eitaa logo
کانال رسمی شعر آل یاسین
6.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
960 ویدیو
119 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
سـربـاز سـربـار: مناجات با امام زمان عج ویژه عرفه دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست فریاد رس منی و حواس من به تو نیست دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی خیلی بدهکارتم کلاغ سر بارتم داغون ترین جنسی ام که توی بازارتم چش به غریبه دوختم تو رو به نون فروختم نگات با من بود اگه توی گناه نسوختم تو نیستی خیلی تنهام بهم پیچیده دنیام خرابه حال دینم برس به دادم اقام درسته که مثه شب سیاهه حال و روزم هنوز شبیه اسفند تو روضه ها می سوزم من به دل خرابم قولِ عرفه دادم من كه زبون ندارم تو حرف بده به يادم نزار بره عرفه سياه بمونه قلبم بزار عوض بشم تا نيومده محرم دلواپسم مبادا بهم محل نزاری پس یه قسم می دم تا که دیگه نه نیاری به حق اونکه امروز سیرابه شیر و ابه سه هفته دیگه اما شرمنده اش ربابه اونکه براش تو محمل مادر لالالا خونده تا سنِّ قربوني اش سه هفته دیگه مونده بگید عمو ابالفضل مشکا رو پر کن از اب سه هفته دیگه این اب نایاب میشه نایاب @aleyasein
23.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.📹 چرا غدیر غذا ندادی؟! ❤️ نذری عید غدیر نذری محبته...اثرش از ۱۰۰تا سخنرانی بیشتره! امام صادق(ع) فرمود: غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در راس آنها خود ائمه معصومین) و یک میلیون شهید (در راس آنها حضرت عباس و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد. (بحار ج۶ ص ۳۰۳) سلام علیکم با توجه به در پیش بودن عید الله الاکبر و لزوم بزرگداشت این عید ولایت ،بر آن شدیم تا در حد توان طرح اطعامی را در مناطق حاشیه شهر مشهد ، اجرا نماییم . لذا از همه ولایت مداران ،دعوت میشود در حد توان در این طرح شرکت نمایند تا قدمی در راستای تعجیل فرج منتقم برداریم ان شاالله شماره کارت جهت واریز: 6037997315189952 سجاد رحیمی فر _ان شاالله گزارش این اطعام هم خدمت دوستان ارائه خواهد شد. @aleyasein
با سلام خدمت عزیزان و همراهان با توجه به نزدیک شدن عید بزرگ غدیر ،دوستان توجه ویژه ای به طرح اطعام حاشیه شهر داشته باشند ... سپاسگزارم یاعلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم آهی کشید گریه‌ی ما را درآورید ما را کُشید و شالِ عزا را درآورید ما داد مثلِ پیرِ جوانمرده میزنیم وقتی صدایِ گریه‌ی ما را درآورید ما را شبیهِ جمعِ عزادارها کنید رختِ سیاه  کهنه عبا را درآورید چشم انتظارِ خرجیِ امسالِ هیئتیم از شالِ خویش رزقِ گدا را درآورید ما را عوض کنید خداتان عوض دهد از آستین دست دعا را درآورید ما را مریض کرده گناهانِ نو به نو از تربتِ حسین شفا را درآورید این دل برای داغ شما بود و شد سیاه زنگار بسته‌ایم جلا را درآورید درد و بلایتان به سرِ ما ، نفَس دهید بیمار آمدیم دوا را درآورید ما را حسین کشته شما را به جدتان امشب براتِ کرببلا را درآورید (حسن لطفی۹۵) @aleyasein
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم می‌نویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین می‌نویسم با لبی خونبار واویلا حسین هرقدم تکرار در تکرار واویلا حسین می‌نویسم زیرِ این آوار واویلا حسین وای از کوفه از این  آزار  واویلا حسین من که دنیایم تویی ؛ معنایِ دنیایم علیست من که غمهایم تویی آشوبِ شبهایم علیست دردِ امروزم تویی اندوهِ فردایم علیست آمدم در کوفه و گفتم که آقایم علیست بارها گفتم علی ، اینبار : واویلا حسین از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست از علی گفتم ولی پهلوم میدانم شکست آنقدر خوردم که این بازویِ بی جانم شکست میزنم با دستِ بسته  زار  واویلا حسین دستگیرم کرده‌اند از بام میبینم تو را با تَنی پُر خون همین احرام میبینم تو را می‌رسی با دختری آرام میبینم تو را بِینِ کوفه در میانِ شام میبینم تو را آه آه از زینب و انظار  واویلا حسین کوفه و در سینه‌ها بُغضِ غدیرش را ببین وایِ من زنجیرهای سخت‌گیرش را ببین کوچه‌ها را بامهایش را اسیرش را ببین بوریایش را ببین تکه حصیرش را ببین دارم اینجا قبلِ تو یک کار : واویلا حسین جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد  نه غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد  نه پاسخی بر التماسم بر نگاهم داد  نه نه به من ، جا بر دو طفل بی گناهم داد  نه دخترم را بر حرم بسپار واویلا حسین هرکه اینجا بود_ حتی اندکی_ میزد مرا آن یکی می‌بُرد من را  این یکی میزد مرا پیرمردی میکشید و کودکی میزد مرا کاشکی جایِ یتیمت  کاشکی میزد مرا دخترت هست شب است و خار واویلا حسین یک نفر آمد نوک نیزه به پهلویم کشید یک نفر با چکمه‌اش بدجور بر رویم کشید خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید حلقه‌ی زنجیر آورد و به بازویم کشید ناله‌ام شد با تَنی خونبار واویلا حسین مَردم اما گریه‌ام تقصیرِ تیرِ حرمله است جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است گرچه عُمری تیر دیدم ، تیر ، تیر حرمله است دیدم و گفتم ولی دشوار واویلا حسین جان من حتی برای آب اینجا رو مزن یا برای کودکی بی تاب اینجا رو مزن شرمگین از مادری بی خواب اینجا رو مزن پیش این لبخندها ارباب اینجا رو مزن رو مزن ، آبی ولی بردار واویلا حسین آب نه از صبح تا حالا فقط غم خورده‌ام آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خورده‌ام هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خورده‌ام با دو دستِ بسته سیلی‌های محکم خورده‌ام وای من از کوچه و بازار واویلا حسین (حسن لطفی۹۷) @aleyasein
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم در شادی و غم هم از علی می‌گویم در موسم ماتم از علی می‌گویم مقصودِ حسین هم علی بود علی پس ماه محرم از علی میگویم (حسن لطفی ۹۸/۰۶/۰۸) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم باران نمی‌آید ولی بارانی‌ام من مردِ غریبِ شهر سرگردانی‌ام‌من باران نمی‌آید ولی از اشک خیسم دارم به رویِ خاک از تو می‌نویسم کوفه مرا با ناله‌هایم روبرو کرد بدجور پیشِ زینبت بی آبرو کرد مَردم ولی با دردها هم گریه کردم در پیشِ این نامرد‌ها هم گریه کردم پشتِ خودم از دوستان یک تَن ندیدم غیرِ خودم بی خانمان یک تَن ندیدم شبهای اینجا کوچه‌های سرد دارد یک مَرد با دو کودکِ شبگرد دارد آقا غلط گفتم مَیا ای رود برگرد گفتم غلط کردم از اینجا زود برگرد یاران دیروز آه پُشتم را شکستند شمشیر دستم بود ، مُشتم را شکستند اینجا رفیقی داشتم اما پَرم ریخت یاری که با من بود آتش بر سرم ریخت یک آشنا سرنیزه بر کتفم فرو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد یاری که با من بود با پا زد بیافتم تنهایی‌ام می‌دید اما زد بیافتم آنکس که روز قبل دستش را فشردم امروز از دستانِ او یک نیزه خوردم آقا ، زد و با سر زمین خوردم به گودال از پشتِ سر آخر زمین خوردم به گودال آقا به طفلانت قسم هِی مو کشیدند در پیشِ طفلانم مرا هرسو کشیدند کوفه چه‌ها با این نفَس با این گلو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد از گوشه‌ای دیدند طفلانم شکستند چون دنده‌های سینه دندانم شکستند این دوستانش ; دشمناش را ندیدی با حرمله حجمِ کمانش را ندیدی ای کاش می‌ماندی که این غم سرمی‌آمد دندان شیریِ علی هم در می‌آمد ای کاش دستی روی حنجر را بگیرد یا که رُباب از شیر اصغر را بگیرد ای کاش پیشِ کودکانِ خود نیافتی یا مَحرمی چشمانِ دختر را بگیرد ای کاش جایِ خواهرانت وقتِ غارت یک مَرد باشد راهِ لشکر را بگیرد ای کاش برگردی نبینی ضجه‌ها را وقتی سنان پیشِ حرم سر را بگیرد کوفه مرا با سنگهایش زیر و رو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد برگرد ورنَه کعبه درهم می‌شود وای از پنج انگشتت یکی کم می‌شود وای (حسن لطفی ۹۸/۰۶/۰۸) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا آنقدر بد دیدم که در باور نیاید در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید دیر است اما کاش میشُد تا عقیله شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید ای کوفه با تو آرزویم رفت از دست بی آبروها آبرویم رفت از دست در کوچه‌ها بر خاکها رویم کشیدند در را شکستند و به پهلویم کشیدند در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند با پا زدنهاشان غرورم را شکستند از بس که زخمم میزدند از حال رفتم بینِ جماعت بودم و گودال رفتم عمامه‌ی من را که غارت کرد نامرد با نیزه‌ای آمد جسارت کرد نامرد دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند آقا جسارت را به دندانت نبینند با سنگهای خود سرِ من را شکستند انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند ای کاش میشُد لحظه‌ی آخر  نیاید یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید وای از دلِ زینب چه می‌آید سرِ او وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید (حسن لطفی ۹۵) @aleyasein
عشق است مرا که در عزایت رنگ بدنم سیاه باشد از لطمه ی روضه ی غم تو، عشق است تنم سیاه باشد از بسکه مرا همیشه مادر از کودکیم سیاه پوشاند پایان وصیتم نوشته م ؛ حتی کفنم سیاه باشد من کیسه ای از گناه دارم در سینه دلی سیاه دارم گفتی که بیا ، چه عیب دارد؟ گر سینه زنم سیاه باشد انگشتر تو بلای جان شد انگشت تو سهم ساربان شد پس حق بده روی دست از این پس سنگ یمنم سیاه باشد در روضه ی چوب خیزرانت از بسکه گزیده ام لب از غم دیگر چه تعجب است اگر من دور دهنم سیاه باشد @aleyasein
زمینه شب چهارم محرم ۱۳۹۸ مناجاتی و اصحاب قشنگ ترین حسِ دو عالم حسِ نشستن پای روضه است شیرین ترین تلخی دنیا لیوان داغ چای روضه است فاطمه دعام کرد خرج روضه هام کرد واسه روضه های پسرش بازم صدام کرد بی بی نگام کرد ای کشته ی بی کفن غریب دور از وطن حسین ارباب من ارباب من ارباب من ..... ایشالا آخرش سرم توو راه شما جدا ز تن شه همینه عاقبت به خیری پیرن سیا برام کفن شه پای ماتم تو زیر پرچم تو آرزومه یک روز بمیرم توو محرم تو برا غم تو ای شاه خونین بدن کشته ی صد پاره تن حسین ارباب من ارباب من ارباب من ...... حسین من، کسی به جز تو به نوکرا بها نداده همین مدال افتخارم از سر نوکرات زیاده کاش بشم زهیرت عاقبت به خیرت تا ابد نمی بندم آقا دلو به غیرت میشم بریرت سینه زنات اومدن برا فدایی شدن حسین ارباب من ارباب من ارباب من وحید محمدی @aleyasein