eitaa logo
جهاد قلم | علی سلیمیان
556 دنبال‌کننده
140 عکس
126 ویدیو
0 فایل
ارتباط: @ali_salimian
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اِنّا فَتَحنا به زعم خویش تا پایان دنیا زنده می‌ماند ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده می‌ماند برای قدس خوابی دیده‌اند ابلیس‌ها اما به رغم این همه کابوس، رویا زنده می‌ماند میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک دلم قرص است این سرو شکیبا زنده می‌ماند تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست برای کشتن فرعون، موسی زنده می‌ماند اگر مکر خدا مکر است، خواهی دید ای شیطان یهودا می‌شود مصلوب و عیسی زنده می‌ماند فرو می‌پاشد آری هیبت پوشالی صهیون کماکان غیرت طوفان‌الاقصی زنده می‌ماند شهادت را نمی‌فهمند، کورند و نمی‌بینند فلسطین دم به دم می‌میرد اما زنده می‌ماند به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را بر اوج قله‌ها "اِنّا فَتَحنا" زنده می‌ماند @alisalimian_poem
♦️ بدهکار به رخت شعر که دارم به تن بدهکارم به واژه واژه تن بی‌کفن بدهکارم به روضه‌های عجیب حسین مدیونم به روضه‌های غریب حسن بدهکارم حسین گفتن من هم اگر حماسی نیست به این دیار، به این مرد و زن بدهکارم سری‌ست روی تنم سبز، خوب می‌دانم به خون سرخ شهید وطن بدهکارم همانقدَر که دم از شعر بی‌هدف زده‌ام به غزه، سوریه، لبنان، یمن بدهکارم به روز حشر چه خاکی به سر کنم، وقتی که هر شهید طلبکار و من بدهکارم؟ نبود درخور غارت متاع سالم من دلی شکسته به آن راهزن بدهکارم @alisalimian_poem
🏴 آیینه شکسته آیینه‌... آیینه... آیینه... شکسته آن حرمت، آن حرمت دیرینه شکسته آن در که دخیل‌اند بر آن خیل ملائک هم سوخته هم با لگد کینه شکسته یک سینه و دست است که بوسیده پیمبر افسوس، همان دست، همان سینه شکسته دستی که همه رزق جهان است به دستش وز چرخش دستاس زده پینه، شکسته وای از دل مولا، دل مولا، دل مولا هرچند در آن هست طمأنینه، شکسته در چاه نهان می‌کند آه جگرش را آری، چه کند ماه؟ که آیینه شکسته مأمور به صبر است اسدالله، وگرنه جز کفر نمی‌ماند از این دین شکسته از نسل علی منتقمی هست و می‌آید سوگند به بغضی که هر آدینه شکسته eitaa.com/alisalimian_poem
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ 🔰 سرّ مستور هزاران سال حتی بعد هم او را نمی‌فهمیم به غیر از نام، از اِنسِیّةُالحورا نمی‌فهمیم به غیر از "فا، الف، طا، میم، ها" از آیه‌ی اسمش از این نوری که لَیسَ فَوقِهِ نورا نمی‌فهمیم زمان مخفی، مکان مخفی، مقامش همچنان مخفی چرا این‌قدر این سرّ است مستورا؟ نمی‌فهمیم درون خانه بود و عرش اعلا را رصد می‌کرد نگاه نافذش تا آن فراسو را نمی‌فهمیم کسی که از نمازش نور می‌تابید بر عالم زدند آتش چرا کاشانه‌ی او را؟ نمی‌فهمیم چه صبری داشت حیدر، داغ روی داغ دید اما نشد با ذوالفقارش مانع شورا! نمی‌فهمیم هنوز آن خانه دارد در میان شعله می‌سوزد گناه ماست ای مردم اگر بو را نمی‌فهمیم اگر تنها برای زخم‌هایش روضه می‌گیریم دلیل درد پهلو، زخم بازو را نمی‌فهمیم اگر فرزند او در غیبت است امروز، یعنی ما به قدر کافی از اسرار عاشورا نمی‌فهمیم دلیل خلقت دنیاست زهرا، خوانده‌ایم این را و‌لی تا روز محشر قدر بانو را نمی‌فهمیم eitaa.com/alisalimian_poem
🖤محفل شعر مقتدر مظلوم به مناسبت : 🏴 🇵🇸 ایام فاطمیه و هشتم آذرماه روز جهانی همبستگی با مردم مظلوم فلسطین 🇮🇷 باحضور شاعران برجسته کشوری آقایان: با سخنرانی: پیشکسوت عرصه جهاد و مقاومت 🗓 چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۳ 🏢 چهارباغ بالا- ساختمان شماره ۲ مخابرات اصفهان- سالن اجتماعات برهان 🔻حضور برای عموم آزاد است.🔻 🔸ویژه برادران و خواهران 🔸 🔹 مخابرات منطقه اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 حسینِ فاطمه 🎥 بانوای: بغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چون روضه‌ی مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم، روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی‌اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنه‌ی اصغر گذشت میخ در بر سینه‌ی پرمهر مادر حمله کرد آب دیگر از سر عباس آب‌آور گذشت ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچکس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت eitaa.com/alisalimian_poem
🏴 شب شعر فاطمی 💢 با حضور شعرای آیینی کشور: سیدحسن رستگار علی سلیمیان عباس شاهزیدی محمدرضا کاکایی سیدمجید موسوی محسن ناصحی 🎼 همراه با رونمایی از سرود "سنگر" کاری از گروه سرود نوید ظهور 🗓 زمان: چهارشنبه، ۲۲ آذرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۰ 📍مکان: زرین‌شهر، خیابان آیت‌اله کاشانی، فرهنگسرای شهرداری 🔗 شرکت برای عموم آزاد است @alisalimian_poem
امنیت کشور است مدیون شما آرامش لحظه‌هاست ممنون شما این سبزی پرچم است یا رخت شما؟ این سرخی پرچم است یا خون شما؟ @alisalimian_poem
75.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹 | هزاران سال حتی بعد هم او را نمی‌فهمیم 🔹 حاج سید رضا نریمانی 🔰 شاعر : علی سلیمیان _ ♦️مراسم عزاداری دهه دوم فاطمیه ۱۴۰۲ 📅 شب پنجم - چهار شنبه ۲۲ آذر ماه ١۴٠۲ 🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام _ @Fadaeianhoseinir @seyedrezanarimani @alisalimian_poem
یلدا یعنی فراق را درک کنیم دلتنگی و اشتیاق را درک کنیم یلدا یعنی به صبح محتاج شویم شاید آن اتفاق را درک کنیم @alisalimian_poem
🚩 دختر غزه دیروز دختر شهید شدم امروز خواهر شهید شدم با موشکای بعدی منم شاید مثل عَموم ناپدید شدم سقفی که بود روی سرم دیروز امروز زیر کوهی از آواره دیروز: غصب و غارت و خونریزی امروز: بمب و موشک و خمپاره هفتاد ساله لحظه‌ای آرامش رویای بچه‌های فلسطینه تشییع می‌کنیم همو هر روز بازی کودکانه‌ی ما اینه از کل ایل و طایفه‌مون حالا ما چندتا بچه موندیم و یک عمه عمه میگه توو باور صهیون‌ها حتی نفس کشیدن ما سمّه آغوش گرم خونه‌ی ما حالا تبدیل به خرابه‌نشینی شد اون خنده‌های دورهمی، افسوس شب‌گریه‌های زیرزمینی شد هر لحظه توی آتیش و بمبارون عمه برای ماها سپر میشه توو وحشت شبا واسه‌مون مادر روزا میون جنگ، پدر میشه دیشب یه قصه گفت برای ما از دختری سه‌ساله و بااحساس از عزت و شکوه باباش حسین از غیرت و مرام عموش عباس از توی خون تپیدن مردا و از خیمه‌های رفته به غارت گفت از عمه که پناه یتیما شد از داغ سخت و رنج اسارت گفت دیشب میون گریه که خوابم برد اون دختر سه‌ساله توو خوابم بود دستی کشید روی سرم، انگار پایان اضطراب و عذابم بود گفت این ستم به زودی تموم میشه پیروز این نبرد، فلسطینه چشم به خون نشسته‌ی این مردم فردا طلوع فجرشو می‌بینه توی نگاش مردمو دیدم که آماده‌ان به قدس سلام کنن از صُب(ح) سفارشم به همه اینه تا بعداز این رقیه صدام کنن @alisalimian_poem
🚩 قیام اشک اول به زینبش دم در احترام کرد با اذن او ورود به بیت‌الامام کرد تا خاطرات شعله‌ور از یادها رود معروف شد به اُم‌ّ بنین، ترک نام کرد از او سزاست درس بگیرند مادران نامادری که مادری‌اش را تمام کرد حیدر، حسن، حسین، علی، باقرالعلوم عزت ببین که خدمت این پنج امام کرد آمد بشیر و مادر سقا فقط سوال از سرورش حسین علیه‌السلام کرد در امتداد خون شهیدان کربلا با اشک، در مقابل دشمن قیام کرد با چار مصرعی که فدای حسین شد این شاعر آخرین غزلش را تمام کرد eitaa.com/alisalimian_poem
🚩 مادر منتظر نشسته چادر خود را رفو کند برود به شوق آن که تو را جستجو کند برود امیدوار و مصمّم کشیده در آغوش دوباره پیرهنت را که بو کند برود دوباره نیست کسی مثل نوجوانی تو که چند پرسش لرزان از او کند برود میان این همه زن یک نفر شبیهش نیست که پیش او نفسی گفتگو کند برود کجاست آن که تمام تعلقاتش را رها کند، سپر آبرو کند برود؟ غروب، روبروی صحن جامع رضوی نشسته اشک غمش را وضو کند برود کنار پنجره فولاد تا سحر باید دوباره گریه کند، آرزو کند، برود دوباره چادر و دندان، دوباره مادر تو نشسته چادر خود را رفو کند برود @alisalimian_poem
در جاده‌ی انقلاب ثابت‌قدمیم همواره میان فتنه‌ها پشت همیم «جمهوری اسلامی ایران حرم است» آری، ما هم مدافعان حرمیم @alisalimian_poem
🚩 وعده‌ی حتمی آه ای میهن، تن مجروح کرمان را ببین بین میدان زائران مرد میدان را ببین جسم‌ها پاشیده و تشخیص‌شان مشکل شده وحدت بی‌مثل جان‌های شهیدان را ببین با لباس صورتی، با گوشوار قلبی‌اش ای وطن، کوچکترین یار رجزخوان را ببین آی دشمن‌! تا قیامت حاج قاسم زنده است مرگ سهم توست از آغاز؛ پایان را ببین صبر ما اندازه دارد، چشم وا کن بعداز این خشم جمهوری اسلامی ایران را ببین پیر ما فرمود دوران بزن در رو گذشت پاسخ کوبنده‌ی مردان دوران را ببین کشته یا پیروز، ما این جنگ را خواهیم برد اعتقاد عاشقان در دادنِ جان را ببین گفته حزب‌الله پیروز است، قدری صبر کن وعده‌های حتمی آیات قرآن را ببین گرد و خاکی کردی و بنشین که طوفان را ببینی وقت آن شد قدرت خون شهیدان را ببینی محمدحسین ملکیان @alisalimian_poem
یک لحظه هم از غیب، نگاه تو جدا نیست این دانش بی‌حد مگر از سوی خدا نیست در محضر تو پاسخ هر عالم و عارف جز آیه‌ی《سُبحانَکَ لا عِلمَ لَنا...》نیست هر تیر نگاهت به هدف می‌خورد، آری در ترکش چشمان تو یک تیر خطا نیست از لطف احادیث و تفاسیر بلندت در دین خدا تا به ابد شبهه روا نیست تا اینکه سلامی برساند به تو از عشق جابر همه‌ی عمر دلش در نگرانی‌ست یک عمر گذشته‌ست ولی خاطر پاکت یک لحظه جدا از سفر کرب‌وبلا نیست هنگام اذان است و چه رویای قشنگی در صحن تو اینقدر شلوغ است که جا نیست eitaa.com/alisalimian_poem
باید چه گفت مدحت شاهی عظیم را؟ کو شعر تر که وصف کند این حریم را؟ کو یک گره که باز نگردد به دست او؟ کو حاجتی که ‌خسته کند این کریم را؟ کوکوکنان نشسته به بامش، مگر کریم با دست خویش دانه دهد یاکریم را هوهوی پرچمش به تقرُّب کشانده است تا سامرا به روی دو زانو نسیم را یک جرعه از کناره‌ی دریای حکمتش پرورده است حضرت عبدالعظیم را با تیغ آبدیده‌ی نور هدایتش سرکوب کرده خدعه‌ی قوم رجیم را هرگز به پادشاهی عالم نمی‌دهیم حظّی که از گدایی او می‌بریم را مدیون اوست مکتب قرآن و دین حق در فتنه‌ها صراط چنین مستقیم را eitaa.com/alisalimian_poem