درباره کشف حجاب
۱
🔹آقای نوباوه خبر داده که ظاهرا بنا است برای کشف حجاب و دهن کجی یک عده فکری بکنن. خوب خدا رو شکر.
🔹احتمالا مسوولین میدونن بی خیالی نسبت به این قصه باعث میشه بسیاری از انقلابیون و متدینین سرخورده بشن. نیروهای اصلی حامی انقلاب.
🔹احتمالا مسوولین میدونن این ماجرا به شدت مسری است و احتمالا کار به خواهر و دختر و نوه هاشون هم کشیده میشه اگر رها بشه.
🔹احتمالا مسوولین میدونن این قصه ته نداره و روزه خواری هم بعد اضافه میشه، رقاصی هم ، نیمه برهنه شدن و بلکه بیشتر، سگ گردانی و بعدهم پرچمهای رنگین و چه و چه. در همین چند ماه دیدند که زمین دادند زمان هم دادند.
🔹احتمالا مسوولین میدانند برای مردم تربیت فرزندانشان مهم است و اگر احساس کنند تربیت دختران و جوانانشان در خطر است احساس ناامیدی مضاعفی شکل میگیره.
🔹احتمالا مسوولین میدانند که در جامعه ای که بالای هشتاد درصد معتقد به حجاب وجود دارد و درصد بالایی حتی همان حجاب ضعیفشان را با اعتقاد دینی سر کرده اند این بی توجهی به عقیده عمومی چه یاسی را باعث میشه و یأس راهبرد امروز دشمنه.
🔹احتمالا مسوولین میدانند که رها کردن این ماجرا باعث تشدید دو قطبی های اجتماعی میشه و چه بسا عده ای خودسر وارد درگیری با خودسران جریان مقابل شوند و کار پیچیده تر شود.
🔹احتمالا مسوولین میدانند دیگه. نه؟!
@ali_mahdiyan
هدایت شده از تا مردم
فراهک
🔰🔰🔰
سال ۹۶پیشنهادش را حاج آقای مومنی داد.
ایشان از آن آخوندهای اهل اقامه اند و نائب بر حق حاج عبدالله والی در کمیته امداد بشاگرد
🔶با آن لهجه غلیظ اصفهانی که در بحرانی ترین لحظات این تیکه کلام از دهانش نمی افتد:«طوری که نیست»
در آن سال تصمیم گرفت ازدواج ساده را در بشاگرد اقامه کند.
گروه جهادی محبین ائمه که ماباشیم هم اعلام آمادگی کرد.
مخارج بالاوتشریفات زائد،بلای جان جوانانی شده بود که دوست داشتند،ازدواج کنند ولی پیش روی خود مانع میدیدند.
کار شروع شد،تقریبا هر ماه هیات عالی رتبه ای 😅 از قم(رفقای خانه طلاب) و چند نفر از دوستان تهرانی برای برگزاری جشن ها،بشاگرد میآمدند. روستا به روستا
آقا و خانمی که شما باشید،اوایل شاید دلیل استقبال اهالی از طرح ازدواج ساده، تامین جهیزیه بود.اما بتدریج،شیرینی های دیگر خود را نشان داد.
🔶مردم از اینکه مراسم ازدواج معنوی و جذاب برگزار میشد،خیلی راضی بودند:دکور زیبا،جمعیت زیاد،میهمانهای ویژه( بچه های جهادی که طرفینی همدیگر را دوست داشتیم)آتش بازی انتهایی مراسم که اوج هیجان بود و...
گویا دنیاوآخرت بصورت جمع سالم،در کنار هم قرار گرفته بود و مدلی از ازدواج انقلابی را به مردم هدیه میداد.
در این پنج سال بیش از ۱۵۰۰ جهیزیه تقدیم زوج های جوان شد به تمامی فرزندان اول زوجها،سیسمونی داده شد و سن ازدواج به طور محسوسی پایین آمد.
🔶اما اتفاق جالب دیشب درروستای«فراهک»: چهار زوج نه با کمک این طرح،بلکه بصورت خودجوش،ازدواجشان را ساده برگزار کردند:«مهریه ۱۴ سکه و با همان سبک جشن های ما، آتش بازی هم به راه بود😃
الحمدلله ازدواج ساده در بشاگرد گفتمان شده
@tamardom
درباره کشف حجاب
۲
🔹برای مبارزه با کشف حجاب و رهایی پوشش حداقل سه نوع قدرت را باید به کار انداخت که هر سه عملا با حملات دشمن مختل شده اند.
🔹اول قدرت حاکمیت است. ورود حاکمیت نشان دهنده وجود محاسبات و عقل ورزی است. شاید کسی محاسبات حکمرانان را قبول نداشته باشد اما حتما میپذیرد که رها کردن صحنه از اصل اعمال حکمرانی، معنایش این است که اینجا اساسا عقلانیت و حکمت را تعطیل کرده ایم. لازمه تعطیلی عقلانیت در هر ساحتی از جامعه، تشدید دو قطبی و هرج و مرج و خلاصه ضرر عمومی است.
🔹 حتی اگر حکومت قائل به آزادی پوشش هم شود، (که حرف بی ربط و غلطی است) باز هم باید این آزادی زیر سایه قدرت حاکمیت باشد تا معلوم شود این آزادی از سر عقلانیت است، به تعبیر روایت نبوی «بهشت زیر سایه شمشیر است». آزادی که ناشی از رهایی و ضعف و انفعال باشد، آزادی حیوانی است که ارزشی هم ندارد، ضرر هم دارد. لذا قوه قاهره حاکمیت باید لمس شود. درباره آزادی پوشش هم حتی این چنین است تا چه برسد به الزامات و قانون تکلیف کننده حاکمیتی. اگر قوه قهریه را حذف کنید یا سایه آن ملموس نباشد، بود و نبودتان فرقی نمیکند. ولو در نحوه اعمال این قدرت با محبت و مدارا عمل میکنید.
🔹دومین قدرت، قدرت رسانه است. آنها که غیرت دینی دارند بارها با دیدن کشف حجاب، به این اندیشیده اند که چگونه تذکر بدهند یا نهی از منکر کنند. نگاه ناظر سوم مهم است. ناظرهای سوم گاهی به اولویت این تذکر ما اشکال میکنند، گاهی این کار را باعث دعوا و جدال میبینند. دعوا و جدالی که همه از آن متنفرند، چه باید کرد؟ ناهنجاری کشف حجاب با زبان اجتماعی (و نه فقط شرعی) توضیح داده نشده.یعنی ضرر آن برای تک تک افراد و کل جامعه و ... گفتمان نشده است. شما به بستن کمربند ایمنی هم بخواهید الزام کنید باید قبلش آن را گفتمان کنید. گفتمان به آمر و ناهی قدرت میدهد و از طرفی مانع ایجاد دو گانگی و اختلاف هم میشود. این همان نکته ای است که سالها است تقریبا تعطیل شده است. این گفتمان و توجیه عمومی صحنه را برای اعمال قدرت حکومت و قدرت اجتماعی مردم فراهم میکند. برای ایجادش باید برنامه ریزی زمان بندی شده روشن داشت. همه اهالی رسانه هم باید در ایجادش کمک کنند.
🔹قدرت سوم، قدرت امر به معروف و نهی از منکر است که قدرتی اجتماعی است. قدرت روابط اجتماعی ولایی را جدی بگیریم. نهی از منکر و امر به معروف باید در بستر ارتباطات ولایی شکل بگیرد چیزی شبیه تذکرهای افراد خانواده منسجم به یکدیگر. این احساس انسجام ولایی را همزمان با امر و نهی باید منتقل کنیم. که احساسی پر از محبت همراه با مسوولیت نسبت به یکدیگر است. یعنی به من توهین هم کنی صبر میکنم دوستت هم دارم اما به دستور شرع و قانون باید عمل کنی به مردم و جامعه حق نداری ضرر بزنی و مانع رشد دیگران شوی.
@ali_mahdiyan
برادران لیلا
🔹دیدم یکی در نقد «برادران لیلا» نوشته بود، این فیلم ربطی به خانواده ایرانی و فرهنگ ما ندارد. واقعیت آن است که داستان این فیلم مملو از نماد بود و اساسا بنا نداشت راست بگوید. فیلم برای مخاطب «متوهم» خوب بود. مخاطبی که خودش را نشناسد و نخواهد که بشناسد. مثل اغتشاشات چند ماه قبل که برای متوهمین مناسب بود.
🔹پدر پیر تریاکی متوهم که همه آرزویش این است که «بزرگ فامیل» باشد نماد است. ساختار «بزرگ فامیل بودن» و «پدر و فرزندی» و «مادر و فرزندی» و آدابش و احترامهایش همگی نمادند. سعید روستایی البته درست فهمیده که ریشه ولایت اجتماعی و انسجام اجتماعی را باید در عقاید مردم و ایمان مردم دید. این همان نکته ای بود که خیلی زودتر اصغر فرهادی تشخیص داده بود و از ابتدا همان را نشانه گرفته بود.
🔹سعید روستایی که پیش از این با فیلم جذاب «ابد و یک روز» مدح این انسجام اجتماعی را خوانده بود و جانب آن را گرفته بود و نه خوشبختی های ناشی از خروج از این هویت اجتماعی اعتقادی، حالا همه سمیه را آورد به پای لیلا و سر برید. او خودش خودش را ویران کرد و حالا دیگر نابود شد و تمام.
🔹او فیلمی ساخت به نفع اغتشاشات. حالا خوب باور کنیم که «برادران لیلا» و «عنکبوت مقدس» و همه و همه بخشی از یک پروژه کثیف بودند، برای زدن هویت و ایمان و خلاصه انسجام مردم. یعنی گرفتن تنها کلید و راه حل برای عبور از مشکلاتمان. معلوم شد ما با دو جریان تحول خواه مواجهیم یکی داشته هایتان را میگیرد تمسخر میکند، دروغ میداند و حرمت میشکند. دیگری راه حل را اساسا همین ایمان و انسجام میداند. اندیشه غایتگرای خودخواه حرمت شکن ضداخلاق و دین راه حل نیست بلکه اساس مانع است. اساس نرم افزار تمدن مدرن است. و این نرم افزار مدرن خود مانع است بر سر هر تحولی.
🔹پروژه «عنکبوت مقدس» تنفر افزا بود در مردم چون نشان داد این جریان با امام رضا ع طرف است. پروژه «برادران لیلا» هم مشمئز کننده بود وقتی چشم در چشم مخاطب حاضر شد حرمت پدر و مادر را بشکند و کنار جسدشان برقصد. این همان مسیری است که در جدایی «نادر از سیمین» اصغر فرهادی در بیانش تعلل کرد. او بین حفظ پدر پیر آلزایمر گرفته یعنی هویت تاریخی سربار و جنگیدن در داخل در مقابل فرار از آن و رفتن ، پایان باز را انتخاب کرده بود. اما حالا سعید روستایی با افتخار برادر را به خارج فرستاد حرمت پدر و مادر را شکست، آشوب را به جای عقلانیت انتخاب کرد و همه حرمتها را انگ توهم و دروغ زد تا به دامن نیهیلیستی و پوچ گرایی مفرط بیفتد.
🔹ابتدای امسال رهبری در حرم امام رضا ع مهمترین داشته این مردم را «استحکام بنیه ناشی از ایمانشان» دانست. خیلی ها ممکن است اهمیت این دارایی را ندانند اما اگر امروز ببینند چگونه جریانی مشهور و مثلا هنرمند پول از غرب میگیرند تا آن را نابود کنند و روی فرش قرمز غربی لب میگیرند که دیده شوند و غرب برایشان سوت و کف میزند، شاید باور کنند که اینکه «جنگ امروز جنگ ایمان و کفر است»، یعنی چی.
@ali_mahdiyan
درباره کشف حجاب
۳
🔹در مواجهه با این وضع زننده کشف حجابها، دوستانم میپرسند تذکر بدهیم؟ نهی از منکر بکنیم؟ آنها شجاعت تذکر دادن را دارند و غیرتش را هم. اما ابهامشان ناشی از نکته دیگری است که خواهم گفت. به هر حال سوال ساده است. «تذکر بدهیم یا نه؟». جواب من هم روشن است، بله تذکر بدهیم. غیرت دینی ما اگر باقی مانده، باید به چشم بیاید.
(من در این یادداشت درباره بلاتکلیفی مسوولین و رسانه ای ها و همینطور دیگر وظایف و مسوولیتهای خود ما بحث نمیکنم.)
🔹اما یک نکته امروز جدی تر از قبل شده، عمل به امر به معروف و نهی از منکر، مثل هر واجب دیگری در فضایی از تزاحمات و تعدد عنوانها انجام میشود و مکلف باید عقلانیت لازم برای انجام آن را کسب کند.
اهمیت توجه به این نکته، امروز بیشتر از گذشته است. فرض کنید به اشتباه با کسی از فامیلتان در یک جلسه و جمع خانوادگی، میانه تان بهم خورده باشد. در این فضا کوچکترین رفتار ناشی از تقابل شما باعث برداشت بد طرف مقابل و دیگران و بدتر شدن اوضاع میشود. از یک سو باید برای پوششش مثلا، به او تذکر دهید، در حالیکه موظفید رابطه خود را با او ترمیم کنید. کدام را مقدم میکنید؟ به من باشد میگویم اگر میتوانید تذکر بدهید اما تذکری که همزمان رابطه شما را نیز با او ترمیم کند. بلدید؟ اگر نه، کار را خراب تر نکنید.
🔹ما معتقدیم با این رفتار آدمها مخالفیم نه با خودشان. عمق ارتباطمان با کسانی که خطاکارشان میدانیم به اندازه عمق ایمانمان است. این ارتباط عمیق ایمانی مستحکم تر از رابطه فامیلی است. آیا بلدیم به گونه ای تذکر دهیم که این رابطه فامیلی و ایمانی ما مخدوش نشود؟ آیا بلدیم کاری کنیم که جمع زیادی از ضعیف الحجابها خود را بیرون از جبهه دینی ما به حساب نیاورند؟ بله دشمن روی این کشف حجابها حساب کرده، اما آیا روی اختلافات و دو گانگی ها حساب نکرده؟ خطر این شکن اجتماعی و دشمنی که بین ما ایجاد کرده اند، را احساس میکنیم؟ متوجه هستیم که بخواهیم یا نه ما نماینده نظام دینی هم به حساب میآییم و این جدایی به جدایی خیلی ها از نظام هم کشیده میشود.
🔹من تذکر دادن با این بلوغ و کیفیت را میپسندم. اگر ببینم نمیتوانم انجامش دهم. انجام نمیدهم. تذکری که دلم را خنک کند، جگرم را حال بیاورد نه. تذکری که احساس جدایی مرا از آدمها ایجاد کند نه رفتارشان، نه. تذکری که باعث تضعیف ارتباطات هویتی اجتماعی شود نه.
🔹به گونه ای تذکر بدهیم که ناظر سوم در درونش با ما همراه باشد. ولو به ظاهر همراهی نکند. دوست طلبه ای دارم که در فرودگاه هر چه یک دختر بد دهن و بی ادب به او میگفت و فیلمبرداری هم میکرد، او با احترام و ادب و منطق پاسخ میداد. طوری که مخاطبین دیگر همه به واسطه این ادب و اخلاقش با او همراه شده بودند. سخت است؟ بله سخت است. بله امروز ما هم نیاز به رشد داریم. امر به معروف و نهی از منکر را باید ارتقا دهیم، نیاز به یک فهم کلان و چند ضلعی داریم و نیاز به اخلاق و مهارت اعمال این فهم و بصیرت.
🔹حرف در این باره زیاد است . باز هم خواهم نوشت.....
@ali_mahdiyan
دوازدهم بهار ۱۴۰۲
🔹امام در پیام خود، دوازدهم فروردین پنجاه و هشت را روز «آغاز حکومت الله» در زمین نامید. رک و رو راست بگویم، خیلی ها از اهل علم سالها است که این جمله را جدی نگرفتند. این سخن یک فقیه است. سخن یک عارف است. کسی که رقیبانش و دشمنانش هم حتی او را فقیه و عارف میدانستند. دقت کنید هنوز قانون اساسی هم نوشته نشده بود، فقط دو کلمه «جمهوری» «اسلامی» با اراده مردم تثبیت شده بود، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. همین را او میگوید آغاز حکومت الله.
🔹این مهمترین حرف اثباتی انقلاب اسلامی بوده و هست و خواهد بود. این همان ایده ای است که سلطنت این و آن را زیر سوال میبرد. هم در ایران پهلوی ها و پهلویچه ها را، هم در کل دنیا حاکمان مستکبر عالم را. این همان ایده ای است که سازندگی در کشور را به جهادسازندگی سپرد. جنگ را به بسیج مستضعفین، و محرومیت زدایی را به اندیشه «بشاگرد را باید بشاگردی بسازد» سپرد. این همان ایده ای است که مهمترین نقطه اختلاف دولت موقت لیبرال با امام شد که میگفتند «به مردم بگویید به خانه بروند و کار را به دست ما بسپارند».
🔹این همان ایده نهضت سواد آموزی دهه شصت است. این ایده بن مایه «انقلاب علمی» دهه هشتاد و نود در کشور است. این اندیشه زیر سوال برنده سوپرمن پرستی است. این اندیشه معنا کننده درست انتظار است. این حرف نوی امروز ما است که نرم افزار حاکم بر دنیا را به چالش کشیده. این ایده ای است که تحققش جز با «تحولی در قواره یک انقلاب ایمانی» شدنی نیست. حکومت الله مگر شوخی است. یعنی بروز قدرت بینهایت خدا. که در هر ساحتی وارد شود همه چیز را به نفع سعادت همه بشر زیر و رو میکند. سردار قدس میگفت جان من و هزاران مثل من فدایش. امام میگفت حفظش حتی مهمتر از حفظ جان امام معصوم ع است. چرا؟ چون همه انبیا و اولیا هم برای تحقق همین نرم افزار توحیدی میجنگیدند و شهید میشدند. این حقیقت ولایت است در زمین. این فلسفه عملی همه فقه است.
🔹حالا برگردید به سخنان امسال رهبری در نوروز. او گفت مهمترین دارایی ما همین نظام با عمق ایمانی اش میباشد. هر چه داریم از همین حقیقت است و مهمترین ضعف ما نیز این است که مردمسالاری دینی را وارد صحنه اقتصاد نکردیم. به پول نفت آویزان شدیم نه اراده مردم. تولید یعنی اراده ناشی از ایمان مردم در صحنه اقتصاد. پشتوانه پولتان را این حقیقت قرار دهید. تورم هم جمع میشود. ارزش پولتان هم زیاد میشود. به جای آنکه چشم به دست کثیف بیگانه داشته باشید به جای آنکه از فروش کارخانه ها زیر عبای اصل ۴۴ دولتتان ارتزاق کند، به جای آنکه فقط به مردم سر بزنید و دنبال پر کردن جیبشان باشید، بروید سراغ حاکم کردن مردم در اقتصاد. این راه حل توحیدی اقتصاد کشور است.
🔹 چشمتان به سخنان تحول خواهانه رهبران عارف و حکیم و فقیه تان باشد نه مارهای خوش خط و خال حوزوی که نه دین را فهمیده اند نه اقتصاد را(میگویند دین نظام اقتصادی ندارد تا جای پای لیبرال ها و نئو لیبرالها را باز کنند) بیایید به تحول حقیقی بپیوندیم نه تحجرخواهی غربگرایان. دیدید ساحل اغتشاشاتشان باز هم همان نیم پهلوی و ربع پهلوی بیچاره بود. اینها خود تحجرند. خود تکرارند. اینها چیزی ندارند مگر همان حرفهای تکراری دنیای مدرن که صدای شکستن استخوانهایش گوش فلک را کر کرده. اینها آخر سر شما را برمیگردانند به تقدیم ناموستان به دنیاخواهان مستکبر و آمریکا مثل همان سالهای قبل انقلاب. اینها امروز هم پرچمشان عریان شدن تن است نه اثاره عقل.
🔹به این وضعی که داریم راضی نیستیم بله، باید در پی انقلاب باشیم و تحول، بله. اما هیچ تحولی شدنی نیست مگر با الله. «لاحول و لاقوه الا بالله». فقط خدای انقلاب یعنی «مقلب القلوب» است که میتواند «حول حالنا الی احسن الحال»شدنی شود. انقلاب و تحول یعنی سلوک با الله با توحید با «حکومت الله». و این یعنی «سلوک با جمهوری اسلامی» و لاغیر.
@ali_mahdiyan
قصه سفره
❤️ پیرمرد اصرار میکرد افطار مهمانش شویم. گفتیم پدر جان، بچه های جهادی منتظرند، قبول نمیکرد. از صبح منزل خیلی ها رفته بودیم. خانواده هایی که به سبک ازدواج ساده تشکیل شده بود. روستای «دهندرشنبه» با آسمانی پر از ستاره که با دست میتوانستی هر قدر که میخواهی ستاره بچینی. منطقه گافر، شرق هرمزگان. نزدیک خانه پیرمرد شدیم. از صبح صحنه های متنوعی دیده بودیم ...
❤️هر خانه ای سخنی داشت یکی میگفت: چند ماه بعد از عروسی سیم برقمان اتصالی کرد، کپرمان سوخت(کپر را با چوب نخل میسازند) با همه وسایلمان، الان خانه پدرم زندگی میکنیم. این دخترم ریحانه است. لباسهایش را خودم دوخته ام.
دختری زیبا با موهای فرفری. لباسی که مادرش دوخته بود بسیار زیبا بود کاش میشد این صنایع دستی را در شهر ها فروخت. روستاها مشکل راه داشت، تا شهر چندین ساعت جاده خاکی بود و هزینه ماشین بسیار بالا بود، یعنی اینجا وقتی کسی بیمار میشد حسابش با کرام الکاتبین بود.
معمولا دامادها نبودند، میرفتند کیش، کار میکردند. هر بار هفت هشت ماه از همسر و خانواده دور بودند. کار اینجا نبود. یک خانواده که سه چهار سال ازدواج کرده بودند شاید به اندازه سه چهار ماه با هم بودند. گریه آور بود....
❤️پسر پیرمرد، آقا موسی صدا زد حاج آقا حواست کجا است، چرا چیزی نمیخوری؟ دلم را برده بود، سفره ای کوچک در اتاقی محقر، برای من زیبا ترین سفره افطاری بود که در همه عمرم میدیم. کمی ریحان تازه که مال باغچه شان بود. یک قالب پنیر، چند تا نان گرم که پخته بودند، کمی خرما و مقداری فرنی. موسی خوش مشرب بود.
میگفت این روستا زینب و موسی زیاد داره. من موسی هستم، همسرم زینب است. این دامادمان هم موسی است همسرش زینب است. فلانی موسی است بیساری زینب....
❤️دوباره یاد خانه هایی افتادم که از صبح تا قبل مغرب رفته بودیم. در یکی از خانه ها عروس خانم و پدرش نشسته بودند، پرسیدم داماد کجا است؟ گفتند به رحمت خدا رفته. چند ماه بعد عروسی برای کار به کیش رفته بود بر اثر حادثه ای از دنیا رفت.خواستم حرفی بزنم گفتم خدا هر مصیبتی بدهد قبلش صبرش را روزی میکند. پدر عروس گفت بله خدا حکیمه.
❤️با صدای خنده بچه ها به خودم آمدم، پیرمرد برایشان لقمه میگرفت، نان و پنیر و کمی ریحان، به دستشان میداد. یک سفره کوچک و اینهمه میهمان! موسی سرش را برگرداند سمت من و گفت صوت «روایت لاله زار تهران» شما را شنیدم.
داشتم شاخ در میآوردم. گفتم کجا شنیدی؟ مرا چطور شناختی؟ گفت در فضای مجازی. تو را هم از صدات شناختم.
گفت در آن صوت جمله ای گفتی که به دلم نشست. گفتی:«در طول تاریخ کمتر مردی را پیدا میکنید که یک جامعه و امت را متحول کند. امام اینگونه بود».
❤️سخنان خودم از زبان او دل مرا زیر و رو میکرد. او یک طور دیگری همان حرف را گفت. جایتان خالی. عجب سفره افطاری بود، پر از زیبایی و پر از عظمت و کرامت. انگار آسمان همه ستاره هایش را به این سفره بخشیده بود به این مردم.
@ali_mahdiyan
نقش تکرار در تحول.docx
17.6K
نقش «تکرار» در «تحول»
در مکتب سیاسی و نظام فکری حضرت امام ره
سخن کوتاه رهبری درباره «تکرار» چه عمقی در اندیشه امام داشت؟
@ali_mahdiyan
درباره کشف حجاب
۴
نقدهای رهبری به حزب اللهی ها
🔹معمولا تمایزات اندیشه رهبری را با اندیشه های خودمان سرسری رد میکنیم. سخنان رهبری درباره حجاب بسیاری از تحلیلهای موجود و رایج را به چالش کشید.
🔹قبلا رهبری کسانی که ضعیف الحجاب بودند را مهمترین مبارزین با نقشه دشمن معرفی کرد که با برنداشتن حجاب، بازی دشمن را خراب کردند.(حرام سیاسی هم که در این جا طرح شد.غیر از ممنوعیت قانونی یا حرام شرعی است. حرام سیاسی یعنی تقویت نقشه راهبردی دشمن و تضعیف جبهه حق. چه بسا یک فرع قانونی یا فقهی در یک زمان اولویت راهبردی پیدا کند به دلیل تمرکز دشمن یا معنا و اثر هویتی اش، لذا رهبری تقوای سیاسی را به معنای مراقبت از افتادن در طرح دشمن میداند۹۵٫۳٫۱۴) این بار حتی کسانی که کشف حجاب کرده اند را چنین توصیف نمود که نمیدانند چه اشتباهی میکنند. این تحلیل یعنی مشکل اصلی این جماعت، جهالت است نه عداوت. خوب معنای این سخن آن است که در تعامل با اینها باید روی روشنگری و تبیین تمرکز کنیم نه امر به معروف و نهی از منکر. امر و نهی جایی است که علم هست و خطا انجام میشود. تبیین جایی است که جهل وجود دارد. لازم نیست که توضیح دهم این ها یکی نیست. قبلا هم ایشان تمرکز اصلی را در حجاب بر تبیین و گفتمان سازی قرار داده بود. روشی که هیچ وقت عمده نیروهای متدین جدی نگرفتند(۷۷٫۱۲٫۴) اینکه یک خطا را فعل جاهلانه بدانیم یا «عن علم» در طراحی های ما بسیار موثر است. بحث در تمرکز روشی است دقت کنید. و الا روشن است که نفی امر و نهی به طور کلی نمیکنم.
🔹ایشان مساله اقتصاد را امروز مساله دارای اولویت دانستند که دامنه اثرش در امور فرهنگی و اجتماعی هم خود را نشان میدهد. این سخن را کنار این نکته ایشان قرار دهید که به هر دوی اینها باید پرداخته شود. حتی در مقوله کشف حجاب نیز بستر و فضای اصلی تکثیر آن، همین ضعف کارآمدی در زمینه معیشت و تورم و تولید است. آنانکه با مردم و کشف حجاب کنندگان سخن گفته باشند میدانند، این سخن چقدر درست و به جا است. اینکه مرکز توجهات رهبری با بسیاری از دوستان ما متفاوت است قابل کتمان نیست. بله آنانکه فرق «تمرکز توجه بر اقتصاد» و «انحصارتوجه به اقتصاد» را نمیدانند محل بحث نیستند. اما آنانکه این تفاوت را متوجهند دقت کنند که رهبری راه حل مسائل فرهنگی اجتماعی را هم در این زمان تمرکز بر امر اقتصاد دانستند.
🔹رهبری امر کشف حجاب را بیشتر یک اتفاق امنیتی و سیاسی از جانب دشمن تلقی کردند. معنای این سخن آن است که نیاز به ورود جدی دستگاه های حاکمیتی است. اصل برنامه داشتن کامل و جامع و اینکه این مقوله در تخاطب با کارگزاران مطرح شد همه نشان میدهد الان زمان ورود جدی دستگاه های حاکمیتی است. این یعنی نقد آن تلقی ساده اندیش برخی که فکر میکردند نیاز به ورود های امنیتی حاکمیتی نیست و کار با همین تذکرات متداول فرد به فرد و یا کار فرهنگی صرفا حل و فصل میشود.
🔹رهبری همین کشف حجاب کرده ها را هم با آن عمق معنوی و ایمانیشان میبیند و مدحشان میکند. این نگاه نقد رویکرد ظاهرگرایانه در دین است که این جماعت را نماد رشد بی دینی در جامعه میدانند حال آنکه شاخصهای رشد دینداری و یا بی دینی اینقدر ظاهرگرایانه و تنگ نظرانه نیست که عده ای فکر میکنند و از قبل آن راهی برای مأیوس کردن متدینین باز میکنند. کل این ماجرا را در بستر عمق معنوی و پیروزی کلان راهبردی جبهه حق نبینیم، دچار یأس از سر نادانی خواهیم شد.
🔹اگر سه قدرت «امنیتی و حاکمیتی» ، «تبیینی و گفتمانی» و «روابط اجتماعی ولایی و امر و نهی فرد به فرد» را عوامل بیرونی (در مقابل عوامل درونی مثل فرهنگ و ایمان و علم) اصلی حفظ حجاب در جامعه بدانیم. در سخنان رهبری امروز قدرت امنیتی حاکمیتی تقدم دارد سپس گفتمانی و تبیینی و در نهایت امر و نهی اجتماعی فرد به فرد. پس روی مطالبه از دولت و راهکار دادن به دولت از یک سوی و کار اثباتی گفتمانی تبیینی از سوی دیگر باید بیشتر تمرکز کنیم.
@ali_mahdiyan
بسم الله
⚜ دفتر امام و رهبری بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(سلام الله علیه) برگزار میکند:
🔰 *بیستوششمین جلسه از سلسه جلسات #قطب_نما*
📌 با موضوع:
♦️ *چگونگی تحقق ابعاد مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی*
👤 سخنران: *حجة الاسلام و المسلمین علی مهدیان*
💠 در این جلسه، قطبنما به بررسی بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار *اجتماع زائران و مجاوران مطهر رضوی و دیدار رمضانی با کارگزاران نظام * خواهد پرداخت.
🗓 *تاریخ: چهارشنبه، ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۲*
🕖 *ساعت: ۱۶:۰۰*
⭕️ *این جلسه به صورت مجازی برگزار میگردد.*
🔗 *پیوند برگزاری جلسه:*
*https://vc.isu.ac.ir/ch/basij5*
🧭 با قطبنما راهو پیدا کن...
______________________________
🇮🇷 *بسیجدانشجوییدانشگاهامامصادق(ع)*
🆔 @Basijisu_ir
🆔 @Hadithevelayat
-1405083901_-843316796.mp3
37.68M
﷽
🔊 #گزارش_صوتی
🔰 بیستوششمین جلسه از سلسلهجلسات #قطبنما
🔶با موضوع: *چگونگی تحقق ابعاد مردمسالاری دینی در جمهوری اسلامی*
👤 با حضور: *حجةالاسلام علی مهدیان*
📅 مورخ: ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
__
دفتر امام و رهبری بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
@Hadithevelayat
https://b2n.ir/Hadithevelayat
1686904577_-1627970785.mp3
788.2K
🎙#کلیپ_صوتی
⭕️ مردمسالاری از عمق *توحید* برخاسته است...
👤 حجة الاسلام #علی_مهدیان
🔷 ارائه شده در بیستوششمین جلسه قطبنما (۱۴۰۱/۰۱/۱۶)
__
دفتر امام و رهبری بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🆔 @Hadithevelayat
📲 https://b2n.ir/Hadithevelayat
محفل و سبک قرائتی
🌹امسال اولین ماه رمضانی را تجربه کردیم که استاد قرائتی در صدا و سیمایش نبود. حواستان بود؟ او روی تخت بیمارستان خوابیده.
🌹بیش از چهل سال است که مردم قرائتی را با یک کلمه میشناسند و آن «قرآن».
اخلاقش بروز صدق است و اخلاص. جایی شنیدم که میگفت من آنچه واجب است دنبال میکنم. راست میگفت خالصانه همین بوده است. نهضت سواد آموزی، نماز، زکات، قرآن.
اما سبک قرائتی هم جذاب است.
🌹قرائتی برای آنکه جذاب باشد، از حرف حق تنزل نمیکند، فرو نمیکاهد. بلکه حرف حق را تنزیل میدهد. به نام جذب قشر خاکستری و متمایل به مشکی و سیاه و ظلمات و چه و چه، برنامه های تبلیغی اش را مخلوط سیاه و سفید و انضمام حق به چرندیات قرار نمیدهد.
🌹او نماد جذابیت دیگری است. جذابیتی که خوبان انقلاب داشتند و دارند. سعه صدر معنایش تنزیل حقایق است یعنی اندیشه را به ساحت هنر رساندن یعنی معنویت را به ساحت تفکر و تفکر را به ساحت احساس و جذابیتهای ملموس جاری کردن.
🌹جذابیتی که امام خمینی داشت و هنوز هم دارد. سیدعلی حکیم مظلوممان دارد و خواهد داشت، جذابیت حاج قاسم شهید، جذابیت شهید مطهری و شهید آوینی و همه خوبان مجاهدمان. اینها جمع جلال و جمالند. جمع وحدت و کثرت، جمع اوج و گسترش. جمع چشم چپ و چشم راست. جمع ولایت و کرامت. جمع امام و امت. جمع قله ها را دیدن و دامنه را هم فهمیدن. نه مقابل ضعیف الایمانها از حق کوتاه میآید و نه به نام نامی حق، واژه پر کشش «مراعات» و مدارا را کنار میگذارد.
🌹قرائتی میخنداندت در حالیکه به فکر فرو میبردت. نهیب میزند در حالیکه چراغ اندیشه ات را روشن میکند. ساده میگوید اما اهل عمق هم پای درسش دو زانو درس میگیرند. این گونه روی صحنه مقابل نسلهای مختلف دوام میآورد و همه تمام قد برایش بلند میشوند.
🌹این ماه رمضان، قرائتی عزیز در بستر بیماری است اما خدا را شکر، سبک او در حال فراگیری است. صدا و سیما گویا تصمیم گرفته همین مسیر را پیش برود. برنامه «محفل» را تماشا میکردم. جذاب، صمیمی، خواستنی، صریح. پر از عاطفه و البته عمق و اندیشه. پر از صدق و اخلاص. انصافا داریم خلاص میشویم از سلبریتی بازی و رنگ و لعابهای مسخره و لاینفع. سبک هنرمندی قرائتی را دوست دارم. خدا سایه اش را از سر ما کم نکند به حق این شبهای شریف.
@ali_mahdiyan
اخبات
عمق #ذکر_و_خدمت
❤️آدمهای خوب با هم فرق میکنند. آنچه در نهایت خوبان به آن میرسند همان حقیقتی است که در ابتدا طعمی از آن را میچشند و اتفاقا همان نیز جوهره و سبب اصلی رشد و شکوفایی هویت آنها است.
❤️ مرحوم صفایی در سخنانی در شب قدر میگوید: «ان رحمه الله قریب من المحسنین». یعنی اهل احسان که «خوبیها» را «به خوبی انجام میدهند»، تازه رحمت الهی به آنها نزدیک میشود نه متصل. قدم آخر و فوت نهایی کوزه گری چیست؟ پاسخ او «اخبات» است. اخبات یعنی چه؟ یعنی دل شکستگی و عاشقی همراه با یک تسلیم و تواضع محض. احساس انکسار و فقر در مقابل خدا. اینجا است که گنهکار هم میتواند بیچارگی اش را سر دست بگیرد و حرکت کند و شکوفا شود.
❤️این فقر و شکستگی و تواضع، عمق صبر است و صبر را سهل میکند، صبر همانکه موتور اصلی حرکت است. چرا؟ چون همه سختیها و ابتلائات چه ناشی از محیط چه ناشی از تکلیف، اتفاقا کمک کننده اند در شکل گیری اش. صبر کلید مهمی است در سلوک. لذا توجه به همین فقر و نیاز و هویت للهی و الیه راجعونی ما در مقابل خدا، صبر را شکل میدهد.
❤️اخبات در ساحت عمل در اقامه نماز و انفاق خود را نشان میدهد یعنی به تعبیر رهبری «اقدام عملی ذکر خدا» و «خدمت هوشمندانه و جهت دار». اینگونه است که قرآن مخبتین را بشارت میدهد و چنین معرفی میکند: اینها اهل شکسته دلی اند، در حالیکه اهل صبرند و اهل اقامه صلوه و ذکر و توجهند و اهل انفاق و خدمت و کمک به دیگران. وَ بَشّرِ المُخبِتِين. الّذينَ إِذَا ذُكِرَاللّهُ وجِلَت قُلوبُهُم والصبِرينَ عَلى مَا أَصابَهُم والمُقِيمِى الصَّلوةِ و مِمّا رَزَقنهُم ينفِقونَ.
❤️اخبات از خبت است زمینی پست و پایین در مقابل کوه بلند و مقتدر. به قول علامه طباطبایی شتری که سرش پر از کرم و جانور میشود خود را تسلیم پرندگان میکند که این کرمها را از سرش جدا کنند، این حالت شتر را میگویند«اخبت البعیر» اگر این احساس تواضع و شکستگی شکل بگیرد انسان مقابل مردم متواضع میشود. چرا؟
❤️چون او خدا را یکی کنار دیگران نمیبیند بلکه در دل همه موجودات (فثم وجه الله) تماشایش میکند، هر چه موجودی مومن تر و خوبتر، آیه ای بارزتر. «خدمت هوشمندانه» و «ذکر عملی و لسانی» دو روی یک سکه اند و هر دو شمایل آن اخبات و شکستگی است. در دل خدمت، تواضعی مومنانه نشسته است و در دل ذکر نیز همین تواضع و شکستگی است. آن شکستگی در عمق قلبمان در تعامل با مردم ظهور میکند و در همه عباداتمان نیز. یک جا جلوه وحدانی اش و یک جا جلوه متکثرش خود را به تماشا میکشد. نماز بروز و ظهور تواضع و شکستگی است. به تعبیر امام اوج آن را در سجده میبینید و خدمت نیز بروز همین تواضع است مقابل مخلوقات.
❤️چه کنیم به اخبات دست پیدا کنیم؟ چه کنیم ذکرمان و توجهمان همراه اخبات باشد؟
آیت الله تحریری بزرگوار شرحی بر زیارت امین الله نگاشته به نام «سیمای مخبتین». «الهی ان قلوب المخبتین الیک والهه.» او توضیح میدهد چگونه «زندگی با طعم تکلیف» انسان را به این مقام سیر میدهد. اما همین زندگی را چگونه بدست آوریم از کجا شروع کنیم؟
❤️ ساده است. «وصل شدن به مخبتین». اتصالی که در زیارت امین الله پی میگیریم. اتصال به خوبان به تعبیر شهید سلیمانی عزیز اتصال به شهدا و مجاهدین، انسان را در مدار مغناطیس آنها قرار میدهد و ما را هم سنخ آنها میکند. و اینگونه «سبل الراغبین الیک شارعه». راه باز میشود سلوک شروع میشود. اوج اخبات را بیش از همه معصومین دارند و بین آنها آنکه بیش از دیگران اخبات را به ظهور کشیده است، سید الشهدا است. او وقتی همه دار و ندارش را میدهد در «گودال»، آخرین جمله اش زیر تیغ دشمن این است:«یا غیاث المستغیثین».
❤️این حقیقت توحیدی جوهره جان همان کسی است که گفت همه حرکتم خلاصه میشود در «لاصلاح امه جدی».اصلاح مردم و خدمت به مردم. همه زخمهایش گواه همین حقیقت است و البته میگویند از زخمهایی که بر پیکر او بود یکی متفاوت بود و کهنه، وقتی بنی اسد از امام سجاد ع پرسیدند، فرمود این «زخم خدمت» است. زخمی که برداشتن کیسه های نان و خرما و رزق دادن به محرومین و فقرا ایجاد کرده. «نشانه» ذکر حقیقی با جوهره اخبات در عمق جانمان را باید در ساحت رفتارهایمان با مردم مشاهده کنیم، ببینیم آیا اهل خدمت شده ایم یا نه؟ اهل تواضع نسبت به مردم شده ایم یا نه.
@ali_mahdiyan
نگاه درست شیخ حسین
🔹ترمیم دو قطبی های اجتماعی و دردهای کهنه آن فقط به سخن نیست نیاز به رشد نگرشها و تغییر اخلاقمان دارد. شما هم دیده اید، من هم دیده ام کسانی که عادت کرده اند از موضع قدرت حرف بزنند، تهمت بزنند، بترسانند، توهین کنند، چون فکر میکنند طرف حق ایستاده اند. حالا چه کسی و چه زمانی باید یقه این جماعت را بگیرد و بگوید تو هم ظلم میکنی، ظلم به کسی که چون خطاکار است جز خدا کسی را ندارد که این مظلومیتش را پیش او ببرد.
🔹 ظلم های کوچکی که چه بسیار آدمها را از جبهه حق بیرون انداخته و قیامت معلوم میشود چقدر از این جهت همگی مسوولیم. طرف مجرم است چرا به او توهین کنیم؟ چرا بترسانیمش؟ به چه حقی با بی قانونی سراغش برویم، خانواده اش را بترسانیم؟ بله اینها کم است میدانم. ولی آن مقدارش که هست، چه کسی و چه زمانی باید این اخلاق زشت رخنه کرده در برخی را بر ملا کند؟
🔹 در جلسه ای که قرار بود در حضور رهبری برگزار شود قبل از حضور ایشان دیدم یکی از مسوولین انتظامات بیت، جلوی همه جمعیت با بی ادبی و بی احترامی با مداح جلسه سخن گفت و او را جلوی همه جمعیت خرد کرد. از این خطا ها کم ندیده ایم و ندیده اید در بخشهای مختلف. راهش این است که نگاهمان رشد پیدا کند و اخلاقمان را رشد دهیم. همه مان. همه مان به فکر خودمان باشیم. بسیاری از آدمهای دل زده دلیل دل خوریشان اخلاق امثال من بوده در تعاملاتمان. پناه بر خدا. خدا رحمت کند سردار شهید قدس را میگفت دفاع از حرم، دفاع از حرمت قلب این مردم است که از کعبه بیشتر احترام دارد.
🔹مثل آب خوردن آدمها را بیرون جبهه انقلاب قرار میدهیم. منافق مینامیم. سالها قبل در مباحثاتی چقدر تلاش کردم به عده ای بفهمانم حق ندارند به کسی مثل مرحوم هاشمی تهمت نفاق بزنند ولو هزار جور نقد به افکار و رفتارش داشته باشیم، به فلان مسوول و سیاستمدار علنا تهمت نفاق و در جبهه دشمن بودن نزنند.
🔹عادت کرده ایم این و آن را از قطار انقلاب پیاده کنیم و غیر خودی بنامیم. خدای متعال در قرآن بین «ضعیف الایمان» و «منافق» فرق میگذارد. جریان ضعیف الایمانها در درون جبهه حقند و در تعامل با کل بدنه جبهه حق، پیامبر ص با دیگران( که فاصله ایمانیشان با او قابل تصور نیست) پر از مهر و محبت و صمیمیت بود، ما چه مان شده؟
🔹آیا نمیشود مثل سردار شهید هم جلودار بود و پیشران و هم کرامت آدمها را در مرزهای جبهه حق حفظ کرد و به آنها احترام گذاشت؟ به جای گیر دادن به شیخ حسین، مقابل او شاگردی کنیم، وعظ بشنویم، ما باید تغییر کنیم. باید رشد کنیم. انقلاب البته تقریری تنزیهی و سختگیرانه دارد شاید به آن معنا انقلابی فقط پیامبر اکرم ص باشد و معصومینش، اما انقلاب تقریری تشبیهی و گسترده هم دارد که خیلی ها را شامل میشود، حتی به تعبیر امام روح الله، اکثر مردم دنیا بهشتی اند، ولو در بالاترین مراتب بهشت نباشند، اکثر خطاکاران عالم حتی اهل علمشان ، جاهل قاصرند. بیایید توبه کنیم از این همه تنگ نظریهایمان، تهمت زنی هایمان، حرمت شکنی هایمان که زیر پوست قداست و حرف حق پنهانش کرده ایم. این ها به معنای ندیدن قله ها و رشد یافته ها و کنار گذاشتن حرف حق و یا امر به معروف و نهی از منکر نیست. شب قدر باید هویت رحمه الله الواسعه بودن را در جان ما بنشاند.
🔹از یکی از همرزمان شهید مظلوم قدس که آزاده هم بود شنیدم، حاجی از او خواسته بود رزمنده ای را که در دوران اسارت او را لو داده بود و با دشمن همکاری کرده بود ببخشد. وقتی رفیقش تعجب میکند که چرا؟ به او میگوید اگر یکی از تهران تا اهواز میآمد برای جنگ و پشیمان میشد و بر میگشت باید خادمش میبودیم تا چه رسد به این رفیق خطاکارت.
🔹شیخ حسین خوب گفت. درست گفت. مثل همیشه به جا گفت. سایه اش مستدام.
ما باید فکری به حال خود کنیم ....
@ali_mahdiyan
راه پیمایی امید
🔹جمعیت در قم همیشه زیاد است، هر بار هم فکر میکنی این بار شلوغتر بوده. توی اون شلوغی ها یکی آمد جلو، از این کلاه های آفتاب گیر مقوایی هم سرش بود، گفت به بعضی متنهای شما نقد دارم. نقدهایش را میگفت و من هم بحث میکردم، از یک جایی به بعد احساس کردم فقط باید بشنوم نه چون حرفش را قبول داشتم چون صدای سوز قلبش را بیشتر دوست داشتم، میگفت حاج آقا حرف آقا رو زمینه، ما باید کمک کنیم. نباید دنبال کارهای خودمان باشیم. حرفهای شعاری و گل درشت اما آن قدر برایش مهم بود که چند بار تکرار میکرد.
🔹برگشتم دیدم سیدهادی پشت سرم ایستاده، با خنده شیطنت آمیز همیشگیش. گفت فیلمت رو هم گرفتم به سبک سردار رادان. نگاه کردم دیدم ساندیس را داده دست دخترش، دوربین موبایل را از روی ساندیس چرخانده سمت صورت من. بغلش کردم سید رو. میبینمش نشاط میگیرم.
🔹راه پیمایی های قم رو دوست دارم. کلی از رفیقات رو پیدا میکنی. رفتم سمت مصلی برای نماز. مصلی با آن وسعتش دیگر جا نداشت. خیابانهای اطراف هم پر بود. در آن شلوغی یک دفعه دیدم یکی بغلم کرد. نگاهش کردم مجتبی بود. از رفقای تیر عدالتخواه، در فضای مجازی هزار جور دعوا و بد و بیراه به هم میگیم. به شوخی بهش گفتم چطوری آدم عوضی، نمیگی دلم برات تنگ میشه؟ جدی نگاهم کرد گفت تا ماه رمضانه و تقوام زیاده بغلت کنم، بعدا شاید دیگه نتونم. باز هم خندیدم گفتم عشق منی مجتبی. کاش بیشتر ببینمت.
🔹جا نبود، مجبور شدم عبام رو پهن کنم رو آسفالت. آفتاب بود اما هوا بهاری و خنک. موقع دعا پیر مرد کنار دستیم گریه میکرد و من به او غبطه میخوردم. خوش گذشت خلاصه. مثل همیشه.
🔹شاید در طول تاریخ سابقه نداشته باشه که رژیم منحوس اشغالگر از درون اینطور متزلزل بشه و از بیرون از چند جبهه در محاصره، در چند دقیقه صدها راکت دست گرمی بزنیم بهش و جرات نکنه جواب بده. کشورهایی که کلی براشون خرج کرده بود روشون برگردونن سمت شرق و حتی دولتهای غربی هم دیگه اونطور کمکش نکنن و بارها نام فروپاشیش از زبان مسوولین فعلی و قبلیش شنیده بشه. ضعف دشمن نتیجه قدرت ایمانی جبهه مقاومته. نتیجه وحدت و اقتدار و امید مردم ما است.
🔹روز قدس امسال روز راه پیمایی امید بود. امید ناشی از وحدت و ایمان این مردم مظلوم.
خوش گذشت.
@ali_mahdiyan
درباره کشف حجاب
۵
فاطمه خانم
🔹شاید شما هم فیلم دختر خانم چادری که در پارک تذکر میداد به کشف حجاب کرده ها را دیده باشید. فیلم را منوتو پخش کرد و در فضای مجازی هم زیاد دیده شد. یک دختر جوان دهه هشتادی، محجبه و مودب، میرود به کشف حجاب کرده ها تذکر میدهد، با لبخند، با اشاره دست به موهایشان و سپس به احترام دست به سینه ادب میکند و عبور مینماید.
🔹یک زن فیلم او را میگیرد، به او فحش میدهد و توهین میکند، ساندیسخور جغله و ...
دختر خانم سعی میکند با او درگیر نشود، پاسخ او را هم نمیدهد و صحنه را ترک میکند، اما این زن فحاش او را دنبال میکند. فیلم همینقدرش پخش شد.
🔹اما من هم به دیدار دخترک یا همان فاطمه خانم مشرف شدم. او میگفت که آن زن فحاش تلاش میکرد روسری از سرش بکشد. جالب است که فاطمه خانم بارها و بارها در فضاهای این چنینی وارد میشد و تذکر میداد تک و تنها با آرامش، با محبت، با دوری از دعوا و درگیری، با شجاعت و با اخلاص.
🔹پدر فاطمه خانم از دنیا رفته بود و مادرش نگران فاطمه بود اما جلوی او را نمیگرفت. حق داشت نگران باشد او امانت بود و باید مراقبتش میکرد مثل هر مادر دیگری. مظلومیت این مادر و دختر برای حفظ این غیرت دینی و سیاسی و ایستادن پای کار ، در عین اقتدار و استحکامشان، من و امثال مرا خجالت زده میکرد. من چند جمله به آن مادر و دختر گفتم.
🔹اول آنکه امام خیلی وقتها جوانها و نوجوانها را رهبران خود و دیگران معرفی میکرد. راست میگفت. نگاه به سن و سال نباید کرد برخی روحها خط شکن هستند. شبیه آن نیروی بسیجی که زیر آتش گلوله دشمن وقتی خیلی از نیروهای خودی کپ میکنند و پشت خاکریز مینشینند، قد راست میکند و الله اکبر میگوید که ترس دیگران هم بریزد، تعللها و وسوسه ها را پایان دهد. چه جالب است که یک دخترک دهه هشتادی چنین نقشی را ایفا میکند در این روزگار از انقلاب معنوی و توحیدی امام.
🔹دوم آنکه عزت دست خدا است. مادر با بغض میگفت به پدرش توهین کردند، گفتم مادر! عزت دست خدا است. این فیلم را دشمن پخش کرد ولی فکر نمیکرد هر بیننده منصفی از فاطمه تو درس اخلاص و شجاعت و غیرت بگیرد. که مسوولین کشور پرسان پرسان دنبالش کنند که او را بیابند. که نیروهای انقلاب کمی تامل کنند و فکری به حال انفعالشان کنند.
🔹گام دوم انقلاب هم دوران فاطمه ها است. فاطمه های دهه هشتادی. فاطمه های گمنام. اصلا نام فاطمه اسم رمز انقلاب ها است. یا مقلب القلوب! «ثبت» قلوبنا علی دینک. ما زن را با سیده زنان یعنی فاطمه س میشناسیم. حیات و زندگی را با فاطمه میشناسیم. انقلاب و آزادی را نیز با فاطمه میشناسیم.
🔹کاش فاطمه شهر ما تنها نمیماند. چادر از سرش نمیکشیدند. کاش با همه آداب و مراقبت ها و ارتقای امر به معروف ها و نهی از منکرها، اما اجازه نمیدادیم دشمن فاطمه های ما را تنها و بی پناه پیدا کند و رو سری از سرشان بکشد. فاطمه خانم نماد «همه» دختران مظلوم ما است، کاش بیشتر نگرانشان بودیم.
@ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زحمت بچه های روستای فراهک بشاگرد.
روزه اولی ها
فداشون بشم.
@ali_mahdiyan
تهرانگردی این بار
مکان رویداد شهدای امر به معروف و نهی از منکر
و تکریم امر و نهی کنندگان در حوادث اخیر
یک برنامه خوب و به موقع و موثر
بیش باد
ان شاء الله
@ali_mahdiyan
ضد عوام سالاری
🔹جملات رهبری درباره رفراندوم نقد یک نوع طرز فکر بود. که در کنار بقیه نقدهایش یک اندیشه غلط رخنه کرده بین انقلابیون را نشانه میرود. جریان فکری که شاید در بستر غربگرایی مفرط عده ای، جذاب هم به نظر برسد.
🔹 آنانکه مردمسالاری امام خمینی را با عوام سالاری اشتباه گرفته اند. در زمینه اقتصاد پیشنهادشان توزیع پول بین همه است. بیش از آنکه بر تولید تاکید کنند بر تقسیم سرمایه بین همگان پای میفشرند. اینها با پولدار جماعت کلا مشکل دارند و با آمدن نامش کهیر میزنند. اصل اولیه برایشان این است که بخش خصوصی مجرم است. با اصل چهل وچهار در واقع از این جهت قهرند. باید نباشد یا تبدیل شود به پخش پول بین عوام و حذف سرمایه دار.
🔹در زمینه سیاست روی رفراندوم متمرکز میشوند. قانون و مناصب و تقسیم کارها برایشان نماد استیت بازی و لویاتان سازی است. حاکمیت مرکزی، دولت مرکزی، تصمیم گیری نخبگان، نظارت اهل علم برایشان منشا فساد است. عوام بگویند، عوام بخواهند.
🔹اینها را در کار رسانه ای دنبال کنید همانهایی هستند که معتقد بودند، فضای مجازی غربی جای خوبی است چون حکمرانان ما درش قدرت اعمال حاکمیت ندارند.(حاکمیت دشمن را هم در آنجا البته فعلا بی خیال، نمیبینند)
🔹اینها را در فضای فکری آنجایی ببینید که معتقدند «سیر مطالعاتی آثار» متفکران، غلط است، هر چه دلتان میخواهد بخوانید و خودتان فکر کنید حالا کتاب یا یادداشتهای مختلف و بی اصل و نسب مجازی یا هر چه. ولی سیر مطالعاتی و نظام اندیشه مطهری و بهشتی و مصباح و خامنه ای و کی و کی ذهنتان را میبندد.
🔹برایشان اصل و فرع داشتن استکبار و دشمن معنا ندارد. خطاکار داخلی و دشمن خارجی را هم تفاوت نمیگذارند. بین انواع بدیها و بدها تفاوتی نمیگذارند. تفاوت را نمیبینند.
🔹عوام مهمند که مظلومند و در استضعاف و چون توان حل مشکلات خود را ندارند پس کاش یک سوپرمن نژادی پیدا شود و مشکلاتشان را حل کند. نمیآید؟ بنشینیم تا بیاید. و اگر نیامد همه چیز بن بست است و ناامیدی و بیچارگی. تا بیاید.
🔹اما مردمسالاری امام اینطور نبود. او هم سهم عوام را رعایت میکند و هم نخبگان و خواص را. مردم یعنی همه. نه مانند عده ای در ابتدای انقلاب رای مردم را کنار میگذارد نه نقش علم و نخبگی را نفی میکند. لذا هم در تولید قانون و هم محتوای قانون ، هم در پیشنهاد ساختار نظام هم در انتخاب آن هم عوام و هم خواص در یک هندسه معقولی در جای خود قرار میگیرند. حرف زیاد است اما
🔹بارها گفته ام رفقا! مراقب باشید کژراهه غربگرایی که درد و بیماری مزمن این کشور است، ما را به ورطه چپ گرایی و عوام گرایی نیندازد که اینها هر دو، دو لبه یک مقراضند.
@ali_mahdiyan
رهبری و رفراندوم
🔹آیا رهبری با رفراندوم مخالف است؟ کسی که از در شورای انقلاب و بانیان رفراندوم جمهوری اسلامی در ابتدای انقلاب بوده، از بانیان رفراندوم قانون اساسی بوده. از بانیان بازنگری قانون اساسی بوده. از بانیان متن قانون اساسی است که این روش به رسمیت شناخته. رهبری را با خودش تفسیر کنید نه خودتان. شما شاید هر روز یک حرف بزنید. شمایید که هیچ وقت جرات ندارید از مردم دنیا همه پرسی کنید که با شورای امنیت و حق وتو و حاکمیت دلار و موجودیت اسراییل موافقند یا نه. شمایید که در داخل هر جا مردم مخالفتان رای دادند جر زنی را شروع کردید.
🔹رهبری سال هفتاد و شش و هشتاد که خاتمی رای آورد پای حضور مردم نایستاد؟ سال هشتاد و چهار و هشتاد و هشت نایستاد؟ حضور های هشتاد و چند درصدی پای صندوق های رای، رفراندوم نبود؟ چه کسی تا آخر پای انتخابهای مردم ایستاد؟ با شخص منتخب شده آنهم آدمهایی مثل میرحسین و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و هاشمی کار نکرد؟ کار کردن با آدمی که هزار جور اختلاف نظر عملی و گفتمانی با تو دارد ساده تر است یا همراهی با یک نظر رفراندوم در یک موضوع فنی خاص؟ رهبری با گفتگوی با آمریکا در داستان هسته ای موافقت نکرد با اینکه اعلام کرد با آن مخالف است اما با خواست خواص و به نیت تجربه کردن عموم مردم با آن همراه میشود.
🔹کدام کشور اصل موجودیتش را به رفراندوم گذاشته و قانونش را هم دو بار به رفراندوم گذاشته؟ شما دیگر حرف از مردم نزنید. شما که هشتاد و هشت تهمت تقلب زدید چون شکست خوردید و میخواستید رای کل مردم را بالا بکشید. شما که انقلاب چند صد نفره تان چند ماه دوام نیاورد و با حضور خیابانی میلیونی نابود شد. همه میدانیم دلتان به هزاران رسانه استکباریتان گرم است که مخ مردم را بزند و نظر آمریکاییتان را تایید کند. حال آنکه آزموده را آزمودن خطا است.
🔹هنوز هم نتوانستید بفهمید چرا بعد آنهمه تبلیغاتتان برای عدم حضور مردم پای صندوق رای، کمتر از بیست درصد هم موفق نشدید مردم را منصرف کنید. حالا چی؟ ایران بیاید برای موضوعات مختلف رای گیری کند که چی؟ هیجان و دو قطبی راه بیندازید ، متخصصین و منتخبین را کنار بزنید؟ که چی؟ که فردا اگر نظرتان نشد چو بیندازید که تقلب شده؟ بگویید حاکمیت خودش موافق فلان نظر است پس ما بیاییم رفراندوم برگزار کنیم؟
🔹راستی چرا سرمایه داران بزرگ کشورهای اروپایی رای نمیگیرند درباره اموال و داراییهایشان که تقسیم کنند بین همه یا نه؟ چرا هیچ کشوری درباره همه موضوعاتش رای گیری نمیکند؟چرا هیچ کدام درباره اصل موجودیت و ساختارشان هر سال و هر روز یا بیشتر یا کمتر رای گیری نمیکنند؟ اگر به تعداد رای گیری است که هیچ کدام با تعداد انتخابات و حجم حضور مردمی ما در طول سالها قابل مقایسه نیستند. اگر هم بحث سر رفراندوم درباره موضوعات مختلف است که هیچ یک بی حساب و کتاب و بدون طی فرایند دارای قاعده و قانون رفراندوم را در هر موضوعی انجام نمیدهند.
🔹به چه فلاکتی افتاده اید، انصافا.
@ali_mahdiyan
طینت و حزن.mp3
29.69M
رهبری در فاصله کوتاهی دوبار در اینباره فرمودند «خواهش میکنم به این موضوع فکر کنید»
سخنرانی اول سال مشهد و جلسه با فرماندهان
چه موضوعی؟ «استحکام ایمانی بنیه این مردم و نظامشان»
این جلسه با کلیدواژه «طینت» سعی کرده به این بحث نقبی زده و نتایج آن را تا امروز امتداد دهد.
@ali_mahdiyan
اخلاق سرمایه داری، روح عدالتخواهی
🔹روزی که جنبش عدالتخواهی شکل گرفت در ابتدای دهه هشتاد و با بیان صریح رهبری برای شکل گیری مطالبه هایی که کسی تا آن روز جدی نمیگرفت، کمتر کسی فکر میکرد زمانی این جنبش خلاصه متن پیامش مقابل رهبری آن باشد که محترمانه رهبر را عامل اصلی بی عدالتی ها در کشور معرفی کند و مطالبه اصول مردمسالاری از او کند.
چه شد؟ چرا کار جنبش به اینجا کشید؟
🔹از روز نخست میدیدم برخیشان با هو کردن و کوچک شمردن جریانات دیگر آغاز کردند. خوب البته آنها اولین تشکیلاتی بودند که نام یک آرمان مهم انقلاب را روی خود گذاشته بودند و لابد باید نشان میدادند نسبت به بقیه تشکلها از این جهت جلوترند. همینطور از طرف طیفی از مسوولین و صاحب منصبان مورد تهدید و اتهام بودند و باید بیش از دیگر مجموعه ها هوای یکدیگر را میداشتند. اما اینها کم کم باعث یک نارسایی اخلاقی شد.
🔹مدتی پیش وقتی مساله «عدالتخواهی خوارجی» را مطرح کردم با کمال تعجب دیدم دوستانم از این تشکیلات برآشفتند. هر چه توضیح میدادم که من درباره یک فرهنگ و گفتمان سخن میگویم و این چه ربطی به شما دارد، کاری به افراد ندارم کاری به گروه خاصی ندارم و والله قسم که کاری نداشتم و ندارم، اما از غیظ و غضبشان کاسته نشد. چرا؟ چون آنها خود را صاحبان اصلی این شعار میدانستند و وجود آن را در دیگران نفی میکردند. این شدنی نبود که افقی جهانی و ملی را که جریانهای مختلف دنبالش میکنند در یک قوطی کبریت حبس کنیم ولی گویا چنین میخواستند.
🔹به نظرم انحصار طلبی و خودخواهی در کالبد تشکیلات درد اصلی این جریان شد. و مهمترین مشکل این اخلاق آنجا ظاهر میشد که مانع شکل گیری «اندیشه ورزی» در این جریان میشد. جریان اندیشه ورز جریانی است که خودش خودش را نقد کند. جریانی که سخن اثباتی روشن داشته باشد نه فقط یک نه بزرگ باشد. شما باور نمیکنید خوبان اهل اندیشه ای در این جریان با اینکه میدیدند فلان رفیقشان حاج قاسم را هم حتی عدالتخواه نمیداند دم فرو میبستند و رفیقشان را نقد نمیکردند.
🔹شما باور نمیکنید تا همین یکی دو سال پیش این جماعت با مهدی نصیری سابقا متحجر و امروز ملتقط و فحاش، دم خور بودند و حاضر نبودند رک و روشن عقاید مخالف انقلاب او را نقد کنند. چرا؟ چون او مدتی در دهه هفتاد اهل عدالتخواهی بوده و روابطی با آنها دارد. او در علن بنیانهای اندیشه امام را نقد میکرد و اینها حداکثر گاهی در خفا پاسخ میدادند.
🔹شما باور نمیکنید وقتی یکی از رفقای این جماعت که نظام اسلامی را به قرآن سوزی متهم کرده بود و محکوم هم شده بود به نشر اکاذیب و دروغگویی، چندین نفر از رفقایش که حالا در بخشهای مختلف کشور مسوول هم بودند یا آبرویی داشتند، به نفع او نامه نوشتند و قوه قضاییه را متهم کردند. البته با این قید که ما سبک فلانی را هم قبول نداریم و البته خودشان هم خوب میدانستند اثر رسانه ای نامه شان به نفع چه کسی و به ضرر کجا است. اما چنین کردند و آبرویشان را خرج او نمودند.
🔹این اخلاق راه اندیشه ورزی و پویایی فکری را میبندد. راه معنویت را سد میکند و عملا با یک موجودی با هیکل گنده و مغز کوچک و روح کودک طرف خواهیم بود. وقتی اعتراض میکردیم که شما که میبینید نقش بسیاری از دوستانتان را در یاس آفرینی و ناامید سازی و حرمت شکنی نظام، پس چرا سکوت میکنید؟ برای مان حرف از رفتار شهید بهشتی با شریعتی میزدند. وای خدایا! بهشتی!؟ آزاداندیشی و بی تعلقی بهشتی درباره تشکیلات حزب جمهوری را در آثارش و رفتارش ندیدید؟ مرزبندی روشن او ذیل گفتمان انقلاب با بنی صدر و جریانش را ندیدید؟
🔹حالا یک جنبش داریم که اصل و فرع نمیشناسد، اهل فکر و مطالعه نیست و بیانیه اش را از کف مجازی و توییت بازیها جمع میکند، جنبشی که بهترین محمل شده تا نیروهای جوان انقلابی را از نظام اسلامی انقلابی متنفر کند. آنچه باعث میشد عاقبت نصیری و احمدی نژاد و اشتری و صدرالساداتی امثالهم آن شود که میبینیم،یعنی روح خودخواهی و لجاجت، روح انحصار طلبی، روح مدارا با رفیق و کم محلی به نظام انقلابی و در یک کلام همان روح سرمایه داری در وجود این تشکیلات هم رخنه میکرد.
🔹اما با همه این احوال نباید از این جمعیت مأیوس شد. شکل گیری این اخلاق تا حدودی طبیعی و ناشی از شرایط مبارزه شان بود هر چند آثار منفی زیادی را باعث شده اما امروز جوانان تازه کاری در این تشکیلات وارد شده اند که امید است حرکتی و انقلابی در آن شکل دهند، و البته هنوز دوستان عزیزی در ادوار این تشکل وجود دارند که امید است این اخلاق غلط را مداوا کنند. تشکیلات جنبش عدالتخواهی میتواند یک جریان پیشرو و خط شکن در آرمانخواهی کشور باشد و امید است که چنین باشد. بشرطها و شروطها.
@ali_mahdiyan
صدای پای زندگی دیگر
🔹آیه ای در قرآن هست که اتفاق مهمی را درباره قیامت بازگو میکند.
وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ
بشنو با دقت گوش کن، روزی را که منادی و ندا دهنده ای از یک مکان نزدیک ندا میدهد.
🔹آیه درباره قیامت است اما روایاتی همین آیه را درباره ظهور قائم نیز استفاده کرده اند. علامه میگوید اتفاقی که قیامت رخ میدهد مرحله به مرحله رقیقه اش در کل سیر تاریخ رخ میدهد. لذا آیات قیامت بر ظهور و رجعت در روایات ما تطبیق شده اند. این نکته علامه یک مبنای مهم «فلسفه تاریخی» است.
🔹استماع که از پیامبر ص و یعنی از کل امت خواسته شده یعنی این اتفاق را مرحله به مرحله در وجود خودتان و در کل امت و جبهه حق، محقق کنید. تلاش کنید بشنوید.
🔹یوم اشاره به بیدار شدن و حیات و زندگی را چشیدن دارد. چنانکه مفسرین هم با توجه به آیات بعد بر لحظه بیداری مردگان با ندای اسرافیل تطبیقش داده اند. مکان قریب هم اشاره به مرتبه ای بالاتر دارد که صدایش را از عمق جان و با همه وجود میشنویم. ای پیامبر! آن ندا را تلاش کن بشنوی، دائم و گام به گام. خودت و امتت.
🔹صدا قبل از تماشا به انسان در خواب میرسد. در هنگام خواب بعد از دیدن از کار میافتد و در هنگام بیداری قبل از دیدن. صدا اولین اتصالی است که با آن حقیقت برتر برقرار میکنیم.
🔹اهل معرفت آخرین منزل از منازل بدایات که مربوط به عبور انسان از دنیا است را سماع نامیده اند. یعنی انسانها سراپا گوش میشوند. قشیری درباره این مرحله از رشد آیه یستمعون القول فیتبعون احسنه را به کار برده. ثمره این سماع یک تبعیت حقیقی از سر رشد و فهم است. لذا در دوره ظهور امت در مقام سماعند و تبعیت میکنند تبعیت از سر دانایی و رشد نه تبعیت از سر جهل.
🔹چند اتفاق در این چهل و چند سال برای مردم ایران محقق شده اولا پذیرش ولایت در عین سالار بودن خودشان. این اتفاق بعد از رحلت امام هم به سادگی امتداد یافت و وقفه پیدا نکرد. یک تبعیت ولایی کلان (در کل جامعه نه لزما تک تک افراد نسبت به ولی) در یک مسیر سخت و پر پیچ و خم. ثانیا فشارها و تحریمها و دروغگوییهای دشمنان اگر چه مردم را به ضعفهای عمیق درونیشان آگاه کرد اما آنها را متوجه داراییهایشان و دل کندن از این و آن نیز نمود. همه این شرایط یعنی ایران در حال چشیدن طعمی از استماع یک زندگی راقی و برتر است. استماعی که بروز یک مرحله پر امید و سالاریت مردم است. سالاریتی که با ولایت سازگار است هم طعم آزادی دارد و هم عبودیت از سر رشد. شنیدن ندایی نزدیک که امروز فقط گوشهایمان آنرا بهتر میشنود. بازگشت به زندگی بالاتر ایمانی و توانمندیهای بالاتر ، بازگشت به «بنیه درونی قوی و مستحکم» مردم. ایام عید است.
@ali_mahdiyan
گفتگوی غنی نژاد و درخشان اشکالات متعددی به لحاظ فرمی داشت، شاید یک دلیلش افق و زاویه نگاه این دو پیرمرد اهل علم بود، روش درخشان اندیشیدن به مسائل بومی کشور ذیل دین و اندیشه دینی بود و روش غنی نژاد جمع بندی آخرین نظرات لیبرالها در حوزه اقتصاد بود. این دو روش با هم سازگار نمیافتاد و لذا این دو همزبان نمیشدند. درخشان از غنی نژاد انتظار داشت بیندیشد و اندیشه های خود را که لابد باید ذیل دیانت و اندیشه های توحیدی انجام میشد بیان کند و غنی نژاد انتظار داشت درخشان سخنان هایک و کانت و دیگران را نقل کند و بخش عمده ای از گفتگو به این ناهمزبانی گذشت. جالب اینکه به لحاظ محتوا نیز داستان از همین قرار بود. خوب است به این نکته بیشتر بیندیشیم.
رابطه آزادی و دین ، نسبت فقه و اقتصاد نیز و همینطور رابطه رهبر دینی و کارشناسان اقتصادی که در گفتگوی این دو بزرگوار انجام شد به این مساله مربوط است.
غنی نژاد معتقد بود آنچه او میپسندد یک اقتصاد آزاد رقابتی است. آزادی اصل محوری بود که برش پای میفشرد. او رابطه ای بین عقیده دینی و این نکته نمیدید. البته در نهایت هم اذعان کرد که این نظر او به طور کامل در هیچ کجای دنیا محقق نشده.
درخشان اما سخنش نفی لیبرالیسم غربی با همه نحله های آن بود او معتقد بود این اندیشه مبانی و افق غیر توحیدی دارد و اگر به معنای آزادی بخواهد باشد فقط ذیل اندیشه توحیدی و عبودیت انسان شدنی است.او همینطور معتقد بود بین آنچه در غرب رخ میدهد و اندیشه های اقتصادی آنها رابطه روشنی وجود دارد.
اکنون معلوم میشود چرا غنی نژاد به استفاده از رهبری دینی از یک سوی و اندیشه فقاهتی دینی از سوی دیگر حساسیت نشان میداد، چرا تلاش میکرد اثبات کند مسیحیت و لاادری گری و بیخدایی همه با لیبرالیسم میسازند.
اما چند نکته ؛
اولا عدم اتصال اندیشه توحیدی با آزادی انسان خطا است. چرا که به لحاظ محتوایی توحید نفی عبودیت غیر خدا است و آزادی نیز اگر بخواهد بمثابه یک ارزش مطرح باشد (یعنی مثل آزادی حیوانات نه بلکه آزادی انسانی که امری ارزشمند است) حتما باید ذیل اذعان عقل انسان قرار گیرد و اگر بناشد عقل داور باشد او آزادی را همراه با تکلیف و عبودیت انسان ثابت میکند. پس این دو مفهوم با هم ملازمند.
ثانیا به لحاظ یک ساختار و نظام اجتماعی و حقوقی، انسان زمانی آزادی دیگران را پاس خواهد داشت که به امری مقدس بالاتر از آزادی معتقد باشد و الا وضعیت جنگ عیان یا نهان قطعی است و هر کس تلاش میکند به بیشترین نفع برسد. لذا تناقض آنانکه هم آزادی را میپذیرند و هم به اصالت نفع میرسند، آشکار میشود این دو با هم جمع نمیشوند. این تناقضی است که غنی نژاد در کار هایک احساس کرده بود و البته مخصوص هایک هم نیست. آزادی باید با منفعت سازگار افتد و این سازگاری فقط با جهتگیری به سمت وجود بینهایت و در بند آن شدن، شدنی است. لذا همه آزادیهایی که ذیل توحید قرار نگیرند به فریب یا تناقض میرسند. و لذا گفتگو با هر انسانی ولو بی دین میتواند از مفهوم آزادی شروع شود اما قطعا به توحید ختم خواهد شد. این دو در خارج هم لازم و ملزومند.
ثالثا جایگاه دین در ساحت عمل و اقدام، در وهله نخست رهبری پیشرفت است و از این جهت سخنش در سطحی بالاتر از سخن کارشناسان است. او مدیریت دانش را نیز بر عهده دارد. از سوی دیگر اگر بنا باشد جامعه ای حافظ رقابت و آزادی باشد نیاز دارد ساز و کار عبودیت را در جامعه فراهم کند که همان ساختار ولایت و حاکمیت است. امر و نهی ولایی افراد جامعه به هم و ورود حاکم و دولت برای حفظ آزادی و جلوگیری از انحصار. همانکه سالها است مقابل اندیشه های منافقانه آزادی لیبرال ایستاده و سخن از حضور مردمسالاری در بستر اقتصاد میگوید.
رابعا رهبر جامعه دینی البته دانش لازم برای این راهبری را نیز باید داشته باشد که آن فقه است. فقه هم در نظام توحیدی علوم در نسبت با علوم بشری جایگاه راهبری دارد. دقت کنیم که بحث از تمایز علوم بدون بحث از مناسبات علوم ابتر است. همین گفتگو نشان داد که چگونه برخی مباحث بالادستی است و در علومی ما فوق باید گفتگو شود. فقه و علوم بشری مناسباتشان مناسبت مرکز و پیرامون است. علوم دینی به این ترتیب هم مبانی و هم جهت دانشها را ترسیم میکنند و هم فرضیات و هم داوری برای انتخاب نظریات در ساحت عمل را بر عهده دارند.
خلاصه آنکه
بحث کانونی که باید دوستان اهل فکر به آن بیندیشند و مباحث نظام علوم و ساختار جامعه و حکومت ولایی و نظام اقتصاد اسلامی را بر اساس آن سامان دهند مساله بنیادین رابطه «عبودیت» و «آزادی» است.
پ ن. دوستان من در خانه طلاب جوان مجموعه سخنان رهبر حکیم ما را در این باره در کتابی به نام «آزادی یعنی آزادی» جمع آوری کرده اند که خوب است مراجعه بفرمایید.
http://Shop.Khanetolab.ir
@ali_mahdiyan