمد و درباره کاری که داشت با آن حضرت سخن گفت، من دیدم پیغمبر اسلام زمانی دراز در کنار آن پیرزن ایستاد و با کمال ملاطفت با او سخن گفت.
پیش خود گفتم: به خدا سوگند چنین مردی داعیه سلطنت و پادشاهی در سر ندارد و چون وارد خانه آن حضرت شدم دیدم تشک چرمی خود را که لیف خرما در آن بود برداشت و برای نشستن من پهن کرد و به من گفت: روی آن بنشین، من خودداری کردم ولی حضرت اصرار کرد و من نشستم و پیش خود گفتم: به خدا این رفتار سلاطین نیست. سپس به من گفت: ای عدی بن حاتم مگر تو به آیین «رکوسیه » (1) نبودی؟گفتم: چرا، فرمود: پس چرا از قوم خود یک چهارم درآمدشان را می گرفتی؟در صورتی که این کار در آیین تو جایز نبود.
و همچنین یکی دو خبر غیبی دیگر به من داد که دانستم پیغمبر خداست و بدو ایمان آورده مسلمان شدم.
#پیامبراعظم
#رحمت
#حسنخلق
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
💢 مرحوم طبرسی در مدح رسول الله ص میفرماید :
📎و من عجیب أمره ص أنه کان أجمع الناس لدواعی الترفع ثم کان أدناهم إلی التواضع.
📎 از عجائب حضرتش اینکه اسباب بزرگی را بیش از همه دارا بود ولی در عین حال از همه متواضعتر بود
#پیامبراعظم
#حسنخلق
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
📍خدمت به خلق در سیره رسول الله
💠 درکتاب مناقب آمده: وَ كَانَ لاَ يَجْلِسُ إِلَيْهِ أَحَدٌ وَ هُوَ يُصَلِّي إِلاَّ خَفَّفَ صَلاَتَهُ وَ أَقْبَلَ عَلَيْهِ وَ قَالَ أَ لَكَ حَاجَةٌ .
✅اگر کسی موقع نماز میامد کنار او مینشست . نماز را کوتاه میکرد و میپرسید حاجتی داری؟
💠 در عیون اخبارالرضا ع آمده که رسول الله ص میفرمود: أَبْلِغُونِي حَاجَةَ مَنْ لاَ يَقْدِرُ عَلَی إِبْلاَغِ حَاجَتِهِ.
💠 در آمده اولین جمله حضرت خدیجه بعد از به نبوت رسیدن او این است:
📍وَ اَللَّهِ لاَ يُخْزِيكَ اَللَّهُ أَبَداً (نه، به خدا سوگند، خدا هرگز تو را خوار نخواهد کرد.)
📍إِنَّكَ لَتَصِلُ اَلرَّحِمَ (و صله رحم میکنی)
📍وَ تَحْمِلُ اَلْكَلَّ (بار مردم را حمل میکنی)
📍وَ تَكْسِبُ اَلْمُعْدِمَ (به نیازمندان روزی میرسانی)
📍وَ تَقْرِي اَلضَّيْفَ (مهمان نوازی)
📍وَ تُعِينُ عَلَی نَوَائِبِ اَلْحَقِّ (و در مواقع نیاز کمک میکنی)
#پیامبراعظم
#خدمتبهخلق
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
🟡نام بردن در آشکارا
🔵و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا»
🟠بخدمت حضرت صادق (علیه السّلام) عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما می بینیم در مسجد مردى را که آشکارا دشنام به دشمنان شما می دهد و نامشان را می برد، آن حضرت فرمود: چه مرض دارد خدا لعنتش کند ما را در معرض اذیت می اندازد. [منبع: اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷]
#تقیه
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
یکبار دیگر بخندی با تو قطع رابطه می کنم!
🔵نائب سوم امام زمان عج ؛ ابوالقاسم حسین بن روح رحمه الله، از باهوشترین افراد در نظر مخالفان و موافقان بود و تقیه میکرد. ابونصر هبة الله بن محمد روایت میکند که ابوعبدالله بن غالب، پدرزن ابوالحسن بن ابی الطیب، به من گفت: من هرگز کسی را باهوشتر از شیخ ابوالقاسم حسین بن روح ندیدهام و روزی او را در خانه ابن یسار دیدم و او نزد سید و مقتدر جایگاه والایی داشت و مردم عادی نیز او را گرامی میداشتند و ابوالقاسم از روی احتیاط و ترس در آنجا حاضر میشد. به یاد دارم که او و دو مرد با هم مناظره کردند و یکی ادعا کرد که ابوبکر بهترین مردم پس از رسول خدا ص است،سپس عمر و سپس علی. دیگری گفت: «بلکه علی از عمر بهتر است.» مناظره بین آنها ادامه یافت. ابوالقاسم حسین بن روح، فرمود: «آنچه صحابه بر آن اجماع کردند. این بود که صدیق را مقدم بدارند،سپس پس از او فاروق، سپس عثمان، صاحب دو نور، سپس علی، جانشین، و اصحاب حدیث بر آن اجماع کردند و نزد ما صحیح است.» پس کسانی که در مجلس حضور داشتند از این سخن شگفتزده شدند و عموم حاضران آن را بر سر خود بلند کردند و بسیاری از مردم برای او دعا کردند و کسانی را که او را رد میکردند، سرزنش کردند. سپس من از خنده داشتم منفجر می شدم، اما همچنان صبر کردم وخویشتنداری کردم و آستینم را در دهانم گذاشتم.ترسیدم که رسوا شوم، بنابراین ازمجلس بیرون پریدم و او به من نگاه کرد ومتوجه من شد.
وقتی به خانهام رسیدم، در زده شد، پس به سرعت بیرون رفتم و ابوالقاسم حسین بن روح را دیدم که سوار بر قاطرش ازمجلس به پیش از آنکه به خانهاش برود، سمت من آمد. به من گفت:«ای ابوعبدالله،خدا تو را حفظ کند. چرا خندیدی؟میخواستی مرا بخندانی، گویی آنچه گفتم از نظر تو درست نبود.»
گفتم:«از نظر من چنین است.»
به من گفت:
«ای شیخ،از خدا بترس، زیرا اگر این سخن مرا بزرگ بدانی،از تو رفع مسئولیت نمیکنم.» گفتم:«مولای من،مردی که خود را یار ونماینده امام میداند،چنین میگوید.
نه جای تعجب دارد و نه جای خنده. به من گفت:«به جانت سوگند،اگر به آن کار [خنده هنگام تقیه] برگردی،تو را رها خواهم کرد.» با من خداحافظی کرد و رفت.
🟠كان أبو القاسم رحمه الله من أعقل الناس عندالمخالف والموافق ويستعمل التقية.
فَرَوَى أَبُو نَصْرٍهِبَةُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُوعَبْدِاللَّهِ بْنُ غَالِبٍ حَمْوُأَبِي الْحَسَنِ بْنِ أَبِي الطِّيبِ قَالَ:مَارَأَيْتُ مَنْ هُوَأَعْقَلُ مِنَ الشَّيْخِ أَبِي الْقَاسِمِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ وَلَعَهْدِي بِهِ يَوْماً فِي دَارِابْنِ يَسَارٍ وَكَانَ لَهُ مَحَلٌّ عِنْدَالسَّيِّدِ وَالْمُقْتَدِرِ عَظِيمٌ وَكَانَتِ الْعَامَّةُ أَيْضاً تُعَظِّمُهُ وَكَانَ أَبُو الْقَاسِمِ يَحْضُرُ تَقِيَّةًوَخَوْفاً.
وَ عَهْدِي بِهِ وَقَدْتَنَاظَرَاثْنَانِ فَزَعَمَ وَاحِدٌ أَنَّ أَبَابَكْرٍ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدَرَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ عُمَرُثُمَّ عَلِيٌّ وَقَالَ الْآخَرُ بَلْ عَلِيٌّ أَفْضَلُ مِنْ عُمَرَفَزَادَالْكَلَامُ بَيْنَهُمَا.
فَقَالَ أَبُوالْقَاسِمِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ الَّذِي اجْتَمَعَتِ الصَّحَابَةُ عَلَيْهِ هُوَتَقْدِيمُ الصِّدِّيقِ ثُمَّ بَعْدَهُ الْفَارُوقِ ثُمَّ بَعْدَهُ عُثْمَانُ ذُوالنُّورَيْنِ ثُمَّ عَلِيٌّ الْوَصِيُّ وَأَصْحَابُ الْحَدِيثِ عَلَى ذَلِكَ وَهُوَ الصَّحِيحُ عِنْدَنَافَبَقِيَ مَنْ حَضَرَالْمَجْلِسَ مُتَعَجِّباً مِنْ هَذَاالْقَوْلِ وَكَانَ الْعَامَّةُ الْحُضُورُ يَرْفَعُونَهُ عَلَى رُءُوسِهِمْ وَكَثُرَ الدُّعَاءُ لَهُ وَالطَّعْنُ عَلَى مَنْ يَرْمِيهِ بِالرَّفْضِ.
فَوَقَعَ عَلَيَّ الضَّحِكُ فَلَمْ أَزَلْ أَتَصَبَّرُ وَأَمْنَعُ نَفْسِي وَأَدُسُّ كُمِّي فِي فَمِي فَخَشِيتُ أَنْ أَفْتَضِحَ فَوَثَبْتُ عَنِ الْمَجْلِسِ وَنَظَرَ إِلَيَّ فَفَطَنَ بِي فَلَمَّا حَصَلْتُ فِي مَنْزِلِي فَإِذَا بِالْبَابِ يَطْرُقُ فَخَرَجْتُ مُبَادِراً فَإِذَابِأَبِي الْقَاسِمِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ رَاكِباًبَغْلَتَهُ قَدْوَافَانِي مِنَ الْمَجْلِسِ قَبْلَ مُضِيِّهِ إِلَى دَارِهِ.
فَقَالَ لِي يَاأَبَا عَبْدِاللَّهِ أَيَّدَكَ اللَّهُ لِمَ ضَحِكْتَ فَأَرَدْتَ أَنْ تَهْتِفَ بِي كَأَنَّ الَّذِي قُلْتُهُ عِنْدَكَ لَيْسَ بِحَقٍّ.فَقُلْتُ كَذَاكَ هُوَعِنْدِي.فَقَالَ لِي اتَّقِ اللَّهَ أَيُّهَا الشَّيْخُ فَإِنِّي لَاأَجْعَلُكَ فِي حِلٍّ تَسْتَعْظِمُ هَذَاالْقَوْلَ مِنِّي فَقُلْتُ يَاسَيِّدِي رَجُلٌ يَرَى بِأَنَّهُ صَاحِبُ الْإِمَامِ وَ وَكِيلُهُ يَقُولُ ذَلِكَ الْقَوْلَ لَايُتَعَجَّبُ مِنْهُ وَ[لَا] يُضْحَكُ مِنْ قَوْلِهِ هَذَافَقَالَ لِي وَحَيَاتِكَ لَئِنْ عُدْتَ لَأَهْجُرَنَّكَ وَ وَدَّعَنِي وَانْصَرَفَ.
الغيبة ۳۸۴ و۳۸۵
#تقیه
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
☑️ نائب سوم امام زمان عج دربانش را به دلیل توهین به معاویه بیرون کرد!
🔵 شیخ طوسی نقل کرده است که وقتی حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام زمان عج شنید یکی از دربانانش معاویه را لعنت می کند و به او ناسزا می گوید، او را از خدمت عزل کرد...!
ظاهرا دربان در خصوصی این کار را کرده بود چون می گوید دربان در اول یعنی اندورنی این کار را کرد.
بعد هرچقدر التماس کرد که به کار برگردد نائب امام زمان عج اجازه نداد.
🟠 النَّوْبَخْتِيُ قَالَ: بَلَغَ الشَّيْخَ أَبَا الْقَاسِمِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ بَوَّاباً كَانَ لَهُ عَلَى الْبَابِ الْأَوَّلِ قَدْ لَعَنَ مُعَاوِيَةَ وَ شَتَمَهُ فَأَمَرَ بِطَرْدِهِ وَ صَرْفِهِ عَنْ خِدْمَتِهِ فَبَقِيَ مُدَّةً طَوِيلَةً يَسْأَلُ فِي أَمْرِهِ فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَدَّهُ إِلَى خِدْمَتِهِ وَ أَخَذَهُ بَعْضُ الْأَهْلِ فَشَغَلَهُ مَعَهُ كُلُّ ذَلِكَ لِلتَّقِيَّةِ.
الغیبه ۳۸۶
#تقیه
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
💢 راه های مبارزه با نفس
🟢 لاَ حِجَابَ أَظْلَمُ وَ أَوْحَشُ بَيْنَ اَلْعَبْدِ وَ بَيْنَ اَللَّهِ تَعَالَی مِنَ اَلنَّفْسِ وَ اَلْهَوَی
🔵ميان بنده و پروردگار هيچ حجابی تاریکتر و وحشتناکتر از نفس امّاره و خواهشهای او نیست.
🟢 وَ لَيْسَ لِقَتْلِهِمَا وَ قَطْعِهِمَا سِلاَحٌ وَ آلَةٌ
🔵و سلاحی برای قتل و از بین بردن آن جز موارد زیر نیست:
1⃣ مِثْلُ اَلاِفْتِقَارِ إِلَی اَللَّهِ سُبْحَانَهُ
🔵التجا بردن به جناب پروردگار و عجز و استغاثه به او نمودن
2⃣ وَ اَلْخُشُوعِ
🔵خشوع
3⃣اَلْجُوعِ وَ اَلظَّمَإِ بِالنَّهَارِ
🔵گرسنگی و تشنگی روز (که احتمالا کنایه از روزه است)
4⃣ وَ اَلسَّهَرِ بِاللَّيْلِ
🔵 سحرخيزی را مواظبتنمودن
🟢 فَإِنْ مَاتَ صَاحِبُهُ مَاتَ شَهِيداً
🔵پس اگر در اثنای اين نبرد و جهاد با نفس،موت به او رسيد و دعوت حقّ را اجابت نمود،مثاب و مأجور است و ثوابش برابر ثواب شهيد است
🟢 وَ إِنْ عَاشَ وَ اِسْتَقَامَ أَدَّاهُ عَاقِبَتُهُ إِلَی اَلرِّضْوَانِ اَلْأَكْبَرِ
🔵اگر زيست و به همين حال ماند و انحرافی در او راه نيافت،عاقبت او رضوان اكبر است كه رضای الهی باشد،يا اعلای مراتب بهشت،كه نامش رضوان است،جای او خواهد بود
🟢 قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ - وَ اَلَّذِينَ جٰاهَدُوا فِينٰا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنٰا وَ إِنَّ اَللّٰهَ لَمَعَ اَلْمُحْسِنِينَ (عنكبوت-۶۹)
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۶۷، ص ۶۹
مصباح الشريعة ج ۱، ص ۱۶۹
#نمازشب
#روزه
#نفس
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
💢 اطاعت
🟢 وَرَدَ فِي اَلْحَدِيثِ اَلْقُدْسِيِّ: يَا اِبْنَ آدَمَ، أَنَا غَنِيٌّ لاَ أَفْتَقِرُ ،
🔵 در حديث قدسی آمده: ای فرزند آدم، من غنی و بینياز هستم
🟢 أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ غَنِيّاً لاَ تَفْتَقِرُ.
🔵 تو هم به دستورات من اطاعت كن تا تو را هم غنی كنم تا فقير نشوی.
🟢 يَا اِبْنَ آدَمَ، أَنَا حَيٌّ لاَ أَمُوتُ،
🔵 ای فرزند آدم، من زندهای هستم كه نمیميرم
🟢 أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ حَيّاً لاَ تَمُوتُ،
تو هم به من اطاعت كن تا تو را هم زنده جاودانه بكنم.
🟢 أَنَا أَقُولُ لِلشَّيْءِ كُنْ فَيَكُونُ،
🔵 من به هر چيزی بگويم باش موجود میشود
🟢 أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ تَقُولُ لِلشَّيْءِ: كُنْ فَيَكُونُ.
🔵 تو هم به من اطاعت كن تا ارادهات مثل اراده من باشد.
#عبودیت
#اطاعت
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
💠 هدایت قرآنی فقط برای اهل استقامت
🔹قوله تعالى: « لِمَنْ شٰاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ » بدل من قوله: « لِلْعٰالَمِينَ » مسوق لبيان أن فعلية الانتفاع بهذا الذكر مشروط بأن يشاءوا الاستقامة على الحق و هو التلبس بالثبات على العبودية و الطاعة... . (المیزان، سوره مبارکه تکویر: آیه۲۸).
🔸 قرآن فقط وسیله یادآوری و پند برای همهی جهانیان است ولی تنها کسانی از آن بهرهمند میشوند که بخواهند (در تمام شؤون زندگی مادی و معنوی) راه بندگی و اطاعت از خداوند متعال را با استقامت پیش ببرند.
#صبر
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
💢زکات
🟢 در سوره مبارکه فصلت آیه ۶ پروردگار میفرماید:
🕋 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ
🔵 ﺑﮕﻮ: ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ; ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻭﺣﻲ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ; ﭘﺲ ﺗﻤﺎم ﺗﻮﺟﻪ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻭﻱ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻃﻠﺒﻴﺪ; ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ! (٦)
⬅️ و سپس در توصیف مشرکین میفرماید: کسانی هستند که زکات نمیپردازند.
🕋 الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ
ﻫﻤﺎﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺯﻛﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ، ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﻨﻜﺮﻧﺪ! (٧)
🔶 در روایت هست که فرمود
🟢وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : اَلْمَعْرُوفُ زَكَاةُ اَلنِّعَمِ
🔵 زكات نعمت،احسان است،
🟢 وَ اَلشَّفَاعَةُ زَكَاةُ اَلْجَاهِ
🔵 زكات آبرو،ميانجيگری است.
🟢 وَ اَلْعِلَلُ زَكَاةُ اَلْأَبْدَانِ
🔵 زكات بدن، بيماری است.
🟢 وَ اَلْعَفْوُ زَكَاةُ اَلظَّفَرِ
🔵 زكات پيروزی گذشت است.
🟢 وَ مَا أَدَّيْتَ زَكَاتَهُ فَهُوَ مَأْمُونُ اَلسَّلَبِ
🔵 و هر چه زكاتش داده شود از تلف در امان است.
🔶 در یک روایت دیگری هم هست؛
🟢 لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ اَلْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَهْلَهُ.
#زکات
#انفاق
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
💢عاقبت به خیری
شیخ حسین انصاریان : به مشهد که مشرف میشدم به دستبوسی آيت الله میلانی میرفتم ؛
یک بار که به مشهد رفته بودم ، خدمت ایشان رسیدم ، این بار نیز ایشان خیلی اکرام کردند و با وجود کسالتی که داشتند از من خواستند که بیشتر در آن جا بمانم . هنگام خداحافظی هم تا دم در خانه مرا بدرقه کردند که خیلی شرمنده شدم .
تکریم و احترام ایشان در حق من برایم سنگین بود ، بدین دلیل دفعه بعد که مشهد رفتم ، بنا نداشتم مزاحم ایشان بشوم ، ولی طبق معمول در نمازشان شرکت کردم .
ایشان بعد از نماز ، عبا را بر سر می انداختند و به سوی حرم می رفتند . من در مسجد گوهرشاد در صف پنجم –ششم نشسته و مشغول ذکر بودم . سرم پایین بود ، ناگهان دیدم ایشان بالای سرم ایستاده اند ، خم شده ، می گویند :« نه ، این بار هم بیا خدمتتان برسیم .» این را گفتند و به راه خود ادامه دادند .
روز بعد با کمال میل به دیدارشان رفتم . پس از گفت و گو فرمود : « در نزد امام رضا (ع) مسافر بیش از حاضر منزل دارد . ما که این جا مقیم هستیم اعتباری زیادی نداریم .
دوست دارم این بار که به حرم می روی به نیت من بروی و پس از زیارت از حضرت بخواهی که محمد هادی مسلمان از دنیا برود ، فقط همین».
#عاقبتبهخیری
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob