eitaa logo
علی محمد مودب (اشعار و آثار
889 دنبال‌کننده
149 عکس
74 ویدیو
7 فایل
شعر 💢 کانال رسمی علی محمد مؤدب 💢 ارتباط با ادمین 🆔 صفحه رسمی اینستاگرام : http://instagram.com/alimohammadmoaddab 🆔 وبسایت : 🌐 https://ammoaddab.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
ما غباران را سزد این اعتبار کز سواران نیست باقی جز غبار @alimohammadmoaddab
45.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در پای تو بیم از جان نیست (نوحه سنتی) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 عزاداری شب تاسوعا 🔺 هیأت آیین حسینی | ۱۴۰۳/۰۴/۲۴ 👈 مشاهده با کیفیت بالا: 🌐 Aparat.com/v/wxvh3dy ☑️ @MeysamMotiee
زمین شد صفحه‌ی تفسیر قرآن  به خط سرخ مصباح‌الهدی ها  نمی‌خواند کسی خط خدا را  به قرآن مبین کربلاها  @alimohammadmoaddab
-1476911359_-1185122238.mp3
زمان: حجم: 8.54M
مبارک است بر دلم، طلوع چهرۀ غمت خوش آمدی شهید من، مبارک است مقدمت شهید من خوش آمدی، دلم چقدر تنگ بود برای اشک و خنده‌ات، برای شادی و غمت چه استوار آمدی که خون کند دل مرا هلال ابروان تو طلیعۀ محرمت همیشه مثل رودها پر از خروشی و تپش شکوه قاب خاطره‌ست غیرت مجسّمت بخواب نور چشم من! که چشم‌هات خسته‌اند به خون نشسته‌اند اگرچه اشک‌های نم‌نمت به خون تپیده میهمان، پر از دریغ و غیرتم شده است خشم گریه‌ام، حماسه‌‌خوان ماتمت غمت مباد، جان من! برادرم! شهید قدس که محکم ایستاده‌ام به پای عهد محکمت @alimohammadmoaddab
سندرم حاج کاظم  آژانس  به بهانه یادداشت کودکانه یک بازیگر    استاد تمام سینمای امروز ایران، ابراهیم حاتمی‌کیا برای هر فیلم خودش، مطالعات طولانی دارد و شخصیتها و صحنه‌ها و جزییات را به دقیق‌ترین صورت طراحی‌ می‌کند تا حرف خودش را درست طرح کند. در نتیجه اینهمه سنجیدگی و اتقان است که هنر حاتمی‌کیا توانسته است چند دهه در سپهر فرهنگی ایران بدرخشد، اما گاهی اتفاق به گونه‌ای می‌افتد که یک عنصر هنری از یک کل  با خروج از متن، بازی تازه‌ای را آغاز می‌کند که این ماجرای تازه ممکن است در مقام ارزیابی، ارجمند یا نابسامان باشد. پدیده‌ای که می‌توان آن را سندرم حاج‌کاظم آژانس نامید با  علاقه افراطی یک بازیگر به نقشی که در یک فیلم بازی کرده است، رخ نمایان کرد و در ادامه تبدیل به مضحکه‌ای شد که با استفاده مداوم از ظرفیتهای یک اثر هنری، بازی‌سازی‌های گاه سبک و بی ‌مایه ای را در فضای فرهنگ و رسانه ایران آغاز کرد. در آغاز بعضی از کنش‌های حاج کاظم آژانس معقول به نظر می‌آمد اما ماجرا به مرور تغییر کرد، حالا اگر یک گربه از پشت بام بیفتد ما شاهد پستی از این بازیگر توانا هستیم که دست به دست می‌چرخد و با مضمونی عاطفی قریب به این آغاز می شود که آیا نباید از این درد دق کنیم و بمیریم. در ادامه با تشبیه آن گربه به ایران عزیز و بعضی  نق و ناله‌های زرد، فرمان یک حمله بزرگ به ذهن و روح  ایرانیان را صادر می‌کند و لشکر مورچه‌های زنده‌خوار به دنبال او به هر چیزی که او اراده کند حمله می‌کنند. روانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی ایران می‌توانند با بررسی سندرم حاج کاظم آژانس در وجود یک بازیگر در تحلیل موارد مشابه، ادبیات و سرمایه‌ای کارآمد  و پاسخگوی نیازهای جامعه در تقابل با وضعیتهای آسیب‌زای رسانه تولید کنند. آخرین تجلی این سندرم، حمله رسانه‌ای کودکانه وی به یک جانباز دانشمند فدایی ایران و اسلام است که در نبرد با رژیم بعثی عراق یک پای خود را از دست داده است. حمله‌ای با این مضمون که چرا پرچم عراق را به دوش انداخته‌ای؟ بی شک به دوش گرفتن پرچم مشترک عراق و فلسطین، گامی درخشان است در مسیر انسانی‌تر شدن مناسبات فرهنگی ما با همسایگانمان، که با پیشروی در نشانه‌ها ما را در مرزهای هویتی تازه‌ای مستقر می‌کند و ای کاش پاسخ به این عیب‌جویی کودکانه، سبب خیر شود تا عالمان و هنرمندان اصیل، گفتگو درباره حقیقت نسبت تمدنی ما با عراق و فلسطین را برای خود واجب کفایی بدانند و درباره معجزه دوستی و مودت  اربعینی دو ملت بعد از هشت سال جنگ خانمانسوز، بیشتر سخن بگویند. باشد که میدان رسانه‌های موثر اجتماعی به مرور از دست این عزیزان بزم‌آرای  گرفته شود و آخر اینکه ادامه دادن بی منطق تراژدی بعد از پایان آن، تراژدی را به کمدی تبدیل می کند!  پی‌نوشت‌ها: ۱- جالب آن است که‌ هم حاج کاظم و هم سلحشور آژانس! با انتشار کاریکاتوری موهن، در چرخه اهانت به دکتر سعید جلیلی نقش آفریدند ۲-کربلای عزیز فرودگاه ندارد @alimohammadmoaddab
هدایت شده از اخبار سوریه
تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری که در شب های دهشت تا سحر با ماه بیداری تو دهقان زاده از فضل پدر مهری ست در جانت که می روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری چنین رم می کند از پیش چشمت لشکر پیلان ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری دلت را سر به زیری ها، سرت را سربلندی هاست خوش آن معنا که بخشیده ست چشمانت به سرداری ز ما در گریه های نیمه شب یاد آور ای همدرد تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری @SyrianKhabar
هدایت شده از دکتر نوراحمدی
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایران؛ یه روز عادی! شما از این رفیق‌ها دارید؟ . . . @havijmedia
تا گُلِ غربت نرویاند بهار از خاکِ جانم با خزانت نیز خواهم ساخت خاکِ بی خزانم! گرچه خشتی از تو را، حتی به رویا هم ندارم زیر سقفِ آشنایی هات می خواهم بمانم بی گمان زیباست آزادی ولی من چون قناری دوست دارم در قفس باشم که زیباتر بخوانم در همین ویرانه خواهم ماند و از خاک سیاهش شعرهایم را به آبی های دنیا می رسانم گر تو مجذوب کجاآبادِ دنیایی من اما جذبه ای دارم که دنیا را به اینجا می کِشانم نیستی شاعر که تا معنایِ «حافظ» را بدانی ورنه بیهوده نمی خواندی به سوی عاقلانم عقل یا احساس؟ حق با چیست؟ پیش از رفتن، ای خوب! کاش می شد این حقیقت را بدانی یا بدانم @alimohammadmoaddab
نتوان گفت که این قافله وا می‌ماند خسته و خفته از این خیل جدا می‌ماند این رهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی این سفر همره تاریخ به جا می‌ماند دانه و دام در این راه فراوان اما مرغ دل‌سیر ز هر دام رها می‌ماند می‌رسیم آخر و افسانه وا ماندن ما همچو داغی به دل حادثه‌ها می‌ماند بی صداتر ز سکوتیم‌، ولی گاه خروش نعرۀ ماست که در گوش شما می‌ماند بروید ای دلتان نیمه که در شیوۀ ما مرد با هر چه ستم هرچه بلا می ماند محمد علی بهمنی @alimohammadmoaddab