هدایت شده از شهرستان ادب
ترانۀ «دماوند» منتشر شد.
خواننده: ستار سهرابی
شاعر: علیمحمد مؤدب
آهنگساز: امیرحسین سمیعی
#ایران_عزیز
@shahrestanadab
هدایت شده از شهرستان ادب
Damavand.mp3
6.88M
خواننده: ستار سهرابی
شاعر: علیمحمد مؤدب
آهنگساز: امیرحسین سمیعی
#ایران_عزیز
@shahrestanadab
هدایت شده از بافتار
🖊 نویسنده: حجت امانیان
موسیقی یک هنر حیاتبخش به جامعه است. ظرفیتهایی که در یک اثر موسیقایی میتواند به جامعه تزریق شود، گاهی از خواندن دهها کتاب تاریخ سیاسی، اجتماعی هم بیشتر است.
این روزها و در گرماگرم اعتراضات مردمی، گرگهای دستآموز نظام سلطه و استعمار همچون داعش، این جرأت را یافتهاند که مانند دهههای گذشته در خیابانهای سرزمین ایران دست به کوردلانهترین اقدام ممکن یعنی ترور بزنند. ریختن خون مردم در ترور حرم حضرت احمد ابن موسی (شاهچراغ) در شیراز با ۱۵ شهید، صحنه را به خوبی نمایان کرد.
موسیقی به عنوان یک هنر پویا اما این روزها اغلب با سکوت سرآمدان موسیقیدان و خواننده همراه شده و جز همراهی با موضوعات اختلافی جامعه یا نشان رفتن اعتراضات خیابانی، کمتر به مسأله شهادت حافظان امنیت یا ترور مردم واکنش درخوری نشان داده شده است. این خلق نشدن ترانههای کارآمد متناسب با حال و هوای این روزهای مردم، «بافتار» را بر آن داشت تا به سراغ آثار قدیمی برود که هنوز ارزش شنیده شدن دارند و آنچنان که باید و شاید شنیده نشدهاند. یکی ازین آثار، قطعه «ترور» است که توسط «حامد زمانی» اجرا شده است. عجیب که این قطعه دیروز او، صدای این روزهای ماست. این قطعه را مرور کنیم.
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
هدایت شده از بافتار
هدایت شده از بافتار
Hamed Zamani - Terror 97 (128).mp3
5.93M
قطعه «ترور»
خواننده و آهنگساز: حامد زمانی
ترانهسرا: علیمحمد مودب
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
علی محمد مودب:
چه شگفت
این صحنه تصویر بلایی ست که خواستند سر مردم ما بیاورند و تا حدودی هم موفق شدند 👆
صحنه برخورد دروازه بان و دفاع
انگار خدا در این صحنه با ما سخن گفت
بینی دروازه بانتان را بشکنید گل میخورید
یادمان نرود که همین عدم تمرکز مدافعان نتیجه جنگ روانی شدید این ایام است
.
@alimohammadmoaddab
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰دعوت حوادث
📨 تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من.
📨 به خاطر همين، وقتى با تمام سعىِ خود و با همه ظرفيت خود حركت مى كنم.
📨 كسانى كه در حد اولياء حق ايثار كردند، مزد نخواستند، سپاس هم نخواستند، ولى مايى كه منتظريم تا صدامان بزنند، وضعيتمان مشخص است.
📨 ما دعوت حوادث را نمى فهميم.
📨 بعضى وقت ها كه با رفقا دور هم جمع هستيم، وقتى كسى را مى بينم كه پايش به استكانى و يا آشغالى مى خورد و بدون توجه عبور مى كند و آن را بر نمى دارد، اين معنا به ذهنم خطور مى كند كه وقتى امروز دعوت اين حوادث كوچك را نديده مى گيريم و اين استكان و يا آشغال را برنمى داريم، قطعاً در فرداى ديگر، دعوت حوادث بزرگ را هم نديده خواهيم گرفت.
📨 اگر فردا پيش ما صدها شكم را هم پاره كنند، بى تفاوت خواهيم بود، اگر هم دعوت حوادث را شنيديم و اقدامى كرديم، منتظريم تا مزدى و ترفيعى بدهند و يا لااقل سپاسى بكنند!
📨 آيا ما با كسانى كه بناى تبعيّت از آنها را داريم و سنگ ولايت آنها را به سينه مى زنيم، برابريم؟ آيا در مسير راه آنها هستيم؟
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۸۰
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
╭✤ @Einsad ✤╮
هدایت شده از زهردارو
عبدالله اوجالان موسس پ ک ک و سازنده شعار زن زندگی آزادی در کنار کثیره ییلدیریم همسر سابقش. اوجلان به او لقب مار زرد، خائن و ... داده بود.
عبدالله اوجلان، مخترع شعار زن زندگی آزادی یا همان ژن زیان ئازادی ست. جمله ای که روی پرچم احزاب پانکردی نقش بسته و حزب پ ک ک را حزب آزادی زنان کردستان نیز می نامند.
او معتقد بود که ازدواج، زن و مرد کرد را فلج می کند و برای حل مشکل باید مسئله زن در کردستان حل شود! یعنی باید نهاد خانواده را برانداخت و راه صعب دسترسی به زن، یعنی تشکیل خانواده را، که راه مبارزه را نیز دشوار کرده است، تسهیل کرد و از زن کرد یک موجود مبارز ساخت!
ازدواج در پ ک ک ممنوع بود و فرزندآوری حزبی در قالب جفتگیری های تشکیلاتی صورت می گرفت. خارج از این چهارچوب، هر بارداری باید با سقط جنین به پایان می رسید. زنانی که مخالفت می کردند تسویه می شدند. جمیله مرکیت با نام سازمانی سحر، اولین زن عضو تشکیلات حزب آزادی زنان کردستان! بود که به قول پ ک ک تسویه شد؛ در حالی که به شکل وحشیانه با دریده شدن شکم و پس از تجاوز عمومی به قتل رسیده بود. البته سال ها این جنایت به گردن ماموران امنیتی ترکیه انداخته می شد!
اوجلان خود یک متجاوز به عنف بالفطره بود. اغلب زنان کادر پ ک ک توسط او نواخته شده بودند.این سیره عملی در کل تشکیلات احزاب پانکردی، ساری و جاری بود.
این خشونت جنسی با روکش آزادی زن را میتوان حاصل ایدئولوژی مبارزاتی چپ و ناسیونالیسم افراطی کردی دانست. البته تا تا حدودی وامدار بعضی سنت های سرکوبگرانه جوامع سنتی کرد در قبال زن نیز بود. اما در جوامع سنتی کرد به خاطر حضور دین و سنت ازدواج بروز نمی یافت و در چهارچوب خانه و در پناه غیرت همسری مسکوت می ماند.
با فرو ریختن بنیان خانواده، و تغلیظ نگاه ابزاری ناسیونالیسم چپ به زن، این شهوت خشن، فوران می کرد و از زن کرد، یک موجود کلاشنیکف به دست قاتل با کوله ای پر از قرص و لوازم پیشگیری از بارداری می ساخت که در کوهستان هم باید می کشت و هم باید در صورت لزوم شهوات اعضای مرد را نیز فرومی نشاند. اوجلان اسم این کثافت کاری دهشتناک را "زن زندگی آزادی" گذاشته بود.
کثیره ییلدیریم همسراوجلان در اعتراض به این فحشای خشونت بار تشکیلاتی، از پ ک ک گریخت و در سوئد به شکل ناشناسی سکنی گزید. او جرئت حضور در ملا عام را ندارد اما روایت هایی که از او داریم خاطراتی ست از تجاوز جنسی، خشونت فیزیکی از طرف مردان علیه زنان.
او شخصا بارها توسط عبدالله اوجلان مورد آسیب جسمی قرار گرفته بود.
رضا شیبانی
#زن_زندگی_آزادی#ژن_ژیان_ئازادی#پانکردیسم#کردستان
@zahrdaroo
#علیمحمد_مودب
شهید عزیز ما حاج قاسم در کتاب از چیزی نمیترسیدم که زندگینامه خودنوشت اوست در روایت خودش از زندگیاش یکی از نقاط عطف زندگیاش را دفاع از ناموس یک زن عنوان کرده است که در خیابان مورد تعرض قرار میگیرد. شاید برای شما جالب باشد که آن زن یک زن بیحجاب است اما حاج قاسم در دفاع از ناموس او وارد یک درگیری میشود و بعد از اتمام آن درگیری وقتی وضعیت خود را روایت میکند می نویسد که از چیزی نمیترسیدم. شروع قصه پهلوانیهای رستم ایرانشهر و مرد آرمانی همه بسیجیهای امروز چنین حکایتی است.
این روزها به خاطر اتفاقهایی که افتاده است، در برخی گروههای مذهبی با چنین عبارتی روبرو شدهام که جای آن است که انسان بمیرد وقتی این صحنهها را میبیند و بعد بدحجابی و بیحجابیها را روایت میکنند و غمشان را بیان میکنند و آه و ناله میکنند. اما آیا انسان مذهبی باید با دیدن صحنه بیحجابیهای این روزها از غصه دق کند؟
پرسشگری از مهمترین نیازهای همه ماست و جامعه مذهبی ما باید درباره اخلاق و عرف و عادات خودش پرسشگری داشته باشد. این توقع از یک جامعه متکثر و متشکل از مذاهب و نحلههای مختلف فکری و فرقههای مختلف سیاسی و اجتماعی و قومیتهای متفاوت یک رفتار هماهنگ و همشکل در شرعیات داشته باشند و با تصویر ما از مذهب سازگار باشند آیا اصولا توقع درستی هست؟ آیا ما در سالهای پس از انقلاب به نوعی در این زمینه دچار پرتوقعی نشدهایم؟
مگر ما برای تحقق آن جامعه مطلوب چه کردهایم؟که اینهمه طلبکار و متوقع هستیم. زنانی که در عصر پهلوی بخشی از آنها همه جور چیزی میپوشیدند به هر حال بعد از انقلاب بسیار بیشتر رعایت کردند و بعد از قانون حجاب هم باز بسیار همراهی کردند. منتها ما چقدر این بلوک مخاطب را دیدیم و چقدر برای آنها فکر کردیم و چقدر با آنها در سامانهها و ساختارهای مختلف فرهنگی که در دست ما بود حرف زدیم. اصولا ما چقدر توان حرف درست زدن داریم. حرف زدن هنر خاصی نیست هر کسی دهان باز کند میتواند صدایی تولید کند ولی واقعیت این است که وقتی مثلا یک محصول رسانهای بدون هیچ توجهی به بلوکبندی مخاطبان تولید میشود در عمل هیچ گفتگویی اتفاق نمیافتد . خطر رسانههای بزرگ مثل تلویزیون این است که تولید و پخش یک پیام را معادل شنیده شدن آن پیام میانگاریم در حالی که عملا ما بسیاری از اوقات از یک بلندگوی بزرگ با خودمان حرف میزنیم و این وضعیت برای عقلا خندهدار یا گریهآور است. انگار کن که سبزیفروش محله با بلندگوی خودش به همسرش درباره جزییات منزل پیام بدهد. آموزش و پرورش و آموزش عالی و هیاتهای مذهبی و رسانههای ما بیشترشان گرفتار چنین وضعیتی هستند که من آن را در نوشتههایی مخابره به خویشتن نامیدهام و بعد با این اوضاع ما از مردم توقع داریم که شبیه آنچیزی باشند که ما خوشمان میآید. در حالی که حتی مسایل سادهای مثل ورزش بانوان و کمبود ویتامین دی و پوکی استخوانشان را ندیدیم و برایش برنامهریزی درستی نکردیم فقط آسیبها را دیدیم و وندرمانی کردیم. در حالی که مثلا به راحتی میشد و میشود مدارس و ظرفیتهای محلی را با طراحی خلاق و البته با قدری زحمت هماهنگیهای بین سازمانی که گویا فوق طاقت کارمندی رایج در این سرزمین است در خدمت ورزش بانوان قرار داد. من این را در این سالها چند بار گفتهام و نوشتهام ولی دریغ که تریبونداران تنها نگران چیزهایی هستند که در ذهنیت خودشان مهم است.
القصه وقتی بهترین جوانان شیعه در همین سالهای نزدیک جانشان را برای حفظ نوامیس ایزدیان و علویان و فرقههای مختلف شام و عراق و یمن فدا کردهاند آیا دعوت به دق کردن از دیدن چند بد حجاب در خیابانهای تهران نوعی جوگیری مذهبی نیست؟ آیا راه این مشکل حسی شدن و دعوت به عصبیت است؟
.
به نقل از روزنامه شهرآرا
@alimohammadmoaddab