شب پنجم
من بریدم دل ز دنیا، آبرویم را مبر
رو زدم حالا به دریا، آبرویم را مبر
غرق در بحر گناهم، دست گیر عالمین
جان زهرا، جان مولا، آبرویم مبر
خواستی در پیش مردم آبرویم را بریز
صبح محشر پیش زهرا، آبرویم را مبر
من کجا و نوکری کردن برای تو حسین
وصله ی ناجورم اینجا، آبرویم را مبر
من خودم را بین خوبان تو پنهان کرده ام
تو ببین این خوب ها را، آبرویم را مبر
دارم از حال خودم خیلی خجالت می کشم
سر نمی آرم به بالا، آبرویم را مبر
بین خوبانت به من هم روزی اشکی بده
می شوم بی اشک رسوا، آبرویم را مبر
دارد آقا آبرویم می رود کاری بکن
جان آقا، جان آقا، آبرویم را مبر
دارد این دوری ز تو خیلی خرابم می کند
کربلایم را بده یا آبرویم را مبر
با فراق کربلا داری عذابم می کنی
بیشتر با این بلاها آبرویم را مبر
#مناجات
#شعر_ابتدای_جلسه
#مناجات_شب_پنجم
#مناجات_با_امام_حسین
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_مناجاتی
@aleyasein
شب ششم
نیست از پرچم سرخت علمی بالاتر
نیست از کرببلا هیچ کجا زیباتر
کعبه مشتاق طواف است به شش گوشه ی تو
کعبه والاست-وَ شش گوشهء تو والا تر
در کنار تو برای دل ما هم جا هست
به خداوند قسم نیست ز تو آقاتر
ای مسلمان شده ات راهب نصرانی ها
ای مسیح سرت از روح خدا عیسی تر
آتش سینهء سوزان کسی نیست هنوز
از شرار نفس زینب تو کبری تر
دست تقدیر تو را غربت بی همتا کرد
و نشد ظهر دهم از تو کسی تنها تر
و بعید است ببیند به خودش چشم فرات
از هلال کمر تو کمری را تا تر
چشم خوب است که از داغ تو دریا باشد
من که می خواهمش از داغ شما دریاتر
جان از آن تازه جوانی که ز خونش بنوشت
مرگ در کام من از شهد عسل احلی تر
رفت در حسرت خاک قدمش چشم رکاب
آمد از سرو اذان گوی حرم رعنا تر
#مناجات
#شعر_ابتدای_جلسه
#مناجات_شب_ششم
#مناجات_با_امام_حسین
#شب_ششم_محرم
#اشعار_مناجاتی
@aleyasein
شب هفتم
از غمت ذرّه ذرّه آبم کن
نیستم گل ولی گلابم کن
جز نگاه تو را نمی خواهم
گل زهرا تو انتخابم کن
دست من را بگیر آقا جان
کج اگر رفته ام عتابم کن
من سیه پوش ماتمت هستم
هست جز این اگر جوابم کن
خواب دیدم که کربلا هستم
اربعین زائرت حسابم کن
دم مرگم بیا و خوبی کن
خالی از هول و اضطرابم کن
لطف کن، پیش روی آن دو ملک
نوکر خویشتن خطابم کن
حالم امشب ببین دگرگون است
گوشه چشمی به اشک نابم کن
به دلم امشبی قرار نده
بی قرار غم ربابم کن
#مناجات
#شعر_ابتدای_جلسه
#مناجات_شب_هفتم
#مناجات_با_امام_حسین
#شب_هفتم_محرم
#اشعار_مناجاتی
@aleyasein
شب هشتم
گریه برای توست که رحمت میاورد
دست کریم توست سخاوت میاورد
با تو به خیر عاقبتم ختم می شود
این اشک هاست رزق شهادت میاورد
از لطف توست اینکه نمک گیر روضه ایم
لطف شما همیشه محبّت میاورد
بیهوده اند در پی این شرق و غرب ها
این مکتب شماست که عزّت میاورد
من آبرو نداشتم آقا، بدون شک
زهرا مرا همیشه به هیئت میاورد
این لطف بی نهایت تو مُزد نوکریست
این نوکری همیشه سعادت میاورد
ما غیر کربلای تو حاجت نداشتیم
عالم به کربلای تو حاجت میاورد
مثل علیِّ اکبر تو زخم می خورد
آن کس که سر به پای ولایت میاورد
تا اینکه برد نام علی را، همه زدند
نام علی و فاطمه غربت میاورد
باید عبا برای تنش دست و پا کنی
تا این تن جدا شده را جا بجا کنی
#مناجات
#شعر_ابتدای_جلسه
#مناجات_شب_هشتم
#مناجات_با_امام_حسین
#شب_هشتم_محرم
#اشعار_مناجاتی #حضرت_علی_اکبر
@aleyasein
شب نهم
راهی کربلا دل شیدا نمی شود
این نامه جز به دست تو امضا نمی شود
من با نسیم پرچم تو زنده ام حسین
این زندگی بدون تو آقا نمی شود
با تو همیشه آبرویم حفظ می شود
هر کس که شد گدای تو رسوا نمی شود
بی مزد از درِ تو گدا برنگشته است
دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی شود
نعم الامیر دست مرا زودتر بگیر
خورده زمین که بی تو ز جا پا نمی شود
خیلی دلم گرفته شبیه غروب شهر
بی گریه بر غمت دل ما وا نمی شود
اصلا خودت بگو که به دردی نمی خورد
چشمی که در عزای تو دریا نمی شود
تکیه زدی به نیزه غربت در آن مصاف
دیگر کسی شبیه تو تنها نمی شود
حق داشتی که علقمه پیرت کند حسین
دیگر شبیه تو کمری تا نمی شود
#مناجات #اشعار_مناجاتی #شعر_ابتدای_جلسه #مناجات_شب_نهم #مناجات_با_امام_حسین #حضرت_ابالفضل #اشعار_مناجاتی #شب_تاسوعا #حضرت_عباس
@aleyasein
شب دهم
هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد
کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد
به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی
همینکه رود به دریا رسید دریا شد
مگر نه اینکه شفا با دم حسین رسید
گدای خانه ی تو هرکه شد، مسیحا شد
دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا
بساط گریه ی ما باز هم مهیّا شد
چه خاطرات خوشی که ز روضه ات دارم
همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد
همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید
همیشه نام تو را بردم و گره وا شد
همیشه بدرقه ی راه کربلایی ها
دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد
مرا ببر، نبری می روم زدست حسین
چه می شود بنویسی برات امضا شد؟
همیشه یاد غمت بی بهانه می بارم
به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد
به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت
میان پیکر تو نیزه هایشان جا شد
به یاد آن لحظاتی که سنگ ها بارید
هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد
ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند
تنت میانه ی گودال چون معمّا شد
به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست
به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد
#مناجات #اشعار_مناجاتی #مناجات_با_امام_حسین #امام_حسین #شب_دهم_محرم #شب_عاشورا #عاشورا #شعر_ابتدای_جلسه #شعر_روضه_شب_عاشورا #سیدالشهدا #شعر_روضه_مقتل
@aleyasein
شب یازدهم
هر چند زار و زرد و زمین گیر می شود
نوکر به پای روضه ی تو پیر می شود
با تو سرش همیشه بلند است یا حسین
بی تو میان خلق چه تحقیر می شود
ما را بس است این نمک سفره ی غمت
نوکر کنار سفره ی تو سیر می شود
من بی تو زود می روم از دست یا حسین
دنیا بدون یار نفس گیر می شود
امشب برای ما شب قدر است یا حسین
امشب زیارت همه تقدیر می شود
امضای کربلای مرا زودتر بزن
دارد زیارت نجفم دیر می شود
حیف از تنت که نقش زمین می شود حسین
طعمه برای نیزه و شمشیر می شود
تو می خوری زمین و حرم می خورد زمین
آن وقت هر سگ نجسی شیر می شود
آری تمام عرش خدا گریه می کنند
دستان زینب تو که زنجیر می شود
#مناجات #مناجات_با_امام_حسین #مناجات_شب_یازدهم #مناجات_شب_شام_غریبان #شعر_روضه_شام_غریبان #شام_غریبان #شب_یازدهم #شعر_ابتدای_جلسه #اشعار_مناجاتی
@aleyasein
شب ششم
نیست از پرچم سرخت علمی بالاتر
نیست از کرببلا هیچ کجا زیباتر
کعبه مشتاق طواف است به شش گوشه ی تو
کعبه والاست-وَ شش گوشهء تو والا تر
در کنار تو برای دل ما هم جا هست
به خداوند قسم نیست ز تو آقاتر
ای مسلمان شده ات راهب نصرانی ها
ای مسیح سرت از روح خدا عیسی تر
آتش سینهء سوزان کسی نیست هنوز
از شرار نفس زینب تو کبری تر
دست تقدیر تو را غربت بی همتا کرد
و نشد ظهر دهم از تو کسی تنها تر
و بعید است ببیند به خودش چشم فرات
از هلال کمر تو کمری را تا تر
چشم خوب است که از داغ تو دریا باشد
من که می خواهمش از داغ شما دریاتر
جان از آن تازه جوانی که ز خونش بنوشت
مرگ در کام من از شهد عسل احلی تر
رفت در حسرت خاک قدمش چشم رکاب
آمد از سرو اذان گوی حرم رعنا تر
#مناجات
#شعر_ابتدای_جلسه
#مناجات_شب_ششم
#مناجات_با_امام_حسین
#شب_ششم_محرم
#اشعار_مناجاتی
@aleyasein
﷽
شب دهم
هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد
کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد
به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی
همینکه رود به دریا رسید دریا شد
مگر نه اینکه شفا با دم حسین رسید
گدای خانه ی تو هرکه شد، مسیحا شد
دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا
بساط گریه ی ما باز هم مهیّا شد
چه خاطرات خوشی که ز روضه ات دارم
همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد
همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید
همیشه نام تو را بردم و گره وا شد
همیشه بدرقه ی راه کربلایی ها
دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد
مرا ببر، نبری می روم زدست حسین
چه می شود بنویسی برات امضا شد؟
همیشه یاد غمت بی بهانه می بارم
به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد
به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت
میان پیکر تو نیزه هایشان جا شد
به یاد آن لحظاتی که سنگ ها بارید
هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد
ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند
تنت میانه ی گودال چون معمّا شد
به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست
به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد
#مناجات #اشعار_مناجاتی #مناجات_با_امام_حسین #امام_حسین #شب_دهم_محرم #شب_عاشورا #عاشورا #شعر_ابتدای_جلسه #شعر_روضه_شب_عاشورا #سیدالشهدا
@aleyasein