شاید بیش از بیست و سه چهار سال است که ایام نوروز خانه نبوده ام. معمولا در اردوی جهادی و مناطق محروم بوده ام.
اساسا اردوها در تربیتم همیشه نقش جدی داشته اند. چه اردوهای دانشجویی کربلا و مشهد. چه راهیاننور و جبهه های جنوب. چه جهادی و مناطق محروم.
تجربه های معنوی من و امثال من در این زندگیهای جمعی معنوی رخ داده است. طعمهایی را چشیده ام که با دنیا عوضش نمیکنم.
معتقدم ما نسلی هستیم که تجربه معنویت جمعی داریم. تجربه فعالیت اجتماعی معنوی. فعالیت سیاسی معنوی. فعالیت جنگ و جهاد معنوی. فعالیت کار علمی جمعی معنوی. چقدر این تجربه ها ذی قیمتند و ارزشمند.
اساسا انقلاب اسلامی تجربه های جمعی معنوی و خلوت در بستر یک هیاهوی حماسی را برای همه ما ممکن کرده است.
اما امسال برای اولین بار مجبور شدم به دلایلی با دوستانم جهادی نروم. برای خودم هم عجیب است.
اما
در عوض یک بار تجربه پدر و مادرم را خواهم داشت. که همیشه در این ایام فرزندانشان نبودند و تنهایی پای سفره هفت سین مینشستند.
امسال پسرم به اردوی جهادی رفته و دخترم به راهیان نور.
حس جدیدی دارم. خیلی جدید.
هم احساس افتخار و لذت هم احساس جاماندگی و غربت هم احساس مسوولیت و همت هم احساس پیری و خلوت.
ملغمه جالبی است به هر حال.
https://www.instagram.com/p/CbPonLFoYNM/?utm_medium=share_sheet
@ali_mahdiyan
جای خالی اندیشه
🔻یک بار به شعارهای ده سال پیش توجه مجدد کنیم.
۹۱: تولید ملی،حمایت از کار و سرمایه ایرانی
۹۲:حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی
۹۳:اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی
۹۴:دولت و ملت همدلی و هم زبانی
۹۵:اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل
۹۶:اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال
۹۷:حمایت از کالای ایرانی
۹۸:رونق تولید
۹۹:جهش تولید
۰۰:تولید، پشتیبانی و مانع زدایی
🔻در اینکه کل نظام مدیریت کشور در دهه گذشته با این راهبرد فاصله داشته و نگاهش به خارج بیشتر بوده، بحثی نیست. نه اینکه رشدی در این جهت نبوده اما هر چه بوده محصول ضرب توان دولت در کسینوس زاویه ای است که به لحاظ گفتمانی با این راهبرد رهبری داشته است. اما یک سوال:
🔻به نظرتان به جز آن مدیران آیا نخبگان ما و انقلابیون ما و صاحبان تریبونها تا چه اندازه راهبرد گفتمانیشان منطبق با راهبرد رهبری بوده؟ حتی در این چند ماهی که دولت دیگری بر سر کار بوده، گفتمانی که ما دنبال میکردیم چه اندازه با رهبری تطابق داشته؟ او در ساحت گفتمان و تبیین ، چه اندازه رهبری اش فعلیت یافته؟ مطالبات ما از مسوولین چه اندازه ذیل مقوله تولید و اقتصاد مقاومتی بوده؟
🔻 بیش از آنکه خود این زاویه مهم باشد علل و عوامل پشت سر آن مهم است یعنی منظومه فکری که با آن صحنه را تحلیل میکنیم و به نظام توصیه هایی برای فرد و جامعه میرسیم.
🌱توجه جدی به قدرت درونی که ناشی از ایمان و آرمانجویی جوشنده مردم است و عامل رشد کشور تا کنون بوده
🌱و تبدیل کردن آن به یک جریان قوی اقتصادی
🌱و مقدم کردن قدرت مردم به عنوان رفع کننده هر مانعی حتی نقصهای مدیریتی
🌱و توجه کردن به نقش تبیین برای برداشتن چالش ذهنی مردم، که جلوی جریان یافتن انقلاب و مقاومت را در ساحت اقتصاد میگیرد
🌱تا مدیران را بیش از آنکه از جهت گفتگوی با غرب و شرق و یا دادن سبد کالا و یارانه نقد کنند، به لحاظ پشتیبانی و مانع زدایی شان از مقوله تولید و اشتغال به صورت جدی بازخواست کنند.
🌱و نقطه اصلی تمرکز دشمن و نقطه اصلی مانع و چالش ذهنی مردمی که همان مقوله امید به خود و نظام و آینده این حرکت است،
همه اینها در ذهن ما اموری حاشیه ای و کم اهمیت بوده اند.
🔻چرا؟ چون تا نفهمیم نمیتوانیم مدد دهیم. چون به زور نمیشود امیدوار شد باید امید را دید و دریافت و فهمید، باید به زحمت از چنبره رسانه های بیمار داخلی و هدفمند خارجی خارج شد. و این یعنی نیاز به اندیشه ورزی جمعی حول مباحث و گفتمان امید رهبری داریم. نه گفتگوهای فرمالیته بلکه اندیشه ورزی حقیقی و جدی. باید به حال این عدم اندیشه ورزی و این کاستی در جمعمان فکری جدی کنیم. نتیجه هر چه باشد به نفع کل حرکت جبهه حق است.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
#نشر_حداکثری
#سیر_صراط
💠 فراخوان ثبتنام "سير مطالعاتی منظومه فکری مقام معظم رهبری" در #سطح_یک و #سطح_دو
⏰ زمان ثبتنام:
▫️۱۵ اسفند تا ۱۰ فروردین ۱۴۰۱
🔻 ویژگیها:
▫️فهم تفصیلی و دقیق از #منظومه_فکری استاد سید علی خامنهای
▫️بهرهمندی از تدریس کتب، توسط #اساتید_مجرب
▫️اعطای #گواهی معتبر در پایان دوره
▫️داشتن منطق منظم و امکان ادامه سیر در سطوح بالاتر
▫️پاسخگویی به سؤالات و پشتیبانی در طول دوره
⏪ ثبتنام در سیر مطالعاتی صراط (#سطح_اول و #سطح_دوم) از طرق زیر:
1⃣ اپلیکیشن - 2⃣ پیشخوان
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
آقای ره بر
🔻پیشرفت ایران چگونه محقق میشود؟ قبل انقلاب پول نفت میدادیم که اسلحه بگیریم و مستشاری که کار با آن را یادمان بدهد ولی علم و تکنیکش را ندهد. پول همه اش را هم بگیرد و با آن اسلحه برایش بجنگیم. فرهنگ ایران هم ذلت و تحقیر بود «ایران آفتابه هم نمیتواند بسازد.» رشد دوبلاژ در هنر و مونتاژ در صنعت و ورود پزشک و مستشار و نظام حقوقی کاپیتولاسیون، همه و همه را با هم باید دید.
🔻اما بعد انقلاب فرمول پیشرفت چه بود؟ آنهم در میانه نبرد.آیا خرید کالاهای مفید برای مردم معنایش پیشرفت است؟ آیا خرید تکنولوژی و صنعت زیر نظر شرکتهای خارجی؟ آیا ورود علم و ترجمه دانش از غرب ؟ نه، اینها هیچ یک راهبرد ره بر انقلاب نبود. او چه کرد؟
🔻 در میانه جنگ عجیب و غریب و همه جانبه این سالهای دشمن او دست به یک معماری زد، معماری که امسال تا حدودی ابعاد آن روشن شد. او اولا انقلاب را که یک تحول روحی در جان مردم بود حفظ کرد. با تبیین مکتب امام و نشان دادن انقلابیون حقیقی یعنی شهدا و خانواده هایشان در سطح هنر و ادبیات و رسانه ها. ثانیا این انقلاب روحی را تبدیل کرد به «انقلاب علمی» یعنی فرهنگ جوشش دانش مبتنی بر یک اعتماد به نفس عمومی که کشور را با جهشی در ساحت تولید علم مواجه کرد که احدی باورش نمیشد. دقت کنیم این همه در وضعیت جنگ فرهنگی با غرب در حال تحقق بود. جنگی که اوج آن در دهه هفتاد رخ میداد.
🔻در دهه هشتاد این انقلاب علمی به بار نشست و حالا زمان آن بود که جریانهای انقلابی را متوجه مبارزه اقتصادی کند. دهه نود دهه ای بود که او تصمیم گرفت آن انقلاب را در ساحت مقاوم سازی اقتصاد به عرصه بیاورد. آن هم در هیاهوی نبردی همه جانبه و اقتصادی. کشور، دشمن را از نزدیک لمس کرد و دانست گفتگو و دیپلماسی و بحثهای حقوقی همه اش سر کاری است اگر میدان و قدرت واقعی وجود نداشته باشد. باید مردم تحمل میکردند. باید از پس جنگ نرم هم بر میآمدند. باید از ظرفیت نفت خوری یا مفت خوری به وضعیت تولید یعنی کار یعنی قدرت حقیقی اقتصاد که مردم هستند تغییر ریل داده میشد. شاید طوفانی از مشکلات بر سر رهبر ریخت تحمل دولت پر رو و بی خاصیت غربگرا حمله کرونا و فشار رسانه ها، فشار امنیتی، نفوذها و ترورها، فشار اقتصادی و حفظ سیمای یک پارچه امت در مقابله با دوقطبی آفرینی های دولت و دایره گفتمان ساز اطرافش.
🔻کشور، انقلاب درش زنده ماند. خون شهدا و خصوصا سردار شهدای قدس هم البته مدد داد. ولی قهرمان اصلی مردم بودند. تاب آوردند و حماسه انتخابات را رقم زدند. آن انتخابات، بروز مقاومت بود. دشمن قدرت ایران را دید. ماجرای اعتراف«به شکست مفتضحانه فشار حداکثری» که عین کلمات جناب سخنگوی آمریکا است در همین کانتکست باید فهمیده شود. همه متوجه شدند و تجربه کردند که دیپلماسی و مذاکرات نه، بلکه این قدرت است که چکهایشان را نقد میکند. دقت کنید آنچه امروز میبینیم بروز توان دیپلماسی و گفتگو نیست بلکه بروز قدرت است مقابل دشمن. این دو را تفکیک کنیم. اما در این میان رهبر یک گفتمان را تثبیت کرد و آن ظهور اراده و مقاومت ایران در ساحت اقتصاد بود.
🔻امسال او اما یک گام جدید رو به جلو برداشت و آن گره زدن تولید اقتصادی به تولید علم بود. آن انقلاب علمی میتوانست عقبه این جوشش مقاومت و قیام در ساحت اقتصاد باشد. انقلاب جریان یافته بود تا علم و تا اقتصاد. و اقتصاد متکی میشود بر جوشش علم. اینها گامهای پیشرفت کشورند. این کار ایران را تبدیل به یک قدرت پایدار میکند. او روز اول قرن جدید دستورات خود را به صورت جزیی به دولت جدید یاد داد. دولتی که باید مراقب باشد پیروزیهای مکرر مردم او را به محاسبات خطا و افتادن در وادی عوام گرایی و عوام زدگی نکشد. دولتی که مسوولیت تاریخی دارد تا بتواند این اتفاق مهم را که امسال جوانه اش زده شده باغبانی کند و پیش ببرد. رهبری کردن این پیشرفت حقیقی ملت انقلابی در میان این هیاهوی جنگ همه جانبه دشمن چیزی شبیه معجزه است که فقط از عهده اولیای الهی بر میاید.
@ali_mahdiyan
چوب دو سر ناجور
🌹اگر مذاکرات به نتیجه نرسد یا برسد دیگر خیلی فرقی برای کسی ندارد. وضعیت امروز را مقایسه کنید با اوائل دولت روحانی، که با هر قدم پیشرفت مذاکرات، دقت بفرمایید مذاکرات فقط، نه رفع یا لغو حقیقی و روی زمین تحریمها، یک جماعتی بیرون میریختند که کف و جیغ و هورا و «فلانی متشکریم» و از این حرفها. حالا مذاکرات به نتیجه برسد یا نرسد خلق الله اهمیت چندانی نمیدهند. ظاهرا همه احساس میکنند کلا خیلی این آمریکا مهم نیست. نه روی قولش حساب میشود کرد نه روی تهدید و تحریمش. یعنی بدتر از این نمیشد برای پروژه فشار تحریم.
🌹کل ماجرای تحریم باید اثر اجتماعی میداشت. فشار اقتصادی وقتی تبدیل به تغییر اراده مردم نشود چه فایده دارد. هیچ. ماجراهای جنگ اکراین و وضعیت داخلی آمریکا و ضربه های مقاومت و امثالهم هم ثابت کرده با یک شیر بی یال و دم و اشکم طرفیم.
🌹خوب نشد که بشود. وقتی بارها و بارها از زبان این و آنشان میشنویم فشار حداکثری شکست خورد، مطمئن باشید یک امر واقعی دارد خبر داده میشود. چه این خبر واقعی باعث رفع و لغو تحریمها بشود یا نشود. شاخصهای رشد اقتصادی کشور هم که مثبت شده. فروش نفت هم که خیلی خیلی ساده تر شده. خوب اینها نشان دهنده عبور از یک مرحله دشوار است. شعارهای سال که قبل از این ناظر به دوام آوری و جوشش قدرت اقتصادی بوده، رفته روی دانش محوری یعنی شروع رشد کیفیت و آغاز رشد توان رقابت اقتصادی ایران. خوب یا بد بالاخره این وضعیت اجتماعی و اقتصادی امروز ایران است و آن هم اعترافات و حرفهای دوست و دشمن.
🌹اما این وسط دلم برای جریان غربامید و غربتدبیر میسوزد. شده اند یک چوب دو سر فلان. اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، این جماعت تجسم و نماد شکست در مذاکره اند. هر چقدر هم داد بزنند که اگر ما بودیم فرصت غنیمت میدانستیم کسی تره هم خورد نمیکند برایشان. دیگران هم که ادعایی نداشتند از اول هم دم از دلواپسی و امثالهم میزدند. هر چه دم از فشار معیشت مردم و هزار شعار و عوام فریبی دیگر بزنند کسی پشم هم بار سخنشان نمیکند. حرفهای غلطشان حالا بی اثر هم شده. کسی حوصله نگاه کردن به دست و پا زدنشان و گیر دادنشان به طالبان و روسیه و چین و سفره هفت سین و ناهار و امثالهم را هم ندارد.
🌹اگر هم مذاکرات به نتیجه برسد و لغو و دفع تحریم رخ بدهد، این بیچارگان همه ادعایشان این بود که مذاکره بلدند و تخصص دارند، همان هم باد هوا میشود. حالا هی بیایند پیام نوروزی بدهند که ما کردیم و ما بودیم و و ما توانستیم. فقط خودشان را مسخره میکنند. بد شد برایشان.خیلی بد. حرف درست را ابطحی به خاتمی گفت وقتی به منزل او رفته بود در دیدار نوروزی امسال که: «بابا بی خیال. ولش کن. نمیشه که بشه.»
🌹به هر حال سال نو و روزگار نو بر این جماعت غربتدبیر و غربامید هم مبارک.
@ali_mahdiyan
مارمولک و شنای پروانه
⚡️ «مارمولک» تلاش میکند هم به نقد صنف روحانیت بپردازد و هم به نسبت ارتباطات اجتماعی مردم با این صنف. داستان آن اقتباس از فیلم« ما فرشته نیستیم» نیل جردن است. با این تفاوت که مدل آمریکایی آن کاملا بر یک بنیاد اندیشه منسجم و راهبرد مشخص ساخته شده و این مدل ایرانی کاملا از این جهات ضعیف است. مدل آمریکایی تلاش میکند از فضای فهم دینی سنتی کاتولیک به دوییت معنویت و دنیای چسبیده به هم و مشرکانه پروتستان برسد. برای همین سوژه اش دو نفرند که از ابتدا یکی به معنویت بیشتر توجه دارد یکی به دنیا. یکی تخت بالایی میخوابد یکی تخت پایینی. یکی به مرگ فکر میکند یکی زندگی و تو همدلانه به آنها پیش میروی. اما مارمولک اندیشه های شعاری و راهبرد نا مشخصی دارد و جذابیتش صرفا شوخی با صنف روحانیت است. خروجی نهایی اش هم همان شد به لحاظ اجتماعی که دیدیم. البته شروع خوبی بود و کاش به رسمیت شناخته میشد.
⚡️نقد روحانیت بد نیست. اتفاقا من معتقدم باید فیلمهایی که در نقد این صنف ساخته میشود زیاد شود. آنهم از نگاه بیرونی مردم. لذا با اصل این ورودها و نقدهای حتی تیز تر از این نیز موافقم و مارمولک این سد مسخره ذهنی را شکسته بود. هر چندیک اقتباسی ضعیف و حیران بود.
⚡️اما شاید در ورود به نقدهای بی سابقه از یک صنف، مارمولک شبیه فیلم«شنای پروانه» است. خنده دار است که من شنای پروانه را دیدم و یاد آفات صنف روحانیت افتادم. شنای پروانه وارد منطقه ممنوعه میشود. زشتیها و پلشتی های پنهان زیر پوست زندگی پایین شهر را نشان میدهد، لات بازی و گنده لاتی را لایه لایه با تیغ جراحی خود باز میکند و پشت سر همه ادعای ناموس پرستیها و رفاقتها و مرامها و داداش داداش گفتنها آن چهره کریه و کثیف را نشان میدهد؛ یعنی میل به گنده لات شدن. یک بودن و دو نبودن. همان استکبار که ضربدر هر صنفی میشود بوی گند کثافتهایش همه را آزار میدهد. البته فرهنگ غیرت شرقی را در یک سکانس گفتگو با کارگر افغانی با رندی حفظ میکند و نقد غرب مینماید.
⚡️شاید از این تعبیر ناراحت شوید اما شنای پروانه من را یاد مهمترین آفتهای حوزه علمیه میاندازد. علت بخش عمده ای از مخالفتها با جریان امام و بی توجهی ها به نظام و به مردم همین امر کثیف است که بارها و بارها امام خمینی در کتابها و سخنانش به حوزویان و اهل علم تذکر داده بود.
⚡️دور شدن و انزوای برخی حوزویان از صحنه زندگی مردم و با فریاد استقلال استقلال ، انزوا را تئوریزه کردن و سکوتها و خفه شدن و هزاران رفتار زشت از این قبیل یک ریشه مهم غیر علمی هم دارد به نام استکبار و گنده لات بازی. نیازی به طرح پلورالیسم و پروتستانیزم و آدرسهای غلط غربی دیگر برای روحانیت نیست.
⚡️خدا رحمت کند مرحوم ری شهری را نمیدانم چرا یاد او افتادم. احساس میکنم شجاعتش که در نقاط کلیدی انقلاب هم در دهه شصت و هم هفتاد و هم فتنه هشتاد و هشت خود را نشان داد ریشه در معنویت و نفس کشی بود که از امام و مرحوم بهجت و دیگر قهرمانان یاد گرفته بود. قهرمانانی که یاد دادند چطور معنویت حقیقی شکستن استکبار و گنده لات بازی و نفر اول بودن است.
@ali_mahdiyan
تقاطع ۳
فهم تفاوت توسعه غربی و پیشرفت انقلابی نیاز به تربیت دینی دارد بیش از تعلیم و آموزش.
دلم برای آنها که نمیفهمند میسوزد. یادم میاید یکی از بچه رزمنده ها در جبهه های جنوب میخندید و میگفت فلان مدیر آمده بود اینجا میگفت چرا این خاکریزها را خراب نمیکنید که مردم جبهه را ببینند. میگفت به او گفتم این مثل آن است که بگویی چرا درختان را نمیبرید که جنگل معلوم باشد. حالا یک عده پیدا شده اند میگویند چرا اینقدر اردوی جهادی به بشاگرد میروند در این چهل و چند سال، چرا منطقه آباد نشده خوب اینها نروند که مایه آبرو ریزی نباشد.
هم خنده ام میگیرد هم دلم میسوزد. این که این جوان انقلابی نمیفهمد یک تاریخ محرومیت که انباشته در ذهن و مدل اندیشه توسعه محور غربی است خودش را در این محروم ترین نقاط نشان میدهد. و با خرج کردن پول در یک نقطه محروم بدون توجه به همه لوازم ملی و منطقه ای آن و بدون تغییر در نگرش و فرهنگ مدیران چیزی درست نمیشود همانطور که خوزستان و بوشهر و گیلان و مازندران درست نشدند و اینکه ریشه کن کردن فقر را اینقدر سهل گرفته اید خودش یک درد است. اما از آن بدتر و فاجعه بار تر این که این آدم ها نفهمیده اند اتصال هویت مومنین جهادی به هویت محرومین این معجزه پیشرفت است. اصل حرکت است به سمت عدالت و ریشه کنی فقر. این تقاطع خودش موضوع کار است. همین باید فراگیر شود و به قول رهبر از ده پانزده درصد تبدیل به نود درصد بشود. و بشاگرد امروز دانشگاه پیشرفت و تعالی انقلاب اسلامی است. پیشرفتی که با تقاطع روح مومنین انقلابی جهادی در زمین مستعد قیام محرومیت محقق میشود. این نقطه را باید عکس گرفت قاب گرفت و مقابل چشم همه مدیران و همه جوانان قرار داد که راه پیشرفت کشور جوشش خود مردم است و پیشرفتی که در بستر رشد مردم محقق نشود توسعه غربی است و باز هم فقر افزا است. و راه جوشش مردم اتصال روح انقلاب و جهاد به مناطق است . بشاگرد مینیاتور سبک پیشرفت انقلاب است و برای همین رهبری حرکت حاج عبدالله را یک واقعه تاریخی دانست و معتقد بود نام حاجی بشاگرد در تاریخ ثبت میشود. و برای همین امام به حاج عبدالله بشارت خیزش اصحاب امام عصر عج از بشاگرد را داد. و برای همین رهبری حرکت جهادی را موتور پیشرفت و عدالت دانست. آن وقت نمیدانم خنده دار است یا گریه دار که عده ای حضور ده ها ساله جهادی ها در بشاگرد را مایه مسخره کردن انقلاب میدانند نه رشد آن. دلم میسوزد برایشان. پیشرفت انقلاب را وقتی با چشم توسعه غربی نگاه میکنید حرفهای عجیبی میزنید از جنس قطع کردن درختان برای دیدن جنگل.
@ali_mahdiyan
وقتی خدا روی زمین آمد
❤️پیام دوازده فروردین امام از آن جهت مهم است که آنچه به پا شده است را از نگاه او تماشا میکنیم. نگاه او متفاوت است. او زمین را از آسمان نگاه میکرد. زاویه ای که ما معمولا به آن عادت نداریم.
❤️او گفت :«جمهوری اسلامی یعنی حکومت عدل الهی» و گفت:«جمهوری اسلامی حکومتی است که نور عدل الهی بر همه به یک طور میتابد» و گفت:«جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس یکسان میبارد» و گفت:«همه اقشار به حقوق خود میرسند و فرقی بین زن و مرد و اقلیتهای دینی و دیگر اقشار در اجرای عدالت نیست». آری خمینی، بزرگ عدالتخواه عالم است. اما آرمان را اگر گفت موانع را هم گفت راه حل را هم گفت در همان پیام. چه گفت؟ حرفهای عجیب و غریبی زد. شاید خیلی ها ناراحت شوند از شنیدنش. ولی او به هر حال اینها را در همان پیام گفته و کاریش هم نمیشود کرد.
❤️او گفت «صبحگاه دوازده فروردین روز نخستین حکومت الله» است. گفت پیش از آن هر چه بود «سلطه شیطان» بود. چرا؟ تاریخ این همه حکومتهای الهی داشته، چرا امروز روز نخستین حکومت خدا است؟ پاسخش را او میدهد در همان پیام. میگوید:«حکومت مستضعفین حکومت خدا است» میگوید:«خدمت به شما خدمت به اسلام است» میگوید:«قدرت الهی مظهرش جماعت است» میگوید:«روز امامت امت است» میگوید:«دست توانای خدا قدرت مستضعفین» است. معنای این جملات چیست؟
❤️معنایش این است که اگر بنا داریم به هدفمان برسیم راهش این است که آن قدرت بینهایت و لایزال را پای کار بیاوریم. بدون قدرت نمیشود. قدرت خدا کجا است؟ قدرت مردم است. مردم فلان گروه و جریان و مدعیان نیستند. مردم یعنی همه. لذا گفت:«جز مشتی ماجراجو و بیخبر از خدا همه و همه به ندای آسمانی واعتصموا بحبل الله جمیعا، لبیک گفتند.»
❤️و مشکل کشور فقط همین مشتی ماجرا جو و بیخبر از خدا نبود. او گفت:«ادارات با فرم غربی و غربزدگی بپا شده باید به شکل اسلامی متحول شود» او گفت:«بدون وحشت از شرق و غرب و با استقلال فکر و اراده» او گفت:«آثار طاغوت در شوون کشور ریشه دارد باید پاکسازی شود». این ها چگونه محقق میشود؟ با همان قدرت لایزال. مردم وقتی منسجم میشوند. وقتی زیر قانون الهی، رهبر الهی، اهداف الهی، به هم دست میدهند یک ید واحده میشوند که دست خدا است. این همان معنای جمهوری اسلامی است. که واژگان را در قلم روح الله اینگونه به رقص آورده است.
❤️جمهوری اسلامی جسم انقلاب اسلامی است. تبدیل کننده مردم است به مظهر قدرت و حکومت خدا که گره گشا است. و امروز نگاه کنید ببینید چه کسی فریاد میزند راه درمان ما نه در دست غرب است نه در دست شرق. امیدتان به خودتان باشد. چه کسی میگوید راه درمان توجه به تولیدتان یعنی کارتان و توان خودتان و استعدادهای خودتان و به اندیشه تان و علمتان است.
❤️نگاه کنید ببینید از خدا بیخبرها و ماجراجوها کجای مجلس نشسته اند. آنانکه مردم را از جمهوری اسلامی ناامید میکنند یعنی مردم را از خودشان نا امید میکنند از قدرت خدا. آنانکه بهشت را ترسیم میکنند ولی راه حلی جز نق زدن و لجن پراکندن نمیدانند. نه آفتها را بلدند نه راه حل ها را. آنانکه انتخابات را مسخره میکنند. چشمشان به دست بیگانه است. اینها هم خواهند مرد و خواهند رفت ولی آنچه میماند حرم است. آری آقای جمهوری اسلامی حرم است. اگر ماند همه حرمها هم میمانند.
@ali_mahdiyan
قصه فلفل دستور از بالا بود
✍️ افکار عمومی، مشهد را و زنان را و فوتبال را و خشونت را کنار هم میپذیرد، اصل داستان هر چه که باشد. چرا؟ این غیر از ندانمکاریهای مدیران خرد و کلان است. داستان قدیمی دو مدعی اداره جامعه است. یکی فقه و دیگری دین بشرساخته مدرن. ما آرمانجویانه طرف اولی را میگیریم ولی وقتی با سیلی محکم واقعیت مواجه شدیم تسلیم مدیریت مدرن میشویم. و این چکیده دگردیسی خیلی ها است.
✍️اما واقعیت آن بود که امام اساسا یک برش دیگری به فقه و دانش مدرن زد و راه دیگری را گشود. بر اساس اندیشه او فقه دو گونه بود؛ یکی وقتی که روح حاکمیتی پیدا میکند و تبدیل میشود به یک موجودی زنده که میتواند مدیریت کند، تدبیر کند و تغییر دهد. دیگری یک جسد که همه تلاش میکنند بدون آن هویت تک تک اجزایش را با هزار ترفند زنده کنند و موفق نمیشوند. گاهی دم از نظام سازی و انسجام بخشی میزنند گاهی دم از موضوع شناسی میزنند گاهی دم از مقاصد آن.
✍️همه اینها درست است اما اگر روح حاکمیت درش دمیده نشود، این جسد رها شده میافتد و جان میکند. فقه حکومتی یک صراط علمی بود، نه یک نکته، نه یک باب، نه یک مساله پژوهشی و نه یک سبیل در کنار دیگر سبل. فقه وقتی گارد حاکمیت میگیرد خود را به سامان میکند. مصلحت و مدارا و تقیه برایش در جای خود مینشیند.او در بستر شناخت مردم و دشمن، مقاصد و سیاست های اصلی خود را پی میگیرد و همه دین را به مدد میطلبد.
✍️امام همین توجه را در نسبت با روح مدرنیته یعنی حاکمیت آن، ایجاد کرد. هر تغییری بدون توجه به این نکته مثل گذاشتن یک بسم الله است در سردر یک کارخانه بزرگ وارداتی و در نهایت نیز هضم شدن در سبک مدیریت جبهه مقابل.
جسد فقه و شریعت دینی با جسد دین عرفی مدرن نمیسازد. وقتی نساخت چند راه پیشنهاد میکند؛ یا فقه را دور بیندازید چون زمانش گذشته یا زمانش نرسیده. یا آنکه به زور و خشونت اجرایش کنید.
✍️اگر میخواهید بدانید چه بر سر مهندس بازرگان آمد و چرا در نهایت با اندیشه سکولاریسم از دنیا رفت، یا اگر میخواهید بدانید چرا نوحجتیه هایی مثل مهدی نصیری از آن سر طیف با نظریات شاذ سلفی درباره زنان به این سر طیف میاید و بازرگانیزه میشود. دلیلش همین است که یا باید احمقانه یک مسیر خشونت باری را پیش میرفت و یا اینکه عاقل نمایانه به دامن مدرنیته میافتد که افتاد.
✍️داستان فلفل و چشمهای زنان بیگناه را درست نبینیم، متوجه نمیشویم از کجا میخوریم. نام انقلابی و حزب اللهی و ولایی و امثالهم کار را درست نمیکند. رویکرد امام به تراث دینی و مدرنیته باید زنده شود تا صحنه از حماقت و خشونت و دگردیسی خالی شود. رویکردی که فقه را از انزوا یا خودکشی نجات میدهد همانطور که روشنفکری را نیز از نجاست و بردگی رها میکند.
@ali_mahdiyan
«منصور»
⚡️این روایت از شهید ستاری روایت آرمانگرایی پارتیزانی و اجباری است.انقلابی گری در تقابل با عموم مدیران و مسوولین که به همه تهمت میزند و همه را منفی و سد راه میداند جز یک فئه قلیله. خیلی هم قلیله. فیلم در واقع روایت یک احمدی نژاد است در نیروی هوایی ارتش.
⚡️روایتی که مثلا میخواهد کلیشه های ذهن انقلابی ها را خراب کنند. تا خودش را ثابت کند. یعنی یک انقلابی درگیر و در حال مبارزه، حق دارد هر غلطی میخواهد بکند و همه نمادهای ذهن مذهبیتان را به سخره بگیرد از تیغ زدن ریش و قهر و رفتن به انگلستان بگیر تا تمسخر چهره های ریشوی حزب اللهی و اسکل نشان دادن همه آخوندها همه، و از همه مهمتر اینکه با قلدری تمام، مجلس را هو کردن و دولت را هو کردن و قوه قضاییه را هو کردن که چی، چون گردنم کلفت است و خامنه ای و هاشمی پشت سرم هستند و از امام دستور میگیرم نه هیچ کس دیگر، رابینهودوار انقلابی گری میکنم.
⚡️شباهت روایت منصور با قصه آژانس شیشه ای هم یک شباهت ظاهری است. همان وجود جماعت حداقلی مقابل همه که سربزنگاه قدرت اصلی و شخص رهبری نجاتشان میدهد. اما آژانس شیشه ای اگر با یک نگاه تنزیهی غلیظ دارند دل سوخته و بی ادعایی را روایت میکنند، اما مهم آن است که سخن مناسب دوران خود را میگوید و خوراک لازم زمانه خود را به مخاطب میدهد. آژانس از این جهت یک محصول راهبردی بود. پیامش پاره کردن خواب غفلت و بی خیالی دهه هفتاد و دوران پسا سازندگی و خواص دنیا گرا بود. آژانس شیشه ای کجا و منصور کجا. آن دوره ای که آفتش سرخوشی و غفلت عده ای بود کجا و این دورانی که آفتش ناامیدی از همه کس و همه چیز است کجا. پیام این دوران باید از بین بردن ناامیدی های وارداتی باشد.که نبود.
⚡️وقتی یک مدیر وسط یک نظام پر از ناامیدی و سیاهی قرار میگیرد و با زور و قلدری یک تنه حرفش را پیش میبرد و البته خود نیز داغان میشود، این چه تاثیری بر ذهن و فاهمه مخاطب باقی میگذارد جز تشدید شعار «نمیشود» و «نمیتوانیم».
⚡️ اساسا این سنخ انقلابی گری استبدادی، همان بهشت بردن اجباری است که به تصویر کشیده شده. روایت سوپرمنهای تخیلی است که برای هالیوود خوب است و هدفش ایجاد هیجانهای تخیلی و دور از واقعیت است تا آرامشی از جنس قعود و سرگرمی ایجاد کند و جگر مخاطب هم خنک شود. هالیوود هنر نشاندن مردم است و سرگرم کردنشان نه هنر ایجاد عزم و قیام و حرکت.
⚡️این روایت از منصور معلوم است که هیچ نسبتی با سردار شهید قدس ندارد که با همه افراد نظام همراه و رفیق بود و میدانست همه کسانی که مردم انتخاب میکنند محترمند و همه افراد نظام با همه قوت و ضعفهایشان ارزشمندند. و با همینها باید کار را پیش برد. حق دارد مخاطب در نهایت بگوید فلانی الگوی من نیست. این همان حضور سینمایی آرمانجویی فانتزی « ده ونک» است. و خدا رحمت کند شهید ستاری عزیز و مظلوم را که اینگونه ناقص و منحرف روایت شد. چقدر بد بود فیلم منصور.
@ali_mahdiyan
دهان روزه، وسط صحن آقا، روز ماه رمضان
خونت بریزد کف صحن امام رووف
خوش به حالت شیخ
از این خون مظلوم خیلی کارها بر میاد خیلی کارها
@ali_mahdiyan
خون مشهد جوشید
این روزها اسم مشهد سر زبانها بود، مشهد میگویند چون رهبر اهل آنجا است، رییس جمهور اهل آنجا است، انقلابی ها اهل آنجایند، باید بد نام میشد مشهد، چون محل ترویج امید بود. امید نباید بجوشد امید نباید باشد. اینهمه خبر بد از مشهد مخابره شد که چه شود؟ ورزشگاه و داستان فوتبال را ، مصاحبه جناب مداح را، شعر خوانی و مدح مقابل امام جمعه را دیدید؟ همه هم البته غلط بود اما غلطها را چنان ضریب دادند که تصویری از مشهد آفریده شود در ذهن مردم، آنچنان که میخواهند.
جهل و ندانمکاری ما هم مدد میدادشان اما آنها کارشان را خوب بلد بودند. میدانستند اگر زشتیها به دست نادانهای رسانه چی و نامردهای بی بی سی چران بیفتد، همه با هم بلدند چه کنند و یک خط را جلو میبرند. آنهم بد نام کردن مشهد.
آنها که مشهد رفته بودند سخن از امید از زبان مردم کوچه و خیابانش زیاد میشنیدند. باید این امید مخابره نمیشد. باید صدای مشهد خفه میشد. همه بهانه ها را جمع کردند همه بهانه بود تا صدای مشهد که صدای جمهوری اسلامی بود که صدای پیروزی بود، خفه شود.
اما نمیدانستند برگ برنده ای دارد خدا، که خودش رو میکند و وقتی رو کند ، جگر ها را میسوزاند و چشمها را مبهوت میکند. آن وقت نمیتوانید لایک نکنید و کامنت نگذارید و عبور کنید.
شما دنبال قاتل و دست کثیف دشمن باشید. خوب است. اما بیایید دست خدا را هم ببینیم.
کشتند، به جرم روحانی بودن، با لب تشنه، در آغوش امام رئوف، روحانی رزمنده، روحانی جهادی، روحانی هم نشین محرومین، روحانی حرم امام هشتم، روحانی آقای جمهوری اسلامی.
ببینید زیر پست بی بی سی را، روی نعشش میزنند و میکوبند و میرقصند. نوش جانش اهل روضه میفهمند چه میگویم.
به جرم اتصال به جمهوری اسلامی میزنندش، که حرم است، که مظهر جنگ با اربابانشان است که اگر بماند همه حرمها میمانند، نوش جانش، مدافعین حرم میدانند چه میگویم.
با لباس سربازی اش به خونش کشیدند، روی سنگ فرش خاک قدمهای امامش، هنگام بدو بدو کردن برای محرومین، یعنی دویدن برای انقلاب، برای جمهوری اسلامی، روی پای امامش جان داد، نوش جانش، اهل مبارزه آرزو میکنندش.
حالا یک تنه سرها به سمت تو برگشت. چرا تو را خدا انتخاب کرد، آخوند خاکی رزمنده و جهادی گمنام حاشیه نشین و دلسوز مردم؟ چرا تو؟
مشهد همه دار و ندار ما است ، امید ما است، این مردم با گدایی سر سفره او آقا شده اند. چند وقت بود دنبال یک خادم بودیم راه حرم را نشانمان بدهد، چه کسی بهتر از تو. چند وقت بود حرم ما مدافع مشهدی لازم داشت، که بهتر از تو.
به قیافه ات نه تقابل شیعه سنی میخورد نه تقابل ایران و افغان، تو راست کار به تماشا کشیدن چهره جمهوری اسلامی بودی. همان که به بهانه اش روی خونت میرقصند یزیدیها. خوش به حالت.
کاش ما را هم مثل تو بپذیرد آن دست با تدبیر عالم.
@ali_mahdiyan
با تو هستم جوان. بله با تو پسر عربده کش. یک دقیقه بیا کارت دارم. یک پیام برایت دارم از همین شیخ که روی سنگ فرش گرم حرم بدنش را غرق خون کرده ای. و بیست بار تیزی کینه را بر جسم رنج دیده و خسته اش فرو کرده ای ، با تو هستم، بیا.
بین خودمان بماند، اما به نظرم این شیخ شهید آن دنیا برایت تلاش میکند که دستت را بگیرد. که کمکت کند.
بیست ضربه که چیزی نیست ارباب این شیخ هزار و نهصد و چند زخم خورد اما تا لحظه آخر بنا داشت کمک کند سیاهی لشکر مقابل را، دستگیری کند از آنها. بلندشان کند. به آن زخم عمیق روی شانه هایش قسم.
جوان! آنانکه ذهن و دلت را تسخیر کردند که خون مظلوم را بریزی، میخواستند پیکر زخم خورده امت رمضان و قرآن را شرحه شرحه کنند. تو نمیفهمی چه میگویم. اما قیامت که روز دیدن باطن امور است، خواهی دید که چگونه این شیخ شهید تلاش میکند دلها را به هم نزدیک کند. با خون دلش. با تلاش برای مردم مظلوم و محروم که حقیقتا در متنند و در چشم دنیایی ما حاشیه اند و حاشیه نشین. چه شیعه اش چه سنی اش چه ایرانی اش چه افغانستانی اش.
تو خون او را میریزی اما من پیامش را به تو از زبان سردار شهید و قهرمان جنگ با تکفیر بگویم از زبان همو که هویت این شیخ بود هویت همه ما بود و هویت امت بود، وقتی سردار مظلوم ما وصیتنامه آن شهید را با بغض برای تاریخ میخواند که «ای برادری که خونم را میریزی، من قبل از همه تو را شفاعت خواهم کرد». باور کن.
قسم به خون دو برادر شهید این شیخ غرق خون، همین که اینگونه به آرزویش رسانده ای، دستت را میگیرد. خون او وحدت میآفریند نه اختلاف. به چشمهای نگران دخترش قسم. چشم باطن بین امام را میخواهد که نعره بزند:«بکشید ما را ملت ما بیدار تر میشود» نقشه طاغوت را خون مظلوم بر ملا میکند و تو این حقیقت را قیامت به روشنی خواهی یافت. فبصرک الیوم حدید.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با خانواده شهید اصلانی
🌙 کانال اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه:
@masoumieh_ir
سبک زندگی شهید اصلانی به روایت همسرش
خواندنی است. دل کش است.
http://fna.ir/1o9a5x
@ali_mahdiyan
هدایت شده از نشریه خط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣#نشر_حداکثری
✳️شماره جدید✳️ #نشریه_خط منتشر شد
📢#دشمن_در_حوزه📢
🔻استراتژی دشمن در حوزه؛ ایجاد شبکه روحانیهای میانه رو!
📕 ویژه نامه بررسی مسئله نفوذ دشمن در حوزه علمیه
🎙 با آثار و گفتگوهایی:
🔻 از اساتید:
عابدی/ملکی/عزت زمانی/پناهیان/سیدحمید روحانی/مقدمی/کاظم زاده/عالم زاده نوری/سیدعلی موسوی/مهدیان
🌀خرید با تخفیف ویژه برای طلاب سراسر کشور:
👈👈🏻👈🏼«۳۵ هزار تومان»
🔻از طریق:
@gohari_67 // ۰۹۱۶۹۵۸۹۸۹۲
🌐 کانال نشریه علمی_فرهنگی خط
@KHAT_NASHRIYE
سلام فرمانده
حتما این سرود دهه نودیها رو شنیدید. اسمش «سلام فرمانده» است.
اول بار رفقای شمالی ام برایم فرستادند. خیلی تحویل نگرفتم.
اما از وقتی بچه های دهه نودیم اون رو شنیدن، دائم زمزمه اش میکنند. دابسمشش رو اجرا میکنن. دائم پخشش میکنن.
بچه های دهه هشتادیم هم حتی تکرارش میکنن. خودم هم باهاشون زمزمه اش میکنم.
فکر نمیکردم مجبور شوم اینقدر بخوانمش.
دیشب افطار با فامیل جمع بودیم، دیدم بچه های دهه نودی اونها هم سرود رو حفظ بودن و میخواندند، بچه ها با هم توی یک اتاق جمع میشدن، با هم اجرایش میکردند. از خودشون فیلم گرفته بودند، توی فیلم از بچه دو ساله تا ده ساله با هم سرود رو تکرار میکردن. بدون اینکه پدر مادرهاشون خبر داشته باشن. من فیلمش رو امروز دیدم.
نمیدونم یه احساس هویتی بهشون میده شاید.
سلام فرمانده. سلام از این نسل غیور جامانده
سلام فرمانده . سید علی دهه نودیهاشو فراخوانده. سلام فرمانده.
حال معنویت و حماسه. احساس هویت.
و البته امید و امید و امید.
ما کودکانمان را خوب نگاه نمیکنیم. فرصت نمیکنیم شاید. نمیدانم. اما نگاه به بچه ها ، نگاه به امید است. نگاه به یک اراده و عزم در حال خیزش است. نگاه به صفا و ابهت فطرت است. نگاه به مظلومیت ما و معصومیت است.
الان که این مطلب را مینویسم، زهرا خانوم هفت ماهه ام روی پایم است دارم تکان تکانش میدهم تا بخوابد. پنجمین فرزندم. اگر بد مینویسم چون حواسم پرت بازی و دهان پر سخن او است. بله با آن بی زبانی دهانی پر سخن دارد .
عرفا میگویند نگاه به کودک عبادت است مثل نگاه به باران. چون تماشای فطرت است.
خدا را شکر میکنم کودکانم در دامن معنوی و حماسی انقلاب رشد میکنند. بله البته دامنی پر از بلا و مصیبت و درد اما یادشان خواهم داد که البلاء للولاء.
یادشان خواهم داد اگر قوی نبودیم، ما را نمیزدند. اگر روی پای خودمان نبودیم، ما را نمیزدند.
بخوان فرزندم، بخوان
سلام فرمانده
سلام از این نسل غیور جامانده
غصه سرباز و نخور آقا سربازات هزار و چارصدین
پ ن: امروز دیدم بنیاد حفظ و نشر آثار امام به این سرود گیر داده. گفته چرا اسم امام خمینی توی شعرش نیست. برای چی میخندید؟ خوب گفتن دیگه....
@ali_mahdiyan
اگر دین تنزل کند به قدرت، فروکاسته شود به قدرت، ساییده شود و فرسوده شود به نفع قدرت، ابزار شود برای قدرت، حکومت دینی معاویه شکل میگیرد.
اگر دین تنزیل پیدا کند تا قدرت، ظهور پیدا کند با قدرت، گسترش یابد به قدرت، انقلاب کند و حفظ انقلاب کند در بستر قدرت، حکومت دینی امام حسنی ع شکل میگیرد.
مرز باریکی است. اما فوق العاده مهم.
هر دو مصلحت ورزی میکنند، هر دو مراعات مردم میکنند، هر دو واقعیتها را میبینند و فقط شعار نمیدهند، اما یکی واقعیت را به سوی شعار جهت میدهد، یکی شعار را به نفع واقعیت به کار میگیرد.
یکی مصلحت را در خدمت هویت میخواهد. یکی هویتش مصلحت است.
جهت هایشان را باید کشف کنی و الا صورت و ظاهرشان شبیه هم است. اگر اهل کشف اراده پشت سر اقداماتشان نباشی، نمیشناسیشان.
یکی جنگش، بازی قبیله ای است دیگری جنگش، پیگیری عزت است. عزت خط قرمز او است. زیر بار زور نمیرود.
یکی اهل توسعه است دیگری اهل پیشرفت. یکی آزادی برایش وقتی مهم است که پای آزادی خودش وسط باشد.
عدالت را وقتی دوست دارد که پیراهن عثمانش کند.
یکی جان میدهد که آزادی بماند، آبرو میگذارد که عدالت ذبح نشود.
میداند نظام بدون هویت انقلابی اش، حفظش اوجب واجبات که نیست، از آب بینی بز هم بی ارزش تر است.
نظامی که عوامش اگر ادعای انقلابی گریشان شود، ظاهربینانه و جاهلانه متهمش کنند به عزت کشی و مذل المومنینش بخوانند. خواصش دنبال جیبشان باشند. عوامش هم سرشان گرم زندگی و بی خیال سیاست، نظام نیست آب بینی بز است.
نظامی که مردمش سیاسی اند. وسط صحنه اند. خواصش جان میدهند تکه تکه میشوند و جز دست بریده شان نمیماند، اما عقب نمیکشند، این نظام حفظش اوجب واجبات است. نظامی که خون دادن برای آرمانها نزد خواصش عادی است و عوامش بیدارند، تنزیل دین است در ساحت قدرت.
دین معاویه سیاسی است و سیاست امام حسن ع دینی است. هر دو هم دم از حکومت دینی میزنند. هر دو هم شعارهای انقلابی میدهند. هر دو هم اهل مصلحت سنجی اند. خط معاویه را در جامعه دینی کشف و رسوا نکنیم، حکومت دینی دائم متهم خواهد شد. روزی به نام آزادی آبرویش را میبرند روزی به نام عدالت و روزی به نام توسعه و رفاه و روزی به نام مصلحت و تدبیر.
@ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا ته سفرتو نگاه کن....
@ali_mahdiyan
موقعیت مهدی
❤️حقیقت زن، تفصیل دهنده است. قله را او به تماشا میکشد. کوثر نمایش دهنده حقیقت زن است که وجود پیامبر را تفصیل میدهد، که انا اعطیناک الکوثر. تو را کوثر دادیم. یعنی نور هدایت تو با وجود زن منبسط میشود در عالم.
❤️بیهوده نیست که در روایات حقیقت شب قدر، که نزول حقایق هستی است از عالم وحدت به کثرت، به وجود سیده النساء تاویل شده.
❤️حقیقت پیامبر و علی ع را با زهرا س میتوانی بشناسی. حقیقت توحیدی اباعبدالله را با زینب س میتوانی بشناسی. دیده اید هنوز هم عموم مردم با روضه هایی متصل به اباعبدالله میشوند که همه اش ارتباطات خانواده است با امام شهید. زن، زندگی را میسازد و زندگی چون منشوری هویت نور را باز میکند و به تماشا میکشد.
❤️برای سینمای دینی که به تماشا کشیدن قله های انسانیت ، چالش اساسی است، نقش زندگی و زن بسیار کلیدی است. مهدی باکری را با زندگی بسط دادن، یک اتفاق خارق العاده است. او را در بستر زندگی ذره ذره چشیدن و باز هم اذعان به اینکه او بزرگتر از فهم ما است، یک اتفاق محشر در سینما است. مزه انسان را چشیدن یک عبادت است و انصافا در ماه رمضان باید با نیت تقرب این فیلم را دید و دل داد و پر کشید.
❤️ نشان دادن قله ها در بستر دامنه هایی که خودشان پر از نور و زیبایی اند، مثل رابطه خسرو و محمد، زیبا است. هویت همسر حمید و مهدی در کنار خواهر حمید و مهدی بیشتر درک میشود. اما اوج فیلم رفت و آمد از زندگی است به میدان حماسه. اوج فیلم آنجا است که مهدی به همسرش میگوید من محو نقطه شهادت حمید بودم هیچ چیز نمیتوانست سر مرا برگرداند از آن نقطه به جز عشق تو.برم میگرداند تا دوباره نیروها را هماهنگ کنم. این اتفاق پر از حیا و معنا در نظام هستی رخ داده و چطور آن را موقعیت مهدی کشف کرده و بر ملا میکند؟ عجب. اوج فیلم تماشای صفیه بود به رخسار مهدی وقتی خوابیده و دلت را میکند و تقدیم به موقعیت مهدی میکند. چه شاهکاری است موقعیت مهدی.
❤️عرفان و معنویت را در زندگی به تماشا کشیدن، غربت قله ها را به تماشا کشیدن، وقتی مقابل کنایه خواهر سکوت میکند، وقتی دست کودک یتیم برادر را میگیرد و خودش به صورت خود سیلی میزند که او بخندد. وقتی او را سر اذان سوار چرخ فلک میکند.
❤️ عقلانیت مهدی یک محاسبه خشک نیست. با دل همراه است. ایمانی است. جذاب است. همه میفهمند او در افقی بالاتر میاندیشد با سکوتهایش. با دقت در جزییاتش. مراقبتش از بیت المال. با احساس وحدتش با بچه ها. با جلوداریش. چقدر خوب است آذری زبانی در عین یک هویت ملی و بلکه مذهبی و توحیدی.
❤️موقعیت مهدی، دفاع جانانه از مقام مدیریت و فرماندهی در نظام است. آن قدر قله را زیبا تصویر میکند که همه مدیران را به چالش میکشد و نقد میکند اما تو را دلزده از کسی نمیکند. ساختارها را نقد میکند اما میایستد در دل ساختار و میماند و میجنگد و برادر را همراه خود میکند. آدمهایی که ساختار، زیباییش را از رخسار آنها دارد. چه نقد جانانه ای است به نظام و چه دفاع جانانه ای است از نظام. راستش اصلا همه ما را به چالش میکشد نقد میکند در هر رتبه و مقام و موقعیتی که باشیم. چه موقعیتی است این موقعیت مهدی.
❤️موقعیت مهدی جذاب ترین فیلمی بود که دیده ام. خدا را شکر میکنم که در کشوری زندگی میکنم که سینمایش اینگونه در حال تسخیر شدن است با دستان توانای انقلاب. به قول آن رفیق عزیزم همان طور که شاهکارهای معماری تاریخ باقی مانده اند و هنوز دل میبرند، این قله های روایتگری هم باقی خواهند ماند. روایت از انسان هایی که تربیت شده خمینی اند و فتح الفتوح اویند.
❤️این متن را شب هجده رمضان کنار حرم حضرت معصومه س نوشتم قربه الی الله.
@ali_mahdiyan
بوی گند خوارج
⚡️حدود ده پانزده سال پیش بود، با شخصی به نام عباس پالیزدار آشنا شدم. برخی رفقا میگفتند انقلابی است و بچه رزمنده است، طرفدار احمدی نژاد هم هست، خوب آن زمان ما هم علاقمند به احمدی نژاد بودیم، گفتند دستهای پشت پرده را رو میکند. مفاسد را میگوید. به درخواست دوستانم دعوتش کردیم به خانه ما و محفلی تشکیل دادیم. شروع کرد به گفتن، از بچه امام جمعه فلانی و آیت الله بهمانی گرفت تا مسوولین این نهاد و آن نهاد چند ساعت سخن گفت. بعد از چند ساعت به نظرم رسید این آقا این همه وقت حرف زد، اما در مجموع همه ما را متنفر کرد از یک جریان سیاسی خاص. برای ما مهم نبود این جریان یا آن دیگری. اما او واقعا منظوری داشت؟
⚡️ظاهرا این سوال به ذهن یکی از دوستانم هم رسید، پرسید چرا همه اطلاعات شما از فلان جریان است؟ گفت جریان مقابل هم دزد است ولی قانونی میدزدد. آن شب و آن محفل زیر زمینی گذشت. ( چون آن زمان در زیر زمینی مستاجر بودم) فردای آن روز شنیدم عباس پالیزدار را گرفتند. نمیدانم عاقبتش چه شد. راست میگفت یا دروغ. باندهای ثروت و قدرت کارش را ساختند یا واقعا مجرم بود؟ اما یک سوال برایم مهم بود و آن اینکه سخنان پالیزدار چه اثری بر مخاطب دارد و او چه هدفی را دنبال میکند. حرفهایی که ما نمیتوانستیم در رد و اثباتش چیزی بگوییم. اطلاعات ما کافی نبود. با بخشی از اطلاعات ولو درست هم که نمیشد داوری کرد. اما آن حرفها فساد را در همه به جز احمدی نژاد و رهبری ثابت میکرد و حجم بیشتر نفرت را نیز نسبت به جریانی ایجاد میکرد که احتمالا جوانهای مذهبی با آنها احساس قرابت بیشتری میکنند. رهبری را هم که نمیشد بزند که محکوم شود البته بیت و بقیه نهادها را چرا.
⚡️چند روز پیش شنیدم فلان جوان جویای نام که زمانی مسوول امر به معروف بوده، رییس جمهور را هجو کرده امروز هم شنیدم آن جوان دیگر خیلی عدالتخواه داستان دختر قالیباف را رو کرده. پسر قالیباف هم اختلافش را با خواهرش علنی کرده و خلاصه در خانواده قالیباف یک اختلاف علنی شده. بر سر سبک زندگی که خیلی با شعارهای انقلابی و ادعاهای پدر هماهنگ نیست.
⚡️من با این افراد خیلی کاری نداشته و ندارم. اما درباره فرهنگی که پیش میبرند بارها سخن گفته ام. الان دیگر برایم عادی شده وقتی یک قصه خاله زنکی جدید رو میشود، قبل از آنکه راست و دروغ سخنشان برایم مهم باشد، میپرسم بنا است چه پازلی دوباره تکمیل شود. دیگر حوصله هم ندارم به حال عدالت بدبخت بیچاره مفلوک که به دست این فرهنگ خاله زنکی خوارجی مثله میشود اشک بریزم. حوصله هم ندارم بگویم آنانکه سردار شهید را هم عدالتخواه نمیدانند چطور مثل شمشیری برهنه و بی اختیار در دستان معاویه زمان مدد میدهند و پای پیراهن عثمان گریه میکنند.
⚡️اما برایم مهم است که باز قرار است چه چیز را نبینیم؟ کاهش هشت درصدی تورم را، عزت و اقتدار و موفقیتها در جبهه بین المللی را، آمار کنترل کرونا و تولید واکسن را، انسجام متخصصین و تغییر نسل مدیران را، قرار است چه موفقیتی را در ذائقه مردم کوفت کنند؟ خود این نادانها مهم نیستند مهم اراده ای است که اینها همیشه کمکش میدهند.
⚡️و الا من اصل وجود اختلاف علنی در خانواده فلان مسوول بر سر سبک زندگی را به فال نیک میگیرم همین و البته از کنارش عبور میکنم. لکن این جماعت که این قدر این خبرهای دست اول رانتی را جمع میکنند و ضریب میدهند و تبدیلش میکنند به مساله ذهنی یک عده، مشغول چه کاری هستند دقیقا؟
⚡️به هر حال باز نزدیک ایام ضربت خوردن امیرالمومنین ع شد و بوی گند فرهنگ و هویت خوارجی بلند شد. شاید این شبها دلمان بیشتر بسوزد بر غربت عدالت علی ع و فکری کنیم به حال خودمان.
@ali_mahdiyan
رشتو
۱
«خوارج پلاس» یعنی یه چیزی اونور تر از خارجی گری.طرف از همسر مرد عرب که آبستن بود آنقدر سوال میپرسید تا یک خطایی پیدا کنه و حکم به کفرشون بده. پیدا هم کرد و حکم داد به کفر و شکم زن آبستن را سفره کرد.
حالا یک عده هم دست رو تا مرفق میکنند توی باطن طرف که ببینند ظاهرش با باطنش
۲
میسازه یا نه. خوارج اولش تهمت هم نمیزدند اینها اول تهمت میزنند بعد باید ثابت کنه طرف. حالا اگر یکی پیدا بشه بگه از این افشاگری اندرونی خانه ما که لطف کردید اینقدرش بوده خطا هم بوده اونقدرش نبوده دروغ گفتید.
سوالات بعدیشون شروع میشه. خوب مادرت به بابات چی گفت؟
۳
توی ساکتون چی داشتید؟ بابات به مادرت چی جواب داد؟ چند کیلو بار اوردید؟ خواهرت که بارداره بچه اش پسره یا دختر؟ چی براش خریدید؟
اگر پسرک توضیح بده یا نده مهم نیست. مهم اینه که متهمه، سوالها برای جواب گرفتن پرسیده نشدن، برای متهم کردن پرسیده شدن. که شکم همشون رو سفره کنن
۴
خوارج پلاس یعنی یه چیزی اونور تر از خارجی گری، میگن ابن ملجم بعد ضربت زدن به علی ع از امام حسن خواست بهش اجازه بده بره معاویه رو هم بزنه که استانداردهاش دو گانه نشه یه وقت. اینها مثل اون روضه خون که غش میکرد دائم طرف زنونه ، یک طرف خاص غش میکنن چرا؟ چون اینها ماموریتشون
۵
عموم مردم هم نیست حتی. ماموریتشون حزب اللهی ها و انقلابی هان. اونها باید ببرن. قالیباف کیه، اصلا مهم نیست او. کنارش هم بگذارید یک ریشوی دیگه رو پیدا میکنند، دستشون رو تا آرنج میکنند تو باطن زندگیش تا کلا معلوم شه همه چی کشکه.
بچه های بالا کمکشون میدن یا نه؟ مهم نیست
مجری های
۶
مجری های شبکه افق همراهشون هستن یا نه؟ اهمیتی نداره
اصلاحاتچی و پایداری چی و بهاری چی ازشون سود میبرن یا نه؟بازم مهم نیست
چقدر از حرفهاشون راسته چقدر دروغ؟ مهم نیست
مهم اینه که این روش خریدار داره. خوب هم خریدار داره.یک عده حال میکنن ، عدالتخواهی همین باشه، سرک کشیدن تو اندرونی
۷
مثل خاله زنکها تخمه شکستن تو مجازی و لایک و ریشیر کردن. عدالتخواهی خوش مزه.
اشتری و صدر الساداتی و سلطانی و کی و کی مهم نیستند. این خرده فرهنگ عدالت بی عقلانیت و بی معنویت، مهمه. یادگار هشت سال احمدی نژاد بازیهامونه.
یه عده میگن این کار خوب نیست، چون امید مردم خراب میشه
۸
امید چیه؟ تو اولیات دین و اخلاق موندیم فعلا.
میگه موضعت چیه درباره قالیباف. من که اطلاع ندارم. از هیچیش اطلاع ندارم. اینقدر میدونم که پسر یک مسوول در منظر عموم مردم بدون هیچ ملاحظه ای به بقیه خانواده اش تذکر جدی داده. بقیه اش رو هم نمیدونم. شما هم نمیدونید. دیگران هم
۹
اما این رو میدونم که فرهنگی وجود داره بدتر از خوارج، خوارج لااقل وقتی ضربت میزدن، پای غلطی که میکردند میایستادند، خوارج پلاس توی چشم مردم نگاه میکنند دروغ میگویند بعد هم به روی خودشان نمیآورند. ماجرای خوداختفایی را یادتان نرفته که، قصه سیسمونی رو هم بهش اضافه کنید، بقیه اش هم
۱۰
راه درمان فرهنگ خارجی گری خلع لباس آن و درگیر شدن با این و دست به یقه شدن با آن دیگری نیست. باید این خرده فرهنگ را ریشه کن کرد. فرهنگ سرک کشیدن مثل طاهره خانم چنگال بدست برای اثبات نفاق، اینکه خریدار داره خطرناکه. فرهنگ عدالت خواهی کثیف خوارجی که نه عقلانیتی داره و نه اخلاقی
@ali_mahdiyan
عدالتخواهی خوارج
✍خوارج اهل نهی از منکر بودند،اون هم نقد حاکم و حکمرانیش اصل بوده.همون مطالبه گری
اونها جریان مطالبه گر بودند
ولی
اولا ظاهر گرایانه و چشمی نقد میکردند.تحجر
ثانیا با عجله حکم میدادند. تعجیل
ثالثا خطای یک نفر رو میزدند به ریشه و طرف رو میشستند میگذاشتند کنار.تکفیر
✍ یکی از کسانی که در راس خوارج بود شخصی است به نام ذوالثدیه یا (ذوالخویصره)، در تاریخ پیامبر ص او را اصل و ریشه خوارج معرفی میکند و ظهور این جریان را نیز پیش بینی مینماید. در سوره توبه ذیل آیه ۵۸ که وَمِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَات... یک بحث حاکمیتی است و یک بحث اقتصادی
✍قضیه بر میگردد به تقسیم غنائم توسط پیامبر ص در جنگ حنین، برخی از افراد از پیامبر ص درخواست غنیمت بیشتری کردند، پیامبر ص بر اساس «مصلحتی» به آنها مال و پول بیشتری داد. نیت او جذب آنها بود و بحث مولفه قلوبهم. به هر حال مصلحت سنجی کرد، به عده ای بیشتر داد.
این شخص اعتراض کرد
✍ گفت«یا رسول الله اعدل»
مطالبه کرد از حاکم هم مطالبه کرد. مصلحت سنجی حاکمیتی او را با شاخص عدالت به چالش کشید.
حرفش هم به ظاهر عامه پسند بود. میگفت چرا به یک عده بیشتر میدهی. یا رسول الله اعدل. به عدالت رفتار کن ای حاکم الهی.
برخی خواستند او را گردن بزنند پیامبر ص فرمود رهایش
✍رهایش کنید. او پیروانی خواهد یافت که مثل تیری که از چله کمان خارج میشوند از دین خارج خواهند شد(مارق)
تلاقی مطالبه گری،عدالتخواهی، نقد مصلحت سنجی حاکمیتی، همه و همه در نقطه ایست که به تعبیر مفسرین نقطه آغاز شکل گیری نطفه خوارج است و عدالتخواهی خوارج.
✍ ذوالخویصره که راس خوارج بود در جنگ حنین عدالتخواهانه از پیامبر مطالبه کرد که یا رسول الله اعدل
طبری میگوید او در جنگ صفین هم وقتی علی ع ابوموسی را در نهایت انتخاب کرد، مطالبه گرانه حاضر شد. نهی از منکر کرد.زیر بار تصمیم او نرفت
خوارج مطالبه گر و عدالتخواه بودند
✍ یکی از دشواریهای امیرالمومنین ع در جنگ نهروان این بود که بسیاری از لشکریان او شک کردند در تقابل با جریان خوارج، در زمان پیامبر ص نیز که بانی خوارج زنده بود و پیامبر ص را به عدالت امر میکرد همینطور بود.
آری دست و دل مومنین میلرزد برای طرف شدن با این جریان.
@ali_mahdiyan