‌ بی صدا گریه کردم هر کجا گریه کردم دخترات لحظه لحظه من شبا گریه کردم ▪️فرا رسیدن اربعین حسینی را به حضرت صاحب الزمان (عج) و تمام عزادان حسینی تسلیت می‌گویم. کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

یه فیلمی که تا حالا ندیدید رو بردارید و ده ثانیه‌ای از وسطش رو ببینید. تصورتون رو راجع به اون سکانس و آدم‌های توش نگه دارید. بعد فیلم رو از اول ببینید؛ وقتی رسیدید به همون سکانس، می‌بینید چقدر تصوراتتون غلط بوده. تو زندگی هم همین‌طوره؛ رو یه نگاه سریع قضاوت نکنید، آدم‌ها رو از ریشه بشناسید. کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

کلاهبرداری پانزی (Ponzi) طرح پانزی (Ponzi Scheme) ترفندی برای کلاهبرداری است که در آن یک کلاهبردار به افراد ناآگاه وعده می‌دهد که اگر پول‌هایشان را در اختیار او قرار دهند، با آن پول‌ کار می‌کند و سودهای نجومی و تضمینی پرداخت می‌کند؛ اما حقیقت این است: سودِ سرمایه‌گذاران قدیمی با پول سرمایه‌گذاران جدید پرداخت می‌شود؛ فقط نوعی بازی با پول. در ابتدا برای جلب اعتماد بیشتر، سود به‌طور منظم پرداخت می‌شود تا سرمایه‌گذاران بیشتری جذب سیستم شوند؛ اما در نهایت وقتی قربانیِ جدیدی نباشد که پول وارد کند، این طرح اشباع می‌شود و فرو می‌پاشد. در نهایت طراح پانزی هم در با پول‌های بادآورده فرار می‌کند و تنها چیزی که باقی می‌ماند تعداد زیادی مالباخته است. کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

سلام علیکم 📘لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ توبه/۱۲۸ به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سالروز رحلت شهادت گونه رسول مهربانیها پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی«صلی الله علیه وآله» و سبط اکبرش کریم اهل بیت امام حسن مجتبی«علیه السلام» تسلیت باد 🌴‌در پناه ذکر عرشی ألّلهمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍ وآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌ کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

⁉️چرا دین شما (اسلام) انقدر به کشتن تمایل داره؟! عالی جوابشو داد👌 کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

🔶️واژه‌ی Snapback که در ادبیات برجامی وارد شد، در ظاهر یک اصطلاح حقوقی پیچیده به نظر میاد، اما اگر لایه‌های زبانی‌شو کنار بزنیم، می‌بینیم ریشه‌اش در فعل snap هست؛ فعلی که در انگلیسی به معنی «حرکت سریع، ناگهانی و بدون فکر» به کار میره. 🔹 ریشه‌ی واژه: Snap = بشکن زدن! یکی از جالب‌ترین و شاید حقارت‌بارترین کاربردهای snap، همین معنی بشکن زدنه: Snap your fingers → «انگشتاتو بشکن بزن» مثال ساده‌اش: She snapped her fingers to get the waiter’s attention. «انگشتاشو بشکن زد تا توجه گارسون رو جلب کنه.» حالا اینو ببر تو فضای برجام: غربی‌ها این مکانیزم رو دقیقاً همونطور طراحی کردن؛ با یک بشکن ساده، بدون رأی‌گیری، بدون اجماع، بدون حتی توضیح، می‌تونن کل تحریم‌های تعلیق‌شده رو سر جای اول برگردونن. 🔹 Snapback = تحقیر حقوقی در واقع، snapback mechanism در متن برجام یعنی: > «هر وقت بخوایم، با یه بشکن، همه‌چیو به قبل برمی‌گردونیم!» این طراحی خودش یه بیان قدرت نرم و تحقیر طرف مقابله؛ یعنی مثل همون صحنه‌ای که گارسون رو با یه بشکن صدا می‌زنن. هیچ نیاز به «رضایت ایران» نیست، هیچ حق وتو نداری، حتی اگه به‌طور کامل هم به تعهداتت عمل کرده باشی، با یک حرکت کوچک، کل امتیازاتو دود می‌کنن میره هوا. 🔹 جنبه‌ی نمادین: بشکن = بی‌ارزش بودن تعهدات این اسم‌گذاری یه پیام پنهان داشت: «ما همه‌چی رو مثل یه بشکن کنترل می‌کنیم.» «قدرت تو توی این بازی حتی به اندازه‌ی صدای همین بشکن هم نیست.» «تو فقط اجرا می‌کنی، تصمیم دست ماست.» یعنی غرب عمداً این مکانیزم رو با واژه‌ای طراحی کرده که در ناخودآگاه انگلیسی‌زبان، تصویر یک حرکت سریع و تحقیرآمیز رو تداعی می‌کنه. 🔹 استعاره‌ی سیاسی وقتی مکانیزمی حقوقی رو طوری می‌نویسن که با یک بشکن همه‌چیو به نقطه‌ی صفر برمی‌گردونه، این نه فقط ابزار فشاره، بلکه نوعی زبان بدن سیاسیه: یعنی بهت میگن «ما ارباب این توافقیم.» هر امتیازی که گرفتی، به اندازه‌ی یک صدا ارزش داره؛ همون‌قدر که بشکن می‌زنی و صدا محو میشه، امتیازات تو هم محو میشه. اگه بخوام اینو در یک جمله خلاصه کنم: > Snapback در واقع یعنی: «یه بشکن بزنیم، همه‌چی می‌پره هوا.» حتی از منظر زبان‌شناسی، استفاده از واژه‌ای که حس فوری بودن و بی‌ارزش بودن رو تداعی می‌کنه، خودش بخشی از طراحی روانی برجام بود. کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

شهامت "نمی‌دانم"! روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم استاد سر کلاس آمد و میدانستیم که ۱۰ سئوال از تاریخ کشورها خواهد داد. دکتر بنی‌احمد فقط ۱ سئوال داد و رفت: مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است......؟ از هر که پرسیدم نمی‌دانست. تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود، اما براستی کسی نمی‌دانست. همه ۲ ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر از شمشیر زنی‌اش، از آشپزی برای سربازان، از بر پاکردن خیمه ها در جنگ، از عبادت هایش و...... استاد بعد ۲ ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت. ۱۴ تیر برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم در تابلو مقابل اسامی همه نوشته شده بود با خط درشت مردود. برای اعتراض به ورقه به سالن دانشسرا رفتیم استاد آمد گفت کسی اعتراض دارد؟ همه گفتیم: آری گفت: خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟ پرسیدیم پاسخ صحیح چه بود؟ استاد گفت: در هیچ کتاب تاریخی نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده پاسخ صحیح "نمی‌دانم بود". همه پنج صفحه نوشته بودید اما کسی شهامت نداشت بنویسد: "نمی‌دانم" ملتی که همه چیز می‌داند ناآگاه است بروید با کلمه زیبای نمی‌دانم آشنا شوید، زیرا فردا روز گرفتار نادانی خود خواهید شد. کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

رابطه ایرانی‌ها و یمنی‌ها از کی برقراره؟ کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e

ماجرای « امام جماعت و دزدی؟! »❗️😳 فردی در یک ماه رمضان امام جماعت مسجد محل را به منزلش برای افطار دعوت کرد. امام جماعت هم پذیرفت و بعد از صرف افطاری از صاحبخانه تشکر کرده و خداحافظی کرد و رفت . بعد از رفتن شیخ ، صاحبخانه متوجه شد پول هایی که روی طاقچه منزل گذاشته بودند ناپدید شده ! ولی نمی‌توانست باور کند که آن شیخی که امام جماعت مسجدشان است آن پول ها را برداشته باشد آخر مگر امام جماعت هم دزد می شود؟!😲 از طرفی هم خجالت می کشید در این خصوص از امام جماعت سؤالی بکند! 😥 یک سال تمام گذاشت و باز هم در رمضان آن سال، صاحبخانه از آن امام جماعت برای افطاری دعوت کرد و بعد از صرف افطار، یاد ماجرای سال قبل افتاد که پول روی طاقچه ناپدید شده بود! دلش طاقت نیاورد و بالأخره موضوع را یادآوری کرد! امام جماعت با شنیدن این موضوع ، سرش را پائین انداخت و اشکش جاری شد! صاحبخانه با تعجب علت گریهٔ وی را پرسید؟! امام جماعت پاسخ داد : بله آن پول را من برداشته بودم!😲 صاحبخانه با تعجب و عصبانیت گفت: عجب! من باورم نمی‌شد شما که لباس پیامبر بر تن دارید چنین کاری کرده باشید برای همین تمام سال هرگز به خودم اجازه ندادم که از شما در این باره سؤالی بکنم! 😳😲 امام جماعت گفت: سال گذشته که مرا دعوت کرده بودید من مشاهده کردم پولهای لب طاقچه بر اثر وزش بادی که از پنجرهٔ اتاق وزید بر کف اتاق ریختند و پراکنده شدند. من هم آنها را برداشته و خواستم جائی بگذارم که مطمئن باشم شما خواهید دید بنابراین جائی بهتر از لای قرآن ندیدم چون مطمئن بودم شما هر روز لای قرآن را باز می کنید تا بخوانید! ولی الآن اشکم از این جاری شد که فهمیدم شما یک سال تمام لای قرآن را باز نکرده اید تا بخوانید! صاحبخانه با شنیدن این سخن با عجله برخواست و قرآن را آورده و گشود و پولها را لای آن مشاهده کرد و بسیار شرمنده شد 😥 حال برخی از ماها است که با نگشودن لای قرآن و بی اطلاع ماندن از سخن خدا، از ثروت بی نهایت و ارزشهای نامحدود خود غافل مانده ایم! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال #منطق_بلیغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/797376683C55ecb6194e