بحث روايتى سوره #العلق از تفسير شریف المیزان
🔰قسمت #اول
رواياتى در باره ماجراى نزول نخستين وحى بر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم:
اقرء باسم ربك...
🔸در الدر المنثور است كه عبد الرزاق، احمد، عبد ابن حميد، بخارى، مسلم، ابن جرير، ابن انبارى - در كتاب مصاحف - ابن مردويه و بيهقى، از طريق ابن شهاب از عروه بن زبير از عايشه ام المؤمنين روايت كرده اند كه گفت:
🔸اولين روزنه اى كه از وحى به روى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) باز شد، اين بود كه در عالم رويا در خواب چيزهايى مى ديد كه چون صبح روشن در خارج واقع مى شد.
سپس علاقه و محبت به خلوت و تنهايى در دلش انداخته شد، و (غالبا) تك و تنها در غار حرا - 18 كيلومترى مكه - بسر مى برد، و در هر سال براى اينكه مدتى در آنجا به تهجد و عبادت بپردازد، خود را آماده مى ساخت و آب و طعام تهيه مى كرد، و آن مدت را يكسره به عبادت مى پرداخت و به خانه نمى رفت، سال بعد نيز چنين مى كرد، و باز براى آن مدت توقف در حرا خود را آماده مى ساخت، تا آنكه شبى كه در غار حرا بود، فرشته خدا حق را بر او نازل كرد، و بدو گفت:
#قرا رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) پاسخ داد:
من خواندن بلد نيستم. رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود:
آن فرشته مرا گرفت و فشارى بر من وارد آورد، به طورى كه تاب و توانم از دست رفت آنگاه رهايم كرد، و دوباره گفت:
#اقرا گفتم من خواندن بلد نيستم، باز مرا گرفت و فشار داد، به طورى كه طاقتم از دست رفت، اين بار هم مرا رها كرد و گفت #اقرا گفتم خواندن نمى دانم، بار سوم مرا گرفت، و همان فشار را وارد آورد، به طورى كه توانم از دست رفت، اين بار نيز مرا رها كرد و گفت:
اقرا باسم ربك الذى خلق خلق الانسان من علق اقرا و ربك الا كرم الذى علم بالقلم....
🔸پس رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) اين سوره را گرفت، و به طرف مكه برگشت، در حالى كه قلبش به شدت مى تپيد، تا به خانه خديجه دختر خويلد رسيد، گفت:
🔸 مرا بپيچيد، مرا بپچچيد، اهل خانه او را در روپوشى پيچيدند، تا آن حالت ترس و اضطرابش آرام گرفت، آنگاه به خديجه رو كرد و داستان را براى او باز گفت، و در آخر گفت بر جان خود مى ترسم. خديجه گفت:
👈 ابدا چيزى نيست، خدا هرگز تو را خوار نمى كند، براى اينكه تو شخصى نيكوكارى، و صله رحم مى كنى و زحمت ديگران را تحمل مى نمايى و برهنگان را مى پوشانى، تو ميهمان نواز و ياور مبتلايانى.
آنگاه خديجه آن جناب را نزد پسر عمش ورقه بن نوفل بن اسد بن عبد العزى كه در جاهليت از بت پرستى به كيش نصرانيت در آمده بود آورد، و ابن ورقه زبان عبرانى را مى دانست و انجيل را به طور كامل به عبرانى مى نوشت، مردى سالخورده و نابينا بود خديجه گفت:
اى پسر عم كمى به سخنان پسر برادرت گوش كن.
ورقه گفت:
👈 اى برادرزاده چه مى بينى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) آنچه ديده بود به او خبر داد، ورقه گفت:
🔸اين همان ناموسى است كه خدا بر موسايش نازل مى كرد، و اى كاش من در آن درخت شاخه اى بودم، واى كاش زنده مى ماندم تا آن روزى كه قوم تو از مكه بيرونت مى كنند.
رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) پرسيد بيرون كنندگان من قوم من خواهند بود؟ گفت بله، هيچ پيامبرى نياورده مثل آنچه تو آورده اى، مگر آنكه مورد حمله و دشمنى قومش قرار گرفته، و من اگر آن روز تو را دريابم
👈ادامه⏬
👈ادامه⏬
🔰قسمت #دوم
👈ياريت خواهم كرد، يارى صميمانه، ليكن چيزى نگذشت كه ورقه از دنيا رفت و مدتى وحى تعطيل شد.
ابن شهاب مى گويد:
🔸ابو سلمه بن عبد الرحمان برايم حديث كرد كه جابر بن عبد اللّه انصارى روزى از مسأله وحى سخن مى گفت، در ضمن سخن، گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود در حينى كه داشتم قدم مى زدم ناگهان صوتى از طرف آسمان شنيدم، سربلند كردم ناگهان همان كسى را ديدم كه در غار حرا او را ديده بودم، ديدم كه بين آسمان و زمين بر كرسى نشسته من از ديدنش دچار رعب شده به خانه برگشتم، و گفتم مرا بپيچيد مرا بپيچيد، در همين حال اين آيه نازل شد كه : (يا ايها المد ثرقم فانذر و ربك فكبر و ثيابك فطهر و الرجز فاهجر) از آن به بعد وحى خدا پى در پى رسيد.
👈و نيز در همان كتاب است كه ابن ابى شيبه و ابن جرير و ابو نعيم (در كتاب دلائل )، از عبداللّه بن شداد روايت كرده اند كه گفت:
🔸 جبرئيل بر محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نازل شد و گفت:
اى محمد بخوان. پاسخ داد من خواندن نمى دانم، او را در آغوش خود كشيد، سپس گفت:
اى محمد بخوان، پاسخ داد سواد ندارم. گفت:
(اقرا باسم ربك الذى خلق... ما لم يعلم ).
پس رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نزد خديجه آمد و گفت:
اى خديجه به گمانم چيزى به من شده. خديجه گفت حاشا، به شما چيزى نشده، به خدا قسم پروردگار تو به تو آسيبى نمى رساند، چون تاكنون حتى يك عمل زشت نكرده اى، خديجه اين را گفت و برخاسته نزد ورقه رفت و جريان را به او گفت.
ورقه گفت اگر مطلب همينطور باشد كه او گفته (به تو مژده مى دهم كه) شوهرت پيغمبرى از پيامبران است، و به زودى از امتش صدمه هاى بسيار خواهد ديد، و اگر من نبوتش را درك كنم حتما به او ايمان مى آورم.
👈راوى مى گويد: بعد از اين جريان مدتى جبرئيل نازل نشد خديجه گفت:
به نظرم پروردگارت بر تو خشم كرده آنگاه خداى تعالى اين سوره را نازل كرد:
(و الضحى و الليل اذا سجى ما ودعك ربك و ما قلى ).
🔸و بيان اشكالى كه در اين روايت ديده مى شود
مؤلف: در اين باب روايتى آمده كه سوره اى كه جبرئيل بر آن جناب نازل كرد سوره حمد بود.
👈ادامه⏬
🔰قسمت #سوم⏬
🔸ولى اين داستان كه در روايات آمده خالى از اشكال و بلكه اشكالها نيست، براى اينكه اولا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نسبت شك در نبوت خود داده و گفته كه:
👈 آن جناب احتمال داده آن صدا و آن شخصى كه بين زمين و آسمان ديده و آن سوره اى كه به او نازل شده همه از القاآت شيطانى باشد، و ثانيا به وى نسبت داده كه اضطراب درونيش زايل نشد، تا وقتى كه يك مرد نصرانى - ورقه بن نوفل - كه خود را به رهبانيت زده بود به نبوتش شهادت داد، آن وقت اضطرابش زايل شد، با اينكه خداى تعالى درباره آن جناب فرموده:
👈 (قل انى على بينه من ربى )، و چگونه ممكن است چنين كسى از سخنان يك نصرانى تحت تاءثير قرار گيرد، و براى آرامش خاطرش محتاج به آن باشد، مگر در آن سخنان چه حجت روشنى بوده؟ و مگر خداى تعالى درباره آن جناب نفرموده:
👈 (قل هذه سبيلى ادعوا الى اللّه على بصيره انا و من اتبعنى) و آيا اعتماد كردن به قول ورقه بصيرت است، و بصيرت پيروانش هم همين است كه ايمان آورده اند به كسى كه به گفتارى بى دليل ايمان آورده و اعتماد كرده؟ و آيا وضع ساير انبياء هم بدين منوال بوده، و آنجا كه خداى تعالى مى فرمايد: (انا اوحينا اليك كما اوحينا الى نوح و النبيين من بعده)، امت اين انبيا هم اعتمادشان به نبوت پيغمبرشان براى اين بوده كه مثلا پير مردى همانند ورقه گفته است كه نوح پيغمبر است، و يا هود و صالح پيغمبرند؟ قطعا پايه تشخيص نبوت يك پيغمبر اينقدر سست نيست.
🔸بلكه حق اين است كه: نبوت و رسالت ملازم با يقين و ايمان صد در صد شخص پيغمبر و رسول است، او قبل از هر كس ديگر يقين به نبوت خود از جانب خداى تعالى دارد، و بايد هم چنين باشد، روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلم) هم همين را مى گويد.
🔸شأن نزول آيات:
(ارايت الذّى ينهى...)، سجده نزديكترين حالت عبد به ربّ، سوره عزائم و در مجمع البيان در ذيل آيه (ارايت الذى ينهى...) آمده كه ابو جهل گفت راستى محمد صورت خود را در حضور شما به خاك مى گذارد؟ گفتند: بله. گفت به آن كسى سوگند كه بايد به او سوگند خورد، اگر او را ببينم كه چنين مى كند گردنش را لگدمال خواهم كرد.
شخصى در همان بين صدا زد اين است كه دارد نماز مى خواند، ابو جهل پيش رفت تا گردن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را لگدكوب كند، چيزى نگذشت كه عقب عقب برگشت، در حالى كه دستها را پيش رويش گرفته بود، (گويى از چيزى پرهيز مى كرد و بلايى را از خود دور مى ساخت )، مردم از او پرسيدند تو را چه مى شود اى ابا الحكم؟ گفت بين من و او خندقى از آتش است، و اينها بالدارهايند، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود به آن خدايى كه جانم به دست او است اگر به من نزديك مى شد ملائكه تكه تكه بدنش را مى قاپيدند، اينجا بود كه خداى تعالى آيه (ارايت الذى ينهى ) را تا به آخر سوره نازل كرد.
🔸اين روايت را مسلم هم در صحيح خود نقل كرده.
و در تفسير قمى در تفسير آيه مورد بحث گفته: وليد بن مغيره مردم را از نماز خواندن و از اطاعت خدا و رسول نهى مى كرد، خداى تعالى در باره اش فرمود: (ارايت الذى ينهى عبدا اذا صلى ).
🔸مولف:
مفاد اين روايت با سياق آيات نمى سازد، چون از سياق بر مى آيد نمازگزار رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بوده نه مردم.
🔸و در مجمع البيان آمده كه در حديثى از عبد اللّه بن مسعود آمده كه فرمود: نزديك ترين حال بنده به خدا حال سجود است.
🔸و در كافى به سند خود از وشاء روايت كرده كه گفت:
من از حضرت رضا (عليه السلام) شنيدم مى فرمود: نزديك ترين حال بنده به خدا حالت سجود او است، و به همين جهت است كه فرموده:
(و اسجد و اقترب ).
و در مجمع البيان است كه عبد اللّه بن سنان از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: سوره هاى عزائم كه سجده آنها واجب است عبارتند از (الم تنزيل) و حم سجده و (النجم اذا هوى ) و (اقرا باسم ربك)، و بقيه سجده ها كه در سراسر قرآن است
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
#تفسیرالمیزان اثر ماندگار علامه طباطبایی ره
#ابتدای سوره #ناس
https://eitaa.com/all_mizan/14
#ابتدای سوره #فلق
https://eitaa.com/all_mizan/28
#ابتدای سوره #توحید
https://eitaa.com/all_mizan/38
#ابتدای سوره #مسد
https://eitaa.com/all_mizan/62
#ابتدای سوره #نصر
https://eitaa.com/all_mizan/75
#ابتدای سوره #کافرون
https://eitaa.com/all_mizan/109
#ابتدای سوره #الکوثر
https://eitaa.com/all_mizan/127
#ابتدای سوره #ماعون
https://eitaa.com/all_mizan/146
#ابتدای سوره #قریش
https://eitaa.com/all_mizan/165
#ابتدای سوره #فیل
https://eitaa.com/all_mizan/186
#ابتدای سوره #عصر
https://eitaa.com/all_mizan/234
#ابتدای سوره #تکاثر
https://eitaa.com/all_mizan1001/21
#ابتدای سوره #القارعه
https://eitaa.com/all_mizan1001/37
#ابتدای سوره #العادیات
https://eitaa.com/all_mizan1001/55
#ابتدای سوره #الزالزال
https://eitaa.com/all_mizan1001/78
#ابتدای سوره #البینه
https://eitaa.com/all_mizan1001/92
#ابتدای سوره #القدر
https://eitaa.com/all_mizan1001/108
#ابتدای سوره #العلق
https://eitaa.com/all_mizan1001/125
#ابتدای سوره #التین
https://eitaa.com/all_mizan1001/147
#اطلاعیه_مهم
با لطف و عنایت خداوند
مبحث بینظیر و علمی
شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه
با سخنان حضرت استاد صمدی آملی در کانال زیر شروع به بارگزاری کرده است.
آدرس کانال🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
🌹ترجمه آيات سوره #التین از تفسير شریف المیزان
🔸به نام خداى رحمان و رحيم،
✅سوگند به دو سرزمين (انبياء خيز) شام و بيت المقدس (ياقسم به انجير و زيتون )1⃣
✅و سوگند به سرزمين طور سينا2⃣
✅سوگند به مكه اين بلد امين3⃣
✅كه ما انسان را به بهترين نظام خلقت خلق كرديم4⃣
✅سپس او را - در صورتى كه منحرف شود - به پست ترين مرحله برگردانديم5⃣
✅مگر كسانى را كه ايمان آورده و اعمال صالح كنند كه پاداشى قطع ناشدنى دارند6⃣
✅حال اى انسان ! آن انگيزه اى كه تو را وا مى دارد به اينكه روز جزا را تكذيب كنى چيست؟7⃣
✅مگر خدا را احكم الحاكمين نيافتيد؟8⃣
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁بیان آيات سوره #التین در تفسیرالمیزان
🔸اين سوره مسأله بعث و جزا را ياد آور شده، مطلب را از راه خلقت انسان در بهترين تقويم، و سپس اختلاف افراد انسان در بقا بر فطرت اولى و خارج شدن از آن، و در نتيجه تنزلش تا اسفل سافلين را بيان نموده، در آخر خاطر نشان مى كند كه به حكم حكمت الهى واجب است كه بين دو طايفه در دادن جزا فرق گذاشت، و پاداش هر دو نبايد يكسان باشد.
🔸و اين سوره مكى است، هر چند كه مى تواند مدنى هم باشد، مؤيد مكى بودنش سوگند به (و هذا البلد الامين ) است هر چند كه اين نيز صريح نيست در اينكه سوره در مكه نازل شده، چون احتمال دارد سوگند به شهر مكه بعد از هجرت آن حضرت و مراجعتش به مكه نازل شده باشد.
مراد از #تين و #زيتون و وجه تسميه مكه به #البلد_الامين.
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات1⃣، 2⃣، و 3⃣ سوره #التین در تفسیرالمیزان
🔰و التين و الزيتون1⃣
🔰و طور سينين2⃣
🔰و هذا البلد الامين3⃣
🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه #تين #انجير) و #زيتون دو ميوه معروف است، كه خداى تعالى به آنها سوگند ياد كرده، به خاطر اينكه در آنها فوايد بسيار زيادى و خواص و منافعى سراغ داشته.
🔸ولى بعضى ديگر گفته اند:
منظور از تين، كوهستانى است كه دمشق بر بلندى آن واقع شده، و منظور از زيتون كوهستانی است كه بيت المقدس بر بالاى يكى از كوه هايش بنا شده، و اطلاق نام دو ميوه انجير و زيتون بر اين دو كوه شايد براى اين بوده كه اين دو ميوه در اين دو منطقه مى رويد، و سوگند خوردن به اين دو منطقه هم شايد به خاطر اين بوده كه عده بسيارى از انبيا در اين دو نقطه #مبعوث شده اند. و بعضى ديگر احتمال هايى ديگر داده اند.
🔸و مراد از #طورسينين، كوهى است كه در آن خداى تعالى با موسى بن عمران تكلم كرد، كه طور سيناء هم ناميده مى شود، و مراد از (هذا البلد الامين ) #مكه مشرفه است، و بلد امينش خواند، چون امنيت يكى از خواصى است كه براى حرم تشريع شده، و هيچ جاى ديگر دنيا چنين #حكمى برايش تشريع نشده، و اين #حرم سرزمينى است كه خانه كعبه در آن واقع است، و خداى تعالى درباره آن فرموده :
او لم يروا انا جعلنا حرما امنا، و نيز در دعايى كه قرآن كريم از ابراهيم خليل عليه السلام حكايت كرده آمده :
رب اجعل هذا بلدا امنا و در دعاى ديگرش آمده:
رب اجعل هذا البلد امنا.
🔸و در آيه مورد بحث با آوردن كلمه #هذا و اشاره كردن به مكه احترام خاصى از آن كرده، و فهمانده كه كعبه نسبت به آن سه نقطه ديگر شرافت خاصى دارد، و اگر آن را امين خوانده يا به اين جهت است كه كلمه #امين را به معناى #آمن گرفته، و آمن معناى نسبت را افاده مى كند، و در نتيجه به معناى (ذى الامن - داراى امن) است، مثل اينكه كلمه (لابن و تامر) به معناى دارنده لبن (شير) و تمر (خرما) است.
🔸و يا به خاطر اين است كه فعيل در اينجا به معناى مفعول است، يعنى شهرى كه مردم در آن #ايمن هستند، و كسى از اهالى آن اين ترس را ندارد كه بر سرش بريزند و آسيبش برسانند، پس نسبت امن به خود شهر دادن نوعى مجازگويى است.
منظور از خلقت انسان در احسن تقويم و اشاره به مقام رفيع او بر حسب طبع اوّلى واستعداد ذاتى۰
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه4⃣ سوره #التین در تفسیرالمیزان
🔰لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم4⃣
🔸اين آيه جواب چهار سوگند قبل است، و منظور از (خلق كردن انسان در احسن تقويم) اين است كه:
تمامى جهات وجود انسان و همه شوونش مشتمل بر تقويم است. و معناى (تقويم انسان) آن است كه او را داراى (قوام) كرده باشند، و قوام عبارت است از هر چيز و هر وضع و هر شرطى كه ثبات انسان و بقايش نيازمند بدان است، و منظور از كلمه #انسان جنس انسان است، پس جنس انسان به حسب خلقتش داراى قوام است.
🔸و نه تنها داراى قوام است، بلكه به حسب خلقت داراى بهترين قوام است، و از اين جمله و جمله بعدش كه مى فرمايد:
ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين... استفاده مى شود كه انسان به حسب خلقت طورى آفريده شده كه صلاحيت دارد به رفيع اعلى عروج كند، و به حياتى خالد در جوار پروردگارش، و به سعادتى خالص از شقاوت نائل شود، و اين به خاطر آن است كه خدا او را مجهز كرده به جهازى كه مى تواند با آن علم نافع كسب كند، و نيز ابزار و وسائل عمل صالح را هم به او داده، و فرموده:
و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها......پس هر وقت بدانچه دانسته ايمان آورد، و ملازم اعمال صالح گرديد، خداى تعالى او را به سوى خود عروج مى دهد و بالا مى برد، همچنان كه فرمود:
اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه
و نيز فرموده:
و لكن يناله التقوى منكم
و نيز فرموده:
يرفع اللّه الذين امنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات
و نيز فرموده:
فاولئك لهم الدرجات العلى
و آيات ديگر از اين قبيل، كه دلالت مى كند بر اينكه مقام انسان مقام بلندى است، و مدام مى تواند به وسيله ايمان و عمل صالح بالا رود، و اين از ناحيه خدا عطايى است قطع ناشدنى، و خدا آن را پاداش خوانده، همچنان كه آيه ششم اين سوره به آن اشاره دارد، و مى فرمايد:
فلهم اجر غير ممنون.
🔸چند احتمال درباره مراد از #ردّ انسان جز مؤمنان صالح العمل) به #اسفل_سافلين
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه5⃣ سوره #التین در تفسیرالمیزان
🔰ثم رددناه اسفل سافلين5⃣
🔸كلمه #رد كه مصدر فعل #رددنا است، ظاهرش اين است كه به همان معناى معروفش باشد، در نتيجه كلمه #اسفل به خاطر افتادن حرف جر يعنى حرف الى از اولش منصوب شده، و تقديرش (رددناه الى اسفل ) است، و مراد از #اسفل_سافلين مقام منحطى است كه از هر پستى پس تر، و از مقام هر شقى و زيانكارى پايين تر است.
🔸و معناى آيه اين است كه:
سپس ما همين انسان را كه در بهترين تقويم آفريديم، به مقام پستى برگردانديم كه از مقام تمام اهل عذاب پست تر است.
احتمال هم دارد كه كلمه #رد در اينجا به معناى جعل باشد، يعنى ما او را پست ترين پست ها قرار داديم. و نيز احتمال دارد به معناى تغيير باشد، و معنا چنين باشد كه:
ما سپس همين انسان را كه آنطور آفريديم تغيير مى دهيم، و مراد از #سفالت به هر حال شقاوت و عذاب است.
🔸و بعضى گفته اند:
مراد از خلقت انسان در احسن تقويم، همان شرايطى است كه يك انسان در آن شرايط، هستى مى يابد و به حد جوانى مى رسد، حدى كه قوايش استقامت يافته، صورت ظاهريش، و جمال هيئتش به كمال مى رسد.
🔸و مراد از رد انسان به اسفل سافلين بر گرداندنش به دوران ضعف قواى ظاهرى و باطنيش در پيرى است، كه قد و قامتش از استقامت به انحناء مى گرايد، و هوش و حواسش ناتوان مى شود، در نتيجه اين آيه مفاد آيه زير را مى رساند كه فرموده:
و من نعمره ننكسه فى الخلق.
🔸و ليكن اين معنا با آيه (الا الذين امنوا و عملوا الصالحات) نمى سازد، چون به طور مسلم اين استثناى متصل است، و برگشتن خلق و خوى انسان در دوران پيرى استثناپذير نيست، چون حكم خلقت عمومى است، و مؤمن و كافر سرش نمى شود، هر كس به دوران پيرى برسد چه صالح باشد و چه طالح، خلقت ظاهرى و خوى باطنيش تغيير مى كند، و ادعاى اينكه مردم صالح و مؤمن چنين نمى شوند، و از دگرگونى مصون هستند، ادعايى است خرافى.
🔸و همچنين اين ادعا كه كسى بگويد:
مراد از انسان در آيه شريفه تنها كافر است، و مراد از رد او بردنش به جهنم، و يا استثناء در آيه منقطع است، و مراد از رد، نكس در خلقت است.
___________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a