🌺 بحث روایتی سوره #الطلاق از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روايتى
🔸در الدر المـنـثـور اسـت كـه: ابـن مـردويه از ابى سعيد خدرى روايت كرده كه گفت: سوره نـسـاء كـوتـاه، هـفـت سـال بـعـد از سـوره نـسـائى كـه جـنـب سـوره بـقـره اسـت نازل گرديد.
مؤلف: منظور از سوره نساء كوتاه، همين سوره #طلاق است.
و در هـمـان كـتـاب آمـده كـه مالك، شافعى، عبد الرزاق، (در كتاب المصنف)، احمد، عبد بن حـمـيـد، بخارى، مسلم، ابو داوود، ترمذى، نسائى، ابن ماجه، ابن جرير، ابن منذر، ابو يعلى، ابن مردويه، و بيهقى، (در كتاب سنن خود) همگى از پسر عمر روايت كرده اند كه خـود او گـفـت: هـمـسـر خـود را در حـال حـيـض طـلاق دادم، و جـريـان را بـراى رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم گـفـتم، حضرت در خشم شد و فرمود: بايد بـرگـردى و او را نـگـه بـدارى تـا از حـيض پاك شود، و دوباره حيض ببيند و باز پاك شـود، آن وقـت اگـر خـواسـتـى طـلاقـش دهـى، يـعـنـى در حال طهارتش و قبل از آنكه با او عمل زناشويى انجام دهى طلاق بدهى، اين است آن عده اى كـه خـداى تـعـالى دربـاره اش فـرمـود:(فـطـلقـوهـن لعـدتـهـن )، آن گـاه رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلم آيه را اينطور خواند كه: (يا ايها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن فى قبل عدتهن.
مؤلف: اينكه آيه را (فى قبل عدتهن نقل كرده)، قرائت خود ابن عمر است، و در قرآن كريم #لعدتهن آمده.
و در هـمـان كـتـاب آمـده كـه ابـن مـنـذر، از ابـن سـيـريـن نقل كرده كه درباره جمله (لعل اللّه يحدث بعد ذلك امرا) گفته: اين جمله درباره حفصه دخـتـر عـمر نازل شد كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم او را يكبار طلاق داد، و آيـه شـريـفـه (يـا ايـهـا النـبـى اذا طـلقـتـم النـسـاء... يـحـدث بـعـد ذلك امـرا) نـازل شـد، و بـه رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دستور داد كه به طلاق خود رجوع كند.
و در كـافى به سند خود از زراره از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: هر طـلاقـى كـه بر طبق سنت و يا بر عده نباشد اعتبار ندارد.
🔸ادامه دارد1⃣👇
🔹ادامه 👇
🔸زراره اضافه كرده كه به امام باقر عرض كردم (طلاق سنت ) و (طلاق عده) را برايم تفسير كن، فرمود: اما طلاق سـنـت ايـن اسـت كه مردى كه مى خواهد همسرش را طلاق دهد، او را زير نظر بگيرد تا حيض شـود، و سپس از حيض پاك گردد، آنگاه بدون اينكه با او جماع كرده باشد يك بار طلاق دهـد، و دو نـفر را هم بر طلاق دادن خود شاهد بگيرد، و سپس زير نظرش داشته باشد تا دو بـار خـون حـيـض بـبيند و پاك شود، كه اگر براى بار سوم خون ببيند، عده اش تمام شـده، و رابـطـه زوجـيـت بـيـن آن دو بـه كلى قطع گرديده، به طورى كه اگر بخواهد دوبـاره بـا او ازدواج كـنـد، مـثـل ساير مردان اجنبى خواستگارى است از خواستگاران، اگر خـواسـت مـى تـواند با او ازدواج كند، و اگر نخواست نمى كند، و در آن مدت كه او را زير نـظـر داشـت تـا از عـده در آيـد، نـفـقه و سكنايش را بايد بدهد، و نيز در آن مدت اگر مرد بـمـيـرد، زن (مـطـلقـه در عده اش) از او ارث مى برد، و اگر زن بميرد، مرد از او ارث مى بـرد، ولى بـعد از تمام شدن عده نه ديگر نفقه اى هست، و نه ارثى. سپس فرمود: و اما طلاق عده كه خداى تعالى درباره اش فرمود: (فطلقوهن لعدتهن و احصوا العده )، چنين است كه اگر مردى از شما خواست همسرش را طلاق عده دهد، بايد او را زير نظر بگيرد تا حـيـض شود، و سپس از حيض در آيد، آنگاه يكبار طلاقش دهد، بدون اينكه بعد از پاك شدن با او جماع كرده باشد، و دو نفر شاهد عادل هم گواه بر طلاق بگيرد، و اگر خواست همان روز يـا بـعـد از چـنـد روز البـته قبل از آنكه همسرش حيض ببيند، به او رجوع كند، و بر رجـوع خـود شـاهـد هـم بـگيرد، و با او جماع كند، و نزد خود نگه بدارد، تا حيض ببيند، و بعد از حيض ديدن و از حيض خارج شدن، يـكـبـار ديـگـر طلاقش دهد، بدون اينكه با او جماع كرده باشد، و شاهد هم بر طلاق دادنش بـگـيـرد، و بـاز هر وقت خواست البته تا قبل از حيض ديدن به او رجوع كند، و بر رجوع خـود شـاهـد هم بگيرد، و بعد از رجوع با او جماع كند، و نزد خود نگهدارى كند، تا براى بـار سـوم حـيـض بـبـيـنـد، و چـون از حـيـض خـارج شـد، قـبـل از آنـكه با او جماع كرده باشد طلاقش دهد، و بر طلاق دادنش گواه هم بگيرد، در اين صـورت ديـگـر رابـطـه زنـاشـويـى بـين او و همسرش به كلى قطع شده، و ديگر نمى تـوانـد در عـده به او رجوع كند، (و يا در خارج عده او را عقد كند)، مگر بعد از آنكه آن زن با مردى ديگر ازدواج بكند، اگر او طلاقش داد آن وقت مى تواند دوباره عقدش كند.
زراره مـى گـويـد: شـخصى پرسيد: اگر زن از كسانى باشد كه هيچ خون نمى بيند چه بايد كرد؟ فرمود مثل چنين زنى را بايد به طلاق سنت طلاق داد.
و صاحب قرب الاسناد به سند خود از صفوان روايت كرده كه گفت: من شنيدم از امام صادق عليه السلام كـه مـردى بـه خـدمـتش آمد، و اين مسأله را پرسيد كه من همسرم را در يك مـجـلس سه بار طلاق دادم، فرمود اعتبار ندارد، آنگاه فرمود مگر كتاب خدا را نمى خوانى كه مى فرمايد (يا ايها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن و احصوا العده و اتقوا اللّه ربكم لا تخرجوهن من بيوتهن و لا يخرجن الا ان ياتين بفاحشه مبينه ).
آنـگـاه فـرمـود: آيـا نـمـى بـيـنـى كـه مـى فـرمـايـد: (لعـل اللّه يـحـدث بـعـد ذلك امرا) و سپس فرمود: هر چيزى كه مخالف كتاب خدا و سنت باشد، بايد به كتاب خدا و سنت برگردانده شود.
و در تـفسير قمى در معناى جمله (لا تخرجوهن من بيوتهن و لا يخرجن الا ان ياتين بفاحشه مبينه)، فرموده : اين عمل براى مرد حلال نيست، كه زنش را بعد از آنكه طلاق داد - و در مـدتـى كـه مـى تـوانـد بـه او رجـوع كـند - از خانه خود خارج سازد، و بر خود زن نيز حلال نيست كه از خانه شوهرش بيرون رود، مگر آنكه زن گناهى آشكار مرتكب شود كه در آن صورت مرد مى تواند او را بيرون كند.
و كلمه #فاحشه به معناى آن است كه زن نامبرده يا زناكار باشد و يا از خانه شوهر سـرقـت كـنـد، و يـكـى هـم از مـصـاديـق فاحشه سليطه شدن بر شوهر است، كه اگر زن طلاقى يكى از اين اعمال را مرتكب شود، مرد مى تواند او را از خانه خود خارج سازد.
و در كافى به سند خود از وهب بن حفص، از يكى از دو امام صادق و باقر عليهماالسلم روايـت آورده كـه دربـاره زن طلاقى كه در عده است فرموده: عده اش را در خانه اش نگه مـى دارد، و در آن ايـام زيـنـت خـود را بـراى شـوهـرش ظـاهـر مـى سـازد، (لعـل اللّه يـحـدث بـعـد ذلك امـرا) تـا شـايـد خـداى تـعـالى دوبـاره مـحـبـت وى را در دل شوهرش بيفكند، و نفرت و كينه او را از دل شوهرش بيرون سازد.
مؤلف: در ايـن مـعـانـى و مـعـانـى جـمـله جـمـله دو آيـه مـورد بـحث روايات ديگرى از ائمه اهل بيت عليهم السلم رسيده است.
🔸ادامه دارد2⃣👇
🔹ادامه 👇
🔸چند روايت درباره تقوى، توكل و كفايت خداوند، در ذيل آيه شريفه: (و من يتق الله يجعل له مخرجا...)
و بـاز در آن كـتـاب بـه سـنـد خود از معاويه بن وهب، از امام صادق عليه السلام روايت آورده كـه فـرمود: كسى كه خداى تعالى سه به او داده باشد، از سه چيز ديگرش دريغ نمى دارد: كسى كه توفيق دعايش داده باشند از اجابت دعايش دريغ نمى دارند، و كسى كه تـوفـيـق شكرش دادند از زيادتر كردن نعمتش دريغ نمى دارند، و كسى كه نعمت توكلش دادند از موهبت كفايتش مضايقه نمى كنند.
آنـگـاه فـرمـود: آيـا كـتـاب خـداى را خـوانـده اى كـه مـى فـرمـايـد: (و مـن يـتـوكـل عـلى اللّه فـهـو حـسـبـه - كـسـى كـه بـر خـدا توكل كند) او وى را كافى خواهد بود، (لئن شكرتم لازيدنكم - به طور قطع اگر شكرگزارى كنيد نعمتتان را زياد مى كنم )، (و ادعونى استجب لكم - بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را).
و نـيـز در هـمـان كـتـاب بـه سـنـد خود از محمد بن مسلم روايت آورده كه گفت : از امام صادق عليه السلام از كـلام خـداى عـزوجـل پـرسـيـدم كـه مـى فـرمـايـد: (و مـن يـتـق اللّه يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب )، فرمود: يعنى در دنيايش به او اين چنين رزق مى دهد.
و در الدر المـنـثور است كه : عبد بن حميد و ابن جرير و ابن ابى حاتم، از سالم بن ابى الجعد، روايت كرده اند كه گفت: اين آيه، يعنى آيه (و من يتق اللّه...) درباره مردى از قـبـيـله اشـجع نازل شد كه دچار فقر و بلايى شده بود، دشمن پسرش را اسير گرفته بـود، نـزد رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلم شد، حضرت فرمود: (اتق اللّه و اصبر - از خدا بترس و صبر كن) و پس از چندى پسرش كه اسير شده بود برگشت، خداى تعالى آزادش كرد، به خانواده اش ملحق شد، در بين راه به چند راس بز دست يافته بـود، آنـهـا را هـم آورده بـود، و جـريـان را بـه حـضـور رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم عرضه داشت، در همين بين خداى تعالى اين آيه را نازل كرد، حضرت فرمود: آن برها مال خودت باشد.
و بـاز در هـمان كتاب است كه ابو يعلى و ابو نعيم و ديلمى، از طريق عطاء بن يسار، از ابـن عـبـاس روايـت كرده اند كه گفت : رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در تفسير آيه (و من يتق اللّه يجعل له مخرجا) فرمود: يعنى از شبهه هاى دنيا و از سكرات مرگ و از شدائد روز قيامت برايش مخرجى قرار مى دهد.
و نـيـز در همان كتاب است كه حاكم (وى حديث را صحيح دانسته )، و ابن مردويه و بيهقى، از ابـوذر روايـت كـرده اند كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم آيه (و من يتق اللّه يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب) را تلاوت كرد، و آن قدر تكرار كرد تـا چـرتـش گـرفـت، و آنـگـاه فـرمود: اى ابوذر اگر تمامى مردم به اين آيه تمسك مى كردند، خدا همه شان را كفايت مى كرد.
و نـيـز در همان كتاب آمده كه ابن ابى حاتم و طبرانى و خطيب، از عمران بن حصين ، روايت كـرده اند كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: كسى كه اميد خود را از خلق بريد، و همه اميدش را به خدا بست، خدا هر مونه از مونه هايش را كفايت مى كند، و از جـايـى كـه خـود او احـتـمـالش را هـم نـدهـد روزى مى دهد، و كسى كه همه اميدش به دنيا باشد، خدا او را به همان دنيا واگذار مى نمايد.
و نـيـز آمـده كـه: ابـن ابـى حـاتـم، از ابـن عـبـاس، و او بـدون واسـطـه از رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سلم روايت كرده كه فرمود: هر كس دوست مى دارد نـيـرومـنـدتـريـن مـردم بـاشـد، بـر خـدا تـوكـل كـنـد، و هـر كـس مـيـل دارد بـى نـيـازتـريـن مردم باشد، بايد به آنچه در دست خدا دارد، اعتمادش بيشتر از آنـچـه در دسـت خـود دارد بـوده بـاشـد، و كـسـى كـه ميل دارد محترم ترين مردم باشد از خدا بترسد.
مؤلف: در سـابـق در ذيـل بـحـث پـيـرامـون همين آيات مورد بحث معنايى براى اين گونه روايات كرديم.
چند روايت ديگر درباره طلاق زنان عده، نفقه آنها و...
و در كـافى به سند خود از حلبى، از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: عده زنى كه حيض نمى بيند، و مستحاضه اى كه خونش قطع نمى شود، سه ماه است، و عده زنى كه حيض مى بيند، ولى حيضش منظم نيست، سه نوبت حيض ديدن و پاك شدن است.
حـلبـى مـى گـويـد: از آن جناب معناى جمله (ان ارتبتم) را پرسيدم، و عرضه داشتم: مـنـظـور از ايـن شـك و ريـبـه چـيـسـت؟ فـرمـود: حـيـضـى كـه بـيـشـتـر از يـك مـاه طول بكشد ريبه است، و صاحبش بايد سه ماه عده نگه دارد، نه اينكه معيار را حيض ديدن قرار دهد (تا آخر حديث).
و نـيـز در همان كتاب به سند خود از محمد بن قيس از امام ابى جعفر عليه السلام روايت آورده كه فرمود: عده زن حامله اى كه مطلقه شده وضع حملش است، و بر همسر او است كه در اين مدت نفقه او را به طور معروف و معمول بدهد تا فرزندش را بزايد.
🔸ادامه دارد3⃣👇
🔹ادامه دارد👇
🔸و نـيـز در آن كـتـاب به سند خود از ابى الصباح كنانى از ابى عبداللاهّمام صادق عليه السلام روايـت كـرده كـه گـفـت : هر گاه مردى همسرش را كه آبستن است طلاق دهد، بايد نفقه او را بپردازد، تا فرزند به دنيا آيد، همين كه فرزندش را زائيد مزد شير دادنش را مـى دهـد، و نـبـايـد بـه او ضـرر بـزنـد، مـگر آنكه زن شيردهى پيدا شود كه مزد كمترى بـگيرد، اگر مادر طفل حاضر شد به آن مزد كمتر فرزندش را شير دهد البته او مقدم بر بـيـگانه است، چون مادر كودك است، لذا تا روزى كه بچه از شير گرفته مى شود مزد مى گيرد و شير مى دهد.
و صـاحـب كـتـاب فـقـيـه بـه سـنـد خـود از ربـعـى بـن عـبـداللّه و فـضـيـل بن يسار، از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه در تفسير جمله (و من قدر عليه رزقه فلينفق مما اتيه اللّه) فرمود: اگر به مقدارى كه از گرسنگى نميرد به او داد، و جامه اش را هم تاءمين كرد، كه هيچ، و گرنه بايد (حاكم شرع ) بين شوهر و زن طلاقى اش جدايى بيندازد.
مؤلف: اين روايت را صاحب كافى هم به سند خود از ابى بصير از آن جناب روايت كرده.
و در تفسير قمى در ذيل جمله (و اولات الاحمال اجلهن ان يضعن حملهن)، آمده كه: زن حامله اگـر مـطلقه شد، سرآمد عده اش همان وقتى است كه بزايد، و آنچه در شكم دارد بگذارد، حـتـى اگـر بين طلاق و زائيدنش يك روز فاصله شود، پس بعد از زائيدن و پاك شدن مى تواند شوهر كند و هـمـچ نـيـن بـه عـكـس، اگـر بـيـن طـلاق و زائيـدن نـه مـاه طـول بـكـشـد، عـده اش نـه مـاه اسـت، و نـمـى تـوانـد شـوهـر كـنـد، مـگـر بـعـد از وضـع حمل.
و در كـافـى بـه سـنـد خود از عبد الرحمان بن حجاج از ابى الحسن عليه السلامدروايت كـرده كـه گـفـت: مـن از آن جـنـاب از زن آبـستنى سوال كردم كه شوهرش طلاقش داده، و او بـچـه اش را سـقـط كـرده، آيـا عـده اش بـا سـقط جنين تمام شده يا نه؟ و اگر سقط به صورت مضغه باشد چطور؟ فرمود: هر چه را كه انداخته باشد، در صورتى كه مشخص بـاشـد كـه همان حمل است كه انداخته، چه تمام باشد و چه ناقص، عده طلاقش همان سقط است، و در عده طلاق لازم نيست خلقت بچه اى كه مى آورد تمام شده باشد.
و در الدر المـنـثـور اسـت كه ابن منذر از مغيره روايت كرده كه گفت من به شعبى گفتم نمى تـوانـم گـفتار على بن ابى طالب را بپذيرم، كه گفته است: عده زن شوهر مرده آخر دو اجـل اسـت. شـعـبـى گـفـت: اتـفاقا نه تنها بايد آن را بپذيرى، بلكه مانند روشن ترين مـطـالبى كه پذيرفته اى، بايد بپذيرى، براى اينكه همين على بن ابى طالب بارها فـرمـود: آيـه شـريـفـه (و اولات الاحـمـال اجـلهن ان يضعن ح ملهن، تنها مربوط به زنان مطلقه است.
و نـيـز در الدر المنثور است كه عبد الرزاق، از عبيد اللّه بن عبداللّه بن عتبه، روايت كرده كه گفت: ابو عمرو بن حفص ابن مغيره با على بن ابى طالب به سفر يمن رفت، از يمن نـامـه اى به همسرش فاطمه دختر قيس نوشت، كه من تو را طلاق داده ام (و اين سومين بار بـود كـه او را طـلاق داد) و بـه هـشـام و عباس بن ابى ربيعه نوشت كه نفقه او را بدهند، فاطمه آن نفقه را اندك شمرد و اعتراض كرد، نام بردگان به او گفتند: به خدا سوگند تـو اصـلا نـفـقـه نـدارى مـگـر ايـن كـه حـامـله بـاشـى، كـه نـيـسـتـى، فـاطـمـه نـزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) رفت، و مسأله خود را با آن جناب در ميان نهاد، رسـول خـدا (صـلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: تو نفقه نمى برى. از آن جناب اجازه خواست تا از منزل شوهرش منتقل شود، و حضرت اجازه اش داد.
مـروان نـزد فـاطـمه فرستاد، و جريان او را پرسش نمود، فاطمه جريان را براى مروان شرح داد، مروان گفت: من تاكنون چنين چيزى نشنيده ام، مگر از يك زن، و ما با اين حرفها حـاضـرنـيـسـتيم ناموس خود را رها كنيم، اين مطلبى است كه هيچ يك از مردم حاضر به آن نيستند، و خلاصه تو بايد همچنان در خانه شوهرت بمانى، فاطمه گفت: حاكم بين من و شـمـا كـتاب خداست، و خداى تعالى فرموده: (و لا يخرجن الا ان ياتين بفاحشه مبينه )، تـا رسـيـد بـه ايـنـجـا كـه مـى فـرمـايـد: (لا تـدرى لعـل اللّه يـحـدث بـعد ذلك امرا)، آنگاه فاطمه گفت : اين حكم براى زنانى است كه ممكن اسـت شـوهرانشان در ايام عده پشيمان شده، دوباره به زنان خود برگشته، بخواهند با آنان زندگى كنند، و اين بار سوم است كه همسر من مرا طلاق داده، ديگر منتظرى چه حادثه اى حـادث شـود چـطـور وقـتـى سـخن از نفقه مى شود مى گوييد: چون حامله نيست نفقه نمى بـرد، و وقتى سخن از آزادى مى شود مى گوييد: نه بايد در خانه حبس باشد، براى چه حبسش مى كنيد.
ادامه دارد4⃣👇
🔹ادامه👇
🔸حكم خدا اين است كه وقتى كسى بخواهد همسر خود را طلاق دهد، او را زير نظر بگيرد، تا حـيـض شود، و از حيض پاك گردد، آنگاه يك بار طلاق دهد، در صورتى كه حيض مى بيند سه بار بايد حيض ببيند، و اگر حيض نمى بيند عده اش سه ماه است، و اگر حامله باشد عده اش وضع حمل او است، و اگر شوهر در ايام عده خواست رجوع كند مى تواند رجوع كند، و دو شـاهـد هـم بـر رجـوع خـود بـگـيرد، همچنان كه خداى تعالى فرمود: (و اشهدوا ذوى عدل منكم)، و اين دو شاهد را هم در هنگام طلاق دادن بگيرد، و هم هنگام رجوع كردن.
حال اگر در ايام عده رجوع كرد كه همسر او است، و شوهرش دو بار ديگر مى تواند او را طلاق دهد، و اگر رجوع نكرد، تا عده اش سر آمد، ديگر نمى تواند رجوع كند، بلكه با هـمـان يـك طـلاق رابـطـه اش بـه كلى قطع شده، و زن اختيار خود را دارد كه با چه كسى ازدواج بكند، با شوهر سابقش و يا با غير او.
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
💢معرفی کانال #چراحجاب
بررسی حجاب از منظر کارشناسان مذهبی و اندیشمندان جهان اسلام
🛑برای دیدن نکات ناب در مورد #حجاب به آدرس زیر دعوتید🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/1873543463Cbca5fd4ebf
🌺 تفسیر آیات9⃣الی2⃣1⃣ سوره #الطلاق از تفسير شریف المیزان
🔰ترجمه آيات
🔸و چـه بـسـيـار قريه ها كه مردمش از دستورات پروردگارشان سرپيچى كردند و فرمان پـيـامـبـران او را گـردن نـنـهـادنـد در نتيجه ما آنها را به حساب سختى محاسبه نموده به عذابى عجيب گرفتار كرديم8⃣
🔸آن مردم و بال سرپيچى هاى خود را چشيدند و عاقبت امرشان خسران شد9⃣
🔸تـازه ايـن عـذاب و خـسـران دنـيـاى آنان بود و خداى تعالى براى آخرت آنان عذابى سخت تـهـيه ديده، پس اى خردمندان از مؤمنين از خدا بترسيد، چون خداوند چيزى كه مايه تذكر شما است بر شما نازل كرده🔟
🔸رسـولى فـرسـتـاده تـا آيـات خـدا را براى شما بخواند، آياتى كه روشن است، تا خدا آنـهـايى را كه ايمان آورده و اعمال صالح مى كنند از ظلمت ها به سوى نور بيرون كند. و كـسـى كـه بـه خـدا ايـمـان مـى آورد و عـمـل صـالح مـى كـنـد خـدا او را بـه بـهـشـت هـايـى داخـل مـى كـند كه نهرها از زير درختانش جارى است بهشت هاى جاودانه كه ايشان تا ابد در آن خواهند بود و خدا چه نيكو كرده است رزق چنين كسان را1⃣1⃣
🔸خـدايـى كـه هـفـت آسـمـان و از زمـيـن هـم مـثـل آن را بـيـافـريد و امر او در بين آنها پيوسته نازل مى شود تا معلوم گردد كه خدا بر هر چيزى توانا است وخداى تعالى به هر چيزى احاطه علمى دارد 2⃣1⃣
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات 9⃣الی2⃣1⃣ سوره #الطلاق از تفسير شریف المیزان
🔰بيان آيات
🔸ايـن آيـات موعظه و تهديد و بشارت است، و با اين اندرزها توصيه به تمسك به احكام خدا را تأكيد مى كند، و يكى از آن احكام همان احكام طلاق و عده است، و در قرآن كريم هيچ تـوصـيـه اى دربـاره هـيـچ حكمى به قدر احكام راجعه به زنان تأكيد نشده، و اين نيست مگر به خاطر اينكه دنبال اين احكام و اين توصيه ها خبرى هست.
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣سوره #الطلاق از تفسير شریف المیزان
🔰و كـايـن مـن قـريـه عـتـت عـن امـر ربها و رسله فحاسبناها حسابا شديدا و عذبناها عذابا نكرا8⃣
🔸راغـب مى گويد: مصدر #عتو كه فعل #عتت از آن مشتق است، به معناى سرباز زدن از اطـاعـت اسـت. و بـنابه گفته راغب كلمه #عتو قريب المعناى با استكبار است. و نيز دربـاره كـلمـه #نـكـر گـفته: اين كلمه به معناى زيركى و تيزهوشى و سياستمدارى اسـت، و نيز به معناى پيشامد بسيار دشوارى است كه در انظار غير معروف و غير معمولى باشد. و مراد از آن در خصوص آيه شريفه معناى دوم است.
و در مجمع البيان گفته: نكر به معناى منكر و كار بسيار زشتى است كه نظيرش از كسى ديده نشده باشد.
و مـراد از #قـريـه، اهـل قـريـه اسـت، كـه بـه نـحـو مـجـاز از اهـل قـريـه بـه قـريـه تـعـبـيـر مـى كـنـنـد، نـظـيـر آيـه (و اسـئل القريه )، كه منظور سوال از اهل قريه است، و جمله (عتت عن امر ربها و رسله) اشـاره اسـت به اينكه اهل قريه به خدا كفر ورزيدند و مرتكب شرك شدند، و كفر ديگرى به رسولان خدا ورزيدند و دعـوت آنـان را تكذيب كردند، علاوه بر اين، به خدا كفر ورزيدند و شرايع او راترك كـردنـد، و بـه رسـولان او كـفـر ورزيدند و ولايت آنان را نپذيرفتند، با اينكه مامور به ولايـت آنـان بـودنـد، هـمـچـنـان كـه نـظـيـر ايـن مـعـنـا در آيـه (و اطـيـعـوا اللّه و اطـيـعـوا الرسول فان توليتم فانما على رسولنا البلاغ المبين) گذشت
مقصود از شدت حساب در جمله (فحاسبناها حسابا شديدا)
و شدت حساب در جمله (فحاسبناها حسابا شديدا) عبارت است از سخت گيرى در حساب، و بـه اصـطـلاح مـته به خشخاش گذاشتن، به منظور پاداش يا كيفر تمام و دقيق دادن، كـيـفـر و پـاداشـى كـه مـو بـه مـو بـا وضـع صـاحـب عـمـل تـطـبـيـق كـنـد. و مـراد از ايـن حـسـاب، حـسـاب دنـيـا اسـت، نـه حـسـاب آخـرت، بـه دليـل ايـنـكـه در جـاى ديـگـر مـى فرمايد: (و ما اصابكم من مصيبه فبما كسب ت ايديكم و يـعـفـوا عـن كـثـيـر)، و نـيـز مـى فـرمـايـد: (و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون ).
پـس آنـچـه مـصـيـبـت بـه انـسـان مـى رسـد - البـتـه آنچه كه در نظر دين مصيبت است - مـعـدل و نـتـيـجـه مـحـاسـبـه اعـمـال آدمـى اسـت، و خـداى تـعـالى از بـسـيـارى از اعـمـال عفو نموده، مسامحه و سهل انگارى مى كند، و مته به خشخاش نمى گذارد، بلكه از اين سخت گيرى در مورد مستكبرين صرفنظر ننموده، آنهايى كه عارشان مى آيد امر خدا و رسـولان خـدا را اطـاعت كنند، حسابشان را سخت مى گيرد، و هيچ يك از گناهانشان را از قلم نمى اندازد، در نتيجه عذابى مى كند كه بى سابقه و ناشناخته باشد.
و مـعـنـاى آيه اين است كه: چه بسيار قريه ها كه اهلش از امر پروردگارشان گردنكشى نموده، از اطاعت پيامبر خود استكبار ورزيدند، و در نتيجه ما حساب شديدى از آنها كشيديم، و در مـحـاسـبه اعمالشان به سختى مناقشه كرديم، و در آخر به عذابى سخت مبتلاشان نموديم، عذابى كه معهود نبود و سابقه نداشت، و آن عبارت بود از انقراض نسلشان در دنيا.
و ايـنـكـه بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: مـراد عـذاب آخـرت اسـت، و اگـر بـا فعل ماضى عذبنا تعبير كرده، از نظر تحقق و حتميت وقوع بوده، سخن درستى نيست.
ايـن را هـم بـگـوييم كه در جمله (فحاسبناها حسابا شديدا و عذبناها) التفاتى از غيبت (عـتـت عـن امر ربها) به تكلم بكار رفته، در اول آيه، خداى تعالى غايب فرض شده، و در آخـر خـود خـدا گوينده شده است، و نكته اين التفات اين است كه بر عظمت عذاب دلالت كند.
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 9⃣سوره #الطلاق از تفسير شریف المیزان
🔰فذاقت وبال امرها و كان عاقبه امرها خسرا9⃣
🔸مـراد از ايـنـكـه فـرمـود: (اهـل قـريـه وبـال امـر خـود را چـشـيـدنـد)، ايـن اسـت كـه و بـال همان عتو و استكبار خود را چشيدند، و معناى آيه اين است كه عقوبت عتو و استكبارشان بـه ايـشـان رسـيـد، و عـاقـبـت عتو خسارت است، پس در حقيقت اطاعت را فروخته و عتو را در عوض گرفتند، و سود اين معامله شان همان خسران گرديد.
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 🔟سوره #الطلاق از تفسير شریف المیزان
🔰اعد اللّه لهم عذابا شديدا🔟
🔸ايـن جـمـله از كـيـفـر آخـرت آنان خبر مى دهد، همچنان كه جمله (فحاسبناها حسابا شد يدا و عذبناها عذابا نكرا فذاقت وبال امرها)، از كيفر دنيايى آنان خبر مى داد، واگر جمله مورد بـحـث را بـا واو عـاطـفـه عـطـف بـه مـا قـبـل نـنـمـوده، آن را از مـا قـبل جدا ساخت، براى اين بود كه اين جمله در مقام پاسخ از سوالى بود كه ممكن است به ذهـن كـسـى در آيـد، و گـويـا شـنـونـده بـعـد از شـنيدن جمله (و كان عاقبه امرها خسرا)، پـرسـيـده مـنظور از خسران چيست ؟ فرموده : اين است كه خدا برايشان عذابى سخت فراهم كرده است.
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ادامه تفسیر آیه🔟 سوره #الطلاق از تفسير شریف المیزان
🔰فـاتـقـوا اللّه يـا اولى الالبـاب الذيـن امـنـوا قـد انزل اللّه اليكم ذكرا🔟
🔸اين قسمت از آيه مورد بحث نتيجه گيرى از خطاب قبلى است، به مؤمنين مى فرمايد: بايد بـر حذر باشيد و نفستان را از اينكه در مقابل امر پروردگارتان عتو و استكبار كند، و از اطـاعـت او شـانـه خـالى نـمـايـد، جـلوگـيـرى كـنـيـد، تـا وبال عتو و خسران عاقبت كه به اهل آن قريه ها رسيد به شما نرسد.
تقواى خدا و بيم از وبال عتو و استكبار در برابر او مـقـتـضـاى عقل و نقل است
و در ايـن جـمـله مؤمنـين را اولى الالباب (خردمندان) خوانده، فرموده : (فاتقوا اللّه يا اولى الالبـاب الذيـن امـنـوا) يـعـنـى حـال كـه وضـع اهـل قريه ها چنين شد، پس شما از خدا بترسيد، اى خردمندانى كه ايمان آورده ايد. و منظور از ايـن تـعـبـيـر اين بود كه از عقل مؤمنين كمك بگيرد تا تقوايى كه از آنان خواسته محقق شود، چون وقتى مؤمنين بشنوند كه مردمى از امر پروردگارشان است كبار ورزيدند و به حـسـاب سـخـتـى مـحـاسـبـه، و بـه عذاب نكرى و بى سابقه اى گرفتار شدند، و وقتى بـفهمند كه عاقبت استكبار خسران است، بعد بشنوند كه اين سرنوشت مخصوص يك قوم و دو قوم نبوده، بلكه هر قومى كه آنچنان بوده اند، به اين چنين سرنوشتى دچار شده اند، عـقـلشـان حـكـم مـى كـنـد بـه ايـنـكـه عـتـو و اسـتـكـبـار از امـر خـدا، در حـقـيـقـت بـه اسـتـقـبـال عـذاب شـديد خدا رفتن است، و به همين جهت ايشان را هشدار مى دهد، و عقلشان را بـيـدارتـر مـى سازد تا به حكم عقلشان به تقوى گرايند، مخصوصا مؤمنينى كه خداى تـعـالى بـرايـشـان كـتـابـى تـذكـرآور فـرسـتـاده، آن چـه نـفـعشان هست معين و آنچه به ضـررشـان هـسـت تـذكـر داد، و بـه سـوى حـق و طـريـق مـسـتـقـيـم هـدايـتـشـان كرده، ديگر عقل آنان به هيچ وجه اجازه نمى دهد از چنين هدايتى منحرف گشته، راه آن قوم را بروند، و به سرنوشت آنان دچار گردند.
___
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a