کتاب منطق فهم دین- رمضان علیتبار
ناشر: سازمان سمت و شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی
تاریخ انتشار : شهریور ۱۴۰۰
شابک: 978-600-02-2360-1
تاریخ اولین نوبت انتشار : ۱۴۰۰
آخرین نوبت چاپ : ۱
تعداد صفحات : ۲۶۸
قیمت : ۹۴۰٬۰۰۰ ریال
هدایت شده از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
◽️ علم دینی و علوم انسانی اسلامی از منظر شهید سیدمحمد باقر صدر
🔸 نوشتاری از دکتر #رمضان_علی_تبار عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین و سردبیر کتاب نقد؛
🔖 به بهانه انتشار شماره ۹۳ و ۹۴ فصلنامه کتاب نقد
◾️شهید صدر ضمن بررسی جایگاه و منزلت علم و علوم انسانی در مکاتبی چون کمونیسم و لیبرالیسم نشان میدهد علم در مکتب اسلام به دلیل برخورداری از خاستگاه وحیانی و الهی، دربرگیرنده اصول کلی و زیرساختهای کلان است.
◾️ در بررسی آرای شهید صدر در حوزه علم دینی و تولید علوم انسانی اسلامی، باید از فلسفه و مکتب تا منطق و روش و از روششناسی تا مسائل انضمامی علوم انسانی توجه نمود.
#یادداشت
🆔 @iictchannel
هدایت شده از محمد عرب صالحی
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هشدارها و نهیبهای الهی امام خمینی ره به علما و خواص از دینداران
https://eitaa.com/arabsalehi_ir/462
تقسیم به طور مساوی و تقسیم بر اساس عدل در تصویر👆
در قیامت جزای فقرا و اغنیا و برخورداران و محرومان بر اساس عدل و کرم خواهد بود نه مساوات!
ای مسلمانان عقب مانده..!
عه ببخشید اشتباه شد 😁
🆘 @Roshangari_ir
*چوپان گله گوسفندان را به آغل برد و همه درهای آنرا بست.* چون گرگهای گرسنه سر رسیدند، درها را بسته یافتند و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند. برگشتند تا نقشه ای برای آزادی گوسفندان از آغل پیدا کنند.
سرانجام .گرگ ها به این نتیجه رسیدند که راه چاره، برپایی تظاهراتی جلوی خانه .چوپان است که در آن .آزادی گوسفندان را فریاد بزنند.
گرگها تظاهرات طولانی را برپا کردند و به دور آغل چرخیدند.
چون گوسفندان فریاد گرگها را شنیدند که از آزادی و حقوق شان دفاع میکنند، برانگیخته شدند و به آنها پیوستند.
آنها شروع به انهدام دیوارها و درهای آغل با شاخهایشان کردند تا اینکه دیوارها شکسته شد و درها باز گردید و همگی آزاد شدند.
گوسفندان به صحرا گریختند و گرگها پشت سرشان دویدند. چوپان صدا میزد و گاهی فریاد میکشید و گاهی عصایش را پرتاب میکرد تا بلکه جلویشان را بگیرد. اما هیچ فایده ای نه از فریاد و نه از عصا دستگیرش نشد.
گرگها گوسفندان را در صحرایی بدون چوپان و نگهبان یافتند. آن شب، شبی تاریک برای گوسفندان آزاد و رها بود و شبی اشتها آور برای گرگهای به کمین نشسته.
روز بعد چون چوپان به صحرایی که گوسفندان در آن آزادی خود را بدست آورده بودند رسید، جز لاشه های پاره پاره و استخوان های به خون کشیده شده، چیزی نیافت.
چه حکایت آشنایی است...
هم صدا شدن با گرگ های درنده ای که عریانی بیشتر و از بین رفتن غیرت مردان و حیا و عفت زنان ایرانی را به انتظار نشستند