eitaa logo
بنیاد بین‌المللی غدیر
3.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
51 فایل
✅زنده نگه داشتن غدیر، به یک معنا زنده نگه داشتن اسلام است. ♦️مقام معظم رهبری 🌹همه مبلغ غدیر باشیم🌹 ادمین کانال: @Sajjad_sa73
مشاهده در ایتا
دانلود
همانا یاد کردن از ما..
یاد کردن از خداست:)
"انَّ ذِکرَنَا مِن ذِکرِ اللهِ"
عیدتون پیشاپیش مبارک انشاءالله در این روزها بیشتر فعالیت هامون درمورد نیمه شعبان خواهد بود❤️🌸
آلارم‌گوشیتُ‌بذارواسہ‌نمازصبح وقتۍبیدارشدۍ... وخواستۍخاموشش‌کنۍ/: ودوباره‌بخوابۍ این‌جملہ‌رویادت‌بیار یہ‌روزۍانقدرمیخوابۍ..... کہ‌دیگہ‌کسۍنیست‌صدات‌کنہ(: خودت‌بہ‌فریادخودت‌برس
enc_16737008762669272829910.mp3
2.37M
• 🎧 • - ● بیعت☝️ ● - سیدرضاهلالی🎙/سجاد‌محمدی🎙! -
‌°•~📗 « أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیٖدِ الْفَرٰائٍضِ وَ السُّنَن » ڪجاست‌آنڪہ‌براےتجدید‌ِفرائض‌وسنت‌هاذخیره‌است؟!
خدایـا مرا قلبی متواضع عطا کن که در سرما و گرما در لذت و درد در تندرستی وبیماری و دربهارو پاییز شاد باقی بمانم و مرا یاری کن تا همه چیز را به آغوش پر مهرتو بسپارم
.. وقتۍازاذیت‌هاۍدیگران‌زیادۍناراحت‌میشیم، این‌علامت‌ضعف‌هاواشکالات‌درونۍماست... آدم‌سالم،قویہ‌وازآزاردیگران‌زیادبهم‌نمۍریزہ 🌱
🦋 إِنِّي‌وَجَّهْتُ‌وَجْهِيَ‌لِلَّذِي فَطَرَالسَّمَاوَاتِ‌وَالْأَرْضَ‌حَنِيفًا وَمَاأَنَامِنَ‌الْمُشْرِكِينَ من‌روی‌خودرابه‌سوی‌کسی‌کردم که‌آسمان‌هاوزمین‌راآفریده؛ من‌درایمان‌خود‌خالصم؛وازمشرکان‌نیستم! +تمام‌امید‌منی‌میان‌‌ناامیدی‌ها! -سوره‌انعام‌آیه‌۷۲📚
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا افسرده ای؟ چرا مضطربی؟ چرا ناراحتی؟ به چی فکر می کنی؟ ❤️
مردم چی ميگن؟ میخواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت:فقط بیمارستان خصوصي. مادرم گفت: چرا؟گفت: مردم چه می گویند؟! می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟مادرم گفت: مردم چه می گویند؟! به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟ با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!میخواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟گفتند: مردم چه می گویند؟می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟گفت: مردم چه می گویند؟ اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!گفتم:چرا؟گفت:مردم چه می گویند؟! می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟گفت: مردم چه می گویند؟!بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند.میخواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟گفت: مردم چه می گویند؟! مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!... از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستن!