👤میگفت برای کمک به این انقلاب حسابگری نکنیم و باهرچه در توان داریم باید به امام خمینی کمک کنیم ،هدفش محدود به یک محله و یک شهر نبود و میگفت مستضعفان عالم را باید از شر مستکبرین نجات بدهیم #شهیدعلی_غلامپورمقدم

نگرانی‌های امام صادق علیه السلام از مردم آخر الزمان 🍃🥀🍃بهشتیان آخرالزمان🔰 📝سال های ۵۹ ،۶۰ بود ،در قنوت ها خیلی آرام اشک میریخت و صدای بغضی نفس گیر از اعماق وجودش بهش امان نمیداد ،گوشه ی خلوتی رو پیدا میکرد که کسی اونو نبینه ،مادرم به خلوتش وارد میشد و در کناری می نشست و نگاهش میکرد و گریه میکرد،بهش گفت علی جان چرا گریه میکنی چی شده ؟علی لبخند میزد و میگفت : مشکلی نیست اصلا گریه م برای این دنیا نیست ،شما نگران نشو ،برای آخرت خودم گریه میکنم! مادر تعجب میکرد و میگفت مگر از تو مؤمن تر هم کسی هست ،چرا برای آخرت گریه میکنی؟مگر چه گناهی کردی؟! علی باهمان صورت ماه تسبیح شو تو دستاش میچرخوندو با همون بغض و چشم خیس به زمین نگاه میکردو با لحن آرام میگفت :خواسته ی من دنیایی نیست ،من اونجا یک نور میبینم ،باید برم اونجا! 🍃✨🍃✨🍃✨🍃 @aligholampor37 نقل خاطره از مادر درسال ۶۱ #شهیدعلی_غلامپورمقدم

🎥 باید تاسف خورد به حال جماعت مذهبی و انقلابی که از سخنان شهید بهشتی فقط عاشق بشویدش را یادگرفته اند و شنیده اند.... 📡باید پایان دهیم به این فاصله ی جهنمی طبقاتی .. ۱۵ماه بعداز پیروزی انقلاب🗣 امروز ۴۴سال بعداز انقلاب😭 💥@aligholampor37 #خاطره_نگار چند روزی از زندگی مشترکش گذشته بود زمستان ۱۳۶۰سوخت مصرفی منازل نفت بود،برای تهیه نفت باید سرپرست خانوار به مسجد میرفت و بن نفت میگرفت،علی خیلی در محل کارش مشغول بود و اصلا فرصت اینطور کارها رو نداشت ،بن نفت و ارزاق را فقط به سرپرست خانوار میدادند،علی چندبار غروب با سختی و محدودیت زمانی به مسجد مراجعه کرد وموفق نشد بن دریافت کند،عصبانی بود و صف طویل مراجعه کنندگان اجازه ی ماندن به او نمیداد،خیلی متأثر شد وگفت :آیا مردم انقلاب کردند که اینطور با حقارت جلوی مسجد در صف نفت و ارزاق بایستند!؟آیا وقت این مردم هیچ اهمیتی ندارد؟!؟! #شهیدعلی_غلامپورمقدم

🕊یادامام و شهدا دلو میبره کرب و بلا🥀🕊🥀 از کودکی تا شهادت #شهیدعلی_غلامپورمقدم

خاطره نگار: اوائل انقلاب بود انتخابات ریاست جمهوری و مجلس..... علی مثل همیشه در محله ی خلیج و شماره ۲ پرچمدار مسائل سیاسی محله بود معتمد انقلاب و مسئول برقراری امنیت انتخابات،...به همه ی ما اومد پیشنهاد داد برای کمک به ستاد انتخابات بسیج بشیم همه مون قبول کردیم که هرکس هرکاری میتونه انجام بده ،از تبلیغات تا حضور در حوزه انتخاباتی محله... برادرم،همسرش،خواهرهای همسرش که همگی محصل بودیم....و تعدادی از جوانهای محله، جلسه گذاشت در پایگاه محله و عوامل حوزه رو با بزرگترهای محل چیدند و کارت شناسایی برای همه صادر شد و جلسات توجیهی.....محل اخذ رأی مدرسه ای بود که تنها مکان امن برای این کار مهم بود ....اهالی محله سنگ تموم گذاشتن... حتی اونها که مسئولیتی نداشتند در نظم انتخابات مشارکت داشتن و اطراف حوزه در حیاط مدرسه مشغول پختن آش و توزیع بین افراد ...مثل یک رؤیا! شیرین ترین خاطره ی من از انتخابات در کنار علی که فرمانده میدانی این عملیات سرنوشت ساز بود و‌ دائم مراقب بود تقلبی صورت نگیره و بسلامت بعداز شمارش آراء و تحویل صندوقها به مرکز ستاد همگی خوشحال بودیم ،چون مثل یک جهاد جمعی همگی خسته و هلاک اما راضی و شاد به منزل رفتیم و علی به مقر سپاه رفت تا در صیانت از آراء همراه دوستانش باشد. انتخابات سال ۱۳۵۹ #شهیدعلی_غلامپورمقدم 📝🗳🗳🗳🗳🗳🗳🗳

#ماه_رمضان سال ۱۳۵۸ بود من و او برای سحر بیدار شدیم ،چیزی نداشتیم ،غذایی ساده با مواد موجود در منزل تهیه کردم ،با حالتی که انگار خیلی کار مهمی انجام دادم ،میخندید و می‌گفت آفرین خیلی زحمت کشیدی،..آنقدر با لذت آن را خورد که من خجالت نکشم غذا کمی شور شده بود اما هرگز آن را بروی من نیاورد! #شهیدعلی_غلامپورمقدم

دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بعد ازین روی من و آینهٔ وصف جمال که در آنجا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند من اگر کام روا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اینها بزکاتم دادند هاتف آنروز بمن مژدهٔ این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند 🍃🕌🕌🕌🕌🕌🍃 اکثر دوشنبه ،و پنج شنبه طبق دستورالعمل امام خمینی برای خودسازی و تهذیب نفس، #روزه می‌گرفت و توصیه می‌کرد ماهم روزه بگیریم،سال ۵۴ باهمان حال صبح تا ساعت ۲ در کارخانه ی زیمنس کار میکرد و شبها به کلاس شبانه می‌رفت تادیپلم گرفت...کنکور شرکت کرد،بارتبه ی بالا در رشته ی علوم تغذیه دانشگاه ملی قبول شد. #شهیدعلی_غلامپورمقدم https://eitaa.com/joinchat/2462253367Cfda7e5655e

در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم… از دیده ره کوی تو با اشک بشویم گر بوی تو را باد به منزل برساند، جانم برهاند ور نه ز وجودم اثری هیچ نماند؛ جز گرد و غبارم #شهیدعلی_غلامپورمقدم ✍در ماه رمضان شبها تاصبح بیداربود و به مطالعه و عبادت مشغول بود و قبل از رفتن به محل کار چنددقیقه ورزش میکرد ،نزدیک افطار کمی استراحت میکرد ،گاهی با دانشجویان پیرو خط امام برای اردوی جهادی به روستاهای اطراف تهران می‌رفتند وباهمان زبان روزه در مزارع فعالیت جهادی داشتند و با نان و پنیر و هندوانه افطار میکردندنماز را به جماعت می‌خواندند و کلاس عقیدتی برگزار می‌کردند. 〰▫️〰▫️〰▫️〰▫️ https://eitaa.com/joinchat/2462253367Cfda7e5655e

#خاطره_نگار ✍هرزمان کارش به بن بست می رسیدبه یک مکان خلوت پناه می برد ویا میزد به کوه و دشت از همون بالای کوه به زمین وآسمون با نگاهی عمیق خیره می شد و فکرمی کرد؛ و چه سری بود که آرام میگرفت و باز به دنیا لبخند میزد ! #شهیدعلی_غلامپورمقدم 💠🥀💠🥀💠🥀💠🥀 https://eitaa.com/aligholampor37

📝 #خاطره_نگار تا سحر بیدار بود مطالعه میکرد وقتی اهل خونه بیدارشدن واسه سحری،جوری همه رو می خندوند که صدا ی قهقهه ی همه تو‌محل پیچیده بود ،انگار شب عروسیه... سوژه برای خندوندن همیشه داشت خودشم با چشماش میخندید و بالباش میگفت که فضا شاد بشه و همه بهشون خوش بگذره. @aligholampor37 🕊📿🕊📿🕊📿🕊 #شهیدعلی_غلامپورمقدم

2⃣✍واین آغاز ابدی برتو مبارک #شهیدعلی_غلامپورمقدم 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @aligholampor37 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 #ولادت اول بهمن ۱۳۳۷تهران #شهادت ۱۹ اردیبهشت ۶۱مرز شلمچه عملیات آزادسازی خرمشهر الی بیت المقدس #بارمز_یاعلی_بن_ابیطالب ✨✨✨✨✨✨✨ شهیدی که به فتوای علما درسال ۶۱، لباس خونین جبهه ،حکم غسل و کفن ش بود ࿐🍃•🕊🍃•᪥࿐ @aligholampor37 ࿐᪥•💞🥀💞•᪥࿐