هدایت شده از تنها علاج
🔻کربلا یعنی مزرعه خدا؛ تفرجی در معانی کربلا
🔹فرهنگنویسان، مورخان و جغرافىدانان در ریشه واژه كربلا و نیز در اشتقاق و معناى آن اختلافنظر دارند. برخى بر این باورند این كلمه ریشه عربى محض دارد و گروهى دیگر بر این باورند ریشه اش غیر عربى است و گروهى دیگر گفته اند ریشه این واژه، آمیزه اى است از عربى و غیر عربى.
🔹در کربلا هیچ چیز نیست که معنادار نباشد. آن حرکتها، اشارهها، ایستادنها، رفتنها، گزینش افراد، کار اباعبدالله، شگردهای اباعبدالله، انتخاب زمین، همه اینها معنادار است. حتی اسم این زمین هم معنادار است. اسم زمینش کربلاست. «کربلا» در زبان عِبری به معنی مزرعه خداست. «کرب» به معنی مزرعه و «لا» به معنی خداست. اصلاً اِل و ایل به معنی خداست. در زبان عربی بابل یعنی باب خدا. اینجا خانه خداست و این در ورودی آن است. اسرائیل یعنی بنده خدا. ایل یعنی خدا و نزدیک به واژه الله است. کربلا یعنی مزرعه خدا؛ جایی که عزیزان خدا بذر جانشان را میافشانند و با خون خود، بذر اسلام را آبیاری میکنند و این معنی لطیفی است. «الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة» . کربلا هم مزرعه خداست و در آنجا شهید هست. پس معلوم میشود بهترین کسانی که در عالم زراعت میکنند، شهدا هستند و هیچ کس بهتر از شهید، حدیث «الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة» را نفهمیده و پیاده نکرده است.
📚"دقایقی از قتلگاه"
دریچه هایی زندگی ساز از کربلا
#زیر_خیمه_حسین
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
🏴 اعمال روز عاشورا
به دنبال کسب و کار نباشید و بدون نیت روزه تا عصر چیزی میل نکنید، نهایتا کمی آب بنوشید.
@hvasl_ir
@alfavayedolkoronaieh🌱
«اسم من ابوالفضل نیست...»
🔸
ما خجالتیها مجلسِ مصیبتخوانی هم که میرویم، ساکت و آرام مینشینیم یک گوشه، که مبادا زیاد اظهارِ عزا کردنمان را دیگران به حسابِ ریا بگذارند. که مبادا موقعِ جوابدادنها، خشِ توی صدای دورگهمان باعث شود بغلدستی ازمان بدش بیاید. دستمان را وقتِ جوابِ نوحه نمیگیریم بالا، مبادا از نگاهِ ناظرِ بیرونی دیلاقتر به نظر بیاییم.
🔸
سنج و طبل و زنجیر نمیزنیم که یکوقت ریتم از دستمان در نرود و ناکوکیمان همه سرها را برنگرداند طرفمان. از همهجور کنشی که درصدی احتمال خطا تویش باشد گریزانیم و درصدی احتمالِ خطا توی همه کنشهای بشری هست. این میشود که از همهچیز کناره میگیریم. تا میتوانیم دور میشویم و از تشویشِ خراب کردنِ هر کاری، پناه میبریم به آرامشِ هیچکار نکردن.
🔸
ما خجالتیها آنقدر حواسمان به این است که دست و بالمان یکوقت نگیرد به گوشه ضعفهامان و پتهمان نریزد روی آب، که دیگر نه پای روضه علیاکبر اشک درست و حسابی میتوانیم بریزیم، نه خودمان را تمام و کمال وسطِ خون و خاک و وحشتِ قتلگاه میتوانیم تجسم کنیم، نه قصه شام و سهساله و سر و تنور را جورِ به دردبخوری میتوانیم بفهمیم.
🔸
ما لحظههای شرم و ادبِ عباس را دوست داریم. دلمان میخواهد مردِ آبآور را یکی از خودمان تصور کنیم. یکی که که یکعمر رویش نشده برادرش را «برادر» صدا کند، که شرمش آمده قبل از بچههای حسین لب به آب بزند، که شرمنده شده وقتی مَشکِ تیرخورده از لای دندانش افتاده زمین... این هم اما کافی نیست. مرد خیلی کاملتر از این حرفهاست. خیلی گوشهها دارد که هیچکدامشان بهمان نمیآید.
🔸
...
مجلس دارد تمام میشود و ما هنوز چندتا تماشاچیِ گذریِ بیربطیم، که حتی نمیتوانند با قهرمانهای قصه همذاتپنداری کنند. مجلس دارد تمام میشود و ما هنوز دخیلمان را به هیچجای این ضریح نبستهایم. مجلس دارد تمام میشود و انگار از همهچیز بیرونمان کردهاند. و ما از رانده شدن «میترسیم».
🔸
ای کسی که اشکِ ترسیدهها را میبینی...
🔹
«اسم من ابوالفضل نیست»
#یاسین_کیانی
@bouye_behesht
@alfavayedolkoronaieh🌱
تشنه بود و به دنبال جرعه ای آب، حرمله ها کمین کرده بودند؛ امانش ندادند؛ برادر تاب نیاورد، کشان کشان و غریبانه تلاش میکند خواهر را به خیمه برگرداند؛ اینجا هر روز روضه برپاست! یمن کربلاست ..
@Qaf_Q
@alfavayedolkoronaieh🌱
هدایت شده از تنها علاج
بسم الله
روز عاشورا روز تصمیمهای بزرگ است...
با اخلاص تصمیم بگیرید...
@tanhaelaj
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 احکام عزاداری-۵
•┈┈••✾••┈┈•
@HawzahNews
@alfavayedolkoronaieh🌱
💥 شرح فرازی از زیارتنامه حضرت عباس (سلام الله علیه)
🔹 أشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَالتَّصْدِيقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
🔸تسلیم:
اسلام، دین تسلیم است. «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً»(نساء/۶۵)
وجود مقدس قمر بنیهاشم، در عظیمترین درگیریهای تاریخ وارد شده و تسلیم محض بوده است. اگر الان برای ما مسئله، بعد از ۱۴۰۰ سال حل شده غیر از آن زمان است؛ زیرا آن زمان، خیلیها که خودشان را بزرگ میدانستند و صحابی بودند و وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین و امام مجتبی را درک کرده بودند و شاگردی آن حضرات را کرده بودند، نمیتوانستند بپذیرند که این راه، راه صوابی است.
تسلیم شدن نسبت به وجود مقدس سیدالشهداء در این بلاء عظیم، در این امتحان سخت و سر باز نزدن و قوای خود را در اختیار معصوم قرار دادن قدم اول است.
تسليم مقام اسلام است؛ يعني قلب انسان دنبال قلب وليّ خدا حركت كند و سلم در مقابل او باشد.
🔸 التصدیق:
قدم دوم، تصدیق است. یعنی امام را عین صدق محض بدانی و شک و ریب و تکذیب نسبت به امام، در انسان پیدا نشود. خیلیها در ته دلشان نسبت به حقانیت سیدالشهداء(ع) تردید کردند. ما یک تصدیق داریم، نقطه مقابلش از شک شروع میشود، بعد به ریب و بدگمانی میرسد، بعد به تکذیب ختم میشود. مقابل تصدیق، تکذیب است. انسان، معصوم را تکذیب میکند و میگوید: درست نیست، صدق نیست، فرمان خدا نیست، راه صواب نیست. اولش هم از یک تردید و شک آغاز میشود. انسان اگر در حقانیت جبهه انبیاء و اولیاء الهی تردید کرد این تردید، همین جا نمی ماند؛ بلکه شیطان، انسان را قدم به قدم پیش میبرد تا به مقام ریب و بعد هم مقام تکذیب میرساند. تصدیق کردن معصومین و آنها را عین حق و صدق دانستن و شک نکردن در سختیها بهخصوص آنجایی که به حسب ظاهر با تعلقات ما درگیر میشود، کار بسیار سختی است؛ چون ما وقتی میخواهیم تصدیق کنیم، ترازوی ما، تعلقات ما هستند.
تصديق، يعني در امواج سنگينترين ابتلائات و امتحانهايي كه وليّ خدا از انسان میگیرد در ورود به باب او ترديد به خود راه ندهد و ذرّهاي در حقّانيت و صدق و پاكي و طهارت او شک نکند. با يقين كامل وليّ خدا را همراهي كند.
🔸 الْوَفاء:
آدمی که تسلیم امام است؛ به فهمی میرسد و محاسباتش با امام همراه میشود. عقل عملش، تعلقاتش، خوب و بد کردنهایش، زشت و زیبا کردنهایش، درکش از معروف و منکر، با امامش هماهنگ شده و تابع و دنبالهرو امام و نورانی به نور امام میشود. حالاست که میتواند وفا بکند و پیمانهاش را پر میکند و عهدهایی که با امامش داشته، بتمامه انجام دهد. «وافی» آن کسی است که پیمانه را پر میکند.
قرآن می فرماید «وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ». کسی با خدا وفا کرد، خدای متعال در وفاداری، بر همه، سابق است و اصلاً وفاداری همه، از او است. روز قیامت، همه شهدا و خصوصاً شهدای کربلا که گُل سرسبد گلها هستند؛ وقتی جایگاه حضرت ابالفضل را نسبت به حضرت سیدالشهداء میبینند، غبطه میخورند.
وفا، يعني اينكه همۀ سرمايهاش را بدهد و خود را نهتنها هيچكاره، که بدهكار بداند.
🔸النصیحه:
از این لطیفتر، نصیحت است. نُصحِ برای امام؛ به معنای نصیحت کردن و موعظه کردنِ امام نیست، بلکه بیش از وفا، و بهمعنای خیرخواهی کردن است؛ یعنی پیمانه ات را که پر کردی، آنچه را هم که از تو نخواستند، بروی انجام بدهی؛ یعنی کار را زیباتر و بیشتر از آنکه خواستند، انجام دادن. همان که خدای متعال در قرآن خطاب به پیامبر فرمود: «طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی»(طه/۱-۲) پیغمبر ما! نگفتیم این قدر زحمت بکشی؛ بلکه ما گفتیم برو دست بندگان ما را بگیر و بیاور. برو عالم را آباد کن و با عبادت خودت عالم را نورانی کن. نگفتیم اینطور به زحمت بیفت. این نصیحت است. سیدالشهداء، امام است؛ اگر کاری بکنی که بگویند او نسبت به امامش نصیحت کرد و بیش از آنکه وظیفهاش بود و عهد داشت، با امام خودش نُصح داشت که خیلی چیز عجیبی است. این است که حضرت فرمود: عموی من در روز قیامت یک درجهای دارد که همه شهدا به او غبطه میخورند. این است که همه ائمه علیهم السلام ایشان را دوست دارند و افتخار میکنند. در حالی که معصوم، مدار همه کائنات است؛ ولی به مثل حضرت اباالفضل افتخار میکنند و حرفش در دستگاه آنها ردخور ندارد.
نصیحت؛ يعني بالاتر از تكليف بار برداشتن.
@mirbaqer_ir
@alfavayedolkoronaieh🌱