💢 اثر یک کظم غیظ
حاج آقا قرائتی: من نشسته بودم یکدفعه به دلم برات شد پاشم برم همدان. نمیدونم حالا چطور به فکر همدان افتادم. مقدمات رو جور کردیم و سریع رفتیم همدان منزل مرحوم آیت الله موسوی که امام جمعه همدان بود.
غروب بود یه پیرمردی اومد گفت: آقای قرائتی من سالهاست توی تلویزیون شما رو میبینم امشب مهمون ما باش.
گفتم: خیلی ممنون.
گفت: نه ممنون چیه؟ باید بیای! من پدر دو شهیدم میگم بیا، پس بیا.
گفتم: آقا من همراه دارم خونه ی امام جمعه ام. امام جمعه هم همراه داره. باید با اجازه ایشون بیام.
گفت:امام جمعه هم بیاد همراهاش هم بیان.
یه جوری ایشون با ما صحبت کرد که به هر حال ما رو قلاب کرد از این ور همدان ما رو برد اون ور همدان. یه خونه ی خیلی کوچیک داشت و دو اتاق داشت و نشستیم و از دو تا پسر شهیدش خاطره نقل کرد و ما نشسته بودیم گوش میدادیم. همین طور که گوش میدادیم یه پیرمرد ریش سفید اومد توی اتاق. ما رو بغل کرد و روبوسی کرد و بغل من و امام جمعه نشست.
گفت: آقا میخوام یه خاطره نقل کنم.
گفتم:خب بگو.
گفت: من بچه هایم همه دخترند یه پسر بیشتر ندارم. این پسر من معلم بود یه تهریشی هم داشت. توی بسیج مسجد و سر بحث کوپن و این حرف ها یه کسی یه جسارتی به این پسر معلمم میکنه و یه آبدهنی هم پرت میکنه به صورتش. بچه های بسیج میخوان بزننش که این میگه: والکاظمین الغیظ. الان جوونا جبهه میرن حالا ایشون یه فحش داد یه آبدهنی هم پرت کرد منم الان این دستمال رو برمیدارم پاک میکنم، تموم شد و رفت. اون طرف شوک شود و هر چی اینا(بسیجیا) میخوان بزننش میگه: والکاظمین الغیظ.
این معلمی که ته ریشی داشت و بهش آب دهن پرتاب کردند و خودشو نگه داشت نفسش رو کنترل کرد رفت جبهه و بعدشم شهید شد. اون بنده خدایی که آب دهن پرتاب کرده بود ناراحت شد گفت: عجب من توی صورت کسی تف انداختم که رفت جبهه و شهید شد. اومد پهلوی پدرش عذرخواهی که آقا من یه غلطی کردم پسر تو هم عکسالعمل نشان نداد ولی خواهش میکنم حالا که شهید شده فهمیدم از اولیای خدا بوده منو حلال کن. منم حلاش کردم. الحمدالله چه پسری داشتم هی داشت میگفت الحمدالله الحمدالله تا اینکه یه دفعه این پیرمرد نفسش بند اوند و همونجا مرد.
من و بقیه شوکه شدیم.
چطور شد من از تهران اومدم همدان؟ این خونه کی بود؟ این پدر دو شهید چیکار داشت؟ اومد ما رو قلاب کرد برد اون ور همدان؟ سومیه پیرمرده کی بود که دوید حرفا رو قیچی کرد حرفای خودشو زد؟
اصلا ما موندیم و تا صبح من نمیتونستم بخوابم! فکر میکردم اگه کسی به صورت من آبدهن پرتاب کنه من میگم والکاظمین الغیظ؟ یا نه فقط تفسیرشو مینویسم!
خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و اینو اومدم توی تلویزیون گفتم. این قصه شاید مال بالای بیست سال باشه.
من اینو توی تلویزیون گفتم یه پیرمردی اومد فرداش گفت:
این معلم همدانی که آب دهن بهش پرتاب کردن گفت و الکاظمین الغیظ چقدر من براش گریه کردم. این جوان ها رو امام خمینی باهاشون چیکار کرد جنگ باهاشون چیکار کرد؟ اینا کجا بودن؟ چه دانشکده ای راه افتاده توی ایران؟ چه فارق التحصیل هایی داره؟ اینا به کجا رسیدن؟ کدوم یکی از فارق التحصیل های حوزه و دانشگاه حاضرن بهشون جسارت بکنن و اینا بگن و الکاظمین الغیظ؟
من هیچ کاری نکردم هشتاد سالمه دستم خالیه میخوام بمیرم ولی این جوون ها تا کجا رفتن و ما عقب موندیم و من میخوام تمام اموال رو وقف کنم. حالا منم رئیس سواد آموزی بودم.
گفتم: شما خمس دادی؟
گفت: نه
گفتم:خمس یعنی بیست درصد.شما بیست درصد مالتو بده به مرجع همه ی مالتم حلاله میری بهشت اما اگه ندی همه مالتم وقف کنی میری جهنم.
گفت:شما نمیگیری؟
گفتم: نه شما بیست درصد مالتو بده به هرکی که مقلدش هستی بعد اگه میخوای بیا وقف کن اگرم هم که نمیخوای نکن وقف مستحبه ولی خمس واجبه.
گفت: من وضعم خوبه ها باغ دارم طلا دارم ماشین دارم.
گفتم:هر چی میخوای داشته باش.
وقتی رفت دوستان ما توی نهضت گفتن آقای قرائتی آخه مشتری به این خوبی! شکار میکردی دیگه !
گفتم:من شکارچی نیستم.من اینو نیاوردم اون والکاظمین الغیظ آورده. اخلاص اون معلم و اون شهید اینو ورداشته آورده. بنده هر چقدر هم صحبت کنم این پانمیشه بیاد. اونی که تحت تاثیرشه اون معلم با فضیلته.
یه بار دیگه دیدیم باز برگشت.
گفت: حالا من میخوام هم خمس بدم هم وقف کنم.
گفتم:اول خمس بده.
خمسش مبلغ سنگینی بود.
گفتم:من حساب کردن بلد نیستم. نه مجتهدم نه نماینده مراجع.برو برات حساب کنن.
رفت خونه ی یکی از مراجعو خمسش رو داد و دوباره برگشت.
گفت:حالا وقف کن.
گفتم:حالا مالت پاک شده میگیرم.
❌ ادامه در پست بعد.
#اخلاص
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
❌ادامه پست قبل :
اون آقای مرجع که خمس رو گرفته بود، یه پولی به من داد. چون من واسطه بودم!
من برگردوندم گفتم: من وضعم خوبه یعنی فقیر نیستم.
گفت: پهلوت باشه یه جایی خرج کن.
گفتم: باشه.
یه بنده خدایی میخواست بره یکی از کشورای خارج که برزیل بود ظاهرا. یه هشت نُه ماه اونجا بود و ضمنا آدم دانشمندی هم بود. میگفت: به اساتید دانشگاه بگید من اسلام شناسم هر سوالی دارید راجع به اسلام بپرسید من جواب میدم.زمان جنگ هم نیم کیلو طلا برای جبهه کمک جمع کرد و سی چهل نفر مسیحی ها رو به اسلام دعوت کرد. ما این پول رو دادیم برای هواپیمای این بنده خدا. وقتی این بنده خدا این خاطره رو نقل کرد گفت: در یکی از این جلسات یکی از استاد دانشگاه ها اومد چند جلسه از ما سوالاتی در مورد اسلام داشت ما جواب دادیم.دور سوم چهارم مذاکرات بود تقریبا که این استاد نیومد.
گفتیم: چرا این استاد نیومد؟
گفتن: بیمار شده رفته بیمارستان.
رفتیم بیمارستان سر تختش و پاشد نشست و ادامه مذاکرات. همونجا گفت حالا اسلام رو قبول دارم. چطور مسلمان بشم؟
گفتم: بگو اشهد ان لا الله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله مسلمون میشی. دروازه اسلام اینه.
مسلمون شد و اونم استاد دانشگاه توی تخت خواب بیمارستان برزیل مرد.
من گفتم: خدایا چه میکنی تو؟ یک آب دهن به ریش یک معلم میفته.معلم برای خدا میگه و الکاظمین الغیظ.خودشو نگه میداره.به سر من میندازی از تهران برم همدان.به سر اون پدر دو شهید میندازی که منو از این محله قلاب کنه ببره اون محله.به سر پدر اون معلم شهید میندازی که بدو اگه یواش میومد میمرد.دوید و حرفا رو قیچی کرد و گفت.من تحت تاثیر قرار گرفتم توی تلویزیون گفتم.این پیرمرد آمد خمسشو داد و اموالشو وقف نهضت کرد.بعد از این اموال بخشی از این پول هواپیمای کسی شد که استاد دانشگاه توی کشور برزیل مسلمان شد.
#اخلاص
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
🟢 جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَهُ: أتَأذَنُ لي أن أتمنَّى المَوتَ، فَقالَ صلى الله عليه و آله:
المَوتُ شَيءٌ لابُدَّ مِنهُ،
🔵شخصى نزد رسول اللّه صلى الله عليه و آله آمد و گفت: آيا به من اجازه مى دهيد آرزوى مرگ كنم؟ حضرت فرمودند: مرگ كه چاره اى ندارد و حتمی است
❌در آیات قرآن هم بارها به این مطلب اشاره کرده:
🕋کلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ
🕋أَینََما تَکونُوا یدْرِککمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیدَةٍ
🕋قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَقِیکمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَی عَلِمِ الْغَیبِ وَ الشَّهَدَةِ فَینَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ
🕋إِنَّک مَیتٌ وَ إِنَّهُم مَّیتُونَ
🟢 وسَفَرٌ طَويلٌ يَنبَغي لِمَن أرادَهُ أن يَرفَعُ عَشرَ هَدايا،
🔵 و سفر طولانى است و كسى كه مرگ مى خواهد، بايد ده تحفه با خود ببرد.
❌ آمادگی مرگ ❌
🔵 فَقالَ: وما هِيَ؟ قالَ صلى الله عليه و آله:
1⃣هَدِيَّةُ عِزرائيلَ،
2⃣ وهَدِيَّةُ القَبرِ،
3⃣ وهَدِيَّةُ مُنكَرٍ ونَكيرٍ،
4⃣ وهَدِيَّةُ الميزانِ،
5⃣ وهَدِيَّةُ الصِّراطِ،
6⃣ وهَدِيَّةُ مالِكٍ (نگهبان جهنم)
7⃣ وهَدِيَّةُ رِضوانَ (نگهبان بهشت)
8⃣ وهَدِيَّةُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، 9⃣ وهَدِيَّةُ جَبرَئيلَ،
🔟 وهَدِيَّةُ اللّهِ تَعالى.
#معاد
💠 أمّا هَدِيَّةُ عِزرائيلَ فَأربَعَةُ أشياءَ:
💠رِضاءُ الخُصَماءِ، (رضایت طلبکاران)
(#حقالناس)
💠وقَضاءُ الفَوائِتِ، (قضاى واجباتى كه ترك شده اند.)
💠 وَالشَّوقُ إلَى اللّهِ، (شوق به خدا)
💠 وَالتَّمَنّي لِلمَوتِ (تمنای مرگ داشته باشد،یعنی آماده مرگ باشه. شهادت طلبی شاید)
❌کسی که آماده مرگ باشه؛ شوق به خدا هم داشته باشه. حق الناس و حق الله هم نداشته باشه ، از دیدن ملکالموت خوشحال میشه دیگه !
🔻وهَدِيَّةُ القَبرِ أربَعَةُ أشياءَ:
🔻تَركُ النَّميمَةِ (ترك #سخنچينى)
🔻 وَاستِبراؤُهُ مِنَ البَولِ، (استبراء از ادرار)
🔻وقِراءَةُ القُرآنِ (تلاوت #قرآن)
🔻 وصَلاةُ اللَّيلِ (#نمازشب)
📎 وهَدِيَّةُ مُنكَرٍ ونَكيرٍ أربَعَةُ أشياءَ:
📎 صِدقُ اللِّسانِ (راستگويى) #زبان
📎 وتَركُ الغيبَةِ (ترك #غيبت)
📎 وقَولُ الحَقِّ. (سخن حق)
📎 وَالتَّواضُعُ لِكُلِّ أحَدٍ (فروتنى در برابر همه) #کبروتواضع
🔰وهَدِيَّةُ الميزانِ أربَعَةُ أشياءَ:
🔰 كَظمُ الغَيظِ، (فروبردن خشم)
🔰و وَرَعٌ صادِقٌ، (پرواى واقعى)
🔰وَالمَشيُ إلَى الجَماعاتِ، (رفتن به جماعت)
🔰وَالتَّداعي إلَى المَغفِراتِ. ( دعوت یکدیگر براى مغفرت.)
🔗وهَدِيَّةُ الصِّراطِ أربَعَةُ أشياءَ:
🔗 إخلاصُ العَمَلِ، (#اخلاص)
🔗وحُسنُ الخُلُقِ، (#حسنخلق)
🔗وكَثرَةُ ذِكرِ اللّهِ، (ذکر زیاد)
🔗 وَاحتِمالُ الأَذى. (تحمل اذیت)
📍وهَدِيَّةُ مالِكٍ أربَعَةُ أشياءَ:
📍 البُكاءُ مِن خَشيَةِ اللّهِ، (گریه از خشیت پروردگار)
📍وصَدَقَةُ السِّرِّ، (#انفاق و صدقه پنهانی)
📍وتَركُ المَعاصي، (ترک گناه) #اطاعت
📍 وبِرُّ الوالِدَينِ. (نیکی به #والدین)
🛑 وهَدِيَّةُ رِضوانَ أربَعَةُ أشياءَ:
🛑 الصَّبرُ عَلَى المَكارِهِ، (#صبر بر رنج ها)
🛑 وَالشُّكرُ عَلى نِعَمِه ِ، (#شکر بر نعمت ها)
🛑 وإنفاقُ المالِ في طاعَتِه ِ، (#انفاق مال در طاعت خدا)
🛑 وحِفظُ الأَمانَةِ فِي الوَقفِ. (#امانتداری در وقف)
✳️ وهَدِيَّةُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أربَعَةُ أشياءَ:
✳️ مَحَبَّتُهُ، (#محبت رسول خدا)
✳️ وَالاِقتِداءُ بِسُنَّتِه ِ، (اقتدا به سنت او)
✳️ ومَحَبَّةُ أهلِ بَيتِه ِ، (#محبت اهل بیت)
✳️ وحِفظُ اللِّسانِ عَنِ الفَحشاءِ. (نگهدارى #زبان از گناهان.)
💢 وهَدِيَّةُ جَبرَئيلَ أربَعَةُ أشياءَ:
💢 قِلَّةُ الأَكلِ، (کم خوری) #شکم
💢 وقِلَّةُ النَّومِ، (کم خوابی) #خواب
💢 ومُداوَمَةُ الحَمدِ، (مداومت حمد)
💢 وقِلَّةُ الكَلامِ. (کم گویی) #زبان
🔲 وهَدِيَّةُ اللّهِ تَعالى أربَعَةُ أشياءَ:
🔲 الأَمرُ بِالمَعروفِ، (#امربهمعروف)
🔲 وَالنَّهيُ عَنِ المُنكَرِ، (نهی از منکر)
🔲 والنَّصيحَةُ لِلخَلقِ، (خیرخواهی برای مردم) #خدمتبهخلق
🔲 وَالرَّحمَةُ عَلى كُلِّ أحَدٍ. (مهربانی و دلسوزی برای همه) #رحمت
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
هدایت شده از KHAMENEI.IR
17.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤حاتمیکیا: از حاج قاسم آموختم
👈 ابراهیم حاتمیکیا در گفتوگو با KHAMENEI.IR: بعضیها میگفتند «موسی» کلید نمیخورد!
📣 متن کامل این گفتوگو را به مناسبت ۲۱ شهریور #روز_ملی_سینما از اینجا بخوانید.
📥 عکس | نماهنگ | روایت
💻 Farsi.Khamenei.ir
کل مصاحبه آقای حاتمی کیا با KHAMENEI.IR البته دیدنی وشنیدنی است .
اما این که،از موانع پیشرو میگوید حقیقتا برای ما درس است ...
ما گاهی با یک مشکل از راه به در میرویم