📓 #کتابپرمخاطبسهدقیقهدرقیامت📂 #بخش_۳۸ 🔍 #مدافعـانحـــرم
🖊شهادتین را گفتم. در این لحظات منتظر بودم با یک گلوله از سوی تک تیر انداز تکفیری به شهادت برسم. در این شرایط بحرانی عبدالمهدی کاظمی و جواد محمدی خودشان را به خطر انداختند و جلو آمدند. آنها خیلی سریع مرا به سنگر منتقل کردند خیلی از این کار ناراحت شدم. گفتم: برای چی این کار را کردید؟ ممکن بود همه مارو بزنند. جواد محمدی گفت: تو باید بمانی و بگویی که در آن سوی هستی چه دیدی. چند روز بعد باز این افراد در جلسه ای خصوصی از من خواستند که برایشان از برزخ بگویم. نگاهی به چهره تک تک آنها کردم. گفتم چند نفری از شما فردا شهید می شوید. سکوتی عجیب در آن جلسه حاکم شد. با نگاه های خود التماس میکردند که من سکوت نکنم. حال آن رفقا در آن جلسه قابل توصیف نبود. من همه آنچه را دیده بودم را گفتم. از طرفی برای خودم نگران بودم. نکند من در جمع اینها نباشم. اما نه. ان شاء الله هستم. جواد با اصرار از من سوال میکرد و من جواب میدادم.
در آخر گفت: چه چیزی بیش از همه در آن طرف به درد ما میخورد؟ گفتم: بعد از اهمیت به نماز با نیت الهی و خالصانه هر چه میتوانید برای خدا
و بندگان خدا کار کنید.
🖊روز بعد یادم هست که یکی از مسئولین جمهوری اسلامی در مورد مسائل نظامی اظهار نظری کرده بود که برای غربی ها خوراک خوبی ایجاد شد. خیلی از رزمندگان مدافع حرم از این صحبت ناراحت بودند. جواد محمدی مطلب همان مسئول را به من نشان داد و گفت: می بینی؟ پس فردا همین مسئولی که اینطور خون بچه ها را پایمال میکند از دنیا میرود و میگویند شهید شد! خیلی آرام گفتم: آقا جواد من مرگ این آقا را دیدم. او در همین سالها طوری از دنیا میرود که هیچ کاری نمی توانند برایش انجام دهند!
🖊حتی مرگش هم نشان خواهد داد که از راه و رسم امام و شهدا فاصله داشته چند روز بعد آماده عملیات شدیم. نیمه های شب جیره جنگی را گرفتیم و تجهیزات را بستیم خودم را حسابی برای شهادت آماده کردم. من آر پی جی برداشتم
و در کنار رفقایی که مطمئن بودم شهید می شوند قرار گرفتم. گفتم اگر پیش اینها باشم بهتره. احتمالاً با تمام این افراد همگی با هم شهید می شویم. هنوز ستون نیروها حرکت نکرده بود که جواد محمدی خودش را به من رساند. او مسئولیت داشت و کارها را پیگیری می کرد. سریع پیش من آمد و گفت: الان داریم میریم برا عملیات و خیلی حساسیت منطقه بالاست او به گونه ای می خواست من را از همراهی با نیروها منصرف کنند. بعد کمی برایم از سختی کار توضیح داد. من هم به او گفتم: چند نفر از این بچه ها فردا شهید می شوند. از جمله دوستانی که باهم بودیم. من هم می خواهم با آنها باشم بلکه بخاطر آنها ما هم توفیق داشته باشیم. دوباره تأکید کردم: تمام کسانی که آن شب باهم بودیم شهید می شوند.
ان شاءالله آن طرف با هم خواهیم بود.
شهید گمنام :):
ازعکاسےپرسیدند ؛
بدترینلحظہعکسگرفتنٺکِۍبود؟
گفت:«خواستمازکودکےعکسبگیرم؛
فڪرکردکہدوربیناسلحہمنہ !
ودستانشرابالابرد-!
واقعااگرمدافعانحرمنبودن،چہمیشد-!؟
شایدجاے اینکودڪ . .
منوشما هرروز تنوجانمان
ازصداےخمپارھهاےشهرمےلرزید
#حقیقتاامنیتُمدیونشهداهستیم
+مگهنه¿!
#یاایهاالعزیز
#حسین.
تازِقلبمپرسیدمعشقچیست؟!
″اینچنینگفتوگریست''
لیلیومجنونفقطافسانہاند...
عشقدردستحسینابنعلیاست❤️ :)
#یاایهاالعزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂
در خودمـ گمشده امـ
آه بگو راه کجاست....🚶♂
خستهامـ از شب پر ابر بگو ماه کجاست...🧐
#یاایهاالعزیز
خداوند به موسی علیهالسلام فرمود:
«اى موسى! هرچه بدان نياز دارى از من بخواه، حتى علف گوسفند و نمك غذايت را»
#یاایهاالعزیز
ارمنی یڪ بــار رو زد،
حاجت خـــود را گرفتـ
خوش بھ حال ما کھ عمرے
در پےات آوارھایمـ ..✨🌱
#یاایهاالعزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
بهارها ڪہ ز عمرمـ گذشت و بیےتو گذشت!
چہ بود غیر خزانها اگر بهار تویـے🌼
🌷 #یا_صاحب_الزمان (عج)💚
بہقول #استاد_رائفیپور :
اینهمہروایٺدربارهمهدویٺهسٺ!
آقا توی یڪیشون نفرمودن، اگر مردم دنیا
بخوان! ظهور اتفاق میفته..!
توے همشون فرمودن :
اگرشیعیانما
اگرشیعیانما..
بابا...گره...خودِماییم.💔
🌷 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) :
✍ أبلَغُ ما تَستَدِرُّ بهِ الرحمَةَ أن تُضمِرَ لِجَميعِ الناسِ الرحمَةَ.
👌 بهترين وسيله ريزش رحمت خدا ، مهربان بودن با همه مردمان است.
📚 (غرر الحکم)
آب دریا را اگر نتوان کشید، هم بقدر تشنگی نباید چشید!!!
🔺 آروم کردن درون آدم با گناه، مثل رفع تشنگی با آب دریاس
🔸آب که شور باشه، اگر بنوشی تشنهتر میشی.
#اینوحتمابخون👆❤️