🌺تفسیر آیه5⃣3⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰يرسل عليكما شواظ من نار ونحاس فلا تنتصران5⃣3⃣
🔸كلمه #شواظ طورى كه راغب گفته به معناى شعله بى دود آتش است. مجمع البيان هم آن را بـه شـعـله سـبـز رنـگى معنا كرده كه از آتش برمى خيزد، واين معنا نزديك به همان معنايى است كه راغب كرده، و كلمه #نحاس به معناى دود است، و راغب آن را به شعله بـى دود مـعـنـا كـرده، مـى فـرمـايـد: آتـشـى سـبـز رنـگ و بـدون دود، و يـا بـه شكل دود بر شما مسلط مى كند، و آن وقت ديگر نخواهيد توانست يكديگر را يارى كنيد.
(فـلا تـنـتـصـران ) - اين كلمه از باب افتعال است، كه وقتى تثنيه و دو طرفى مى شود معناى باب تفاعل تناصر را مى دهد، كه اصلا براين بنا شده، كه عملى طرفينى را تـفـهـيـم كـنـد، پـس جمله #لا_تنتصران معناى (لا تتناصران) را مى دهد، يعنى نمى تـوانـيد يكديگر را نصرت دهيد، و بلا را از يكديگر برطرف نموده، در نتيجه همگى از رنج آن رهايى يابيد، براى اين كه آن روز همه اسباب از كار مى افتند، و هيچ حافظى از امر خدا وجود ندارد
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه7⃣3⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فاذا انشقت السماء فكانت وردة كالدهان7⃣3⃣
🔸يعنى ناگهان آسمان شكافته مى شود، و چون چرمى سرخ رنگ قرمز مى شود.
آيه (فيومــئذ لا يسئل عن ذنبه انس و لا جان) سرعت حساب را افاده مى كند و با آيه (و قفوهم انهم مسؤولون) و امثال آن منافات ندارد
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 9⃣3⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيومئذ لايسئل عن ذنبه انس ولاجان9⃣3⃣
🔸از ايـن آيـه تـا بـه آخـر سـوره وضـع حـسـاب و جـزا و حـال مـجـرمـيـن و مـتـقـيـن را كـه در دنـيـا از مـقـام پـروردگـار خـود پـروا داشـتـنـد و نـيـز مال كار آنان را بيان مى كند.
سـپـس آيـه شـريـفـه سرعت حساب را بيان مى كند، (و مى فرمايد: حساب رسى او اين قدر سـريـع اسـت كـه از هـيـچ جـن و انـسـى نـمى پرسند چه گناهى كرده اى) و در جاى ديگر صريحا فرموده: (و اللّه سريع الحساب) و مراد از كلمه #يومئذ روز قيامت است.
و سـوالى كـه در آيـه نـفـى شـده و فـرمـوده : از كـسـى سـوال نـمـى شود سوال به طور معمول و مالوف در بين خود ما انسانها است، چنين سوالى را نفى كرده، پس اين آيه منافاتى با آيه (و قـفـوهـم انـهم مسئولون) و آيه (فو ربك لنسئلنهم اجمعين) ندارد، براى اين كه روز قـيـامـت مـواقـف مـخـتـلفـى دارد، در بعضى از آن مواقف مردم باز خواست مى شوند، و در بـعـضـى ديـگـر مـهـر بـر دهـانـهـايشان زده مى شود، و در عوض اعضاى بدنشان سخن مى گويد، و در بعضى مواقف ديگر از سيماشان شناخته مى شوند
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣4⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰يعرف المجرمون بسيماهم فيوخذ بالنواصى و الاقدام1⃣4⃣
🔸ايـن آيـه در مقام پاسخ از پرسشى تقديرى است، گويا كسى مى پرسد: خوب وقتى از گـنـاهـشـان پـرسـش نمى شوند پس از كجا معلوم مى شود گنهكارند؟ در پاسخ فرموده: (مـجـرمـيـن از سيمايشان شناخته مى شوند...)، و به همين خاطر جمله مورد بحث را با واو عـاطـفـه عـطـف بـه مـا قـبـل نـكـرد، و نـفـرمـود: (در آن روز كـسـى از جـن و انـس از گـنـاهش سـوال نـمـى شـود، و مـجـرمـيـن از سـيـمـايشان شناخته مى شوند) بلكه بدون واو عاطفه فـرمـود: (مـجـرمين ...) تا بفهماند اين جمله پاسخ از سوالى است كه در كلام نيامده، و منظور از سيما نشانه اى است كه از چهره مجرمين نمودار است.
(فـيـوخـذ بـالنـواصـى و الاقـدام) - ايـن جـمله به خاطر اين كه حرف #فاء بر سـرش در آمـده، فـرع و نتيجه شناسايى مذكور است، و كلمه #نواصى جمع ناصيه اسـت، كـه بـه مـعـنـاى مـوى جـلو سـر اسـت، و كـلمـه #اقـدام جـمـع قـدم اسـت، و جـمله #بـالنـواصـى نـائب فاعل جمله #يوخذ است، معناى تحت اللفظى آن (موى جلو سرها گرفته مى شود است).
و مـعـنـاى آيـه ايـن است كه : احدى از گناهش پرسش نمى شود - مجرمين با علامتى كه در چـهرهاشان نمودار مى گردد شناخته مى شوند، در نتيجه موى جلو سرشان و پاهايشان را مى گيرند و در آتش مى اندازد
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
تفسیر المیزان
بسم الله الرحمن الرحیم خادم کانال با وجود تمامی مشکلات سعی در اشاعه ی معارف و حقایق الهی و نشر آثار
عزیزان همراه می توانند به نیت اول ماه قمری #صدقه_جاری خود را انجام دهند
🌺تفسیر آیات3⃣4⃣و4⃣4⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰هذه جهنم التى يكذب بها المجرمون3⃣4⃣
🔰 يطوفون بينها و بين حميم ان4⃣4⃣
🔸ايـن دو آيـه حـكـايـت گـفـتارى است در آن روز به مجرمين گفته مى شود، چيزى كه هست جمله (يـقـال - گـفـتـه مـى شـود) از ابـتـداى آن حـذف شـده، و تـقـديـر كـلام (يـقـال هـذه جـهـنـم التـى...) است، يعنى آن روز به مجرمين گفته مى شود: اين است آن جهنمى مجرمين تكذيبش مى كردند.
مـرحـوم طـبـرسـى در مـجـمـع البـيـان گـفـتـه: مـمـكـن اسـت خـطـاب در ايـن جـمـله بـه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم باشد، بـعـد از آنـكـه خـبـر داد كـه مـجـرمـيـن بـه زودى بـاز خـواسـت مى شوند، و موى پيشانى و پـاهـايـشـان را گـرفـتـه در آتـش مـى انـدازنـد، در ايـن آيـه روى سـخـن رسـول گـرامـى خود كرده فرموده باشد، اين آن جهنمى كه مجرمين از قوم تو آن را تكذيب مـى كردند، و به زودى وارد آن خواهند شد، و بايد كه سرنوشت آنان در نظرت بى اهميت باشد.
و كـلمـه #حـميم به معناى آب داغ است، و كلمه #ان كه اصلش #انى است به معناى داغى است كه داغيش به نهايت رسيده باشد. و بقيه الفاظ آيه روشن است (و معنايش اين است كه: اين است آن جهنمى كه مجرمين آن را دروغ مى شمردند، اينك بين اين آتش و بين آبى به نهايت داغ مى آيند و مى روند).
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه6⃣4⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰و لمن خاف مقام ربه جنتان6⃣4⃣
🔸از ايـن آيـه بـه بـيـان اوصـاف و احـوال سـعداى از جن و انس شروع نموده، موضوع بحث كـسـانـى را قـرار مى دهد كه از مقام پروردگارشان پروا داشتند، و كلمه #مقام مصدر مـيـمـى و بـه مـعـناى قيام است، كه به فاعل خودش يعنى كلمه #رب اضافه شده، و مراد از قيام خداى تعالى عليه وى،است: كه خداوند در هنگامى كه بنده اش عملى انجام مى دهـد بـالاى سـرش ايـسـتـاده و ناظر عمل او است، اما نه ايستادن يك كارفرما و سركارگر بالاى سركارگر، بلكه معناى قيام خدا احاطه و علم خداست به آنچه بنده مى كند، و ضبط عـمل بنده و جزا دادن به وى است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (افمن هو قائم على كل نفس بما كسبت ...).
مـمـكـن اسـت كـلمـه #مـقـام را اسـم مـكـان و بـه مـعـنـاى مـحـل قـيـام بـگـيريم، و اضافه شدن آن بر كلمه #رب را لاميه بدانيم، كه معنايش (مـقـام بـراى خدا) مى شود، و بگوييم منظور از مقامى كه براى رب است مقامى كه خداى تـعـالى نـسـبـت به بنده اش دارد، و آن مقام اين است كه خدا رب او است، كسى است كه امر بنده را تدبير مى كند، و يكى از تدابير او اينكه وى را به زبان رسولانش سوى ايمان و عـمـل صـالح دعوت مى كند، و چنين قضا رانده كه او را بر طبق عملش جزا دهد، خير باشد خـيـر و شـر باشد شر. علاوه بر اين خداى تعالى محيط به او و با او است، و آن چه وى مى گويد او مى شنود، و آنچه وى انجام مى دهد او مى بيند و او لطيف و با خبر است.
اشـاره به اقسام و مراحل خوف از مقام پروردگار و بيان اينكه مقصود از خائنان در آيه:(و لمن خاف...) مخلصين است و امـا ايـن كـه خوف از مقام پروردگار چيست؟ بايد بگوييم: خوف هم مانند عبادت مراحلى دارد، بـعـضى ها از عقاب خدا مى ترسند، و از ترس عذاب او كفر نمى ورزند و گناه نمى كنند، قهرا لازمه چنين خوفى اين است كه عبادت صاحبش عبادت كسى باشد كه از عذاب خدا مـى تـرسد، عبادت مى كند تا گرفتار عذاب او نگردد، در نتيجه عبادتش محضا براى خدا نباشد، وقسم عبادت عبادت بردگان است كه موالى خود را از ترس سياست و شكنجه اطاعت مى كنند، همچنان كه بعضى ديگر او را به طمع ثواب و پاداشش بندگى مى كنند، عبادت مـى كـنـنـد تا به رسيدن به آنچه دلخواهشان است رستگار گردند، اينان هم عبادت خدا را محضا لله انجام نمى دهند، عبادتشان يك قسم تجارت است، همچنان كه در رواياتى هم آمده، و بعضى از آنها در سابق نقل شد.
و خـوف در جـمـله (و لمـن خـاف مـقـام ربـه) ظهور در هيچ يك از اين دو قسم خوف، يعنى خوف از عذاب و خوف از فوت لذتهاى نفسانى در بهشت ندارد، چون اين دو نوع خوف غير از خوف از قيام و آگاهى خدا نسبت به اعمال بندگان است، و نيز غير از خوف از مقامى است كـه خـداى تـعـالى نـسـبـت بـه بـنـده اش دارد، چـون خـوف از آگـهـى خـدا و نـيز خوف مقام پروردگار تاثر خاصى است كه براى بنده بدانكه بنده است، در برابر ساحت عظمت و كبريائى مولايش حقير و ذليل است دست مى دهد، و باعث مى شود آثارى از مذلت و خوارى و اندكاك در قبال عزت و جبروت مطلقه خداى تعالى از او ظهور كند.
و عبادت خداى تعالى از ترس او - البته ترس به اين معنا - عبارت است از خضوع در بـرابـر او بـديـن جـهـت كه او الله است، ذو الجلال و الاكرام است، نه بدين جهت كه جهنم دارد، و نـه بدين جهت كه بهشت دارد، وقتى عبادت به اين انگيزه انجام شود خالصا لوجه اللّه صورت مى گيرد.
و اين معناى از خوف، همان خوفى است كه خداى تعالى ملائكه مكرمين خود را بدان ستوده، وگرنه اگر خوف منحصر در خوف از عذاب و ترك ثواب مى بود، با در نظر داشتن اين كـه مـلائكه معصوم و ايمن از عذاب مخالفت و تبعات معصيتند نبايد آنان را به داشتن خوف بستايد، ولى مى بينيم ستوده و فرموده: (يخافون ربهم من فوقهم).
پـس از آنـچـه گذشت روشن گرديد آن كسانى از جن و انس كه جمله (و لمن خاف )اشاره به ايشان است، عـبـارتـنـد از اهـل اخـلاص، آنـهـايـى كـه خـاضـع در بـرابـر جلال خداى تعالى هستند، و او را بدين جهت عبادت مى كنند كه او اللّه #عز_اسمه است، نه بدين جهت كه جهنم دارد، و نه به طمع بهشت و ثوابى كه مى دهد، و بعيد نيست اين طايفه هـمـان كـسـانـى بـاشند كه در سوره بعدى بعد از آنكه مردم را سه دسته مى كند، درباره دسته سوم مى فرمايد: (و السابقون السابقون اولئك المقربون).
اقوال مختلف درباره اينكه خائف از مقام رب دو بهشت دارد
و امـا ايـنكه فرموده: اين خائفان دو بهشت دارند، مفسرين در معنايش حرفها زده اند: بعضى گـفـتـه انـد: يـك بـهـشت منزل شخصى او است، كه دوستان ش در آنجا زيارتش مى كنند، و يـكـى هـم مـنـزل خـدمـتكاران و همسران او(به عبارت ساده تر منظور از دو بهشت بيرونى و اندرونى است).
🔹ادامه دارد...👇
🔹ادامه آیه ۴۶..👇
🔸بـعضى ديگر گفته اند: منظور از دو بهشت باغى است كه بيرون قصر دارد، و باغى كه داخـل قـصـرش دارد (بـاز نـظـيـر تـوانـگـران دنـيـا كـه يـك بـاغـچـه در مـنـزل دارنـد، و در آن گـلكارى مى كنند، و باغى در بيرون شهر و در ييلاق دارند، كه در آنجا انواع ميوه ها و چمن زارها درست مى كنند).
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه: در آخرت دو بهشت جداى از هم دارد، تا هرگاه از ايـن بـهـشـت خـسـتـه شـد بـه آن بـهـشـت ديـگـر رود، تـا لذتـش بـه حـد كمال برسد.
بعضى ديگر گفته اند: يك بهشت در برابر عقايد حقه اش به او مى دهند، و بهشتى ديگر در برابر اعمال صالحى كه كرده.
بـعـضى ديگر گفته اند: يك بهشت در برابر اعمال صالحه و اطاعتهايى كه كرده، و يك بهشت ديگر در برابر ترك گناهانى كه مى توانسته است مرتكب شود.
بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: يـك بـهـشـت جـسـمـانـى اسـت و يـكـى روحـانـى، واقـوال به طورى كه ملاحظه مى فرماييد اقوالى است كه هيچ دليلى در آيه مورد بحث و يا در سراسر قرآن كريم بر آنها وجود ندارد، (و در حقيقت از مقايسه آخرت با وضع دنيا ناشى شده است ).
بعضى هم گفته اند: يك بهشت را به خاطر استحقاقى كه دارد به او مى دهند، و يك بهشت ديـگـر را فـقـط بـه عنوان تفضل ارزانيش مى دارد. در بين همه اقوالى كه ملاحظه كرديد مـمـكـن اسـت بـگـويـيم اين قول بهتر است، چون آيه شريفه (لهم ما يشاون فيها و لدينا مزيد) هم اشعارى بدان دارد، البته آنطور كه ما تفسيرش كرديم اين اشعار را دارد
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 8⃣4⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰ذواتا افنان8⃣4⃣
🔸كـلمـه #ذواتـا تـثـنـيـه ذات #داراى اسـت، و در خـصـوص كـلمـه #افـنـان دو احـتمال هست يكى اين كه جمع فن باشد كه معناى نوع را مى دهد، و معناى جمله اين است كه: آن دو به شت داراى انواعى از ميوه ها و ساير لذاتند. و يكى ديگر اين كه جمع #فنن يعنى شاخه تر و نرم باشد، كه درصورت معناى جمله اين مى شود كه: آن دو بهشت داراى درختانى نرم هستند.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه0⃣5⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيهما عينان تجريان0⃣5⃣
🔸در اين جمله كلمه #عينان نكره و بدون الف و لام و بدون توضيح آمده، تا دلالت كند بر عظمت امر آن دو چشمه كه در آن دو بهشت است.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣5⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰فيهما من كل فاكهة زوجان2⃣5⃣
🔸يعنى در آن دو بهشت از هر ميوه اى دو زوج هست، و منظور از دو زوج دو صنف است.
و بعضى از مفسرين درباره اين دو صنف ميوه گفته اند: يك صنف از آن ميوه هايى است كه آن را مـى شـنـاسـنـد، چـون آنـهـا را در دنـيـا ديـده بـودنـد، و صـنف ديگرى هست كه آن را نمى شناسند، چون در دنيا نبوده و نديده بودند. بعضى ديگر وجوهى ديگر گفته اند ولى در خود آيه شريفه هيچ دليلى بر هيچ يك از آن وجوه نيست
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه4⃣5⃣ سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰متكئين على فرش بطائنها من استبرق...4⃣5⃣
🔸كلمه #فرش - به ضمه فاء و راء - جمع فراش است، و كلمه #بطائن جمع بـطـانـه اسـت، كـه بـه مـعـنـاى بـاطـن و جـوف هـر چـيـز اسـت، در مـقـابل آن ظهائر كه جمع ظهاره است به معناى ظاهر و سطح بيرونى آن است. (و لذا آستر جـامـه را بـطـانه و رويه آن را ظهاره مى گويند)، و كلمه #استبرق به معناى پارچه ابريشمين درشت باف است.
در مجمع البيان مى گويد: اگر در آيه شريفه بطانه يعنى آستر فراش را نام برد، و از ظهاره يعنى رويه آن نا مى نبرد، براى اين بود كه معمولا آستر جامه و فراش پست تر است از رويه آن، و وقتى فراشى آسترش از ابريشم باشد هر كسى مى فهمد كه رويه آن گران بهاتر و
مـافـوق اسـتـبـرق اسـت (مـثـلا حـريـر است يعنى جامه اى ابريشمين ريز بافت ). (و جنى الجـنـتـيـن دان) - كلمه #جنى به معناى ميوه رسيده اى كه وقت چيدنش شده باشد، و كـلمـه #دان (كـه در اصـل دانـى بـوده ) اسـم فـاعـل از مـصـدر #دنـو - بـا ضـمـه دال و نـون و تشديد واو - است، كه به معناى نـزديـكى است، پس دانى نزديك، و معناى جمله اين است كه ميوه هاى چيدنى درختان بهشتى نزديك و در دسترس است
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a