eitaa logo
شیخ علی قجری
7.7هزار دنبال‌کننده
902 عکس
430 ویدیو
57 فایل
بسم‌الله‌الرحمن‌‌الرحیم ❤ نشر‌ آثار حاج شیخ‌ عباس‌ قمی‌ 🧡نشر معارف اهل بیت علیهم السلام 💚جهاد تبیین 💜پاسخ به سوالات شرعی 🗨پاسخ به سوالات @ali_ghajari
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸امام حسین علیه‌السلام، در پشت خیمه‌ها، برای علی اصغرش قبری حفر نمود... در نقل‌ها آمده است: 🥀 سیدالشهدا علیه السلام، بدن مطهر علی اصغر علیه السلام پشت خیمه ها را آورد. 📋 ثُمَّ نَزَلَ الْحُسينُ عَن فَرَسِهِ، و حَفَرَ لِلصَّبِيِّ بِجَفنِ سَيفِهِ، و زَمَّلَهُ بِدَمِهِ، و صَلّىٰ عَلَيْهِ ▪️سپس امام حسین علیه السلام از اسب پیاده شد و با شمشیرش قبری برای علی اصغرش حفر کرد و بدن او را با خون گویش، خون آلود کرد و بر او نماز خواند. 📚مقتل الحسين الخوارزمي،ج۲ ص۳۲ 📚العبرات،ج۲ ص۸۶ ✍ خون از لبان چاک‌چاکش پاک می‌کردم با دست خود شش‌ماهه‌ام را خاک می‌کردم شرمنده‌ی شش‌ماهه‌ام هستم خبر دارید؟ چشمان بازش را خودم بستم خبر دارید؟ هرگز نکرده هیچ کس کاری که من کردم با تکه‌ای قنداقه طفلم را کفن کردم بالای سر مشغول تلقین دادنش بودم خیره به رگ‌های ظریف گردنش بودم در گوشش استرجاع را با لحن غم خواندم آن‌جا به تنهایی نمازش را خودم خواندم من هم وجودم رنگ و بوی محتضر دارد بابایِ بچه‌مرده از حالم خبر دارد چشم انتظار لحن باباگفتنش بودم از روز میلادش به فکر جوشنش بودم حالا تمام هستی‌ام در گور خوابیده داغش به روی خیمه، خاکِ مرده پاشیده یادم نرفته آن ترک‌هایی که بر لب داشت یادم نرفته روزهای آخری تب داشت لرز سرش، ضعف تنش، آتش به جانم زد با هر تلظی کردنش آتش به جانم زد از مادرش هم نیز کاری بر نمی‌آمد از فرط بی حالی صدایش در نمی‌آمد از وصله‌ی جان دل‌بریدن گریه هم دارد از این و آن منت کشیدن گریه هم دارد بیش از بقیه حرمله خیلی عذابم کرد تیر سه شعبه عاقبت خانه‌خرابم کرد از کشتن ما حرمله هرگز نشد خسته آمد برای کشتن طفل زبان بسته ای کاش مثل اکبرم من را صدا می‌زد طفل عزیزم روی دستم دست و پا می‌زد دیگر رباب از فکر او بیرون نمی‌آمد راحت سه شعبه از گلو بیرون نمی‌آمد 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
❤️زيارت امام حسین علیه السلام در شب جمعه❤️ 💠امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف روحی و ارواحنا له الفداه: زيارَةِ الحُسَين علیه السلام فِي لَيلَةِ الجُمعَه اَمانُ مِن النّار يومَ القِيامَه زيارت حسين علیه السلام درشب جمعه امان از آتش دوزخ در روز قيامت خواهد بود. 📚بحارالانوار ج 53 ص 315 🔶همه با هم سلام به ابی عبدالله علیه السلام بدیم : صل الله علیک یااباعبدالله الحسین علیه السلام صل الله علیک یااباعبدالله الحسین علیه السلام صل الله علیک یااباعبدالله الحسین علیه السلام و رحمة الله و برکاته 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
سؤال: اگر هنگام نماز جمعه، شخصی بخواهد در منزلش نماز ظهر و عصر را بخواند، آیا لازم است نماز ظهر را به تأخیر بیاندازد؟ جواب: تأخیر انداختن نماز ظهر لازم نیست. 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠کرامتی از حضرت علی اصغر علیه السلام ❤️آیه الله العظمی مرعشی نجفی می فرمودند : هر سال شب هفتم محرم در یک ساعت مشخصی یک تاجری می آمد و خمس مالش را حساب می کرد ، یک سال محرم شب هفتم رسید و این شخص نیامد ، سال بعدش دوباره همان روز و همان ساعت آمد ایشان می فرمود که من بهش گفتم چرا سال گذشته نیامدی ؟ گفت آلمان برای تجارت رفته بودم ، در آنجا کارم گرفت و در همانجا ماندم ، دیدم نزدیک محرم است و هیچ خبری در شهر نیست و اصلا برنامه ای برای عزاداری امام حسین علیه السلام نیست . رفتم کنسولگری ایران و گفتم شما برنامه روضه دارید ؟ گفتند که ما امسال کسی را از ایران دعوت نکردیم ، بهشون گفتم من صدای خوبی دارم می شود شب ها اینجا بیایم و یک زیارت عاشورا بخوانم یک روضه ای بخوانم و دور هم دیگر جمع بشویم و اینجا روضه بخوانیم ؟ گفتند که مشکلی ندارد شما روضه را بخوان ما هم شرایط جلسه را آماده می کنیم . می گفت شب اول محرم شد در جلسه ده نفر بودیم شب دوم صد نفر و تا شب هفتم محرم کل کنسولگری پر شده بود و یک جمعیت زیادی برای روضه آمده بود و در شب هفتم یک روضه مفصلی خواندیم و همه خیلی گریه کردند . بعد از اینکه جلسه تمام شد و خواستم از جلسه بیرون بیایم یک خانم آلمانی جلوی در ایستاده بود ، گفت که شما روضه را می خواندید ؟ گفتم بله من می خواندم ، گفت : کسی از شما از دنیا رفته بود ؟ همسرتون یا بچه شما از دنیا رفته بود که اینطور داد می زدید و گریه می کنید ؟ من الان یک ساعت است که جلوی در ایستادم تا علت این ناله های شما را بپرسم . آقای روضه خوان برایش تعریف کرد و گفت : ما یک نوه پیغمری داشتیم که مردم برای او نامه نوشتند بیا و حاکم ما باش ، او هم با زن و بچه به سمت عراق حرکت کرد ، زمانی که به عراق رسیدند راه را بر او بستند ، مسیر اب را هم بر آنها بستند و یکی یکی آنها را به شهادت رساندند این آقا یک بچه شش ماهه ای هم داشت که تشنه بود و مادرش دیگر شیر نداشت تا به او بدهد ، این آقا این بچه را گرفت برد به میدان تا به او شیر بدهند ولی تیر سه شعبه بر گلوی او زدند ، این آقا باب الحوائج است ، آن خانم سوال کرد که باب الحوائج یعنی چی ؟ گفتم یعنی اگر کسی مشکلی داشته باشد و به او بگوید ، هر جای عالم که باشد مشکل او را حل می کند ، آن گفت یعنی منم که مسیحی هستم اگر حاجتی داشته باشم حاجت من را براورده می کند ؟ گفت بله ، شروع کرد به گریه کردن و گفت : من یک بچه پنج ساله فلج دارم اگر تا سال دیگر شفا گرفت همین شب هفتم محرم تمام چرخی های شیرفروش اینجا را جمع می کنم و به همه شیر می دهم . این آقا گفت از او سوال کردم که چرا شیر می خواهی بدهی ؟ گفت مگه شما نگفتی که مادرش شیر نداشت و شیر او خشک شده بود ؟ بخاطر همین من شیر می دهم . این صحبت گذشت و هر دو رفتند آقای مداح می گوید : فردا شب آمدم و دیدم دور کنسولگری پر از چرخ های شیر فروشی هست سوال کردم که شما چرا اینجا اینجا آمدید ؟ گفتند که یک خانمی تمام شیرهای ما را خریده است و ما به اینجا آمدیم تعجب کردم رفتم داخل مجلس دیدم که آن خانم وارد مجلس شده و دائم این ذکر را می گوید : یا باب الحوائج یا علی اصغر و همینطور گریه می کند . تا من را دید بلند شد و به سمت من آمد و گفت : تو گفتی شفا میده ولی چرا نگفتی زود شفا میده ، دیشب وقتی جلسه اینجا تمام شد به خانه رفتم امدم در را باز کنم دیدم بچه ام کنار پنجره ایستاده است از حال رفتم ، همسایه ها به کمک من آمدند بلندم کردند و بالا بردند ، همسایه ها را بیرون کردم بچه ام را بغل کردم گفتم چه اتفاقی افتاده ؟ گفت : تو که رفتی یک اقایی داخل خانه آمد ، از این عکس مسیح زیباتر بود ، نشست گفت پسرم بلند شو ، گفتم من فلج هستم نمی تونم بلند بشم گفت من بهت میگم بلند شو ، گفت چطوری ؟ فرمودند که یک یاحسین بگو و بلند بشو ، تا گفتم یا حسین پاهام قوت گرفت بلند شدم. 📚به نقل از حجت الاسلام دارستانی 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
سخنرانی ؛ معرفت به امام.docx
25.3K
◼️ جلسه ششم _ شب ششم محرم ماه محرم ۱۴۴۶ هجری قمری تیر ماه ۱۴۰۳ هجری شمسی موضوع : معرفت به امام زمان علیه السلام 📚مطالب مطرح شده : ۱. دو نعمت بزرگ خدا به انسان ۲. داستان شخصی در اصفهان و معرفت پیدا کردن ۳. داستان میرزا جهانگیرخان قشقایی ۴. معرفت به خدا ۴. داستان شخصی در اربعین ۵. معرفت به رسول خدا ۶. نجات امت پیامبر ۷. معرفت به امام ۸‌. توسل ابوالوفا شیرازی 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
💠حکایتی از داغ حضرت‌ علی اکبر بر بدن سیدالشهدا علیه السلام 🥀 مشهور است که یکی از علماء شبی حضرت‌ سیدالشهدا علیه‌السلام را در خواب دید با بدن پاره پاره و زخمی فزون از شماره. 🥀 شب دیگر نیز همان خواب را دید و به خدمت حضرت رسید اما آن حضرت‌ را مشاهده نمود با بدن صحیح مگر دو زخم که یکی بر سر سینه و یکی بر طرف پهلوی آن پشت و پناه عالمیان باقی مانده بود. 🥀 عرض کرد: آن چه بود و این چیست؟ سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود: شیعیان مجلسی آراستند و بر من گریستند و اشک چشم ایشان مرهم زخم های من شد. 🥀 عرض کرد: پس این دو زخم چرا باقیست؟ حضرت‌ فرمودند: این داغ فرزندم علی اکبر و برادرم عباس است که هیچگاه خوب نمی‌شود. 📚حزن المومنین فی مصائب آل طه و یس،نجفی کاظمی، مجلس قبل از ولادت امام حسین -علیه السلام مجلس ختم حسین است! علی محتضر است! داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸حکم تکرار اسم اهل بیت هنگام سینه زنی ⁉️ آیا گفتن اسم اهل بیت (علیهم السلام) بصورت تند و پشت سر هم در موقع سینه زنی و شور که معمولاً بصورت ناقص گفته می‌شود، جایز است؟ آیا نوعی بی‌احترامی به اهل بیت علیهم السلام محسوب می‌شود؟ ✅ فی نفسه اشکال ندارد، اما نباید به گونه‌ای باشد که عرفاً بی‌احترامی محسوب شود و تشخیص موضوع به عهده‌ی مکلف است. 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ کرامتی از حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام عالم بزرگوار شیخ حسن فرزند علامه شیخ محسن که از نوادگان صاحب جواهری است. از حاج منیشد از اهالی فلاحیه که مردی عالم متقی، موثق و شیعه با اخلاصی بوده و خودش شاهد این کرامت بوده، می گوید: مردی از قبیله براجعه به نام «مخیلف» از اهالی خرمشهر، به نوعی بیماری مبتلا شد که هر دو پایش خشک شد و مدت سه سال اینگونه بود. بیشتر مردم او را به این حال دیده بودند. او به کمک مردم و عصا خود را میکشید و به بازار می رفت و در مجالس عزای حضرت سید الشهدا شرکت میکرد. شیخ خزعل در خرمشهر حسینیه ای داشت که در دهه اول محرم برای حضرت سید الشهدا در آن اقامه عزا می کرد. بسیاری از مردم در این مجلس شرکت میکردند و زنها در طبقه بالای حسینیه می نشستند. رسم عزاداری در این شهر و اطراف آن اینگونه بود که وقتی واعظ به ذکر مصیبت می پرداخت مردم همگی زن و مرد به پا می ایستادند و به سر و صورت می زدند و هر کس با زبان و لهجه خود می خواند و ناله و زمزمه می کرد. روز هفتم محرم، مصیبت حضرت ابوالفضل خوانده می شد. مخیلف هم به این مجلس می آمد و کنار منبر مینشست. در آن روز وقتی واعظ شروع به خواندن مصیبت کرد و مردم برخاستند و به سر و سینه زدند ناگهان دیدند مخیلف نیز ایستاده و به سر و سینه می زند و می گوید: منم مخیلف که عباس مرا بپا داشت.» مردم متوجه او شدند گردش را گرفتند و لباسش را برای تبرک پاره کردند و سر و صورتش را بوسه باران کردند. شیخ خزعل به خدمتکاران حسینیه گفت او را به یکی از اطاقهای حسینیه ببرید تا مردم مزاحمتی برای او فراهم نیاورند. خرمشهر آن روز شهری استثنایی بود، همه جا اشک شوق و ماتم می بارید سوز مصیبت و عشق همه را فرا گرفته بود، صدای تکبیر و تهلیل از همه جا بلند بود و مردم همچنان به سر و صورت می زدند و خرمشهر مدهوش این عنایت شده بود. شيخ عبد الكريم، واعظ مشهور خرمشهر که در این مراسم حضور داشت. می گوید: شیخ خزعل هر روز به عزاداران در حسینیه طعام می داد اما آن روز گریه ها و زاری ها با شوق و ناله عجین شد. از طرفی مردم با عشق تمام بر مصیبت حضرت ابوالفضل میگریستند و از طرف دیگر با مشاهده این کرامت اشک شوق می ریختند آن روز تا ساعت نه دادن طعام به تأخیر افتاد علامه شیخ حسن مذکور میگوید از مخیلف چگونگی موضوع را پرسیدم مخیلف گفت: هنگامی که مردم برخاستند و برای حضرت عباس به سر و صورت می زدند زیر منبر به خواب مختصری رفتم مردی زیبا و بلند قامت سوار اسبی سفید و تنومند را در مجلس دیدم به من فرمود: «ای مخیلف چرا با مردم در مصیبت عباس به سر و صورت نمی زنی؟ عرضه داشتم من با این حالم نمی توانم فرمود: «برخیز برای عباس به سر و صورت بزن ، گفتم مولای من نمی توانم بایستم. فرمود: «برخیز و به سر و صورت بزن گفتم ای آقای من دستت را به من بده تا برخیزم فرمود: «من دست ندارم.» گفتم: چگونه برخیزم. فرمود: رکاب اسب را بگیر و برخیز رکاب اسب را گرفتم اسب جهشی کرد و مرا از زیر منبر بیرون آورد آنگاه مولایمان غایب شد حال میبینید که من کاملاً سالم هستم 📚زندگی حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام _ ایه الله سید عبدالرزاق موسوی مقرم _ ص ۲۴۱ 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
💠توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ❤️آيت الله مرعشى نجفى: يكى از علماى نجف اشرف، كه مدتى به قم آمده بود، براى من چنين نقل كرد كه من مشكلى داشتم به مسجد جمكران رفتم و درد دل خود را به محضر امام زمان عليه السّلام عرضه داشتم. 🥀 براى اين منظور مكرر به مسجد جمكران رفتم ولى نتيجه ‏اى نديدم. 🥀 روزى هنگام نماز دلم شكست و عرض كردم: مولا جان! آيا جايز است كه در محضر شما و در منزل شما باشم و به ديگرى متوسّل شوم⁉️ 🥀 شما امام من مى ‏باشيد، آيا زشت نيست با وجود امام حتى به علمدار كربلا قمر بنى هاشم عليه السّلام متوسّل شوم و او را نزد خدا شفيع قرار دهم⁉️ 🥀 از شدّت تأثّر بين خواب و بيدارى قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امكان حضرت حجة بن الحسن العسكرى عليه السّلام مواجه شدم. 🥀 بدون تأمّل به حضرت سلام عرض كردم. حضرت با محبّت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نيست و نه تنها ناراحت نمى ‏شوم به علمدار كربلا متوسل شوى بلكه شما را راهنمايى هم مى ‏كنم كه به حضرتش چه بگويى. 🥀 چون خواستى از حضرت ابوالفضل «ع» حاجت بخواهى، اين چنين بگو: «يا ابا الغوث‏ ادركنى»؛ اى پدر پناه دهندگان، پناهم بده. 📚 مير مهر ، صفحه ۱۱۵ . 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸مقتل حضرت عباس علیه‌السلام از رفتن به میدان تا به شهادت رسیدن به نقل از کتاب شریف "بحارالانوار" علامه مجلسی "رحمه الله" می‌نویسد: 📋 لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتىٰ أخاهُ و قالَ يا أخي هَل مِن رُخصَةٍ؟ ▪️وقتی كه حضرت اباالفضل علیه‌السلام، تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت امام حسین و عرضه داشت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهید؟ 📋 فَبَكَىٰ الْحسينُ علیه السلامُ بُكاءً شَديداً  ▪️امام حسين عليه‌السلام گريه شديدى كرد. 📋 ثُمَّ قالَ يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ▪️بعد فرمود: اى برادر! تو علمدار منى، اگه تو شهيد بشوی لشكر من از هم می‌پاشد. 📋 فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِین. ▪️حضرت عباس علیه‌السلام عرضه داشت: سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.  📋 فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ ▪️امام حسين عليه‌السلام فرمود: پس مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.  📋 فَذَهَبَ الْعَباسُ و وَعَّظَهُم و حَذَرَهُم فَلَم يَنْفَعهُم  ▪️اباالفضل العباس علیه‌السلام آمد و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد. 📋 فَرَجَعَ إلىٰ أخيهِ فَأَخبَرَهُ ▪️عباس به سوى امام حسين علیه‌السلام مراجعت کرد و آن حضرت را آگاه نمود.  📋 فَسَمِعَ الْأطفَالَ يُنادونَ الْعَطَشَ الْعَطَشَ ▪️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!  📋 فَرَكِبَ فَرَسَهُ و أَخَذَ رُمحَهُ و الْقِربَةَ و قَصَدَ نَحوَ الْفُراتِ ▪️حضرت عباس عليه‌السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.  📋 فَأَحاطَ به أربَعَةُ آلافٍ مِمَّنْ كانوا مُوَكِّلينَ بِالْفُراتِ ▪️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.  📋 و رَمَوهُ بِالنِبالِ فَكَشَفَهُم ▪️او را تير باران کردند ولى او لشكر را شكافت . 📋 و قُتِلَ مِنهُم عَلىٰ ما رُوِيَ ثَمانينَ رَجُلاً حَتّىٰ دَخَلَ الْماءَ. ▪️و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.  📋 فَلَمَّا أرادَ أنْ يَشرِبَ غُرفَةً مِنَ الْماءِ ذَكَرَ عَطَشَ الْحسينِ و أهلِ بَيتِهِ فَرَمَىٰ الْماءَ ▪️وقتى خواست مُشتى از آب بياشامد، بياد تشنگى امام حسين علیه‌السلام و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.  📋 و مَلَأَ الْقِربَةَ و حَمَلَها عَلىٰ كِتفِهِ الْأيمَنِ و تَوَجَّهَ نَحوَ الْخَيمَةِ ▪️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.  📋 فَقَطَعوا عليه الطَّريقَ و أحاطوا بِه مِنْ كُلِّ جانِبٍ ▪️دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.  📋 فَحارَبَهُم حَتّىٰ ضَرَبَهُ نوفِلُ الْأزرَقِ عَلىٰ يَدِهِ الْيُمنَىٰ فَقَطَعَها ▪️حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد. 📋 فَحَمَلَ الْقِربَةَ عَلىٰ كِتفِهِ الْأيسَرِ فَضَرَبَهُ نوفِلٌ فَقَطَعَ يَدَهُ الْيُسرَىٰ مِنَ الزِّند ِ ▪️آن بزرگوار مشك را به دوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.  📋 فَحَمَلَ الْقِربَةَ بِأسْنانِهِ ▪️حضرت عباس عليه السلام به ناچار مشك را به دندان گرفت.  📋 فَجاءَهُ سَهمٌ فأصابَ الْقِربَةَ و اُريقَ ماؤُها ▪️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت 📋 ثُمَّ جاءَهُ سَهمٌ آخَرَ فأصابَ صَدرَهُ ▪️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! 📋 فَانْقَلَبَ عَن فَرَسِهِ ▪️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد.  📋 و صَاحَ إلىٰ أخيهِ الْحسينِ أدْرِكْني ▪️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.  📋 فَلَمَّا أتاهُ رَآهُ صَريعاً فَبَكَىٰ ▪️وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است، به گریه افتاد. 📋 و قالَ الْحسينُ الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي. ▪️ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه هم فرمود: الان پشتم شكست و بی چاره شدم. 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۴١ عاقبت لشگری از تیر گرفتارش کرد به زمین خوردن در علقمه وادارش کرد اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد تن بی دست خجالت زده از یارش کرد دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش رحم الله به شیری که علمدارش کرد تَرَک خشک لبش رو نمی انداخت به آب غمِ چندین لبِ تاول زده ناچارش کرد آبرو در خطر و مشک به دندانش بود تیرِ نامرد به یک طفل بدهکارش کرد گر چه خم شد کمر کوه ولی فایده داشت سجده بر همت دریایی ایثارش کرد سرِ درهم شده اش را سرِ نیزه بستند زخمش انگشت نمای سرِ بازارش کرد 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴مراسم عزاداری بمناسبت شهادت سخنران: مداحان: 🔶️ ‌ ۲۹ تیر ماه ۱۴۰۳‌ / 🕘 ساعت۲۱ 📌قم المقدسه بنیاد _ حد فاصل میدان جوان و مرجعیت بوستان گلباران_حسینیه روضه‌الزهرا(س) _______ 🆔 @khademin_h_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸همراهی با امام حسین علیه‌السّلام 🍀عملی که ما را همراه با سیدالشهدا علیه السلام می کند . 🎙شیخ علی قجری 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوران آخرالزمان چه دورانی هست⁉️ چگونه در دوران آخرالزمان نجات پیدا کنیم⁉️ 🎙شیخ علی قجری هیئت خادمین حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهـا 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
پاداش عزاداری بر سیدالشهدا (علیه السلام) 🍂الإمامُ السجاد عليه السلام: ▪️ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ عليه السلام حَتَّى تَسِيلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا فِي الْجَنَّةِ غُرَفاً يَسْكُنُهَا أَحْقَاباً. ▫️هر مؤمنى كه چشمانش براى كشته شدن حسين عليه السلام گريان شود به طورى كه اشك بر گونه هايش سرازير گردد، خداوند به سبب آن، او را در غرفه هاى بهشتى جاى دهد كه روزگاران درازى را در آنها به سر بَرَد. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال: ص۸۳. 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴مراسم عزاداری بمناسبت حرکت اسرای کربلا به شام سخنران: مداحان: 🔶️ ‌ ۵ مرداد ماه ۱۴۰۳‌ 🕘 ساعت۲۱:۳۰ 📌قم المقدسه بنیاد _ حد فاصل میدان جوان و مرجعیت بوستان گلباران_حسینیه روضه‌الزهرا(س) ___ 🆔 @khademin_h_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻بهترین ارث پدر برای فرزند 💠بهترین ارثی که پدران برای فرزندان باقی می گذارند ، پول و ثروت نیست بلکه اعتقادی هست که به خداوند متعال و اهل بیت عليهم السلام بین خانواده باقی می ماند. چه بسا پدری در خانه خودش هر ساله روضه ای را برقرار کرده و این روضه و مجلس به فرزندان او به ارث رسیده و باقیات و صالحاتی برای او هست . 👇شیخ علی قجری👇 @alighajari_ir